شنبه 10 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محاکمه ابطحی، ميردامادی، رمضان زاده، عطريانفر و نزديک به ۱۰۰ نفر از بازداشت شدگان حوادث ايران آغاز شد، سخنان ابطحی، فارس

خبرگزاری فارس: دادگاه متهمان اغتشاش و آشوب و متهمين پروژه شکست خورده کودتای مخملی در سالن اجتماعات اداره کل دادگستری تهران (مجتمع امام خمينی) آغاز شد.

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس، امروز ساعت ۹:۱۰ پس از قرائت قرآن اين دادگاه آغاز شد و با سخنان صلواتی رئيس دادگاه انقلاب اسلامی ادامه يافت.
پس از سخنان وی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمايندگی از مدعی‌العموم قرائت متن کيفرخواست را‌ آغاز کرد.
در بين متهمين حاضر در جلسه دادگاه که نزديک به ۱۰۰ نفر بودند، چهره‌های شناخته شده و مشهوری مثل بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، ميردامادی دبير کل حزب مشارکت، امين‌زاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، عطريانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، محمدعلی ابطحی عضو شورای مرکزی مجمع روحانيون مبارز، صفايی فراهانی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، رمضان‌زاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت به چشم می‌خورند.

***

معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران:
حوادث و آشوب های اخير از پيش طراحی شده بود

خبرگزاری فارس: معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در قرائت متن کيفرخواست عليه متهمين پروژه شکست خورده کودتای مخملی اعلام کرد: طبق مستندات به دست آمده واعترافات مستدل متهمين حوادث و آشوب های اخير از پيش طراحی شده وطبق جدول زمانبندی ومراحل کودتای مخملی پيش رفته است.

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس، متن کيفر خواست محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمايندگی از مدعی‌العموم به شرح ذيل است:

بسم اللّه الرحمن الرحيم
متن ادعانامه دادستانی تهران عليه متهمين پروژه شکست خورده کودتای مخملی
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آياتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ(يونس ۲۱)
(ما هرگاه بر آدمی بعد از آنکه او را رنج و زيانی رسيد، رحمت می فرستيم، در اين صورت برای محو آيات و رسولان حق مکر و سياست به کار برند. بگو مکر و سياست الهی کامل تر و سريع تر است که رسولان ما مکرهای شما را خواهند نوشت.)

رياست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
سلام عليکم
همچنانکه استحضار داريد، رهبر حکيم و فرزانه انقلاب با درايت امام گونه خود فرمودند ملت آگاه ايران اسلامی با حضور کم نظير خود در پای صندوق‌های رای در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری حماسه‌ای خيره کننده وبی همتا آفريدند که در آن رشد سياسی وچهره مصمّم انقلابی وتوان وظرفيت مدنی ملت ايران در نمايی زيبا وپرشکوه در برابر چشم جهانيان به نمايش درآمد.
مقام معظم رهبری (دام عزه العالی)، در تبيين اهميت نقش آفرينی مردم بيدار کشورمان در ادامه پيام مهم خود تصريح فرمودند: "اقتدار وعزتی که مردم عزيز با آرامش ومتانت وکمال خود، در تاريخ کشور به ثبت رساندند واراده‌ خلل ناپذيری که در ميان آتشبار جنگ روانی دشمنان با حضور در اين عرصه تعيين کننده نشان دادند، از چنان اهميتی برخوردار است که با هيچ بيان معمول و متعارفی نمی توان آن را توصيف کرد. تنها می توان گفت که ملت ايران توانسته است همچنان موجبات رحمت الهی را در خود حفظ کند ودست قدرت خداوند را در حمايت از پيشرفت وتعالی کشور بالای سر خود نگاه دارد. "
هر انسان منصفی به راحتی می تواند دستاوردهای بزرگ اين حماسه سترگ را در عرصه های گوناگون سياسی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی در سطح داخلی وبين المللی مشاهده نمايد.
اولاً اين انتخابات به نمايش غرور انگيز مردمسالاری حقيقی تبديل شد وبرای جهانيان اين پيام را در بر داشت که جمهوری اسلامی ايران يکی از امن ترين و با ثبات ترين کشورهای جهان برای سرمايه گذاری وپيشبرد طرح های اقتصادی است.
ثانياً؛ در عرصه روابط بين الملل اين پشتوانه عظيم ملی قدرت چانه زنی واستيفای حقوق حقه مردم ولايتمدار ايران اسلامی را در سطح عالی افزايش داده وموفّقيت کشورمان را در منطقه و جهان ارتقاء بخشيد بگونه ای که زبان مدعيان دروغين آزادی ، دمکراسی وحقوق بشر را کوتاه نمود. بنابر اين دولتمردان ومتوليان ديپلماسی ايران در جهان می توانند بعد از اين در معادلات منطقه ای و جهانی و تعاملات فيمابين با کشورهای جهان با قاطعيتی افزون و مبتنی بر حکمت، عزت و مصلحت بهتر از هرزمان ايفای نقش نمايند.
ثالثاً؛ تأثيرعميق اين حضور آگاهانه در نوع نگاه مردم جهان بويژه نخبگان به فرهنگ غنی مردم ايران وشعور سياسی آنها که برخاسته از باورهای اسلامی وانقلابی است، بيش‌ازپيش افکار عمومی ملتهّا را متوجه کار آمدی الگوی مردمسالاری دينی نمود.
رابعأ ؛ از آنجائی که پشتوانه مردمی از مهمترين مؤلفه های امنيت ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب می‌آيد ، بی شک مشارکت ۸۵ درصدی مردم نقش بی بديلی در تثبيت پايه های امنيت ملی داشته و دولت بر آمده از اين اکثرّيت پرشور وشعور در عرصه داخلی، منطقه ای وجهانی ، مقتدرتر از گذشته ظاهر شده و اين اقتدار به مثابه سرمايه عظيم ملی در حل مشکلات داخلی و خارجی و ارتقا و پيشرفت روز افزون کشور اسلامی عزيزمان تجلی خواهد يافت.
اما همانگونه که رهبر معظم انقلاب در پيام خود به مردم مخصوصاً جوانان هشدار داده بودند که مراقب و هشيار باشند چرا که ممکن است " دشمنان بخواهند با گونه هايی از تحريکات بدخواهانه، شيرينی اين رويداد را از کام ملت بزدايند " دشمن سرخورده ومأيوس فوراً دست به کار شد وبا بسيج عوامل تبليغی، سياسی و ميدانی خود زنجيره‌ای از اغتشاشات و آشوبها را در تهران به وجود آورد که در اثر آن هموطنان عزيز خسارات جانی ، مالی و روانی عديده ای را متحمّل شدند. طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمين، وقوع اين حوادث کاملاً از پيش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پيش رفته است، به گونه ای که بيش از ۱۰۰ مورد از ۱۹۸ مورد دستورالعملهای "جين شارپ " برای کودتای مخملی اجرا گرديده است.

