دوشنبه 8 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ويژگی ها و آيندۀ جنبش اعتراض اجتماعی موجود در ايران، گفتگوی راديو بين المللی فرانسه با فرخ نگهدار، سعيد رضوی فقيه و پروين اردلان

ناصر اعتمادی - برنامه زمينه ها و زمانه ها - از بيش از دو هفتۀ پيش تهران و شهرهای بزرگ ايران صحنۀ اعتراض ميليون ها نفر به آنچه "تقلب بزرگ انتخاباتی" می نامند شده که در نتيجۀ آن قرار است محمود احمدی نژاد برای دومين بار بر کرسی رياست جمهوری کشور تکيه بزند.

سی سال پس از انقلاب اسلامی اين اعتراض ها بقول وزير امور خارجۀ فرانسه از حيث عمق، دامنه و تداوم پديده ايست در خور توجه که عاليترين شخصيت ها و نمادهای سياسی-مذهبی نظام جمهوری اسلامی ايران را نشانه گرفته که از سوی اکثريت جامعه به تقلب و عهدشکنی و عدم صيانت از آرای مردم آنهم به نامزدهای باصطلاح "خودی" نظام متهم شده اند. آنچه به اين اعتراض ها تعّين بيشتری بخشيده خشونت سامان يافته ای است که حکومت برای خاموش کردن صدای معترضان به کار برده تا آنجا که خطيب نماز جمعه تهران، آيت الله احمد خاتمی، تظاهرکنندگان را محاربان با خدا و امام معصوم و نماينده اش آيت الله خامنه ای ناميد که به گفتۀ او "بيرحمانه" سزوار مرگند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


صرف نظر از شمار کشته شدگان و زخمی ها و دستگير شدگان روزهای اخير، پرسشی که ذهن هر ناظری را اين روزها به خود مشغول می کند اين است که سرانجام اين جنبش چه خواهد شد و چه تاثيری تاکنون بر مناسبات نظام اسلامی و جامعه واقعی گذاشته است؟ روحانيان شيعه چه نقشی در اين بين ايفا خواهند کرد؟ آيا آنان جانب حکومت مذهبی را خواهند گرفت که به مقابلۀ مستقيم با مردم معترض روی آورده يا بالعکس با رجعت به سنت تاريخی خود بدعت گذار موضعی انتقادی در قبال فشارهای قدرت دينی عليه مردم خواهند شد؟ نقش زنان در تحولات جاری چيست که عملاً و از خلال مظلوميت زنی به نام ندا آقا سلطان – دختر جوانی که در يکی از تظاهرات خيابانی تهران به ضرب گلوله افراد نظامی کشته شد – عملاً به نماد حق طلبی های جاری بدل شده اند؟ اين ها از جمله مسائلی است که در زمينه ها و زمانه های امشب در گفتگوهای جداگانه با آقايان فرخ نگهدار، فعال سياسی مقيم لندن، سعيد رضوی فقيه، سخنگوی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در تهران، و خانم پروين اردلان، از فعالان جنبش برابری طلب زنان در ايران، به بحث گذاشته ايم.

پيش از هر چيز از فرخ نگهدار پرسيده ايم : ويژگی های جنبش اعتراض اجتماعی جاری در ايران کدام هاست و چه سرنوشتی برای آن می توان پيش بينی کرد؟

