دوشنبه 12 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آمپول سحر آميز؟! حسين شريعتمداري، کیهان

وقتي مرحوم احسان طبري برجسته ترين تئوريسين ماركسيسم در آكادمي علوم شوروي سابق و عضو مركزيت حزب توده به اسلام بازگشت و با نگاهي موشكافانه و مستند به نقد علمي ماركسيسم نشست، رسانه هاي هر دو اردوگاه شرق و غرب با حجم انبوهي از تبليغات به مقابله و تخطئه او برخاستند و در اين ميان، نظر راديو مسكو-شوروي سابق- كه راديوهاي آمريكا و بي بي سي نيز با آب و تاب آن را پوشش مي دادند، جالب ترين- و البته خنده دارترين- نمونه بود. مفسر راديو مسكو مي گفت: ايراني ها موفق به ساخت آمپولي شده اند كه اگر به زنداني تزريق شود، آنچه به وي ديكته شده است را بر زبان مي آورد! وقتي اين خبر را با مرحوم طبري در ميان گذاشتم پوزخندي زد و گفت؛ بايد از رفقاي ماركسيست و دوستان امپرياليست! پرسيد، اگر ايران اسلامي تا اين اندازه پيشرفته است كه موفق به ساخت چنين داروي سحرآميزي شده است چرا اينهمه درباره عقب افتادگي علمي آن تبليغ مي كنيد؟ و اما، بر فرض كه متخصصان ايراني موفق به ساختن چنين دارويي شده و به من هم تزريق كرده باشند! تزريق دارو كه «سند» و «استدلال» نمي سازد. اظهارات من تحت هر شرايط و به هر علتي كه باشد، براي اثبات آن سند و دليل ارائه كرده ام، چرا به جاي پاسخگويي، لطيفه مي سرائيد؟!

اعترافات تكان دهنده متهمان آشوب هاي اخير در دادگاه علني روز شنبه و كيفرخواست مستند دادستان در دادگاه همانگونه كه انتظار مي رفت اردوگاه فتنه انگيزان را با شوك شديدي روبرو كرد، چرا كه اعترافات و اسناد منتشر شده از چنان استحكامي برخوردار است كه نفي و انكار آن براي سران فتنه امكان پذير نيست و از سوي ديگر به وضوح نشان مي دهد كه سران فتنه در تماس مستقيم با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه دست به فتنه انگيزي زده و بسياري از هواداران را با سوءاستفاده از صداقت و اعتماد آنان فريب داده و اعتماد آنها را پاي منافع آمريكا قرباني كرده اند.

شوك شديد ناشي از اعترافات و اسناد ارائه شده در دادگاه روز شنبه به آساني از واكنش هاي مضطربانه سران فتنه و صفحات روزنامه هاي زنجيره اي وابسته به آنها قابل درك است و دراين باره اشاره به چند نكته كه فقط مشتي از خروارهاست ضروري به نظر مي رسد.

1- ادعا مي كنند متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شده اند كه شواهد موجود از جمله، بازرسي هاي مكرر و مستمر، تاكيد خانواده ها و تصريح متهمان، اين ادعا را نفي مي كند ولي صرفنظر از بي اساس بودن اين ادعا، بايد - به قول مرحوم طبري- از اين آقايان پرسيد كه مگر فشار و آزار زنداني- بر فرض صحت- مي تواند سند بسازد و استدلال ايجاد كند؟! به عنوان مثال اگر كسي بگويد كه ملكول هاي آب از هيدروژن و اكسيژن تشكيل شده است و دستور العمل آزمايش براي اثبات آن را هم اعلام كند ديگر چه فرقي مي كند كه تحت فشار بوده يا نبوده؟! در كيفرخواست دادستان و اعتراف متهمان به اسناد و دلايل خالي از ابهام تكيه شده است چرا به جاي پوزش از كساني كه فريبشان داده ايد، لطيفه سرايي مي كنيد؟!

جالب آن كه ديروز يكي از روزنامه هاي اجاره اي دقيقاً همان نظريه مضحك رسانه هاي بيگانه درباره اعترافات مرحوم احسان طبري را براي مخدوش كردن اعتراف متهمان آشوب به كار برده و با تيتر درشت در صفحه اول نوشته بود «قرص اعترافات»!