رياست محترم دادگاه
با توجه به اينکه سلسله حوادث اخير به درستی در چارچوب تئوری های کودتای مخملی ارزيابی می گردد ، از محضر عالی اجازه می خواهد بسيار مختصر در مورد اين شيوه پيچيده و نوين براندازی نکاتی به استحضار برساند. اماّ پيش از آن به فرازی از فرمايشات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه تاريخی ۲۹ خرداد اشاره می گردد، که مؤيد اين مدعی است.
معظّم له چنين می فرمايد: " ... در داخل کشور هم عوامل اين عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخريب خيابانی شروع شد، خط تخريب، خط آتش سوزی، اموال عمومی را آتش بزنند ، حريم کسب وکار مردم را نا‌امن کنند ، شيشه‌های دکّان مردم را بشکنند ، اموال بعضی از مغازه‌ها را غارت ببرند ، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب کنند، امنيت مردم مورد تطاول اينها قرار گرفت، اين ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويس‌های جاسوسی غربی و صهيونيست است ، اين کاری که در داخل ناشيانه از بعضی سرزد اينها را به طمع انداخت.
خيال کردند ايران هم گرجستان است! يک سرمايه‌دار صهيونيست آمريکايی چند سال قبل از اين، طبق ادعای خودش که در رسانه ها و در بعضی از مطبوعات نقل شد، گفت من ۱۰ ميليون دلار خرج کردم در گرجستان و انقلاب مخملی راه انداختم ، حکومتی را بردم ، حکومتی را آوردم ،احمق‌ها خيال می‌کردند جمهوری اسلامی ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست " .
پس از فرمايشات رهبر عزيزمان توجه دادگاه محترم را به ادامه کيفر خواست جلب می نمايم.
اما کودتای مخملی نوعی از انواع بر اندازی است که با کودتای نظامی در هدف مشترک امّا در شيوه و ابزار کاملا متفاوت است.
در همين رابطه آقای "رابرت هِلُوی " افسر بازنشسته سازمان سيا و شاگرد دکتر "جين شارپ " در کتاب خود با عنوان "مبارزه عاری از خشونت، تأملی در بنيادها "می نويسد: "مبارزه عاری از خشونت (يعنی همان کودتای مخملی) تفاوت خاصی با درگيری نظامی ندارد جز در اين مورد که اسلحه به کار رفته در آن متفاوت ومنحصر به اين روش است ".
يکی ديگر از تفاوتهای کودتای مخملی با کودتای نظامی در فرايند شکل گيری از آغاز تا پايان و مدّت طولانی آن است که گاهی ممکن است ۱۰ سال يا بيشتر به طول انجامد.
مهمترين نکته ای که در مورد کودتای مخملی بايد به آن توجّه داشت اين است که نظريه پردازان اجير شده توسط سرويس‌های جاسوسی واطلاعاتی غرب طبق سفارش کار فرمايان خود اين شيوه را برای خروج جهان استکبار از بن بست عملی برای سرنگونی نظامهای مستقل يا ناهماهنگ با هِژمُونی و استيلاطلبی غرب ابداع نمودند که نتيجه سالها مطالعه وتحقيق ميدانی در کشور‌های مختلف کودتاخيز بوده است. اين شيوه بر اندازی بگونه ای طراحی شده است که با تمسّک به روشهای به اصطلاح مدنی وطی مدّت زمان طولانی بدون آنکه در بين مردم ونظامهای سياسی کشور‌های هدف حساسيتی جدّی ايجاد کند يکی پس از ديگری مراحل کودتای مخملی را بصورت خزنده و آرام پشت سر گذاشته ومعمولاً نظامهای سياسی زمانی به خود می‌آيند که کودتای مخملی به مرحله پايانی خود رسيده و احتمال موفقيت آن بسيار افزايش يافته است.
از سالها پيش بنيادها و مؤسسات متعددی توسط سرويسهای جاسوسی وديگر نهادهای حکومتی کشورهای غربی به ويژه آمريکا به وجود آمده که طبق يک تقسيم کار سازمانی و متمرکز مأموريتهای مختلفی را با هدف مشترک در اجرای پروژه کودتای مخملی به عهده گرفته اند. مهمترين اين مؤسسات و بنيادها عبارتند از بنياد سوروس(OSI) ، بنياد راکی فِلِر ، بنياد فورد، بنياد جرمن مارشال فايند، خانه آزادی، شورای روابط‌خارجی‌آمريکا، انجمن سياست خارجی آلمان ومرکز مطالعات دموکراسی انگليس.
در تبيين بيشتر اين موضوع لازم است به اظهارات يک جاسوس که هم اکنون در بازداشت به سر می برد و با هدف ايفای نقش درانتخابات دهمين دوره رياست جمهوری به ايران بازگشته بود، اشاره شود.
وی می گويد: "در سفری که به اسرائيل داشتم با موسسه ای به نام مِمری آشنا شدم که متعلق به کشور آمريکاست ولی در اسرائيل مستقر می باشد و کارش در زمينه مطالعات رسانه ای خاورميانه است. تلاش اين موسسه مبارزه با فعاليت های ضد اسرائيلی است که در ديگر کشورها صورت می گيرد. اين موسسه پروژه ای را دنبال می کند که هدف آن حمايت از اصلاح طلبان دنيای اسلام از جمله ايران است. مسئول اين پروژه يکی از افسران قديمی اطلاعات ارتش اسرائيل است که من با او ديداری داشتم. او در اين ديدار به من گفت هدف ما اين است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکريم سروش را در ايران پرورش و ترويج دهيم. "
اين جاسوس ادامه می دهد: "يکی ديگر از موسسات فعال در حوزه ايران موسسه هلندی هيفُوس است که من ملاقات هايی هم با مسئولين اين موسسه داشتم. اين موسسه ارتباط خوبی با موسسات و NGOهای داخل ايران دارد و حتی مبلغ ۱۰ ميليون يورو در پايان رياست جمهوری خاتمی در ايران هزينه کرده که بيشتر آن به جنبش زنان داده شده است. موسسه هيفوس بودجه خود را از طريق رشوه از شرکت های نفتی هلندی که می خواهند از پرداخت ماليات فرار کنند. به دست می آورد. "
نامبرده در مورد نقش پايگاه راديويی اروپای آزاد می گويد: "پايگاه راديويی اروپای آزاد که مانند خيلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده و به سازمان سيا متصل است، زمان جنگ سرد آمريکايی ها برای اينکه به شوروی فشار بياورند از پوشش های فرهنگی- سياسی و رسانه ای و از نام‌های زيبايی چون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خيلی از موسساتی که در حال حاضر فعاليت می کنند، در زمينه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که راديو اروپای آزاد هم از اين دسته است. بخش فارسی اين راديو به نام راديو فردا فعاليت می کند. اين راديو بيشتر اعتراضاتی که در ايران رخ می دهد را پوشش می دهد و به شدت بزرگنمايی می کند. "
اين جاسوس در ادامه به يکی ديگر از موسسات براندازی نرم به نام "بِرِکمَن " اشاره می کند و می‌گويد: "پروژه گِلُوبال وُيسِز يا همان صداهای جهانی زير نظر مجموعه ای به نام مرکز برکمن در دانشگاه هاروارد انجام می گيرد. اين پروژه از سال ۲۰۰۴ آغاز شده و من در اولين جلسه آن در هاروارد شرکت کرده ام. هدف اين پروژه تمرکز بر تمام بلاگرهای دنيا به خصوص کشورهای مخالف آمريکا از جمله ايران است تا بتوانند به هدف خود که ايجاد جنگ روانی در اين کشورها است برسند.
منابع مالی اين پروژه را بنياد سُورُوس (OSI) تأمين می کند که به اکثر موسسات غيردولتی در دنيا کمک مالی می دهد. مدير اين پروژه فردی به نام "اتان زوکِرمَن " است. او يک آمريکايی است که قبلا در بنياد سوروس فعاليت داشته، او بر روی استفاده از اينترنت برای براندازی نرم در کشورهای مختلف خيلی کار کرده و با نهادهای اطلاعاتی امنيتی آمريکا نيز رابطه دارد. "
وی چنين ادامه می دهد: "مرکز برکمن توسط شخصی به نام "جان پالْفِری " اداره می شود که خودش مدعی بود دايی او کِرميت روزولت کودتای ۲۸ مرداد را مديريت کرده است. "
نامبرده در اشاره به نقش آمريکا در طرح براندازی نرم می افزايد: "آمريکا برای طرح براندازی نرم از تئوريسين های مختلف از جمله "جين شارپ " که ۵۰ سال از عمر خود را در موسسه اش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومت ها برای براندازی نرم را شناسايی کند، استفاده می‌کند. در وب سايت اين موسسه متون و روش مبارزه مسالمت آميز شايد به ۲۰ الی ۳۰ زبان زنده دنيا آموزش داده شده است. البته اين زبانها آلمانی، فرانسوی و يا اسپانيايی نيست بلکه به زبانهای برمه ای، چينی، عربی، فارسی و ... است که آمريکا دوست دارد در کشورهايی که به اين زبانها گويش دارند انقلاب نرم صورت بگيرد.
افراد ديگری مانند "مارک پالمر " رئيس موسسه "کُنُوس " نيز در مورد ايران خيلی تحقيق کرده اند. آنها حتی ۲- ۳ سال پيش کلاس هايی را تشکيل دادند و يکسری از فعالان ۲ خردادی مانند عماد باقی را دعوت کرده و دوره های براندازی نرم را به آنها آموزش دادند. "
رياست محترم دادگاه
تا کنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثراً با موفقيت انجام شده امّا در مواردی هم ناکام مانده است. ازجمله کشورهايی که کودتای مخملی در آنها با موفقيت اجرا شده عبارت است از گرجستان، لهستان، چک ، کرواسی ، صربستان ، اوکراين و قرقيزستان ، در اکثر اين کشورها کودتای مخملی در بستر يک انتخابات شکل گرفته و مشابهت‌های فراوانی با پروژه شکست خورده‌ کودتای مخملی ايران که به بهانه انتخابات دوره دهم رياست جمهوری مرحله پايانی آن کليد خورد داشته اند البته اين توطئه با هوشياری مردم بيدار و هميشه در صحنه و برخورد قاطع و به موقع دستگاه های انتظامی و امنيتی مقتدر کشورمان سرکوب گرديد.
جاسوس بازداشت شده در پاسخ اين سؤال که آمريکا برای براندازی نرم در ايران از چه مدلی استفاده کرده گفت: "اين مدل مبتنی بر انتخابات است وزمان آغاز آن حداقل ۲ سال قبل از برگزاری يک انتخابات شروع می شود .آنها ابتداء شروع به برنامه ريزی کرده ونامزد مورد نظر خودشان را انتخاب می‌کنند بطور نمونه آقای ساکاشويلی- رئيس جمهور فعلی گرجستان -کسی نيست که يک شبه در دنيای سياست سبز شده باشد اين فردبورسيه "فول برايت " متعلق به وزارت خارجه آمريکاست. او سالها در اين کشور تحصيل کرده وبرای اين روزها تربيت شده است .پس از تعيين نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمايه گذاری اجتماعی می کنند. به اين صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکه ای - مدل تجاری ، گلدکوئيستی - می پردازند که روش ثابت برای يارگيری در کمپين هاست . بعد از اين مرحله سمبل ونماد گرافيکی ورنگی برای اين نامزد انتخاب می کنند وشروع به آماده سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزدشان می کنند. از طرف ديگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند شروع به تشکيک در انتخابات کنند واعلام نمايند که تقلب صورت گرفته است واصل مشروعيت حاکميت را زير سؤال می برند وشروع به اعتصاب می کنند ودر نهايت انتخابات را ابطال کرده ويا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار می کنند که در نهايت نامزد مورد نظرشان پيروز می شود. "
نامبرده ادامه می دهد: "اين فرايند در کشورهای گرجستان ، صربستان ، اوکراين و کرواسی انجام شده و به نتيجه هم رسيده است. نکته قابل توجه اينکه همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده وبا تغييرات کمی در ايران مورد استفاده قرار گرفته است. اين موارد بستگی به آداب ورسوم ، فرهنگ ومذهب جامعه دارد. مهمترين عوامل اجرايی اين انقلاب جوانان هستند که سرمايه گذاری خوبی بر روی آنها صورت می گيرد .بر روی انرژی جوانان حساب می شود. زيراآنان تنها افرادی هستند که ۲تا۳ ماه از زندگی خود را بدون پول ، وقف انتخابات می کنند. "
وی چنين می افزايد: "کودتای مخملی ايران خيلی شبيه انقلاب مخملی صربستان است ، در آن کشور گروهی بنام "اُوتْ پُور " "OUTPOR " که گروهی دانشجو بودند ابتداء شروع به عضو گيری کردند که شباهت زيادی به موج سبز در ايران داشت. در جزوه آموزشی که بر روی سايت آلبرت انيشتاين قرار گرفته نکته ای به نام "موقعيت دشوار " وجود دارد که از مهمترين روشهای استراتژيک است و حکومتها را در شرايطی قرار می دهد که نتوانند با معترضان برخورد کنند. در اين نکته آمده که اعتراضات بايد زير پوشش عادتهای مذهبی قرار بگيرد و حرکاتی مانند پياده روی در خيابان را انجام دهيد که هيچ دولتی نمی تواند از آن جلوگيری نمايد. در انتهای اين جزوه آموزشی اشاره‌ای به چند حلقه فيلم آموزشی شده که پيرامون انقلاب صربستان است و حتی فيلم ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سايت ها قرار گرفته است.
جزوه ديگری نيز وجود دارد که در مورد نحوه تسخير مکانها و ساختمان های حساس شهر است و در آن آموزش می دهد که گروه های معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند.
لازم است در اينجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمايم و آن اين است که فيلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گرديده توسط فردی به نام نادر صديقی ويراستاری و باصدای وی روايت شده است. اين فرد کسی است که اولين بار آقای کيان تاج بخش را به آقايان حجاريان و تاج زاده معرفی می نمايد. آقای تاج بخش در مورد نقش آقای نادر صديقی می گويد: "نقش آقای نادر صديقی و اينکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجاريان و تاج زاده گرديده برايم گنگ است. "در حال حاضر نامبرده متواری می باشد.
اين جاسوس بازداشت شده که بنا به دلايل امنيتی فعلا از اعلان نام وی معذوريم معتقد است براندازی نرم يا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانه‌ای و اجرايی است و تصريح می کند: "هر کدام از بازوهای کودتای مخملی با تعدادی از موسسات و بنيادهای آمريکايی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسيم کار صورت پذيرفته است. "
او در اين رابطه می گويد: "در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه ای و بازوی اجرايی) هر کدام از موسسات آمريکايی فعاليت خاصی را انجام می دهند که در ايران نيز يکسری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترين آنها موسسه ای است به نام "هوفر " که زير نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکيل شده است.
اين موسسه پروژه ای به نام "دموکراسی در ايران " را در دستور کار قرار داده که زير نظر سه عنصر امنيتی به نام های: عباس ميلانی، لِری دايمِند و مايکل مک فور اداره می شود.
عباس ميلانی در زمان محمدرضا پهلوی به دليل فعاليت در گروه های چپ دستگير می شود. او بعدها به يک سلطنت طلب دو آتيشه تبديل می شود به طوری که پس از انقلاب يکی- دو سال در ايران زندگی می کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمريکا ترک و در آنجا کتابهای متعددی را به نگارش در می آورد و در اين کتابها از دستاوردهای رژيم پهلوی تقدير می کند. او کم کم به يکی از رهبران اپوزيسيون تبديل شد که با ديگر رهبران اين جريان يک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلی بود. "
اين جاسوس بازداشت شده می افزايد: "پروژه "دمکراسی در ايران " پيرامون فرهنگ عامه مردم ايران مانند موسيقی، وبلاگها و مسائل جنسی کار می کند.
بخش دانشجويی اين موسسه بسيار فعال است و افرادی مانند خانم حقيقت جو، آرش نراقی (از حلقه کيان و نزديک به سروش) در کنفرانس های آنها سخنرانی می کنند. در داخل ايران نيز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزديک هستند با اين موسسه همکاری دارند. به طور نمونه عطريانفر در هر مجله يا روزنامه ای که کار می کند از عباس ميلانی تحت پوشش يک تاريخ نگار مصاحبه می کند. اهميت عباس ميلانی برای "سيا " از رضا پهلوی هم بيشتر است زيرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزينه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نيز او تأمين می کند. "
بازوهای کودتای مخملی در ايران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ايران می گويد: "مدلی که در ايران طراحی شده مانند ديگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرايی و رسانه ای است هر کدام از اين بازوها دارای زيرمجموعه های فعالی می باشند که به طور مثال بازوی فکری دارای زير مجمه های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمايه داری، سياست خارجی، ادبيات و ... می باشد که در هر کدام از اين موارد موسساتی در خارج و داخل ايران هستند که به صورت فعال نقش دارند.
بازوی اجرايی اين پروژه يعنی کودتای مخملی دارای شش زيرمجموعه می باشد.
۱- زيرمجموعه زنان که از چند طيف تشکيل شده است. مهمترين ليدرهای اين طيف خانم شادی صدر و خانم شيرين عبادی هستند. اين طيف ها بيشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزينه های اين گروه ها و کمپين ها را پرداخت می کنند.
طيف ديگری به مسئوليت پروين اردلان- دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی- فعاليت می کند. طيف نوشين همدانی خراسانی که تمايلات چپ دارند از جمله اين طيفها هستند.
۲- زيرمجموعه قومی- نژادی، بيشتر امور اين کار در طيف شيرين عبادی صورت می گيرد. او با اينکه در زمينه حقوق بشر فعاليت می کند اما رگه های قومی-نژادی در آن وجود دارد. گروه های ملی- مذهبی نيز در اين زمينه متمرکز هستند.
۳- زيرمجموعه حقوق بشر، مهمترين چماقی که آمريکا برای رويارويی با مخالفان خود استفاده می کند حقوق بشر است. در اين زيرمجموعه چند طيف وجود دارد که اين بار نيز طيف شيرين عبادی از فعالان اين عرصه هستند.
هادی قائمی که از عناصر فعال و امنيتی در آمريکاست از حاميان خارجی اين طيف می باشد. او مدتی است که رئيس بخش ايران در سازمان صهيونيستی "ديده بان حقوق بشر " بوده و با بودجه ۱۵ ميليون يورويی هلند موسسه ای را راه اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ايران است.
۴- زيرمجموعه کارگری؛ اگر به ياد داشته باشيد در سال های گذشته سنديکای اتوبوسرانی اعتصابی را ايجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اُصانلّو برعهده داشت. اين جالب است که افرادی به دلايل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می زنند اما حواسشان نيست که موسسات برانداز در آمريکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و ... به صورت آشکار به موسسات ديگر چندين ميليون دلار پول می دهند تا به سنديکاهای کارگری در ايران کمک شود. تمامی اسناد اين کمک ها در وب سايت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به اين اسناد را می توان تظاهرسازی دانست.
خيلی از افراد معتقدند که اينها چون مخفی کاری انجام نمی دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصی نيستند.
۵- NGOها؛ اين زيرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهميت خاصی برخوردار شد. غرب به اين نتيجه رسيده بود که بايد NGOها در ايران گسترش پيدا کنند و به دنبال اين بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مديريتی نيز تأمين شود. به همين دليل موسساتی تأسيس شد که بيشتر آن در هلند بود. وظيفه اين موسسات اين بود که به NGOهای ايرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع آوری پول از خارج کشور و ... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کُنشگران به مديريت سهراب رزاقی (مدير NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) که مبلغ دو ميليون يورو بودجه از موسسات هلندی دريافت کرد و موسسه همياران با مديريت باقر نمازی، موسسه همياران بعد از زلزله بم در سال ۲۰۰۳ ميلادی يکسری کلاس های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان آن افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهيونيستی و امنيتی دارند.
۶- زيرمجموعه دانشجويی؛ اوج فعاليت زيرمجموعه دانشجويی در جريان ۱۸ تير ۷۸ بود که البته مدتی بعد از آن نيز تضعيف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجويی با مرکزيت دفتر تحکيم وحدت طيف علامه و شاخه های مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرايی براندازی ايفا کرد.
دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحريم انتخابات و ... از جمله فعاليت های اين زيرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمريکا و شاغل شدن اين افراد در موسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است می تواند بهترين مستند برای همکاری اين زيرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ايران دانست. "

بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ايران
اين جاسوس سيا در اين باره می گويد: "اين بازو ازاهميت بالايی برخوردار است و شايد بتوان گفت قبل از هر مسأله ای کار فکری شروع می شود و سالها طول می کشد که ديگر بازوها (اجرايی و رسانه ای) به کار بيفتد.
بازوی فکری در ايران از سال های خيلی دور يعنی از اواسط جنگ آغاز شد در همين راستا يک تفکر روشنفکری جديد از ميان نيروهای مسلمان بيرون می آيد که رهبری آن به عهده عبدالکريم سروش و مجله کيهان فرهنگی است (در آن زمان مديريت مجموعه کيهان با سيد محمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در اين مجله به نگارش در می آورد موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولين مقالات خود اين موضوع را انتخاب می کند که چيزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهيم در مورد غرب زدگی صحبت کنيم و اينگونه مبارزه با غرب زدگی را که يکی از گفتمان های مهم انقلاب بود زير سئوال می برد. آنها زير پايه های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از ميان می بردند. از همان زمان يک تيپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه می داشتند. اگر ما فرض کنيم که غرب و استبداد وجود ندارد ديگر شعارهای انقلاب از قبيل استقلال و آزادی معنا پيدا نمی کند.



اين روند ادامه يافته و يک به يک پايه های تفکر امام را می زند پايه هائی مثل وحدت ديانت و سياست، ولايت فقيه، و بدينسان زمينه برای غربی شدن و آمريکايی شدن را فراهم نمودند. "
وی در ادامه می گويد: "افراد ديگری مانند سريع القلم، ناصر هاديان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوری سازی در زمينه تأمين منافع آمريکا در ايران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمايت از لبنان و فلسطين را آرام آرام مورد هجوم قرار می دادند. اين تئوری ها در مراکز تحقيقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش می شد.

اهم شباهت های کودتای مخملی شکست خورده در ايران به کودتای مخملی چند کشور نامبرده
۱) طرح تقلب با هدف بی اعتماد سازی مردم ومشروعيت زدائی از نظام سياسی مستقر، در همين رابطه رهبر بصير انقلاب اسلامی در خطبه های تاريخی نماز جمعه ۲۹ خرداد فرمودند:
" من اول فروردين در مشهد گفتم ، هی دارند دائماً به گوشها می خوانند ، تکرار ميکنند که بناست در انتخابات تقلب شود ، می خواستند زمينه را آماده کنند، من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم وگفتم اين حرفی را که دشمن می خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد نگوئيد.نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است ؛اين اعتماد آسان به دست نيامده ، سی سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش با تلاشهای فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق کند.دشمن می خواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلرل کند. "
متأسفانه برخی از جريانهای سياسی، احزاب وفعالان سياسی بدون توجه به هشدارهای معظم له ودر يک همنوائی معناداربا دشمنان مرتباً بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند.آنهم بدون ارائه هيچ دليل ومدرکی.
يکی از احزاب مورد نظر در اين زمينه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی است که از ماهها پيش از انتخابات چه قبل وچه بعد از فرمايشات مقام معظم رهبری ودعوت معظم له به پرهيز از همسوئی با دشمن، در بيانيه های رسمی واظهار نظر های اعضاء آ‌ن کراراً بحث تقلب در انتخابات ترويج گرديده است.
سازمان مجاهدين در بيانيه۲۱/۱/۸۸ که به عنوان اعلام حمايت ازنامزدی ميرحسين موسوی ثبت گرديده وتنها ۲۰ روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است، اينگونه حرف دشمنان را تکرار می‌کند "سلامت انتخابات به شدّت به مخاطره افتاده است به طوری که ديگر تقريباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعيت واجد حق رأی گرفته تا آراءشرکت کنندگان وتا آراء کانديداها وجود ندارد "
البته اين سازمان ماهها قبل از آن نيز يعنی در تير ماه سال ۸۷ طی قطعنامه کنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعی ديگر مطرح می نمايد.بعد از اعلام نتايج و پيام رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامی مبنی بر تأئيد انتخابات نيز سازمان مجاهدين با صدور چند بيانيه ، بدون ارائه سند ومدرکی صحت انتخابات را زير سئوال برده است.به عنوان مثال در اولين بيانيه بعد از اعلام نتايج تصريح شده است: "ما در وجود تقلب وتخّلف ترديدی نداشتيم "

اسناد جعلی در منزل بهزاد نبوی و ستادهای انتخاباتی
اين جريان با هدف القاء جعل وتقلب در انتخابات وتشويش اذهان عمومی، نامه وزارت کشور را جعل نموده و با انتصاب افتراء به اين وزارت خانه وتوزيع وسيع آن قصد فريب افکار عمومی را داشته است.همچنين در بازرسی از منزل آقای بهزاد نبوی عضو مؤثر و محوری سازمان مجاهدين اسنادی دال بر جعل سند با هدف تشويش اذهان عمومی به دست آمده که به پيوست تقديم دادگاه می شود.
شايان توجّه اينکه نمونه هائی از اين اوراق و نامه های جعلی در ستادهای برخی کانديداهای ناکام و معترض نيز کشف گرديده است.
حزب مشارکت، حزب کارگزاران، برخی از اعضاء مجمع روحانيون مبارز نيز رسماً و همسو بارسانه ها وگروههای معاند و مخالف نظام صحّت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخابات مورد ترديد قرار دادند.
اين مسئله از آن جهت مهم وبرای دادگاه قابل توجّه است که اولاً طبق آنچه گفته شد مسأله تقلب همزاد با شروع فعاليت های انتخاباتی بوده که حاکی از برنامه ريزی قبلی برای هدفی مشخص می‌باشد.
ثانيا؛ اين مسأله دليل اصلی بروز تشنجات واغتشاشاتی است که خسارت مادی و معنوی فراوانی از جمله کشته شدن هموطنانمان را در بر داشت و اين در حالی است که متهمين بازداشت شده در اعترافات خود اذعان دارند که با علم به عدم وجود تقلب وبا هدف ايجاد ترديد ، موضوع تقلب را مطرح نموده اند.

القای خط تقلب قبل از انتخابات
مازيار بهاری خبرنگار هفته نامه نيوزويک در اين رابطه اظهار می دارد:
"رسانه های غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پيگيری می کردند و بنده هم در يک مصاحبه‌ای با آقای خاتمی اين سؤال را از ايشان پرسيدم وپس از مصاحبه با ايشان مشاهده کردم که جريانی مطابق با الگوی کلاسيک انقلاب رنگی در کشور دنبال می شود "

بهزاد نبوی تقلب را مطرح کرد
محمد علی ابطحی مسئول دفتر رئيس جمهور سابق که اکنون در بازداشت به سر می برد در مورد بحث تقلب اظهاراتی دارد که به قسمت هايی از آن اشاره می شود وی می گويد:
"بحث تقلب در انتخابات در ايران از سال ۷۶ اولّين بار (توسط فرد مورد الاشاره) مطرح شد که اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از اين صحبت خيلی استفاده کردند ودر اين انتخابات اخير هم اين بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد ودر ستاد خاتمی بعنوان مسئول کميته صيانت از آرا مشغول به کار شد. "
آقای ابطحی می گويد: "آقای کروبی در جلسه ای با حضور ديگر دوستان اصلاح طلب اعلام کرد ؛ ما نبايد بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنيم چون با اين کار اطمينان مردم سلب خواهد شد وديگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. درهمان جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات رياست جمهوری تقلب قطعی است. "

موسوی خوئينی ها گفته بود القای تقلب را برای جرزنی لازم داريم
وی در ادامه می گويد: "بعد از اعلام کانديداتوری مهندس موسوی در ستاد ايشان آقای محتشمی‌پور طرح تقلب را مطرح کرد ، هم آقای موسوی وهم محتشمی پور زمينه بسيار تندی در اين باره داشتند وکميته صيانت از آراء را تشکيل دادند ، نکته مهم در اين زمينه عقيده داشتن تمام اصلاح‌طلبان است بر اينکه بيش از ۲ يا ۳ ميليون تقلب نمی شود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسوی خوئينی ها اعلام کرد ؛ مانبايد فيتيله بحث تقلب در انتخابات را پايين بکشيم چون موقع جرزدن لازم می شود. "
آقای ابطحی تصريح می کند: "من اعتقادم اين است که محتشمی پور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه ۲۳ خرداد مجمع اعلام نمود ؛ من به مهندس موسوی گفته ام که نگران نباش ما آنقدر سند در مورد تقلب داريم که می توانيم مسير انتخابات را تغيير دهيم. آقای مهندس موسوی به دليل بی تجربگی ودور بودن از صحنه سياسی زود تحت تأثير قرار می گيرد. "
ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: "۲ روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمينه تقلب پرسيدم که در جوابم گفت ؛ محتشمی پور چرند می گويد زيرا تغيير در آراء موسوی بيشتر از ۷۰۰ الی۸۰۰ هزار نخواهد بود. "

تاجزاده از طريق استان ها می دانست در انتخابات باخته اند
مصطفی تاج زاده معاون سياسی وزير کشور ورئيس ستاد انتخابات کشور در دولت آقای خاتمی يکی ديگر از بازداشت شدگان است که امکان تقلب را منتفی می داند ودر اين باره می گويد:
"تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اينکه انتخابات تمام شد ومن از بچه های استانها سؤال کردم احساس کردم که انتخابات را باخته ايم ولی فاصله را ۳ به۱ نمی دانستيم "
تاج زاده ادامه داد: "اين راهم برای اولين بار بگويم که از ساعت ۱۲ که آراء اعلام شد هيچ کس از من نشنيد که تقلب شده است. لذا چيزهايی که می گويند به من بر نمی گردد ومن دخيل نبوده ام ، البته حزبم بيانيه ای داده وبنده را هم مثل آنها مجازات کنيد. "
مصطفی تاج زاده اضافه می کند: "به نظر من اين انتخابات به لحاظ کمّی جزء کم نظيرترين وبه لحاظ کيفی جزو بی نظير ترين انتخاباتها بود.معتقدم اين سرمايه ۴۰ ميليونی سرجايش محفوظ است. "
همچنين در اظهارات يکی از متهمين آمده است: "... در جلسه روز شنبه مورخ ۲۳/۳/۸۸ با آقای تاج زاده و تعدادی از دوستان ديگر در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در محل ستاد آقای تاج زاده با حالتی بهت زده و خاص حضور داشتند. از ايشان دو سئوال مطرح کردم سئوال اول: اوضاع رأی آقای موسوی چطور است؟ ايشان گفتند: "رأی آقای موسوی خوب نيست و آقای احمدی نژاد قطعا در دور اول پيروز انتخابات خواهد بود. سئوال دوم:‌به نظر شما تقلب شده؟ که ايشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبيل تماس گرفته ام نتايج اعلام شده با نتايجی که ما داشتيم هيچ تفاوتی نمی کند و تقلبی صورت نگرفته است. "

بهزاد نبوی: سندی برای تخلف نداريم ولی به موسوی خيانت نمی کنم
بهزاد نبوی عضوشورای مرکزی سازمان مجاهدين، مشاور رئيس جمهور سابق و نايب رئيس مجلس ششم نيز که اکنون در بازداشت به سر می برد در مورد طرح تقلب اعتراف می کند:
"ما هيچ سندی دال بر وجود تقلب نداشته ايم وبايد به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشيم "
وقتی از آقای نبوی خواسته شد که لااقل برای جبران بخشی از تخلفات خود و به خاطر وضعيتی که با طرح واهی تقلب به وجود آورده ايد و معترف هم هستيد که سندی در تأييد آن نداريد و به خاطر اين ادعاهای دروغ خسارت های جانی و مالی فراوانی بر مردم عزيزمان تحميل نموده ايد. همين مسأله را رسما اعلام کنيد ايشان در پاسخ می گويد: "من به آقای موسوی خيانت نمی کنم. " از او سئوال شد آيا به خاطر عدم خيانت به موسوی، حاضر هستيد که به مردم خود و تاريخ کشورت خيانت کنی؟ نامبرده هيچ پاسخی نمی دهد.