فرخ نگهدار : در وهلۀ اول بايد گفت که يک تحّول کيفی در صحنۀ سياست ايران رُخ داده است. مضمون اين تغيير شکافته شدن و دو پاره شدن جمهوری اسلامی ايران است. از نظر حکومت سيزده ميليون و از نظر نامزدهای اصلاح طلب بيش از بيست ميليون رأی وجود دارد که به آقای احمدی نژاد و سياست ها و بستگی هايش "نه" گفته اند و خواهان تغیّير و تحّول هستند. در طول تاريخ معاصر ايران از مشروطه تا امروز، تاکنون يک چنين قدرتی در مقابل حُکام هرگز وجود نداشته که توانسته باشد نيمی از جامعه را - و بيش از آن را حتا - با مطالبات روشن و مشخص به صحنه بکشاند. تنها در انقلاب بهمن بود که ما با يک موج اجتماعی بالای نود درصد مخالفت با حُکام وقت روبرو بوديم. تفاوت آن موج با موج فعلی اين بود که می دانست چه نمی خواهد، ولی نتوانست خواسته ها ومطالبات روشنی را به منصه ظهور برساند تا بر اساس آن مفاهيم و مقوله های دموکراسی، استقلال و جمهوری اسلامی را معنا کند و بگويد در چه قالبی می خواهد آنها را پياده نمايد. تحّول جاری، اولين تحّولی است که جامعۀ ايران را به دو نيمه تقسيم کرده و نيمۀ فعّال و معترض را در صحنۀ عمل نگه داشته است. بر اساس اين تحليل می توانم با ضمانت کامل بگويم که اين جنبش رشد پيدا خواهد کرد و در چارچوب رهبری عملاً موجود آن نيز به ثمر خواهد رسيد.

ار اف ای : آقای فرخ نگهدار شما فرموديد که جنبش اعتراضی امروز در قياس يا در اختلاف با جنبش انقلاب اسلامی سال ٥٧ می داند که چه می خواهد. اما، اگر به صحبت های رهبری کنونی اين جنبش، آقای موسوی، رجوع کنيم می بينيم که تنها خواستۀ ملموس طرح شده همان شمارش واقعی آرا يا ابطال انتخابات صورت گرفته است. آيا اين خواسته فی نفسه کافی است تا چشم انداز روشنی برای اين جنبش تصور بکنيم يا بر اساس آن به تفاوت کليدی در قياس با گذشته قايل شويم؟

فرخ نگهدار : امروز وقتی شما به صحنۀ رويدادها نگاه می کنيد، موج سبز و رنگين می بينيد، زنان و مردان را در هم آميخته در صف تظاهرکنندگان می بينيد. روش های مبارزه، روش های مدنی و مسالمت آميز است. کنترل فکری بر رفتار عاملان سياسی است. شناخت و آگاهی سياسی به طرز قابل توجه ای در ايران بالا رفته که به طور مشهود در رفتار تظاهرکنندگان نمودار می شود. بنابراين، من اصلاً توان اين جنبش را به آقای موسوی موکول نمی کنم که قبل از برآمد مردمی می گفتند که يک اصولگراست و بعد از برآمد و به ادعای کيهان ايران و نيروهای تندرو گفته می شود که او خارج از نظام است. آنچه آقای موسوی در عمل نمايندگی می کند موجی است که از پائين فشار می آورد. تنها خصوصيت مثبت و قابل اتکای آقای موسوی اين است که آدمی است بسيار جدّی که روی حرف خودش می ايستد. همانطور که بيست سال سکوت کرد و يک قدم از حرف ها و مواضعش عقب ننشست، امروز هم تجربۀ من از روش و منش شخصی ايشان اين است که روی خواسته اش ايستاده است.

ار اف ای : آقای نگهدار يکی از مواردی که در جنبش جاری جلب توجه می کند استفادۀ تظاهرکنندگان از مضامين و شعارهای بعضاً مذهبی است که در جريان انقلاب بهمن از آنها استفاده می شد. اما چگونه می توان توضيح دهد که اين شعارها امروز عليه حکومتی سر داده می شوند که نه تنها ثمرۀ نهايی انقلاب بهمن است، بلکه نيز رنگ و هويت دينی اش بر هيچکس پوشيده نيست؟

