دوشنبه 2 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ کروبی به احمد توکلی: اگر سکوت کنم خلاف مصلحت است، ما بی قانونی کرديم يا آن ها که قانون را در خدمت مقاصد خود می پندارند؟ سحام نيوز

سحام نيوز : مهدی کروبی با نگارش نامه ای در پاسخ به اظهارات احمد توکلی که وی را از رفتاری که در پيش گرفته است برحذر داشت و مدعی شده بود که کروبی بر خلاف سوابق انقلابی خود به چاه ويل فرو می رود گفت : براستی آقای توکلی آن مصلحتی که بايد همه بخاطر آن و برای پرهيز از سقوط در چاه ويل، دين و شرف و مردانگی و دنيا و آخرت خود را فدای آن کنيم تا مصلحت حکومت و خودمان حفظ گردد، اگر جنابعالی گفتن و نوشتن را خلاف اين مصالح می دانيد من رسما" اعلام می کنم امروز سکوت خلاف همه آن مصالح است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسم الله الرحمن الرحيم

برادر ارجمند جناب آقای دکتر احمد توکلی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه مبارک رمضان
از سر لطف و محبت اقدام به نوشتن نامه ای بعنوان اينجانب فرموده ايد که آنرا در روزنامه خواندم. در اين مرقومه هم نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و هم نسبت به ارادتمند، اظهار دلسوزی شده که جای تقدير و تشکر است.
بر اساس دلسوزی نامه ای مبنی بر آنکه چنانچه تخلفی از سوی مامورين انجام شده است بررسی و در صورت صحت موضوع با قاطعيت برخورد گردد تا مبادا بار ديگر نظام همچون قضايای تلخ مرحومه زهرا کاظمی و مرحومه زهرا بنی يعقوب هزينه های گزاف پرداخته و آب در آسياب دشمن ريخته شود که متاسفانه اينگونه در حق بنده اجحاف گرديده و اين بلوای بازار مسگری را راه انداخته و به زعم خويش آنرا دفاع از نظام می پندارند که حقير از فهم آن عاجزم.
عليهذا نه بعنوان پاسخگويی و نه از سر گلايه و اعتراض به بعضی داوريها که هم شما و هم جايگاه و هم شرايط شما را درک می کنم و هم اين روزها چنان آماج حملات تند و بی حساب و کتابی هستم که در مواردی سيبل تمرين تيراندازان ناشی و افراد تازه کاری که رزم آزمايشی را تجربه می کنند نيز شده ام و افرادی که شمشير و نيزه ندارند با سنگ و کلوخ در هوس جايزه و پاداش و به نيت رسيدن به کلاهی از اين نمد، از لطف و مرحمت دريغ ندارند که به حمد الهی هيچکدام از اين حرکتها کوچکترين خللی را در عزم قاطع بنده در دفاع و صيانت از نظام و انقلاب و راه امام بزرگوار نخواهد داشت، وليکن فرصت را مغتنم دانسته، جهت تنوير ذهن شريف و استحضار ملت قهرمان و شريف ايران نکاتی را يادآور می شوم:

۱. اينکه از سر دلسوزی مرا از سقوط در چاه ويل بر حذر داشته ايد، گذشته از اداء تکليفی سياسی و اجتماعی و در فرصتی فراهم شده برای اعلام موضع شفقی در حق يک برادر دينی است اما در کنار ضرورت هر دو هدف ياد شده از امثال بنده و جنابعالی انتظار است در دفاع و دلسوزی از نظام و حقوق مردم که مصالح و منافع آنان مقدم بر حفظ و آسايش و عافيت طلبی افراد است به شفاف سازی و تعريف تمام ابعاد و علل و عواملی که سبب حفر و ايجاد اين چاه ويل شده و راهکارههای عينی و عملی و واقع بينانه ای که بايد به تخريب يا پلمپ اين چاه ويل بکار گرفته شود بپردازيم. لذا بنظر می رسد بايد همه عقلاء و انديشمندان در حل اين بحران يا معضل و يا فتنه بزرگ به گونه ای بگويند و بنويسند و رفتار کنند که قبل از آنکه دير شود، نظام و مردم را از اين چاه ويل نجات دهند.