رمضان زاده: تقلب در ايران امکان ندارد
رمضان زاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نيز در اين باره می گويد: "من هميشه گفته ام ودوستان هم حزبی بنده هم می دانند که تقلب در ايران امکان ندارد. "

صفايی فراهانی: ادعای تقلب مورد سئوال است
محسن صفايی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئيس هیأت اجرايی مشارکت، نماينده مجلس ششم و رئيس فدراسيون فوتبال از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ نيز در اقارير خود چنين می گويد:
"به هيچ وجه نمی توان پذيرفت که در اين انتخابات تقلب شده است حتی اگر فرض را هم بر تقلب بدانيم يک ميليون، دو ميليون. "
او همچنين در اين زمينه افزود: "برای خود من نيز سئوال است فردی مانند مهندس موسوی که عملکردش در انقلاب اسلامی روشن است در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز عضو می باشد و افرادی همچون آقايان محتشمی پور و موسوی لاری که در دوره های گوناگون وزير کشور بودند چنين ادعايی در مورد تقلب در انتخابات را دارند. "

خبرنگار شبکه های غربی:
ادعای موسوی درباره پيروزی در انتخابات بر اساس الگوی کلاسيک انقلاب رنگی بود

خاطر نشان می گردد که بقيه متهمين نيز در اظهاراتی مشابه قائلند که به هيچ وجه در اين انتخابات تقلب نشده و امکان تقلب هم وجود ندارد.
مازيار بهاری، فيلمساز و خبرنگار شبکه های غربی در ادامه سخنان خود به نقش رسانه های غربی در طرح تقلب چنين اشاره می کند: "رسانه های غربی از چند ماه پيش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونه ای زمينه چينی کردند که اگر کانديدای مورد نظر آنان در انتخابات پيروز نشد اين حرکت را يک کودتا در آراء مردم تلقی کنند. چندی قبل با يکی از مشاوران کانديدای مورد قبول غرب گفتگويی داشتيم که ايشان هم اين نکته را مطرح کردندکه در کشور کودتا شده است. "
بهاری در تکميل مطالب فوق می افزايد: "در همين راستا آقای موسوی قبل از اينکه نتايج انتخابات مشخص بشود طبق يک الگوی کلاسيک انقلاب رنگی گفتند: "من پيروز انتخابات هستم و هر نتيجه ای غير از اين اعلام شود تقلب شده است. "
با توجه به اقارير متهمين و ادله مثبته طرح تقلب از سوی احزاب و فعالان سياسی متهم در اين پرونده از پيش طراحی شده و با هدف ايجاد آشوب و اغتشاش صورت گرفته است و اين دقيقا يکی از مولفه هايی است که در کودتای مخملی مورد توجه ويژه بوده و علت اصلی بروز اغتشاشات و آشوبها به شمار می رود. و نکته مهم اينکه در بحث تقلب هماهنگی کاملی بين متهمين با بيگانگان صورت پذيرفته است.
۲) تجمعات غير قانونی گسترده و اردو کشی‌های خيابانی دومين شباهت کودتای مخملی ايران با کشورهای مذکور است، که با هدف تمرين وايجاد آمادگی برای تسخير مراکز مهم دولتی صورت می پذيرد، اتفاقی که تقريباً در تمام کودتاهای مخملی به وقوع پيوسته است اما در ايران با ناکامی مواجه شد.
برگزاری تجمع در مقابل وزارت کشور، صدا وسيما ، مجلس شورای اسلامی در همين رابطه ارزيابی می گردد. حمله به حوزه مقاومت بسيج با سلاحهای گرم وسرد وبمبهای آتش‌زا که پس از راهپيمائی غير قانونی ۲۵/۳/۸۸ در ميدان آزادی اتفاق افتاد بنا بر اعترافات متهمين و تصاوير متعددی که از اين حادثه و عوامل فعال آن بدست آمده کاملاً حکايت از سازمان يافتگی و از پيش طراحی شده اين حمله دارد . حمل کوله پشتی‌های پر از سنگ وبمبهای آتش‌زا، حمل نارنجک وديگر سلاحهای گرم در حمله مذکور دليل محکمی است بر اين ادعا، البته لازم است در اينجا به اين نکته اشاره شود که حساب اعتراضات بخشی از مردم با مهاجمين هدايت شده کاملاً جداست.
رستم فرد تهرانی مسئول سايت سهام نيوز در مورد اهداف برگزاری تجمعات می گويد:
"مسأله ای که ما در جريان انتخابات اخير دنبال می کرديم اين بود که با برگزاری اين تجمعات بگوييم که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. "
وی در ادامه به نحوه اطلاع رسانی برای تجمعات اشاره می کند ومی افزايد:
"ما از سه طريق سايت، تلفن و ايميل زمان و مکان تجمعات را به اطلاع اعضاء شبکه رأی خود می‌رسانديم. "
کيان تاجبخش نيز با مقايسه ای بين اقدامات انجام شده در کودتاهای مخملی چند کشور و آنچه که در ايام انتخابات مشاهده شده مانند نمادسازی، زنجيره انسانی، طرح تقلب، اعلام پيروزی پيش از شمارش آراء و تجمع گسترده در مقابل مراکز مهم دولتی با هدف تسخير آن اثبات می کند که در ايران هم بنا بوده يک کودتای مخملی اتفاق بيفتد.
آقای ابطحی هم طی اظهارات خود مبنی بر از تجمعات از پيش طراحی شده می گويد: "در جشن پيروزی يا شکست که نتيجه آن شورش است مسأله ای بود که از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خيابان، تعيين مسير، آوردن تجهيزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فيس بوک تماما مورادی بود که قبل از انتخابات آن را پيگيری می کردند و می خواستند اين اعتراضات را به يک نهضت تبديل کنند.
وی در ادامه می افزايد: "صبح جمعه (۲۲ خرداد) اطلاعيه ای در فيس بوک مهندس موسوی منتشر شد که حاميان موسوی امشب تا صبح بيدار می مانند، اين با موضوع سمبليکی که کروبی مطرح کرده بود متفاوت بود.
بعد از مشخص شدن نتايج اوليه انتخابات، ستاد مهندس موسوی به سرعت نيروهايش را سازماندهی کرد. تاج زاده، در يک تماس تلفنی به من گفت: "ما قصد داريم اين جمعيت را تا پايان انتخابات نگه داريم و آنها را به تمام نقاط شهر هدايت کنيم. "
ابطحی ادامه می دهد: "معتقدم اين جريان دارای سه ضلع است: ۱- رأس ۲- بدنه محرک ۳-شبکه اجتماعی که در حقيقت جسم کار هستند. "
در توضيح بيشتر بدنه محرک ابطحی اضافه کرد: " در بدنه محرک يکسری نقش فعالتری داشتند مانند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، گروه های لشگرساخته خاتمی مانند گروه ۸۸، ياری نيوز، پويش و ... حوزه های مجازی که لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خيابان می کرد و شبکه های خارجی که توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش می دادند. نکته مهم اين است که خبرنگاران خارجی به اين آقايان خيلی نزديک شده بودند حتی از لشگرهای ساخته شده نيز نزديکتر بودند. "
وی در مورد نقش بدنه محرک می گويد: "مهمترين نقش اين عناصر نگه داشتن مردم در خيابانها بود تا اگر زمانی آقای موسوی اعلام کرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع کنند. اين سازماندهی توسط لشگرهای ساخته شده صورت می گرفت. "
ابطحی در جای ديگر می افزايد: "به خيابان آوردن جمعيت قبل از انتخابات مقدمه ای بود برای به خيابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهايش برای اينکه جمعيت را در خيابانهای شهر نگه دارند خيلی فعال بودند و همه اينها در پيش بينی و طراحی برنامه برای شب شبنه نقش داشتند. "
در پايان اين بخش بايد خاطرنشان کرد که نقش رسانه های بيگانه از جمله BBC فارسی، صدای آمريکا VOA، العربيه، راديو فردا و راديو زمانه در آموزش و تحريک با هدف گسترش ناارامی ها و برگزاری تجمعات غيرقانونی و اغتشاشات برجسته می باشد.
همچنين همسويی احزاب و عناصر متهم در اين پرونده با رسانه های مذکور بسيار حائز اهميت است که از رياست محترم دادگاه درخواست توجه ويژه به اين موضوع دارد.
۳) فرهنگ سازی ، نهاد سازی وشبکه سازی
بنا براعترافات متهمين وجزوات آموزشی ، فرايند کودتای مخملی در سه مرحله ۱) فرهنگ سازی يا به عبارت بهتر جابجائی افکار به نفع ارزشهای غربی ،۲) نهاد سازی در قالب تشکيل "NGO " و ۳ )شبکه سازی از طريق وصل " NGO " به يکديگر صورت می گيرد.
کيان تاج بخش يکی از متهمين بازداشت شده که بعنوان مأمور بنياد سوروس برای مديريت بالينی ميدانی کودتای مخملی از سال ۱۳۷۷ در ايران حضور دارد در اين رابطه ميگويد ؛ ايجاد وسيع "NGO " با هدف يارگيری برای استفاده در بحران صورت می پذيرد .
محمد علی ابطحی يکی ديگر از متهمين نيز در تائيد سخنان تاج بخش می گويد:
"در دوره اصلاحات ۲ وزارتخانه يعنی وزارت کشور و وزارت ارشاد وسازمان ملی جوانان موظف شده بودند در سطح وسيعی مجوز تأسيس " NGO " صاد