فرخ نگهدار : انقلاب اسلامی ايران از آغاز برآمد خود و در نخستين ماه ها و سال های پس از پيروزی اش در مقابل يک تناقض قرار گرفت : کدام راه را بايد در پيش گرفت؟ اسلاميت مهمتر است يا جمهوريت؟ بخشی از جامعۀ مذهبی ما و سياستمداران دينی ما معتقد بودند که درآميزی اسلام و آزادی و حقوق بشر و نيز جمهوريت و تجددگرايی ناگزير و دلخواسته است و مفيد. در مقابل بخش ديگری از نيروهای مذهبی ما به ديدۀ ترديد به اين مفاهيم مُدرن نگاه می کردند. در کشاکش اين نيروهای در قدرت طی نخستين ماه های پس از انقلاب گرايش ليبرال و متمايل به تجدد از صحنه بيرون انداخته شد و يک موج تندروی اسلامگرايی افراطی همراه با اعمال خشونت قدرت را به دست گرفت. به گمان تحليلگران که در اينباره نيز من با آنان موافقم آرمان های سترون شدۀ دستۀ نخست نيروهای مذهبی آغاز انقلاب دوباره در اثر تحولات اجتماعی جان گرفته و با تمايلات بخش سکولار و متجدد جامعۀ ما در آميخته و يک جنبش نيرومندی را به وجود آورده که جامعه را از ميان شکسته است...

ار اف ای : گذشته از استثناء آيت الله منتظری به نظر می رسد که جنبش اعتراضی مردم ايران واکنش درخوری در نزد شخصيت های مهم روحانيان شيعه نيافته تا آنجا که برخی معتقدند که شايد برای نخستين بار از مشروطه تاکنون روحانيان شيعه از متن به حاشيه تحولات جاری رانده شده اند، هر چند رهبری اين تحولات در شخصيتی نظير ميرحسين موسوی تبلور يافته و مضامين مذهبی نيز در شعارهای تظاهرکنندگان مشهود است.

سعيد رضوی فقيه در اين مورد می گويد :

سعيد رضوی فقيه : من فکر می کنم که پيش از هر چيز بايد در نظر بگيريم که برخورد هستۀ اصلی روحانيت سنتی شيعه با تحولات اجتماعی معمولاً يک برخورد محتاطانه و ميانه روانه است. در مواجهه با تحولات اجتماعی، نگاه آنان در وهلۀ اول معطوف به حفظ ساختار روحانيت و ميراث فرهنگی شيعه است. از آنجايی که قدرت مستقر در ايران يک قدرت اسلامی و روحانی است، طبيعتاً برخورد روحانيت شيعه در قم برخوردی است محتاطانه تا شکافی در درون سازمان روحانيت شيعه ايجاد نشود. فراموش نکنيم که در زمان رويارويی آيت الله خمينی و آيت الله شريعتمداری در دهۀ اول انقلاب اسلامی، بخشی از شاگردان قديمی آيت الله شريعتمداری به خلع مرجعيت ايشان تن دادند تا سازمان روحانيت و مرجعيت دچار شکاف و انشقاق نشود. الان هم فکر می کنم که برخورد روحانيت شيعه با اتفاقات جاری برخورد محتاطانه ای باشد، اما در عين حال از آنجا که آنان خود را حافظ شرع می دانند، اگر بدعتی دينی و مذهبی مشاهده بکنند و اگر خلاف شرع بَیّنِ و آشکاری مشاهده بکنند، قطعاً اگر نه آشکارا، ولی در خفا اعتراض خود را به نحوی منتقل و ديدگاه های خود را بيان می کنند. در مورد جاری نيز به نظر می رسد که مراجع طراز اول شيعه با اتفاقاتی که افتاده خيلی موافق نيست و از وقوع برخی مسائل نظير ريختن خون مردم بيگناه، نظير تقلب در انتخابات که خلاف شرع است نارضايتی دارند. به همين خاطر هم هست که بخشی از اعضای شورای نگهبان به نمايندگی از اين نهاد مذهبی و فقهی به قم رفتند تا در ملاقات و گفتگو با مراجع طراز اول روحانيان شيعه بتوانند به قول خودشان ذهن آنان را نسبت به تحولات جاری کشور "روشن بکنند." اظهارات آشکار و پنهان آيات عظام جوادی آملی و صافی گلپايگانی در نوع خود بی سابقه است و من فکر می کنم بايد منتظر تبعات ملموس تر اين موارد در آينده بود، به خصوص اينکه بخشی از روحانيت شيعه موسوم به "روحانيت مبارز" موضع جدّی وقاطع در قبال مسائل جاری کشور گرفته اند. از ديگر نمونه ها موضع آيت الله العظمی منتظری است که بيانيه صريحی منتشر کرد و نيز مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم و نيز روحانيان شناخته شده ای نظير حجت الاسلام عبدالله نوری که مواضع صريحی گرفتند ... با اين همه، من فکر می کنم که در نهايت مشروعيت دينی جمهوری اسلامی تا حد زيادی در چشم روحانيون طراز اول شيعه کاهش پيدا کرده است.