2-عوامل اصلي فتنه و آشوب از قبل مي دانستند كه اعتراف مستند بازداشت شدگان و اسناد كشف شده، پته آنها را روي آب خواهد انداخت و به همين علت پيشاپيش اعترافات آنها را «ساختگي و تحت فشار»! قلمداد مي كردند و در مصاحبه ها و سخنراني ها و نوشته هاي خود خواستار آزادي بي قيد و شرط بازداشت شدگان بودند. چرا؟! اگر آقايان كاري نكرده و جرمي مرتكب نشده بودند كه از افشاي آن وحشت داشته باشند، چه دليلي داشت كه از قبل اعترافات را ساختگي بنامند؟! ممكن است بگويند كه از اعتراف تحت فشار نگران بوده اند كه اولا همانگونه كه گفته شد، فشار و آزار- مورد ادعا- نمي تواند سند و دليل بسازد و اعتراف غيرمستند در يك دادگاه علني و پيش چشم دهها ميليون نفر از مردم چگونه مي توانست باعث اضطراب شما شود؟!

مي گويند شخصي به كلانتري مراجعه كرده و اعلام كرد كه؛ طوطي سخنگوي من گم شده است، افسر نگهبان گفت يافتن طوطي گم شده كه در حوزه مسئوليت ما نيست و صاحب طوطي جواب داد؛ بله قربان! مي دانم، فقط خواستم از قبل گفته باشم كه اگر پيدا شد و حرفهاي آنچناني زد، شما بدانيد كه نظر شخصي خودش است و به من ربطي ندارد! بنده از اول هم با او اختلاف نظر داشته ام!!

3- اكنون فرض مي كنيم كه متهمان تحت فشار وادار به اعتراف شده اند - فرض محال كه محال نيست- خب! حالا بايد از سران فتنه پرسيد، وقتي «ژنرال» هاي شما تحمل چند روز زنداني كشيدن را ندارند و بلافاصله بعد از جدا شدن از زندگي مرفه خويش، به هر چه كه از آنها خواسته شود تن مي دهند؟! اولا؛ چرا بچه هاي مردم را فريب داده و آنان را با سوءاستفاده از اعتمادي كه به شما كرده اند، با چماق و كوكتل مولوتوف به ميدان مي فرستيد؟ و خودتان در حلقه هاي فشرده محافظان و فقط براي خالي نبودن عريضه به صحنه سرك مي كشيد و فرزندانتان را نيز در ناز و نعمت براي تحصيل به آمريكا و انگليس مي فرستيد و يا در خانه هاي اشرافي نوازش مي دهيد؟!

ثانياً؛ چرا وقتي ژنرال هاي شما با حرارت ديگران را به آشوب و بلوا دعوت مي كردند، آنها را دروغگو! نمي دانستيد و به عنوان قهرمان! از آنان ياد مي كرديد؟! اگر ادعاي شما را بپذيريم كه افراد ياد شده تحت فشار وادار به اعتراف شده اند؟! چگونه ادعاي ديگرتان قابل پذيرش خواهد بود كه از مقاومت تا پاي جان! و... حرف مي زديد؟!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ثالثاً؛ وقتي ژنرال هاي شما در مقابل چند روز زنداني كشيدن اينگونه-به قول خودتان- تسليم مي شوند؟ از كجا معلوم كه در مقابل وعده هاي رفاه و زندگي اشرافي و آنچناني كه از آن سوي آب ها داده مي شود، مقاومت كرده باشند؟! و يا بعدها مقاومت كنند؟!

البته، سران فتنه كه خيانت آنها به وطن، فريب مردم و ارتباطشان با بيگانگان فاش شده است مجبورند!! اعتراف كنندگان را مورد حمله قرار دهند ولي از نگاه مردم مسلمان و ايران دوست، شجاعت و جسارت آنها قابل تقدير است، چرا كه به ميل و رغبت خود از راهي كه رفته بودند بازگشته و با اعتراف مستند و مستحكم خويش سعي در پيشگيري از فريب ديگران داشته اند.

4- سران فتنه و رسانه هاي وابسته به آنها و يا رسانه هاي بيگانه و ضدانقلاب كه در حمايت از آنان يقه چاك مي دهند، هيچكدام براي نفي آنچه در كيفر خواست و يا اعتراف متهمان آمده، دليل و سندي ارائه نمي كنند و تنها به شانتاژ و ادعاهاي خنده دار متوسل شده و براي فرار از رسوايي، جاده فرعي باز مي كنند...
هدايت الله متين دفتري به روايت اسناد لانه جاسوسي خبرچين سازمان سيا، و شريك تجاري ارتشبد نصيري- رئيس ساواك- بود و بعد از انقلاب عضو منافقين شد. او فرزند احمدمتين دفتري، وزير رضاخان و ضمناً نوه دختري مصدق بود. وقتي از هدايت الله متين دفتري درباره خانواده اش سوال مي كردند، به جاي آن كه بگويد پدرم وزير رضاخان بوده است، مي گفت؛ من نوه مصدق هستم!!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016