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با اين توضيح توجه دادگاه محترم را به بخشی از اين سند جلب می کنم، در صفحه ۶ آمده است: "در مرحله نخست حضور در نهادهای رياست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا و در مرحله بعد مجلس خبرگان نهادهای مناسب تری برای حضور طرفداران مردمسالاری می باشند. "
البته تهيه کنندگان اين سند که به امضاء دبيرکل و مهر حزب نيز مُنقّش است بلافاصله در سطر بعد پا را فراتر نهاده و اين تغيير را به کل نظام قابل تسری می داند و اين يعنی تغيير ماهوی نظام به نظامی سکولاريسم. مستند به اينکه ۱- آقای خاتمی در دوره رياست جمهوری خود در يکی از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی تصريح می کند "گريزی از سکولاريسم نيست " و اين تفکر متأثر از تصميم سازی شبه علمی دفتر مطالعات استراتژيک نهاد رياست جمهوری به رياست آقای تاجيک عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است طی مقالاتی سفارشی در نشريه راهبرد اين استنتاج غيرعلمی را القاء و به رويت آقای خاتمی می رساند که "در آينده نزديک احدی را يارای مقاومت در برابر سکولاريسم نيست و بايد خود به نحو شايسته به اين سرنوشت محتوم بشر تن دهيم و دعوت از هابرماس به ايران در سال ۸۱ نيز با همين هدف صورت می پذيرد و در جلسه‌ای محرمانه در منزل آقای کديور که با حضور افرادی مانند حجاريان و محمد مجتهد شبستری تشکيل گرديد به دقت روند سکولاريزاسيون در ايران مورد بحث و بررسی قرار می‌گيرد و راهکارهای جديد ارائه می گردد.
آقای يورگِن هابرماس در حالی به کشور خود باز می گردد که در رايزنی های خود از اراده اصلاح‌طلبان برای استقرار حکومت سکولار در ايران مطمئن گرديده بود.
همچنين سفر آقای جان کين به ايران در سال ۷۸ و ملاقات با برخی از چهره های اصلاح طلب نيز در همين رابطه ارزيابی می گردد.
آقای جان کين يکی از نظريه پردازان کودتای مخملی و عضو سرويس اطلاعات خارجی انگليس ام آی ۶ می باشد.
۲- در يکی از جلسات مشترک بين نمايندگان چند حزب اصلاح طلب که در پرونده سند آن موجود می باشد در مورد بررسی راه های جلب حمايت اتحاديه اروپا به نفع خود در رقابت های سياسی داخلی به صراحت بحث می گردد و حمايت اتحاديه اروپا از متحصنين مجلس ششم نشان می دهد که در جلسه فوق گزينه مذکور به تصويب رسيده است.
۳- پيشنهاد بهزاد نبوی مبنی بر تشکيل جبهه ضد استبداد با حضور همه طيفهای اپوزيسيون
۴- القای غيردموکراتيک بودن نظام که به صورت ترجيع بند اظهارات و بيانيه های احزاب مذکور و اعضاء آن نمايان می باشد.
۵- بنا بر اطلاعات منابع موثق در يکی از جلسات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی شاخه اصفهان در بين کليه اعضاء نظرسنجی می گردد که در صورت حمله آمريکا به ايران آيا رهبر جمهوری اسلامی را تسليم مهاجمين کنيم يا نه و اين در حالی است که هيچ يک از شاخه ها اقداماتی در اين سطح را جز با هماهنگی مرکزيت انجام نمی دهند.
۶- در حزب مشارکت نيز اقدام مشابهی در شاخه اراک صورت می پذيرد و يکی از مسئولين شاخه طی سخنانی اظهار می دارد در صورت حمله آمريکا به ايران با دستان خودمان مسئولين جمهوری اسلامی را اعدام خواهيم نمود.
۷- اظهارات و مواضع ضد دينی اعضاء سازمان طی سالهای گذشته که اسناد آن موجود می باشد به حدی رسيد که مرحوم آيت الله مشکينی رحمه الله عليه اين سازمان را نامشروع و باعث انحراف جوانان خواند.
۸- صدور بيانيه های ساختار شکن و محوريت در جمع آوری امضاء برای نامه های سرگشاده به مسئولين نظام به ويژه به رهبر معظم انقلاب اسلامی که در يکی ازاين نامه ها از معظم له می خواهند مانند امام جام زهر رابرای مصلحت نظام بنوشند.
۹- و اما در حوادث اخير نقش محوری اعضاء حزب مشارکت، سازمان مجاهدين و حزب کارگزاران در سطح طراحی، سازماندهی و هدايت اغتشاشات و تجمعات غيرقانونی.
اين نتيجه را به دست می دهد که احزاب مذکور همواره چه زمانی که در قدرت باشند مانند دوره‌ اصلاحات که دو قوه را در اختيار داشتند و چه زمانی که در قدرت نباشند، بر روند فتنه جويی تا تغيير ماهوی نظام به نظامی سکولار ادامه خواهند داد.

***

برخی منافقين دستگير شده در پادگان اشرف آموزش ديده بودند

معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه به نقش و اتهامات عوامل ميدانی پروژه کودتای مخملی اشاره کرد و گفت: بر اساس اعترافات اعضای دستگير شده گروهک منافقين در آشوب های اخير، اين افراد در خارج و همچنين پادگان اشرف آموش خرابکاری و ترور ديده و سازماندهی شده فعاليت می کردند.

به گزارش خبرنگاران خبرگزاری فارس، عبد‌الرضا موهبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمايندگی از مدعی‌العموم ادامه گزارش کيفر خواست را به شرح ذيل قرائت کرد:

رياست محترم دادگاه
آنچه گذشت خلاصه ای از اقدامات طراحان و هدايت کنندگان داخلی پروژه شکست خورده کودتای مخملی بود. در بخش دوم به نقش و اتهامات عوامل ميدانی اين پروژه اشاره می شود:

محاربه و افساد فی الارض از طريق تلاش و فعاليت موثر در راستای پيشبرد اهداف گروهک تروريستی منافقين
تعدادی از متهمان بازداشت شده که دارای سابقه محکوميت کيفری وعضويت در سازمان منافقين هستند در اين فتنه دستگير و يکی از آنان در اعترافات خود می گويد: "در سال ۱۳۷۹ جذب سازمان منافقين شدم و در اولين اقدام جدی در سال ۱۳۸۳ وارد فاز نظامی شدم.
در اين سال برای بمب گذاری در يک مکان حساس در شهر تهران مشارکت پيدا کردم و سپس فعاليت های خود را در توزيع اعلاميه و جمع آوری و ارائه اخبار واطلاعات به سازمان منافقين گسترش دادم تا اينکه در صحنه تجمعات و اغتشاشات پس از انتخابات به صورت فعالانه ای شرکت کردم. مأموران انتظامی زمانی اقدام به دستگيری ام کردند که در حال پرتاب کوکتل مولوتف به يکی از مراکز دولتی در تهران بودم. "

مأموريت عضو گروهک نفاق برای حضور فعال در اغتشاشات
رضا خادمی با نام مستعار حبيب فرزند عباس متهم است که به واسطه برقراری ارتباط با گروهک تروريستی منافقين عليه امنيت جمهوری اسلامی ايران اقدام نموده است.
متهم مزبور به صورت غيرقانونی از کشور خارج و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دوره های مختلف آموزشی نظامی و جمع آوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته است.
از ديگر اتهامات وی جذب نيرو برای گروهک منافقين و اعزام آنها به عراق است. متهم همچنين در دوران انتخابات اقدامات تبليغی متعددی به نفع منافقين از جمله هوا کردن بالن با عکس سرکردگان گروهک منافقين و نصب تراکت و بيانيه درتهران نموده است.
وی با ناصر عبدالحسينی، محمد نوری و حسين شيرمحمدی از ديگر اعضای منافقين در ارتباط بوده است و اقدام به جمع آوری پنهان اخبار و گزارش های مربوط به اغتشاشات پس از انتخابات و حضور فعال در تجمعات غيرقانونی نموده است.

دستگيری عضو گروهک نفاق هنگام پرتاب کوکتل مولوتف به سمت نيروهای انتظامی
خانم عذرا سادات قاضی ميرسعيد فرزند حسن دارای سابقه محکوميت کيفری و عضويت در سازمان منافقين است.
اتهام وی محاربه و افساد فی الارض از طريق تلاش و فعاليت موثر در راستای پيشبرد اهداف گروهک تروريستی منافقين و همکاری با اين سازمان است.
دستگيری متهمه در صحنه ارتکاب جرم و پس از شناسايی وی به عنوان يکی از عوامل اصلی اغتشاش توسط مأمورين امنيتی حين پرتاب کوکتل مولوتف صورت گرفته است.
متهمه در سال ۸۳ در بمب گذاری تهران مشارکت داشته و در انتخابات اخير اقدام به توزيع اعلاميه به نفع گروهک تروريستی منافقين و جمع آوری و ارائه اخبار و اطلاعات به اين گروهک کرده است.
سوابق سياسی و حزبی متهمه از جمله اقرار وی به عضويت در سازمان منافقين در سال ۱۳۷۹ و فعاليت های وسيع متهمه در جهت اهداف سازمان مورد اشاره محرز است.
حضور عضو گروهک نفاق در ستاد آقای کروبی و جمع آوری اطلاعات برای منافقين
ناصح فريدی فرزند محمد، از طريق تلفن و اينترنت با گروهک منافقين وصل می شود و سپس با شرکت فعال در تجمعات دانشجويی و صنفی، اقدام به تهيه و ارسال عکس و فيلم و اخبار به گروهک نفاق می کند.
متهم مزبور همچنين مأموريت داشته است اخبار و اطلاعات زندانيان گروهک نفاق را پيگيری و اين اطلاعات را به خانواده های آنان و گروهک منافقين ارسال نمايد.
وی با حضور در اغتشاشات و تشويق دانشجويان به حضور در تجمعات غيرقانونی، اطلاعات اين تجمعات و آشوب ها را برای منافقين ارسال می کرده است.
متهم ضمن ارتباط گيری با خانواده زندانيان و مصاحبه با آنان، نوارهای مصاحبه را برای سيمای آزادی، صدای آمريکا، راديو فردا و ... ارسال کرده است.
وی همچنين خانواده شبنم مدد زاده از اعضای گروهک را به سرپل منافقين وصل نموده است.
متهم مزبور در ستاد انتخاباتی آقای کروبی حضور داشته است.

دستگيری اعضای گروهک نفاق در جلسه ساماندهی آشوب ها
- آقای اميرحسين فتوحی فرزند حسن، از عناصر فعال گروهک منافقين است که در اغتشاشات اخير نقش موثری داشته و در جلسه تشکيلاتی گروهک دستگير شده است.
- آقای مهدی شيرازی فرزند احمد از ديگر اعضای گروهک تروريستی منافقين است که در جلسه سازماندهی اعضای گروهک منافقين جهت دامن زدن به آشوب ها و اغتشاشات دستگير شده است.

همکاری و ارتباط با اعضای گروهک منافقين در اغتشاشات اخير
آقای حسام سلامت فرزند محمد، متهم به همکاری و ارتباط داشتن با ضياء نبوی چاشمی از عناصر مرتبط با گروهک منافقين در داخل کشور است.
وی همچنين ارتباط نزديکی با شورای محرومين از تحصيل دارد که اين شورا تحت نفوذ و هدايت منافقين می باشد. متهم مزبور از فعالين و محرکين شرکت در تجمعات غيرقانونی پس از انتخابات رياست جمهوری بوده است و اخبار و گزارشهای مربوط به اغتشاشات را از طريق مجيد دری که از سرپل های منافقين در داخل است، برای رسانه های بيگانه و منافقين ارسال کرده است.
اقدامات يک شبکه تروريستی وابسته به سرويس های امنيتی آمريکا و اسرائيل در آستانه انتخابات رياست جمهوری

يکی از اعضای شبکه تروريستی مذکور به نام محمدرضا علی زمانی فرزند اسماعيل می باشد که دارای سابقه محکوميت کيفری در جرايم کلاهبرداری، جعل مهرهای سپاه، دادگستری و قوه قضائيه است.
فرد متهم به همراه حامد روحی نژاد و احمد کريمی در اسفند ۱۳۸۵ به عراق سفر می کنند و از اين تاريخ ارتباط سازمان يافته ای را با نيروهای آمريکايی و اسرائيلی برقرار می نمايند.
متهمان جلسات متعددی را در دهوک اربيل، منطقه ربيعه در مرز سوريه و سليمانيه با مقامات آمريکايی برقرار می نمايند و با دريافت پول از آنان، جهت ادامه مأموريت خود به تهران باز می گردند. ترور يکی از مسئولان شهر پاوه، جمع آوری اطلاعات مربوط به نيروهای بسيجی در تهران، دامن زدن به تجمعات، کارگری، تهيه بمب های قوی آتش زا، مشخص کردن اماکن سياسی و مذهبی برای ايجاد انفجار، جمع آوری اطلاعات درباره ساختار و سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نحوه قاچاق سلاح به کردستان عراق، جمع آوری اطلاعات از پادگان امام حسين(ع)، انجام عمليات تروريستی در جريان برگزاری نماز عيد فطر در مصلای تهران و همکاری اطلاعاتی جهت انفجار در برخی مراکز مذهبی در فروردين ۱۳۸۷ از مهمترين مأموريت های محوله به متهم و تيم همراه وی بوده است.
طراحی بمب گذاری در حوزه های رأی گيری و اقدام عليه امنيت ملی و دامن زدن به آشوب و اغتشاش از ديگر مأموريت های متهم بود که قبل از هرگونه اقدامی توسط نيروهای امنيتی دستگير شده است امنيتی گرفتار شد.

***

همکاری با نيروهای آمريکايی جهت به اغتشاش کشيدن کشور

خبرگزاری فارس: همکاری با نيروهای آمريکايی جهت به اغتشاش کشيدن کشور، طرح بمبگذاری در حوزه های رأی گيری،تلاش برای به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی، ارتباط با شبکه ها و رسانه های بيگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهييج آشوبگران از ديگر اتهامات متهمان کودتای مخملی اعلام شد.

معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمايندگی از مدعی‌العموم در ادامه گزارش کيفر خواست را به اين شرح قرائت کرد:

همکاری با نيروهای آمريکايی جهت به اغتشاش کشيدن کشور
آقای احمد کريمی فرزند محمود عضو ديگری از شبکه تروريستی وابسته به سرويس های اطلاعاتی آمريکايی است که به همراه دو متهم ديگر يعنی حامد روحی نژاد و محمدرضا علی زمانی برای ديدار، توجيه و دريافت مأموريت از مقامات آمريکايی و اسرائيلی به صورت غيرقانونی از کشور خارج شده، به سليمانيه عراق می روند.
متهم نامبرده در جريان ملاقات و تماس با افسران اطلاعاتی آمريکا و برقراری جلسات متعدد، آمادگی خود را برای هرگونه اقدام عليه جمهوری اسلامی ايران اعلام می نمايد. متهم و تيم همراه، پس از دريافت پشتيبانی های لازم از جمله پول و تجهيزات مخابراتی، جهت انجام عمليات بمب گذاری و تروريستی در اماکن دولتی، مذهبی، جمع آوری اطلاعات از مراکز نظامی به ويژه سپاه و بسيج و تهيه چارت سازمانی نيروهای مسلح وارد کشور می شوند.
متهم نامبرده به همراه ديگر اعضای شبکه، پروژه های مختلفی را جهت ايجاد آشوب و ناامنی در کشور در برهه برگزاری انتخابات دهم و پس از آن تدارک ديده بودند که قبل از موفقيت در انجام انفجار و عملياتهای تروريستی دستگير شدند.

ورود به صحنه آشوب های پس از انتخابات
حامد روحی نژاد يکی ديگر از اعضاء اين شبکه تروريستی حدود يک سال و نيم در عراق اقامت داشته است. وی در اواخر سال گذشته از سوی افسر آمريکايی رابط اطلاعاتی خود مأموريت پيدا می کند که به تهران آمده از طريق بمب گذاری و ترور صحنه انتخابات ايران را ناامن و به آشوب بکشد که قبل از موفقيت در عمليات مذکور، توسط نيروهای امنيتی دستگير و در اين پرونده بازداشت می باشد.

طرح بمبگذاری در حوزه های رأی گيری انتخابات رياست جمهوری
اميررضا عارفی فرزند احمد عضو ديگر اين شبکه از طريق ارتباط با فردی به نام فرود فولادوند با سرويس اطلاعاتی آمريکا مرتبط بوده است.
نامبرده به همراه يکی ديگر از متهمان اقدام به ساخت بمبی قوی آتش زا می نمايد و در چند مرحله شدت انفجار آن را در بيابانهای اطراف تهران آزمايش می کند.
نامبردگان با تهيه فيلمی از اين آزمايشات و ارسال آن به آمريکا، طرح های خود را برای انفجار در امامزاده زيد(ع) بازار، امام زاده علی اکبر(ع) چيذر، حسينيه فاطميون در خيابان مجاهدين اسلام، نصب بمب روی تانکر انتقال بنزين و برخورد آن با پمپ بنزين مقابل مجلس شورای اسلامی، بمب‌گذاری در حسينيه شهرک وليعصر و مرقد مطهر حضرت امام خمينی(ره) اعلام می‌کنند.
با تأييد اين طرح از افسران رابط، متهم نامبرده اقدام به طراحی ساخت بمب های قوی برای کارگذاشتن در حوزه رأی گيری حسينيه ارشاد و مسجدالنبی نارمک می نمايد تا در روز انتخابات با انفجار آن، ضمن کشته و مجروح کردن صدها رأی دهنده، روند برگزاری انتخابات را دچار مشکل نمايند که در نهايت پيش از هر اقدامی، متهم و تيم همراه وی توسط نيروهای گمنام آقا امام زمان(عج) بازداشت می شوند.

تلاش برای تضعيف نظام اسلامی و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی
آقای عماد بهاور فرزند محمد حسين، مسئول شاخه جوانان گروهک نهضت آزادی و عضو دفتر سياسی گروه است. نامبرده از سوی نهضت آزادی مأموريت پيدا می کند تا به صورت نفوذی از سوی نهضت آزادی در ستاد ۸۸ و کمپين دعوت از موسوی فعال شود و خطوط نهضتی ها را به اين ستاد منتقل نمايد.
از جمله اقدامات وی تشکيل ستاد جوانان آقای موسوی در ستاد قيطريه، برگزاری همايش های سه گانه موج سوم، سازماندهی ستاد ۸۸ در استانها و هماهنگ نمودن نهضتی ها در استانها با اين ستادها و انتشار و توزيع جزوات انتخاباتی است.
ديدار اعضای شاخه جوانان نهضت آزادی به همراه امير خرم از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی با قربان بهزاديان نژاد مسئول ستاد انتخاباتی آقای موسوی در راستای همکاری و هماهنگی نهضتی ها با ستاد موسوی، با هماهنگی متهم مزبور صورت گرفته است.
وی در راستای کار تبليغی هماهنگ و در يک اقدام تشکيلاتی اقدام به تهيه فيلم تبليغاتی در حمايت از موسوی و کروبی با آرم نهضت آزادی می کند اين فيلم ها در تيراژ بالا و حمايت مالی فردی ناشناس منتشر و توزيع می شود.
متهم مزبور با اظهارات کذب و با درج مقالات و مصاحبه هايی در روزنامه ها و سايت های خبری اقدام به سياه نمايی ازاوضاع جاری کشور، تخريب اقدامات نظام، تشويش اذهان عمومی، ايراد افترا به مسئولان برگزار کننده انتخابات و گسترش فضای یأس و نوميدی در جامعه از طريق تکرار ادعاهای واهی درخصوص عملکرد نظام نموده است.
متهم مزبور همچنين نقش فعالی در راه اندازی تلويزيونی اينترنتی موج در ستاد قيطريه در ايام انتخابات داشته است.
وی علل و انگيزه های خود را از اين فعاليت ها، ترويج افکار سکولاريستی و تضعيف نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی عنوان کرده است.

ارتباط با شبکه ها و رسانه های بيگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهييج آشوبگران
ارسال خبر، گزارش، عکس و فيلم از صحنه های آشوب و اغتشاش به رسانه های بيگانه از ديگر اتهام بازداشت شدگان حوادث اخير است.
اين افراد با ارسال اخبار و تصاوير آشوبهای خيابانی به شبکه های تلويزيونی و خبری، نقشی مهم در تحريک و تهييج افکار عمومی به ويژه ايرانيان مقيم خارج کشور عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران داشته اند.
متهمان ابراز داشته اند با دريافت پول از رسانه های خارجی، اقدام به تشکيل خانه های تيمی و مجردی کرده اند و از طريق اينترنت پر سرعت اقدام به ارسال عکس و فيلم نموده اند.
در تصاوير و فيلمهای ارسال شده، چهره های آشوب زده و بحرانی از کشور ارائه شده و بينندگان تصور می کنند آشوبگران، مردم ايران هستند که در اعتراض به نتايج انتخابات به خيابانها آمده اند.
مجيد سعيدی فرزند ناصر، يکی از عکاسان بازداشت شده می گويد: "بنده در تجمعات غيرقانونی ميدان انقلاب، ميدان آزادی، ميدان هفت تير، ميدان ولی عصر(عج) و ميدان بهارستان اقدام به گرفتن عکس از تجمعات غيرقانونی کردم و سپس اين تصاوير را از طريق خانه ای تجهيز شده در حوالی ميدان هفت تير به گروهک ضدانقلابی مرز پرگهر در آمريکا، آژانس گيتی ايميج در انگلستان و دفتر سيپا در فرانسه ارسال کردم.
ضمنا نامبرده اعتراف کرده است طبق قراردادی که با موسسه گيتی ايمِيج داشته، قرار بوده در قبال ارسال تصاوير اغتشاشات روزانه ۲۲۵ دلار دريافت نمايد. عکاس نامبرده هيچ گونه مجوزی برای عکاسی از اغتشاشات نداشته و با عناصر خارج کشور همکاری داشته است.
يکی ديگر از متهمان "ساتيار امامی " فرزند عبدالصمد، در تشريح اقدامات ضدامنيتی خود می‌گويد: "به درخواست آلفرد يعقوب زاده از عکاسان دفتر سيپا فرانسه، در تجمع غيرقانونی ۱۸ تير در ميدان انقلاب شرکت کرده و عکس های اين تجمع را همان شب به فرانسه ارسال کردم و روز بعد اين عکسها در نشريات ضد انقلاب و سايت های خبری ضد انقلاب به منظور تهييج گروه های آشوبگر عليه امنيت کشور و تبليغ عليه نظام منتشر گرديد. "
تهيه تصاوير از مراکز نظامی و هسته ای کشور و ارسال آن به خارج کشور از ديگر موارد اتهامی ساتيار امامی است که در اين باره می گويد: "در قبال ۱۰۰۰ يورويی که از آلفرد يعقوب زاده دريافت کردم، اقدام به ارسال تصاويری از نيروگاه اتمی بوشهر به فرانسه نمودم. "
مازيار بهاری از ديگر متهمان دستگير شده، در اعترافات خود می گويد: "در جريان آشوبهای پس از انتخابات، دو مقاله برای مجله نيوزويک به رشته تحرير در آوردم و در آن به دفاع از آشوبگران و حمله به نظام اسلامی پرداختم. برای فعاليت خود در نيوزويک روزانه ۲۰۰ دلار دريافت می کردم. همچنين پس از ارسال فيلم حمله به پايگاه بسيج در خيابان محمد علی جناح، مسئولان شبکه ۴ انگليس متعهد شدند به خاطر ارسال اين فيلم دو دقيقه ای، ۲۱۰۰ پوند به بنده پرداخت نمايند. "
همچنين محمد رسولی فرزند حسين، که در تجمع غيرقانونی ميدان آزادی و در حين فيلمبرداری از اغتشاشات دستگير شده است می گويد: "در تجمعات پس از انتخابات به صورت فعال شرکت می کردم. يکی از مهمترين اهداف من برای شرکت در اين تجمعات، تهيه فيلم از اغتشاشات و ارائه آن به شبکه های ماهواره ای از جمله بی بی سی بود که در چند مورد فيلم های ارسالی ام از بی بی سی پخش گرديد. "

شرکت در تجمعات غيرقانونی همراه با سلاح سرد و آلات مجرمانه
عليرضا اشراقی فرزند محمد جواد که در حين تحريق و تخريب بانکها و اماکن دولتی در خيابان کريم‌خان‌زند توسط مأموران امنيتی و انتظامی دستگير شده، در اعترافات خود می گويد: "در تمامی تجمعاتی که پس از انتخابات برگزار شد، با قمه و سلاح سرد حضور داشتم. در روزهای اوليه آشوبها، تصميم گرفتم سلاحی بسازم که بتوانم دوربين بانکها و اماکن دولتی را تخريب کند و البته در اين کار هم موفق بودم و با ساخت تيرکمان دست سازی که تيرهای آن از ميخ های پاشنه کفش بود، اقدام به ضرب و جرح مأمورين و تخريب دوربينهای مدار بسته بانک ها و اماکن دولتی می کردم. "

***

اقدام عليه امنيت کشور از طريق آشوب اجتماعی و تبانی

خبرگزاری فارس: اقدام عليه امنيت کشور از طريق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنيت عمومی، حضور در محلهای اغتشاش و پخش سی دی و اعلاميه های تحريک آميز، ايراد ضرب و شتم مأمورين ، حمل و نگهداری و پرتاب نارنجک جنگی از ديگر اتهامات عوامل ميدانی آشوب ها اعلام شد.

به گزارش خبرگزاری فارس، ساخت و پرتاب نارنجک دست ساز و آتش زا با استفاده از لباس فرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تمرد و حمله به مأمورين نيروی انتظامی در حين انجام وظيفه، حادثه کوی دانشگاه؛ بستری برای حضور نيروهای خودسر در اغتشاشات، اقدام عليه امنيت کشور از طريق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنيت عمومی، حضور در محلهای اغتشاش و پخش سی دی و اعلاميه های تحريک آميز، ايراد ضرب و شتم مأمورين بسيج در حين انجام وظيفه، اقدام عليه امنيت کشور از طريق حمل و نگهداری نارنجک جنگی، عناوين آخرين بخش از متن کيفر خواست ارائه شده از سوی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمايندگی از مدعی‌العموم بود.

