نامه سرگشاده هيات سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) به نيروهای مسلح جمهوری اسلامی ايران
مردم را سرکوب نکنيد!
دست دوستی مردم را بفشاريد!
پرسنل نيروی انتظامی، بسيج و سپاه پاسداران!
کشور ما، کشور شما، روزهای سرنوشت سازی را از سر میگذراند. اين روزها، راه آينده کشور ما را تعيين میکند: يا وداع با خشونت و گام نهادن به مرحلهای نوين از تاريخ کشورمان که نويدبخش زندگی آرام و صلح آميز همه شهروندان ايرانی، ما و شما در ميهنمان است، يا در غلتيدن به ورطه خشونت و نفرت، افتادن به گردابی که بوی خون میدهد، رفتن به مسيری و گرفتاری در آتشی که دود آن به چشمان همه، ما و شما، میرود.
پاسداران، بسيجيان، مأموران نيروی انتظامی!
مردمی که به خيابانها آمدهاند تا به نتيجه رسمی انتخابات ۲۲ خرداد اعتراض کنند، نه دشمنان شمايند و نه دشمنان کشور. اعتراض، حق طبيعی آنهاست و آنها به شکل مسالمتآميز و مدنی در خيابانها دست به راهپيمائی میزنند. تظاهرکنندگان خشونتگران را از صفوف خود بيرون میرانند. شما پيش از انتخابات ديديد که اگر کسی متعرض اين مردم نشود، اگر اين مردم سرکوب نشوند، نه خونی از بينی کسی میريزد و نه هيچ قرارگاه و ساختمان شما به خطر می افتد. شما شاهد بوديد که روز ۲۴ خرداد، چه جمعيتی در خيابانها بود و اين جمعيت، چگونه با مسالمت رفتار میکرد. اين مردم، نه میخواهند به زور متوسل شوند و نه چيزی جز آن میخواهند که حاکم بر سرنوشت خود باشند. اين مردم، برادران، خواهران، پدران، مادران و فرزندان شمايند. شما و خانواده هايتان میخواهيد سالهای زياد در کنار اين مردم در صلح و آرامش زندگی کنيد. پاشيدن بذر نفرت ميان شما و مردم، نه به سود شماست نه به سود کشور ما.
شمائی که سلاح به دستتان دادهاند!
اين سلاحها را به سوی مردم نشانه نگيريد. هيچ کس قادر نخواهد بود شما را مورد بازخواست قرار دهد که چرا تيری به سوی هموطنانتان شليک نکردهايد، چرا باتومهای خود را بر سر زنان و مردان بيدفاع فرو نياوردهايد، چرا گاز اشک آور شما بیاستفاده مانده است.
شمائی که شايد جوانتر از انقلابيد!
اگر خود نديده باشيد، از پدران و مادرانتان بپرسيد که در انقلاب ايران چگونه پافشاری برخی سردمداران نظامی رژيم سابق بر سرکوب مردم، بذر نفرت از آنان را در ميان مردم پاشيد و بادی که کاشتند، توفان شد و خود آنان را به قربانی گرفت. از آنها که ديدهاند بپرسيد چگونه مردم با آغوش باز پذيرای نظاميانی شدند که از دستور مافوق برای سرکوب مردم سرپيچيدند.
شمائی که همچون مردم معترض، شهروندان اين کشوريد!
به سالهائی که خواهد آمد بيانديشيد. حکومتها میآيند و میروند، و شمائيد که میمانيد و بايد با هموطنانتان زير سقف ميهن زندگی کنيد. اين زندگی صلح آميز را به خشونتی که میخواهند شما را گرفتار و شريک جرمش کنند، غيرممکن نکنيد. شايد شما با انگيزه دفاع از کشورتان در برابر دشمن خارجی، برای اينکه مردم در امنيت زندگی کنند به نيروهای مسلح و انتظامی پيوستهايد. يک لحظه بيانديشيد که آيا به رگبار بستن مردم بيدفاع و کوبيدن بر سر زنان و مردانی که جز سخن گفتن گناهی ندارند، دفاع از ميهن و برقراری امنيت است؟ کيانند که از شما چنين حدی از قساوت و بی رحمی را می طلبند؟ آيا جز اين نيست که آنها خود در کاخهايشان نشسته اند و فردا اگر مورد بازخواست قرار گيرند شما را قربانی خواهند کرد؟ از اين جماعت اطاعت کورکورانه نکنيد. نه دين شما از سوی مردم معترض در خيابانها در خطر است، نه ميهنتان و نه امنيتتان. اگر وظيفه شما حفظ امنيت در خيابانهاست، قطعاً از ميان مردم نمايندگانی با شما بدين منظور همکاری خواهند کرد. مردم آمادهاند تا اعتراض خود را آرام و بدون آنکه کار به ناامنی و هرج و مرج بکشد دنبال کنند. مردم آمادهاند چنان سخن بگويند و در خيابان حضور يابند که کسی نتواند شما را متهم به کوتاهی در حفظ امنيت و آرامش کند. مردم به شما تعرض نخواهند کرد، اگر شما مردم را سرکوب نکنيد.
حساب خودتان را از حساب حلقه اصلی فرماندهان سپاه و لباس شخصیها جدا کنيد!
حلقه اصلی فرماندهان سپاه، سپاه و بسيج را به حزب پادگانی تبديل کردهاند. آنها ولع شديدی برای چنگ انداختن به قدرت دارند و آمادهاند برای حفظ قدرت حمام خون راه بياندازند. لباس شخصیها نيروهای مزدورند که حاضرند به هر جنايتی دست زنند. چنانچه در روزهای گذشته شبانه به خوابگاه دانشگاه تهران يورش بردند و عدهای از آنها به قتل رساندند. شما به عنوان پرسنل نيروی انتظامی، بسيج و سپاه پاسداران، حساب خودتان را از حساب حلقه اصلی فرماندهان سپاه و لباس شخصیها جدا کنيد!
هيات سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۲۸ خرداد ۱۳۸۸ (۱۸ ژوئن ۲۰۰۹)