۲. از فردی فاضل مثل جنابعالی خصوصا" در ساحت نماينده مجلس و رئيس مرکز مهم و تاثير گذار پژوهش های مجلس، يک بعدی نگری و يکجانبه داوری نمودن زيبنده نيست نه در بخش عتاب و خطاب به اينجانب و يادآوری نکاتی در خصوص بعضی نوشته و اظهار نظرهايم و غفلت از علل و عوامل اصلی اين فضای ايجاد شده و آتش سنگين توپخانه صدها شخصيت حقيقی و حقوقی و دهها نهاد و تريبون که کشور را به فضای جولان و نمايش قدرت تبديل نموده اند و نه در آن بخش که گفتن و نوشتن را خلاف مصلحت نظام تشخيص داده و به آن بپردازيد ولی خطر سکوت و عافيت طلبی و در مواردی به زعم خويش مصلحت انديشی يا به عبارتی دست بر کلاه خويش نهادن برای نظام را ناديده بگيريد! مگر جنابعالی هم از افرادی هستيد که اعتقاد دارند بايد تابلو دعوت به سکوت بيمارستانها را در جای جای نظام نصب نمايند! در حاليکه در عمل از شما غير از اينرا ديده ايم، خصوصا" نامه ای که اخيرا" در ارتباط با اوضاع اقتصادی نوشته ايد که محافل اقتصادی دنيا چنان به آن پرداختند که قاعدتا" بايد همسايگی ما در چاه ويل را بپذيريد.
۳. حرمت شکنی ها و حملات شديد برخی از شخصيت های حقوقی و حقيقی و دهها نهاد دولتی و تريبونهای نماز جمعه به فرزندان امام و انقلاب و دلسوزان نظام در سطوح مختلف بخصوص از ناحيه برخی جرايد که متعلق به بيت المال بوده و مسووليت سنگين خويش را با اطمينان خاطر از آنکه هيچ کس را يارای تعرض و بازخواست از آنان نيست، در بی آبرو ساختن، تهمت و افترا زدن و خراب نمودن چهره های خدوم نظام اعم از زن و مرد، روحانی و غير روحانی، استاد و دانشجو دانسته و کسی را از گزند و سمپاشی های کريه آن امانی نيست.
آيا اين وضعيت تاسف بار را نمی بينيد ؟! چگونه است که از کنار اين مسائل تلخ براحتی عبور می کنيد؟!

۴. همانطوری که اشاره نموديد ما نيز از ابتدا تمامی سعی و تلاشمان را مصروف داشتيم که مطالب بحق و قانونی خويش را از مجاری قانونی به نتايج انتخابات پيگير باشيم ولی طبيعی است اتفاقات نادری که در روزهای قبل از انتخابات خصوصا ً روز رای گيری رخ داد: چگونگی چينش ناظرين و بازرسين، شمارش آرا و اعلام نتايج انتخابات در زمانيکه هنوز ساعت اخذ رای پايان نيافته از سوی سايت های حامی دولت و از همه مهمتر داوری شورای نگهبان که می بايستی اصل بی طرفی را رعايت می نمود، بی محابا و بدون پرده پوشی از يک کانديدا حمايت های همه جانبه نمود و قبل از خاتمه بازی سعی و تلاش وافر می نمود تا تيم مقابل را به هر شکل ممکن برنده مسابقه قرار دهد!، فعال بودن اکثريت بدنه ی دولت در جای جای انتخابات و به نفع يک کانديدا، تلاش همه جانبه ما برای بررسی شکايات و بازشماری آرا بصورت صحيح و ساير پيشنهادات همه و همه در مقاومتی آهنين و محکمی روبرو بود که در جهت سد خواسته های بحق رقبا خود نمائی ميکرد، انصاف خواهيد داد مردم خودشان جهت احقاق حقوقی که احساس ميکردند از دست رفته و مرجعی را جهت طرح شکايات خويش نمی يافتند با مدنی ترين شکل و مسالمت آميز ترين شيوه به خيابانها آمدند و تنها يک سوال داشتند (( رای ما چه شد )) و اين ما بوديم که به خيل دريای بيکران مردم پيوستيم و مانند سی سال گذشته مردم طلايه دار و پيشگام و جلوتر از تمامی مسئولين و در کليه پيشامد ها جلودار بودند.
