گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
2 شهریور» پاسخ کروبی به احمد توکلی: اگر سکوت کنم خلاف مصلحت است، ما بی قانونی کرديم يا آن ها که قانون را در خدمت مقاصد خود می پندارند؟ سحام نيوز30 مرداد» نامه احمد توکلی به کروبی: به بليه منتظری گرفتار آمده ايد، فارس 27 مرداد» روزنامه جمهوری اسلامی: مرتضوی برکنار می شود 26 مرداد» چه کسی جانشين سعيد مرتضوی می شود؟ مرتضوی به مکان نامعلومی نقل مکان می کند، جهان نيوز 26 مرداد» سعيد مرتضوی: اعتماد ملی توقيف نشده است، مهر
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! احمد توکلی: مرتضوی باید به دادگاه معرفی شوداحمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در نامهای به رئیس جدید قوه قضاییه ، توقیف روزنامه اعتماد ملی به مدیر مسئولی مهدی کروبی را غیر قانونی خوانده و از وی درخواست کرد برای تخلفات غیرقانونی صورت گرفته از سوی سعید مرتضوی دادستان تهران که دستور توقیف این روزنامه را صادرکرده، وی به دادسرای انتظامی معرفی شود. متن کامل نامه احمد توکلی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرده به شرح زیر است: رياست محترم قوه قضاييه در هفته گذشته روزنامه اعتماد ملی به دستور مقامات دادسرای تهران توقیف شد. اینجانب صرف نظر از محتوی و مشی این روزنامه، این نامه را مینویسم و شکی ندارم که حمایت از آزادی مطبوعات نباید منابع رسیدگی به تخلفاتی گردد که احتمالاً به نقض حقوق افراد یا نهادها منجر میشود ولی آنچه مهم است این است که سلب هر حقی باید مستند به قانون باشد، به ویژه از سوی کسانی که در قانون اساسی «نظارت بر حسن اجرای قوانین» یکی از وظایف آنان شناخته شده است (بند 3 اصل 156). به دلایل زیر توقیف این روزنامه به دست دادستانی تهران قانونی نیست. در قانون مطبوعات و اصلاحیههای بعدی آن، مواردی وجود دارد که توقیف نشریات تا تعیین تکلیف آنها در دادگاه ، مجاز یا الزامی شناخته شده است. این موارد به قرار زیر است: 1. تبصره 2 ماده 2 اصلاحیه قانون مطبوعات مصوب سال 1379: 2. ماده 9 همان اصلاحیه (تبصره الحاقی به ماده 12 قانون مطبوعات مصوب سال 1364): 3. ماده 11 همان اصلاحیه (اصلاح تبصره 3 ماده 23 قانون مطبوعات 1364): اگر نشریه از درج پاسخ فردی که به وی در آن توهین شده یا افترا زده شده است خودداری کند وبه اخطار دادگستری نیز بیاعتنایی نماید، رئیس دادگستری پس از صدور دستور توقیف موقت نشریه که نباید بیش از ده روز باشد، پرونده را به دادگاه میفرستد. قابل ذکر است که در قانون مصوب 1364 دادستان عمومی مقام صادر کننده دستور توقیف بود که در اصلاحیه این اختیار از وی سلب و به رئیس دادگستری واگذار شد. 4. ماده 13 همان اصلاحیه: عبارت «دادستان عمومی» در تبصره ماده 31 قانون مطبوعات مصوب 1364 به «رئیس دادگاه» تبدیل میشود. این تبصره (پس از اصلاح) مقرر میدارد که هر گاه فردی در نشریهای مورد توهین و افترا واقع شود، شرف و حیثیت وی هتک گردد و یا اسرار شخصیاش افشا شود و به دادگاه شکایت کند، نشریه تا رسیدگی نهایی حق انتشار مطلب را درباره آن فرد ندارد. در مواد 24 تا 28 قانون مطبوعات جرایمی ذکر شده مانند افشای اسرار و اسناد محرمانه نظامی، تحریک مردم به اقدامات ضد امنیتی، توهین به مقدسات اسلام، توهین به رهبری و مراجع مسلم تقلید. در چنین مواردی بر اساس تبصره ماده 27 این قانون، رسیدگی به این جرایم تابع وجود شاکی خصوصی نیست؛ بلکه مدعیالعموم (دادستان) به دادگاه شکایت میبرد. این وظیفه نیز هیچ حقی برای توقیف فراهم نمیسازد. بند 5 اصل 156 قانون اساسی یکی از وظایف قوه قضاییه را «اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین» شمرده است. روشن است که این وظیفه کلی باید طبق قانون انجام گیرد و هیچ مقام قضایی بدون جواز قانونی نمیتواند دست به هر محدودیتی بزند و مدعی شود که دارد از وقوع جرم پیشگیری میکند یا در حال اصلاح مجرم است. تبصره 2 ماده 6 قانون مطبوعات که با تصویب ماده واحدهای در سال 1377 به ماده 6 اضافه شده است، چنین مقرر میدارد: آشکار است که این تبصره نیز هیچ ربطی به توقیف نشریات ندارد بلکه در مقام تعیین مجازات متخلفان از احکام ماده 6 است که آن هم کار دادگاه است نه دادستانی. بنابر آنچه تقدیم شد، تقاضا میکنم دستور رفع توقیف اعتماد ملی را صادر فرمایید و نسبت به ارجاع پرونده دادستان تهران که این اولین تخلف او نیست- به دادگاه انتظامی قضات تصمیم مقتضی اتخاذ گردد. Copyright: gooya.com 2016
|