ساخت و پرتاب نارنجک دست ساز و آتش زا با استفاده از لباس فرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
آقای ميثم قربانی فرزند حجت الله که يکی از متهمان اغتشاشات پس از انتخابات است در اعترافات خود می گويد: "برای به آشوب کشانيدن تجمعات خيابانی، تصميم گرفتم مواد لازم را برای ساخت نارنجک دست ساز فراهم کنم که در اين کار موفق بودم. پس از ساخت اين نارنجک ها، آنها را در آشوبهای خيابانی مورد استفاده قرار دادم اما از آنجا که نگران شناسايی و بازداشت خود همراه با نارنجک بودم، اقدام به تهيه لباس فرم سپاه کردم تا از اين پوشش بتوانم برای اهداف خود سود ببرم. "

تمرد و حمله به مأمورين نيروی انتظامی در حين انجام وظيفه
آقای حسين باستانی نژاد فرزند شريف، از متهمان بازداشت شده در صحنه درگيری های خيابانی می گويد: "از لحاظ سوابق سياسی جزو هواداران حزب توده هستم. تجمعات خيابانی پس از انتخابات بستری برای حضور و فعاليت هر چه بيشتر من بود. در اکثر تجمعات غيرقانونی به عنوان يکی از محرکان آشوب ها حضور داشتم و در حمله به نيروهای انتظامی و بسيج مشارکت داشتم. "
دستگيری نامبرده پس از آن صورت پذيرفت که تصاويری از متهم در حال حمله به سنگ پرانی به نيروهای انتظامی در سيمای جمهوری اسلامی ايران پخش شد و از طريق اطلاعات مردمی، محل اختفای متهم به نيروهای امنيتی گزارش و وی دستگير می شود.

اسامی ساير متهمين که دارای اتهام مشابه هستند در پروژه منعکس می باشد.
حمله به مراکز نظامی با مواد آتش زا به قصد ايجاد فتنه و بلوا در جامعه

- آقای مهدی فتاح بخش فرزند هادی که در حين ارتکاب جرم دستگير شده، اظهار می دارد: "در تجمع غيرقانونی خيابان آزادی اقدام به سنگ پرانی و حمله به مأموران نيروی انتظامی کردم. سپس به اتفاق جمعی از اغتشاشگران به سمت يکی از پايگاه های بسيج حرکت کرديم و با پرتاب سنگ و مواد آتش زا، کانکس پايگاه ثامن الائمه(ع) حوزه ۱۱۵ ليله القدر بسيج را به آتش کشيديم که در حين ارتکاب جرم توسط مأموران انتظامی و امنيتی بازداشت شدم. "
- در ميان متهمين آقای موسی شاه کرمی فرزند ابراهيم، با حمل کوکتل مولوتف و سنگ پرانی به مأمورين انتظامی، موجبات اقدام عليه امنيت کشور را فراهم آورده است.
- همچنين آقای امير شناور فرزند خليل، که دارای پيشينه محکوميت کيفری است، اقدام به سنگ پرانی و تمرد نسبت به مأموران نيروی انتظامی در حين انجام وظيفه نموده است. متهم با تأثيرپذيری از شبکه های ماهواره ای اقدام به آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در جهت اخلال در نظم و امنيت شهر نموده است.
کشف چند قبضه کلت کمری و تعداد زيادی فشنگ جنگی و اسناد ارتباط با گروه های خارج کشور جهت سند سازی عليه نظام اسلامی ايران

از منزل و محل کار آقای محمد علی دادخواه سخنگوی کانون غيرقانونی مدافعان حقوق بشر که نقش مهمی در راه‌اندازی آشوب ها داشته است، تعداد دو قبضه کلت کمری همراه با مقاديری فشنگ، مواد مخدر، اسناد ارتباط با گروه های خارج از کشور جهت ايجاد اغتشاش و مدارک واطلاعيه هايی دال بر تحريک مردم به آشوب و بلوا کشف گرديد.

حادثه کوی دانشگاه؛ بستری برای حضور نيروهای خودسر در اغتشاشات
رخدادهای تلخی که در دوران تبليغات انتخاباتی و پس از آن اتفاق افتاد، بسترهای لازم را برای مانورنيروهای آشوبگر و خودسر در مراکز حساس فراهم آورد.
حادثه تلخ کوی دانشگاه نمونه بارزی از حضور و مانور اين عناصر خودسر و فتنه انگيز است. در پروژه هايی که ستادهای آشوب و بحران سازی تعريف کرده بودند، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجويی از جايگاه ويژه ای برخوردارهستند. طراحان و بازيگردانان پروژه براندازی نرم با درک پيوندی عاطفی که ميان اقشار مردم و طيف دانشگاهی وجود دارد، زمينه خيابانی کردن و راديکاليزه نمودن اعتراضات را فراهم آوردند.
بدون ترديد حادثه دانشگاه بايد از منظر توطئه حساب شده‌ای که در آن گروهی بازی خورده و غافل ايفای نقش کردند، بررسی شود. در اين حادثه گروه هايی از فدائيان خلق، دفتر تحکيم وحدت، پان ترکيست ها، برخی اعضای انجمن اسلامی دانشگاه‌های تهران و نيروهای خودسر حضور داشتند.
بررسی آماری افراد ضرب و شتم شده و زخمی های بستری در بيمارستان ها نشان می دهد که طراحان و مجريان پروژه فتنه گری و آشوب برای رسيدن به اهداف شوم خود حاضرند فرزندان پاک اين مرز و بوم را نيز قربانی نمايند.

اقدام عليه امنيت کشور از طريق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنيت عمومی
- آقای اميد جعفرآبادی فرزند عباس که دارای پيشينه محکوميت کيفری است، ضمن حضور در تجمعات غيرقانونی، اقدام به درگيری با نيروهای انتظامی و امنيتی نموده است.
- همچنين آقای محسن جعفری فرزند محمد حسن که دارای دو فقره پيشينه محکوميت کيفری در رابطه با مواد مخدر است، از طريق آشوب اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنيت عمومی، عليه امنيت کشور اقدام نموده است. نامبرده با حمله و پرتاب سنگ به مأمورين و سردادن شعار عليه نظام جمهوری اسلامی ايران، در درگيری ها و تحريق اموال عمومی و خصوصی مشارکت فعال داشته است.
- آقای محمدرضا اسماعيل زاده فرزند قاسم که اعتياد به مواد مخدر کراک دارد، با حضور در تجمعات غيرقانونی واغتشاشات خيابانی، اقدام عليه امنيت کشور کرده است.
- آقای حامد مکاری انور فرزند حميد که اعتياد به مواد مخدردارد، از ديگر متهمان اقدام عليه امنيت کشور است که در تجمعات غيرقانونی و اغتشاشات خيابانی مشارکت داشته است.
- همچنين آقايان فرشيد قدرتی فرزند علی اکبر، سعيد پورعظيمی فرزند حسن، رحيم همتی فرزند جمشيد، احسان هنرکار فرزند رضا، فرشيد کريمی فرزند علی، ميثم صابر فرزند محمود، عليرضا قريبی فرزند محمد اسماعيل، اکبر قدرتی فرزند براتعلی، محمد حسين کوشکباغی فرزند علی اکبر، آدرين کشيشيان فرزند رستم، عباس گلزارنيا فرزند قاسم، سهند صابرنژاد فرزند محمد حسين، حسين افشاری فرزند حسن، سيد هادی شاه ولايتی فرزند احمد، محمد قنبری ورنکشی فرزند نقدعلی، مهران احمديان فرزند صادق، سعيد قربانی فرزند غلامرضا، احمد شريفيان فرزند عبدالله، اصغر مشيری فرزند علی حسين، فرزين هادی پور آب کنار فرزند فرامرز، ناصر عبدالحسين فرزند غلامرضا، حميد صلاحی فرزند رضا، محسن شکری فرزند پنجعلی، عليرضا قادری فرزند فضل‌الله، رامين ساتکين فرزند عادل، اميررجبی فرزند شعبانعلی، افشين خسروی پور فرزند حسين، سيدعلی سيدزاده فرزند جلال، محمد نيکزاد فرزند احمد و خانم مائده سادات ذکريايی فرزند ابوالفضل که همگی دارای پيشينيه کيفری هستند، با شرکت در تجمعات غيرقانونی، اخلال در نظم عمومی، فعاليت تبليغی عليه نظام، ايجاد شبهه جعل و تقلب در نتيجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکميت و مراجع رسمی کشور، اقدام عليه امنيت کشور از طريق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنيت عمومی نموده اند.

حضور در محلهای اغتشاش و پخش سی دی و اعلاميه های تحريک آميز
- آقای ايمان سهراب پور فرزند کاووس، با حضور در محلهای اغتشاش، اقدام به پخش ی دی و اعلاميه های تحريک آميز بين مردم کرده است.
- متهم ديگر آقای سعيد سپانلو فرزند ابوالفضل که دارای سابقه کيفری است با حضور در تجمعات غيرقانونی، اقدام به پخش تصاوير تحريک آميز کرده است.
همچنين آقای حميدرضا بختياری فرزند علی، با حضور در تجمعات غرقانونی و حمل پلاکارد، اقدام به تحريک ديگران جهت حضور در تجمعات غيرقانونی نموده است.
- متهم ديگر آقای عباس يوسف شاهی فرزند عظيم الله با حمل و توزيع اعلاميه های غيرقانونی، اقدام به تحريک آشوبگران نموده است.
- آقای مهرداد اصلانی فرزند غلامرضا، با ارسال پيام به شبکه تلويزيونی بی بی سی در تحريک به آشوب ايفای نقش نموده است. از ديگر اتهامات وی شرکت در اغتشاشات است.
- آقای مرتضی بی طرف فرزند رحيم با شرکت در تجمعات غيرقانونی و فيلمبرداری از اغتشاشات، با افرادی که دارای تابعيت خارجی هستند ارتباط برقرار کرده است.

ايراد ضرب و شتم مأمورين بسيج در حين انجام وظيفه
- آقای مهرداد ورشويی فرزند ناصر، دارای سابقه کيفری اقدام به ايراد ضرب و جرح مأمورين بسيج در خيابان آزادی تهران کرده که تصاوير متهم در حين ارتکاب جرم در رسانه های عمومی نمايش داده شده است.
- همچنين آقای فرامرز عبدالله نژاد فرزند رحيم، به عنوان يکی از عوامل اغتشاش در حمله و تمرد نسبت به مأمورين بسيج در خيابان آزادی مشارکت داشته است. عکس متهم حين ارتکاب جرم توسط رسانه های خبری منتشر شده است.

اقدام عليه امنيت کشور از طريق حمل و نگهداری نارنجک جنگی
خانم زيبا عسکری فرزند يدالله، در تجمع غيرقانونی خيابان آزادی نارنجک جنگی همراه داشته است.
همچنين محسن عباسی منتظری فرزند مظفر، به همراه خانم زيبا عسگری ضمن حضور در تجمعات و اغتشاشات، در حمل و نگهداری نارنجک جنگی با متهمه مشارکت داشته است.

مشارکت در تخريب و تحريق اموال دولتی، عمومی و خصوصی
- آقای کامران جهانبانی فرزند مهديقلی، به عنوان يکی از عوامل اغتشاش به ايجاد تحريق عمدی در سطح خيابان ها و معابر تهران اعتراف می کند.
- آقای مهدی مقيمی فرزند علی که دارای دو فقره سابقه محکوميت کيفری است، به عنوان يکی از عوامل اغتشاش در آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در خيابان نواب حضور داشته است. تصاوير متهم در حين آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در رسانه ها منتشر شده است.
- آقای علی صفايی فرزند يدالله که ساکن آمريکا بوده، در تجمعات و اغتشاشات از جمله تحريق اتوبوس شهرداری در خيابان لارستان حضور داشته و همچنين از منزل متهم مواد روان گردان، شيشه و مشروبات الکلی کشف شده است.

اخلال در نظم عمومی از طريق بلوا و آشوب
- آقای رامتين توفيق قزوينی فرزند منصور که بهايی است، با حضور در تجمعات غيرقانونی موجبات اخلال در نظم عمومی از طريق بلوا و آشوب و حرکات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه را فراهم آورده است.
- همچنين آقای فريد احمدی فرزند جلال که دارای پيشينه محکوميت کيفری سابقه شرکت در جريان ۱۸ تير سال ۱۳۷۸ را داراست، با شرکت در تجمعات غيرقانونی، موجبات اخلال در نظم عمومی را فراهم آورده است.
- آقای اکبر اجدادی فرزند علی که در هنگام دستگيری با خود مواد روان گردان از نوع شيشه داشته با حضور در اغتشاشات به سمت مأمورين انتظامی اقدام به پرتاب سنگ نموده است.
- همچنين آقای حسام تَرمُسی فرزند حميد، با حضور در تجمعات غيرقانونی، به سنگ پرانی عليه مأمورين نيروی انتظامی اقدام کرده است.
- فرناش فرهادپور فرزند عبدالحسين با حضور در تجمعات غيرقانونی اقدام به پرتاب سنگ به سمت مأمورين انتظامی نموده است.
- مسعود شميرانی از ديگر متهمان است که با حضور در اغتشاشات، اقدام به پرتاب سنگ به سمت نيروهای انتظامی نموده است.