حال سوال اينجاست که آيا ما بی قانونی کرديم يا آنها که صرفا ً قانون را در جهت منويات و در خدمت مقاصد خود ميپندارند؟! آيا ما به سوی آبروی نظام تير انداختيم يا اين تير منيت اصحاب قدرت بود که با يورش ناجوانمردانه به اجتماعات آرام و مدنی مردم، آنان را مورد ضرب و شتم، دستگيری و زندانی، رها کردن در بيابان ها و شکنجه و قتل قرار داد .
۵. فرموده ايد اگر امام امروز در قيد حيات بود با شما چگونه برخورد می کرد؟
می خواهم اجازه بدهيد همين سوال را من از جنابعالی داشته باشم و شما را مخاطب قرار دهم زيرا به عنوان شخصی که از جريان فکری حوادث اخير دفاع می کنيد و برای نمونه مثال هايی را هم در حوزه های مختلف مطرح کرده ايد، بنظر می رسد اين دفاع را بايد مورد قضاوت افکار عمومی و وجدان های بيدار قرار گيرد تا مشخص گردد که چه اشخاص و گروه هايی آتش را شعله ور نموده و سلاح برای حمله به جمهوری اسلامی به دست دشمنان داده و ميدهند.
الف : همگان اذعان دارند امام در دفاع جانانه و بی وقفه از جايگاه والا و مقدس مرجعيت که همواره در غيبت امام معصوم (ع) مهمترين عامل برای احيای اسلام ناب محمدی و احقاق حقوق حقه مردم می باشد، لحظه ای از مجاهدت و پايداری در اين راستا دست بر نداشتند و تا آخرين لحظه عمر مدافع اين انديشه ناب بودند ولی متاسفانه سالهاست فضای سياسی جامعه را چنان مسموم و آلوده کرده اند که حتی برخی از آن بزرگواران به جهت حفظ حرمت خويش و ترس از شکستن شيشه خانه هايشان در دفاع از حق، مجبور به سکوت گشته اند!
ب : جناب آقای توکلی آيا اصل شکل گيری اين انقلاب همه به برکت مرجعيت نبوده؟! مگر نه آنکه نقش پر عظمت مرجعيت و شخص حضرت امام (ره) بعنوان يک مرجع عظيم الشان و عاليقدر به نحوی بود که در زندانهای رژيم گذشته از شما و مای زندانی مورد بازخواست های شديدی قرار می گرفت.
ج : همانطوری که همگان اطلاع داريم امام مرجع بزرگ و با عظمتی بود ولی همين امام زمانيکه آيت الله سيد حسن طاهری از سوی ايشان بعنوان نماينده عازم پاکستان می شود، امام تاکيد می فرمايند در رابطه با تقليد بحث نکنيد که مردم در انتخاب مراجع آزاد هستند فلذا مقلدين ساير مراجع را محترم شماريد.
د : زمانيکه من نماينده امام (ره) در حج بودم کسانی اصرار داشتند که منحصرا ً فتاوای امام در کاروانها و در ايام حج گفته و اجرا شود و از فتاوای ساير علما خودداری شود که اين امر مورد اعتراض معظم له واقع و برآشفته شدند و فرمودند جلوی اين مسائل را بگيريد، شما به تقليد مردم چه کار داريد و فتاوای علما همگی گفته و اجرا شود.
و يا در همان زمان برادر عزيزی که مشهور هم بود مقلد حضرت آيت الله العظمی خوانساری هستند و در بعثه هم حضور داشتند و مسووليت سنگينی هم داشتند و در حاليکه مناسک مرحوم حضرت آيت الله العظمی خوانساری را در دست داشته و بدان عمل می نمودند ولی هيچ کس حق نداشت و جرات نميکرد در خصوص مرجع تقليد ايشان مطلبی را بيان نمايد.
