گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
8 تیر» پوشش گزینشی رسانه ملی در مورد آسیب دیدگان اخیر، تابناک6 تیر» ضرغامي زير تيغ، اعتماد ملی 6 تیر» از كرامات رسانه ملي، مجيد انصاري، اعتماد ملی 2 تیر» با تلاش لاریجانی میرحسین به صدا و سیما می رود، روزنامه تحلیل روز 11 خرداد» واکنش مراجع تقلید به خبرسازی ایرنا و صدا و سیما، شهاب نیوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! واکنشهای تند مردم به مجریان صداوسیما، آیندهماجرا کاملا محسوس و دردناک است، مردم اقدامات مسئولان را به حساب جزئی ترین کارمندان صداوسیما می نویسند و واکنش نشان می دهند. به گزارش خبرنگار «آینده»، در پی برخی رویکردهای جانبدارانه صداوسیما در حوادث پس از انتخابات، مردم واکنش های گوناگونی به چهره های مقابل دوربین نشان می دهند! "ز.ر" گوینده جوان بخشهای خبری که حس ویژه در خواندن خبرها از خود نشان میدهد، هفته گذشته پس از اینکه سوار تاکسی شد، با واکنش تند راننده مواجه شده و مجبور به پیاده شدن از این تاکسی میشود. در مورد مشابه دیگری یکی از کارمندان صداوسیما هنگام حساب کردن کرایه تاکسی، وقتی کارتش در معرض دید راننده قرار می گیرد، با جمله ای بسیار دردناک روبرو می شود: " نمی خواد کرایه بدی، نون زن و بچه من نجس می شه!" در مورد دیگری یکی از مجریان مرد مشهور که در انتخابات برای یک کاندیدا انواع و اقسام خدمات را انجام داده، هنگام توقف پشت چراغ قرمز در یکی از تقاطع های پر رفت و آمد تهران با واکنش تند چندین شهروند مواجه شده و از آن روز به بعد، با چهره ناشناس در میان مردم رفت و آمد می کند. در اتفاق جالب دیگری، یکی از گزارشگران فوتبال کشورمان که از قضا استاد دانشگاه هم هست، با استقبال بی نظیر دانشجویان دانشگاه شریف مواجه شده، به حدی که هر فردی سعی می کند در مورد شایعه ممنوعیت صدا و تصویر وی او را دلداری بدهد! این واکنش های مردم نسبت به بدنه سازمان صداوسیما، نوعی تلخی و کرختی را در ذهن کارمندان و زحمت کشان بی تقصیر این مجموعه بزرگ تزریق کرده است. بسیاری از منتقدان سیاست های صداوسیما از بدنه آن انتقاد می کنند، در حالی که سال گذشته که رادیو جوان و تیم موفق آن زیر شدیدترین فشارها بود، اقدام عملی برای حمایت از آنها صورت نگرفت به حدی که امروز می بینیم سرمایه های این رادیو که در پی یک دهه تلاش گرد آمده بود، مانند کودکان یتیم هر کدام به گوشه و کنار یک شبکه تلویزیونی رفته اند! بسیاری از عناصر قدیمی و بازنشسته این سازمان معتقدند بدنه بنا بر وظیفه خودشان، باید فضای خدمت رسانی را فراهم کنند، حالا وقتی ذائقه از جای دیگری تنظیم و منتشر می شود، نباید با این افراد جبری برخورد کرد. اگرچه وابستگان به سازمان صداوسیما از واکنش های مردم ناراحت هستند، اما باید حق داد که تنها رفتارهای خاص برخی در شبکه های تلویزیونی و رادیویی بود که بزرگترین ضربه را به اعتماد مردم نسبت به این دستگاه فرهنگی زد. وقتی در ماجرای یک انتخابات پرحرارت جشن خیابانی یک کاندیدا پخش زنده می شود، نباید از مردم توقع داشت به خاطر جانبداری علنی از یک فرد در دستگاهی که عاشق نام رسانه ملی است، خوشحال شوند! اگر صحنه های مختلف فیلم ها و سریال های تلویزیونی سانسور