حضور در تجمعات غيرقانونی و دعوت به اعتصاب و تحصن
آقای علی محدث فرزند احمد با حضور در تجمعات غيرقانونی از اساتيد دانشگاه تهران واميرکبير برای تحصن و حضور در تجمعات غيرقانونی دعوت به عمل آورده است. نامبرده در تحصن دانشگاه تهران و اميرکبير حضور داشته است.
فعاليت تبليغی عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران از طريق شرکت در تجمعات غيرقانونی و ارسال عکس و اخبار مربوط به اغتشاشات به خارج کشور جهت تدارک خوراک تبليغاتی رسانه‌های معاند

- خانم کيانا سعيدفر فرزند ابراهيم، به عنوان يکی ازعوامل اغتشاش در تجمعات غيرقانونی شرکت داشته و به تهيه خبر جهت انتقال به شبکه های ماهواره ای اقدام نموده است.
- محمد درمنکی فراهانی فرزند عباس متهم به توهين به مسئولان نظام، تشويش اذهان عمومی، تشويش و تحريک سايرين در تجمعات، هدايت اغتشاشگران در قالب طراحی شعار و ارتباط با شبکه ها و رسانه های بيگانه از طريق ارسال عکس و خبر می باشد.
نامبرده با افرادی در کشور آمريکا، کانادا، ايتاليا، آلمان و ترکيه مرتبط بوده و اطلاعات مربوط به اغتشاشات را برای آنها ارسال می کرده است.
- آقای مهدی مقيمی فرزند محمد حسين با حضور در تجمعات غيرقانونی اقدام به فيلمبرداری از صحنه درگيری ها نموده است.
- خانم سارا احمدی ابهری فرزند محمد جواد که کارشناس دفتر سازمان ملل متحد در تهران است، ضمن حمل اعلاميه های گروهک های ضد انقلاب و مشارکت در تجمعات غيرقانونی، از صحنه اغتشاشات و درگيری ها عکسبرداری کرده است.
- متهم ديگر آقای شاهور صبا فرزند محسن که دارای پيشينه محکوميت کيفری است با حضور در اغتشاشات اقدام به فيلمبرداری از صحنه درگيری ها کرده است.
- آقای محمد سليمانپور فرزند نصرت الله با حضور در تجمعات غيرقانونی و دعوت ديگران به شرکت در راهپيمايی های غيرقانونی، اقدام به تهيه عکس و تصوير از تجمعات برای اهداف خاص نموده است.
رياست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
پس از بيان شرح توطئه و فتنه اخير که شامل طراحان، محرکين، برنامه ريزان، مرتبطين گروهکهای معاند وضد انقلاب و نيز مداخله و حمايت و هدايتِ سرويس های اطلاعاتی بيگانه واقدامات مخرب افراد فرصت طلب و آشوبگر بود اجازه می خواهم در فرصتی که اعلام می فرماييد کيفرخواست انفرادی هر يک از متهمين را با ذکر نوع اتهامات و دلايل و مستندات جهت صدور حکم شايسته به استناد مواد ۵۰۰، ۶۱۰، ۶۱۸، ۶۷۷، ۶۸۷ و ۶۸۹ قانون مجازات اسلامی بيان نمايم.
والسلام علکيم و رحمت الهل و برکاته
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران

***

ابطحی: تقلب اسم رمز آشوب بود

خبرگزاری فارس: عضو مجمع روحانيون مبارز گفت: تقلب اسم رمز آشوب شده بود که در آن لشکرسازی و تمرين پهن شدن مردم در خيابان‌ها هم موجود بود.

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانيون مبارز که اخيرا بازداشت شده بود در اولين جلسه رسيدگی به جرائم متهمان سياسی حوادث بعد از انتخابات که صبح امروز شنبه برگزار شد، طی سخنانی با اشاره به کيفر خواستی که از سوی معاون دادستان تهران در ابتدای جلسه بيان شد، گفت: همه صحبت‌هايی که معاون دادستان مطرح کرد، بنده قبول داشتم اما مسائلی را بايد مطرح کنم.
وی افزود: چند نفر از دوستان مسائلی را در خصوص اصل مسئله انتخابات مطرح کردند، انتخابات واقعا فوق‌العاده بود ۴۰ ميليون نفر مسئله‌ای نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.
عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح کرد: بنده شخصا از معدود کسانی بودم که در موضوع انتخابات با حضور موسوی موافق نبودم. سال ۸۴ که وی برای حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت کردم چرا که اين مقطعی که وی در سيستم حکومتی حضور نداشت، می‌توانست توهماتی برای موسوی ايجاد کند که اين توهمات به کشور آسيب می‌زد.
ابطحی ادامه داد: انتخابات دور دهم، انتخابات متفاوتی بود و شايد انتخاباتی بود که دو تا سه سال برای آن کار شده بود و تصور می‌کنم که اصلاح‌طلبان پس از شکست در سه انتخابات برای به نوعی محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت کردند.
وی خاطرنشان کرد: بنده اعتراف می‌کنم که بخش عمده‌ای از سفرهای خاتمی به عنوان سفرهای تبليغی بود که اين سفرها بتواند توجهات را معطوف به وی کرده و خاتمی را تنها شانس پيروزی در انتخابات ايران مطرح کنند.
عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاکيد کرد: اصلی‌ترين اتفاقی که در اين انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جايی مطرح کردم که تقلب يک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرين پهن شدن مردم هم در خيابان‌ها هم در آن موجود بود.
وی افزود:‌ تمرين نگه داشتن گسترده مردم در خيابان‌ها در چارچوب تقلب بود که می‌توانست معنا پيدا کند.
ابطحی اظهار داشت: آنچه که معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگی يا مخملی عنوان کردند بنده فکر می‌کنم ظرفيت آن در کشور وجود داشت البته نمی‌دانم که نيت آن واقعا وجود داشته يا نه ولی اگر اين ظرفيت در کشور ضعيف‌تری موجود بود، موفق می‌شد و در خصوص رسانه هم بايد گفت که رنگ سبز بيشتر تبديل به يک رسانه شده بود.
وی گفت: اينکه هنوز نتايج انتخابات مشخص نشده و موسوی خود را به عنوان رئيس‌جمهور ايران معرفی ميکند و البته خاتمی هم در اين بين به وی تبريک می‌گويد نشاندهنده نوعی تفاوت ديدگاه در بحث تقلب است.
عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه افزود: تقلب واقعا در ايران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال ۸۴ وقتی فاصله کروبی و احمدی‌نژاد کمتر از نيم ميليون بود، وزارت کشور خاتمی نپذيرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح می‌کرد و بنده تعجب می‌کنم که در اين انتخابات با وجود اختلاف ۱۱ ميليونی چگونه بحث تقلب پذيرفته می شود.
اين در حالی است که همانهايی که ۵۰۰ هزار اختلاف را تقلب نمی‌خواندند،‌امروز ۱۱ ميليون فاصله را تقلب می‌خوانند.
ابطحی اضافه کرد: همه ما در مصاحبه‌های مختلفی گفته بوديم که در بدترين شرايط بين يک تا دو ميليون بيشتر امکان تقلب وجود ندارد.فلذا می‌گفتيم که اگر بتوانيم از اين ميزان عبور کنيم کانديدای ما در انتخابات پيروز می‌شود؛ واقعا ما اصلاح‌طلبان در بسياری از موارد صداهايی را که بايد می‌شنيديم، نمی‌شنيديم يا صدای همه را نمی‌شنيديم و در واقع صداهای جامعه متوسط به بالا را می‌شنيديم و در واقع اين توهم،‌توهم بزرگی بود که موسوی پيدا کرده و احساس می‌کرد که تقلب ۱۱ ميليونی امکان پذير است.
محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه سخنان خود در جلسه علنی دادگاه رسيدگی به جرايم پس از انتخابات گفت: زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانيون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد يکی از دوستان که قبلا وزير کشور هم بود گفت‌ همه اين مدارک اگر جمع شود و درست باشد ۷۰۰ هزار رای بيشتر نمی‌شود. بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته ياد کردم به خاطر همين توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب ۱۱ ميليونی را امکان پذير می‌دانست.
وی افزود: پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با هم قسم شدند که پشت يکديگر را خالی نکنند و بنده نمی‌دانم که اين تنها نگذاشتن و ياری کردن يکديگر پس از ۱۱ ميليون فاصله برای چه بود.
عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح کرد: شايد خاتمی دليل خود را داشت، موسوی شايد کشور را نمی‌شناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقا برعکس همه مسائل را می‌دانست، توانايی و اقتدار مقام معظم رهبری را می‌شناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که اين همراهی خائنانه بود.
ابطحی اضافه کرد: هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدی‌نژاد و مقام معظم رهبری را داشت؛ اين‌ها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود.
وی با اشاره به نقش مجمع روحانيون مبارز خاطرنشان کرد: واقعا مجمع روحانيون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل بايد اين انتصاب را نگه می‌داشت.
عضو مجمع روحانيون مبارز تصريح کرد: بنده خودم را نيروی اصلاح‌طلب می‌دانم؛ لذا می‌گويم که خاتمی حق نداشت ظرفيت اصلاحات را به پای موسوی بريزد حتی موسوی هم اين ظرفيت را نداشت. البته بنده طرفدار رياست جمهوری احمدی‌نژاد نبودم ولی زمانی که ۱۱ ميليون در انتخابات فاصله ايجاد شد به عنوان کسی که طرفدار مردم‌سالاری هستم اين مسئله را نپذيرفتم و با اين موضوع جلوی فضای رشد مدنی را گرفته و به فرهنگ و تاريخ ايران خيانت کرده‌ام. ولی اگر به جای پيام به موسوی به احمدی‌نژاد تبريک می‌گفتيم بهترين وضعيت را امروز در تاريخ ايران دارا بوديم.
ابطحی با اشاره به حضور خود در برخی راهپيمايی‌های غيرقانونی خيابانی تاکيد کرد: کار بدی کردم که در راه‌پيمايی‌ها شرکت کردم ولی کروبی به بنده گفت که ما با اين رای کم نمی‌توانيم مردم را به خيابان‌ها دعوت کنيم. ولی خود برويم تا به نوعی اعتراضمان را نشان بدهيم.
وی اظهار داشت: موسوی به کروبی پيغام داده بود که من چيزی برای از دست دادن ندارم، موسوی اگرچه چيزی برای از دست دادن نداشت ولی با توجه به رای ۱۳ ميليونی با اين پيگيری آشوب‌ها خيلی‌ چيزها را از دست داد و ما افتخار اين حضور ۴۰ ميليونی را از دست داده و آنرا خدشه‌دار کرديم ما می‌توانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم.
عضو مجمع روحانيون مبارز ادامه داد: موسوی در بسياری از موارد می‌گفت ما طرفدار مردم مسلمان هستم. اين درحالی است که اين آشوب‌ها دلبستگی‌های مردمان مسلمان را نسبت به ايران قطع کرد، موسوی می‌گفت که من طرفدار خط امام هستم و هميشه روی نظام و امام تاکيد می‌کرد، بنده می‌گويم که هيچکس نمی‌تواند روی امام و نظام تاکيد کند ولی در عين حال کوچکترين عملی انجام دهد که نظام را هم به خطر بيندازد. چرا که امام فرموده‌اند حفظ نظام از اوجب واجبات است.
ابطحی اضافه کرد: اگر مقام معظم رهبری نبودند و يا اگر ايشان يک قدم به عقب می‌نشستند امروز هلال ناامنی ايران، افغانستان و پاکستان شکل می‌گرفت و درصورتی که اين هلال تشکيل می‌شد ديگر هيچ جا و آثاری از انقلاب نمی‌ماند. از اين رو ملت ايران بايد از تيزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان با نام و بی نام ايران که اين کشور را از اين مسئله نجات دادند تشکر کند.
وی با بيان اينکه معمولا ما نيمی از شجاعت را تعريف کرده‌ايم اظهار داشت: شجاعت بزرگتری هم وجود دارد که بنده از آن استفاده می‌کنم لذا اگر انسانی احساس کند که به ديدگاهی رسيده و اين ديدگاه به نفع نظام است بيان آن شجاعانه‌تر است از بيان ديدگاه و نظر اپوزيسيون در مقابل حکومت و نظام.
عضو مجمع روحانيون مبارز در ادامه تاکيد کرد: به همه دوستان می‌گويم و همه دوستانی که صدای ما را می‌شنوند بدانند که موضوع تقلب در ايران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوب‌ها شکل بگيرد تا ايران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جايی که کشور دچار آسيب و سختی بشود.

ادامه دارد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016