ز : از موارد ديگر استقلال حوزه های علميه و اداره آن توسط بزرگان حوزه است که امام (ره) بسيار حساس بودند.آيا در حال حاضر نيز به اتفاقاتی که قبلا" مکرر رخ داده و امروز نيز ادامه يافته که حتی در نماز جمعه مورد عتاب آيت ا... امينی نيز قرار گرفته، گلايه مند بوده و اعتراض خويش را همانند ساير بزرگواران علنی نموده اند.

۶. جناب آقای توکلی من و شما از سال ۵۹ وارد مجلس شديم و سه دوره انتخابات مجلس در زمان حيات امام انجام گرديد، نظارت شورای نگهبان بر اين انتخابات و در زمان حيات ايشان چگونه بود؟ چه شده است که اکنون حاکميت شورای نگهبان به شکلی مبدل گرديده که نظارت آنان عامل استقرار يک جريان فکری و حذف جريان فکری رقيب و به واقع دخالت صريح در اجرا گرديده است و متاسفانه نظام را از خدمات اجرائی افراد مومن، انقلابی و خدوم به نظام مقدس جمهوری اسلامی محروم نموده است.
لازم است به عنوان نمونه ۳ نفر از مشاهير را که برای اولين بار در انتخابات مجلس هشتم رد صلاحيت گرديده اند را ذکر نموده و اين سوال را مطرح سازم که آيا پاداش سالها خدمات ارزنده آنان بدينگونه بوده است؟! آيا شيوه امام (ره) در حفظ نيروهای خدوم و مسوولين دلسوز بدينگونه بود؟! با کمال تاسف عرض نمايم که کار بجايی رسيده که سرنخ جريانات اصولا ً از دست عزيزان شورای نگهبان خارج شده و اين کارشناسان هستند که تعيين تکليف می نمايد.
الف: آقای دکتر عباسی فرد با سوابق ۸ سال نمايندگی مجلس، قريب ۱۲ سال حقوقدان شورای نگهبان، ۱۰ سال خدمت در قوه قضائيه بعنوان معاون و رئيس ديوان عدالت اداری در زمان آيت ا.. يزدی، يک دوره حضور در مجلس خبرگان رهبری، به چه جرم و گناهی رد صلاحيت می شود؟!
ب: آقای دکتر سيد رضا نوروززاده که ۵ دوره متوالی و به مدت ۲۰ سال نمايندگی مجلس را در کارنامه خويش دارد و نمونه انسان خدمتگزار و با صلاحيت، تحصيل کرده، متخصص و با سوابق درخشان می باشد، به چه گناهی برای مجلس هشتم رد صلاحيت می شود؟!
ج: آقای مهندس مرتضی الويری که سابقه مبارزه در زمان طاغوت، نمايندگی مجلس، شهردار تهران، معاون برنامه و بودجه و سفير ايران در اسپانيا را دارد، به چه دليل عقلی و شرعی رد صلاحيت می شود؟! جالب آنکه زمانيکه وی با بعضی از فقها و حقوقدانان محترم روبرو می شود و علت رد صلاحيت خويش را جويا می شود با کمال تعجب می پرسند مگر شما کانديدا بوديد برای مجلس هشتم؟!
آيا مجلسی که بفرموده امام می بايست در راس امور باشد و به مرکز همه ی قدرتها تبديل گردد و مدرس ها در آن پرورش يابند، با ادامه چنين رويه ی ناصوابی امکان پذير است؟!
يادمان نرفته که حضرت امام حتی در مورد مبحث رياست جمهوری می فرمودند که برويد و مجلس را قوی تر نمائيد. تشکيل چنين مجلسی در سايه ی رهنمودهای آن پير فرزانه می توانست نقش نظارتی و تائيد دولتها را بدون کوچکترين تحقيری به منصه ی ظهور رساند.
آيا اکنون و با وجود فشارهای سياسی وارده، مجلس می تواند همان نقش واقعی خويش را که امام دنبال می کرد را ايفاء نمايد؟!