می شود و موسیقی در 4 سال گذشته به لطف تئوری شخصی آقای ضرغامی تبدیل به کتاب جغرافی شده تا پخش موسیقی فاخر، نباید از پخش مراسم جشن خیابانی یک کاندیدا که پایان آن از یک دیسکو استادیومی در اروپا و آمریکا هیچ چیزی کم نداشت، به سادگی گذشت! وقتی در همین برنامه پخش زنده انواع و اقسام موسیقی های پاپ زیرزمینی و غیرمجاز خوانندگان جوان در قالب شادی ملی برای انتخاب یک کاندیدا پخش می شود، در حالی که امکان پخش یک ثانیه آن در شرایط عادی از شبکه های مختلف وجود ندارد، نباید مردم را به خاطر حساسیت در بروز چنین برخوردهای تبعیض آمیزی مورد بی احترامی قرار داد. متاسفانه تئوری اول کتمان، بعد توجیه، بعد فراموشی بعد از 30 سال شاهرگ حیاتی سازمان صداوسیما را می فشارد و مشخص نیست این رویه توسط چه کسانی و چرا در این سازمان مهم و حساس راه افتاده و هنوز هم ادامه دارد. در حالی که هرگاه رویه اعتماد متقابل مردم و صداوسیما به کار رفته، ثمرات ارزشمندی داشته است. این تئوری در اتفاقات گوناگونی جریان دارد، برای نمونه در سال 81 زمانی که برای بار دوم آمریکا به عراق حمله کرد، شبکه های صداوسیما و بخش های خبری آن تلاش ویژه ای داشتند تا خبرهایی از مقاومت صدام را به نمایش بگذارند و وقتی این اتفاق در 48 ساعت ابتدایی رخ نداد، با کمک از روحیه تخیلی یک به اصطلاح کارشناس، عملا مردم را از اخبار واقعی منحرف کردند. البته جالب بود که گروه برشمرده به محض اعلام حضور رهبر انقلاب در نمازجمعه فروردین همان سال که ناظر به اعلام سقوط شهر بغداد و حکومت صدام توسط ایشان بود، چنان دستپاچه شدند که ظرف 24 ساعت آرام آرام خبرهای سقوط دولت صدام و شهر بغداد را گفتند، در حالی که سه روز قبل، این شهر سقوط کرده بود، ولی دوستان با تئوری چنگال در کیک یا بادکنک در آسمان، مدعی مقاومت صدام می شدند! بازخوانی حوادث مهم نیز از فعالیت این دسته خودسر که احساس قیمومت برای نظام و رسانه آن دارند، حکایت می کند. نگاهی به حوادث ششم فروردین 1368 و نامه مشهور امام (ره) یکی دیگر از نکته هایی است که نشان می دهد، موضوع به فرد خاص یا دوره مدیریت نفر شاخصی برنمی گردد. موضوع تفکر و تئوری شکل گرفته ای است که مدعی است به خاطر مصالح نظام نباید خبرهای روز را ولو به واقعیت بیان کرد و همین دیدگاه موجب گرایش روز به روز مردم به رسانه های خارجی شده است. در سال های میانی دهه 80 میلادی رسانه های خارجی با طرح اخبار دروغ در تار تنیده شده خودشان محصور بودند و دائم با کنار رفتن ابر دروغ آنها، خورشید واقعیت برای مردم لذت بخش بود. ولی پس از توسعه خدمات رسانه ای در دهه 90 میلادی و ظهور شبکه های دیجیتال ماهواره ای، رسانه های جهان به سوی خبررسانی رقابتی از اتفاقات واقعی جهان رفته و این روحیه موجب شده که برخی تئوری سازان حاضر در صداوسیما که هنوز در دهه 60 زندگی می کنند، عوامل تخریب اعتماد مردم به رسانه رسمی نظام شوند. حل شدن این خودسری ها و قیم مآبیهای خان سالارانه جز با تحقق رقابت رسانه ای براساس صداقت و سرعت اطلاع رسانی محقق نمی شود و تا انحصار رسانه در داخل کشور این گونه در اختیار چند نفر باشد، توقعی از نتیجه نامطبوع و هزینه های سنگین آن برای کل نظام نمی رود! Copyright: gooya.com 2016
|