ار اف ای : حضور زنان در اعتراض های مدنی امروز ايران نه الزاماً از نظر کمّی، که دست کم از دو زاويه حائز اهميت است : اول اينکه برای نخستين بار سی سال پس از انقلاب اسلامی زنان و مردان ايران در صف مشترک و دوشادوش يکديگر خواستار حرمت انسان و آزادی و به رسميت شناختن حقوق برابر خود هستند و دوم اينکه نماد جنبش اعتراض جاری عملاً ندا آقا سلطان زن جوانی شده که در تظاهرات خيابانی تهران به ضرب گلولۀ نيروهای نظامی از پا درآمد.

پروين اردلان از فعالان جنبش زنان ايران در مورد وزن و انتظارات زنان در جنبش اعتراضی جاری چنين می گويد :

پروين اردلان : آنچه در ايران امروز می بينيم هم حضور چشمگير کمّی زنان، به ويژه زنان جوان، در اعتراض های خيابانی است و هم حضور کيفی و برابر آنان در همۀ زمينه ها. سی سال گذشته، برغم همۀ مشکلات و مسائلش، سال های بيهوده ای در تجربه آموزی و تاثيرگذاری جنبش زنان بر تحولات ايران نبوده است. در اين مدت يکی از دلايل پيدايش فضای سياسی جاری کشور، نقض پيوستۀ حقوق زنان و همزمان مقاوت و تلاش آنان در مقابل انواع تبعيض ها و بی عدالتی های جنسيتی بوده است. حضور پُررنگ زنان در اعتراض های مدنی جاری هم نقطۀ اوج فعاليت آنان و هم ثمرۀ مقاومت و حضوری مداوم در سه دهۀ اخير به شمار می رود. در واقع، جامعه امروز پی می برد که زنان ايران در اين سال ها مظهر حق خواهی بوده اند. نماد اين امر نيز ندا آقا سلطان است که به نظر من ماندنی ترين نماد در تاريخ مبارزات حق طلبانۀ نه فقط زنان، بلکه کليه مردان و زنان ايران شده است. در واقع از خلال اين نماد می توان پی برد که نوعی آگاهی جنسيتی در ايران شکل گرفته که نه فقط زنان، بلکه نيز مردان را دربرگرفته و در گير تلاش ها و مقاومت های اجتماعی کرده است. در واقع اين حق طلبی و برابری خواهی را ما بيش از همه مديون جنبش زنان ايران هستيم. دليلش هم ساده است وقتی شعار محوری زنان حق طلبی و برابری خواهی است قطعاً آنان منتقدترين نيروی اجتماعی جامعه هم می شوند. صرف نظر از اينکه آيندۀ اتفاقات جاری چه خواهد بود، من فکر می کنم که زنان ايران نقش خود را بر صفحۀ روزگار و اين دوران زده اند. اين نقش حاکی از اين است که اين مقاومت در جريان زمان رشد کرده و باليده و اکنون ايستاده و عقب نيز نخواهد نشست. اگر سنتاً مردان نقش حامی زنان را ايفا کردند، تحولات جاری نشان داد که اينبار زنان نقشی برابر با مردان بر دوش گرفتند و اين گام بسيار مثبتی است در ترسيم آينده ای روشن برای کل جامعه.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016