۷. مبارزه با خرافات و حاکميت ارتجاع و چهره هايی که اصولا" امام (ره) ورود آنان را به منهاد های انقلابی منع فرموده بودند و کارهايی که موجب وهن نظام مقدس جمهوری اسلامی و توسط افراد خودسر انجام می شد و امام تاکيد داشتند که از اعمال آنان جلوگيری و با مرتکبين به شدت برخورد و مسببين مورد محاکمه قرار گيرند و اتفاقاتی که در خيابانها و در تماس با اينجانب و هيات حقيقت ياب مجلس به آنها اشاره شد و مسائل اخير همه و همه موجبات نشان دادن چهره غير واقعی از اسلام و انقلاب و امام (ره) گرديد و انصاف خواهيد داد که عملکرد چه اشخاص و گروه هايی به مسووليت خويش در قبال مردم و رهبری عمل نموده اند و ساير نمونه هايی که در اين مقال، فرصت پرداختن به آنها ميسر نمی باشد سوالی است که می بايست سناريو نويسان کودتای انتخاباتی و آمرين و مباشران و مجريان حوادث پس از انتخابات بدان پاسخ دهند که اگر امام امروز در قيد حيات بود با آنان چگونه برخورد می کرد.
۸. اما در راس نگارش نامه سرکرده منافقين (مسعود رجوی)
جناب آقای توکلی ما که به اتفاق در زندان بوديم و منافقين را می شناسيم، نوشتن نامه توسط او چه ارتباطی به من دارد؟! مگر شما اطلاع نداريد که من از داخل زندان با آنها درگير و مشکل داشتم. خدا وکيلی واژه وااسفا و خون گريه کردن و از غصه جان دادن زيبنده مسببين و موثرين در جناياتی که بعد از حوادث انتخابات روی داد، نمی باشد؟!
حال سوال نهايی اين است، روشهای من نظام برکن، اعلام ختم جمهوريت نظام، تجليل سرکرده منافقين، ظلم به امام و عدم حمايت از ولايت فقيه است؟! و بر سر شاخه نشستن و بن می برم يا کسانی که اعتراضات هوشمندانه و تظاهرات آرام و چند ميليونی که همگان شاهد بودند از ميدان امام حسين (ع) تا ميدان آزادی را دربر گرفته بود و تنها سوالشان اين بود که (رای من چه شد؟) را به خاک و خون کشاندند و به زندان و شکنجه و قتل و ... دچار ساختند.
وجدان بيدار افکار عمومی و آيندگان در اين خصوص بهترين قضاوت را خواهند داشت.
توقع بنده از جنابعالی که از زندان رفته های رژيم گذشته هستيد و هميشه و در همه حال تمايز بين گروه های سياسی را به راستی و درستی تشخيص می داديد و گرو ههای تروريستی من جمله منافقين را به خوبی می شناسيد بيش از اين بوده و اين سخن جنابعالی برای من بسيار گران تمام شد. مطمئنا" شما از آن جمله افرادی که شناخت ندارند و يا مغرضند و يا جهل به گروه های سياسی و ... دارند، نيستيد که اگر جز اين بود هرگز شما را مخاطب خويش قرار نمی دادم.
مواضع بنده چه در قبل از انقلاب و در دوران سخت و تلخ زندان های ستم شاهی و چه بعد پيروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هميشه شفاف و روشن بوده است.
در پايان لازم است به حضور عرض نمايم، که براستی آقای توکلی آن مصلحتی که بايد همه بخاطر آن و برای پرهيز از سقوط در چاه ويل، دين و شرف و مردانگی و دنيا و آخرت خود را فدای آن کنيم تا مصلحت حکومت و خودمان حفظ گردد، اگر جنابعالی گفتن و نوشتن را خلاف اين مصالح می دانيد من رسما" اعلام می کنم امروز سکوت خلاف همه آن مصالح است.
به اميد حصول و يکپارچگی و وحدت آحاد جامعه و حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی اين ميراث ارزشمند امام و شهيدان و ايثارگران گرانقدر.
مبادا توجه به يکسری امور ما را از توجه به امور بزرگتر غافل نمايد.
(حفظت شئيا" غابت عنک اشياءٌ)

مهدی کروبی
۲ / ۶ / ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016