دوشنبه 9 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رحيم مشايی: زياده‌خواهان ناکام به دروغ‌پردازی عليه رييس‌جمهور روی آورده‌اند، ايسنا

- زمان برای ايجاد کانون و اهرم فشار بر رييس‌جمهور گذشته است


اسفندريار رحيم‌مشايی رييس دفتر رييس‌جمهور در نوشتاری در وبلاگ خود با انتقاد از برخی اخبار و شايعات منتشرشده درباره نحوه انتخاب اعضای کابينه، به پاسخگويی به آنها پرداخته است.

به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا در اين نوشتار آمده است:

بعضی رسانه‌ها ابتدا در مورخ چهارم شهريورماه با عنوان «خيز بلند مشائی برای فتح رياست‌جمهوری»، و سپس در فرصت های ديگر با تمسک به انواع اکاذيب و جعل اخبار عجيب و غريب کوشيده‌اند عصبانيت عده‌ای که از سوی آقای احمدی‌نژاد برای مسئوليت وزارت دعوت نشدند را به گونه‌ای نشان دهند که نه سيخ بسوزد، نه کباب، و بدين ترتيب احتمال ضعف و ناکارآمدی و عدم شايستگی کافی خود را که ممکن است در همان مرحله اول به ذهن مخاطب تبادر کند، منتفی و يا پنهان سازند. به هرحال يک طرف قضيه فردی مثل آقای احمدی‌نژاد است که مطابق مرام و آرمان الهی و بر اساس قولی که به مردم داده است بدون تعهد به دسته و گروهی و صرفاً بنا بر شاخص‌هايی نظير ولايت‌مداری، صداقت، پاکی، تعهد، ايمان، مردم‌داری، شجاعت و قدرت در تصميم‌گيری و ... وزرای خود را انتخاب کرده‌اند؛ همچنان‌که در برنامه تلويزيونی چهارشنبه شب گذشته به تفصيل در اين باره با مردم سخن گفته‌اند. امروز آن‌ها که از دور آقای احمدی‌نژاد را می‌شناسند، نيک می‌دانند که او در انتخاب همکارانش خدا را در نظر می‌گيرد و بر اساس تکليف شرعی و دينی و احساس وظيفه ملی و ناشی از مسئوليتش عمل می‌کند، چه رسد به کسانی که از نزديک او را شناخته‌اند. اين جفای بزرگی در حق اين مرد بزرگ است که انتخاب‌های او را تحت فشار و يا تأثير يک فرد قلمداد کنند، حال آن فرد مشايی باشد يا هرکس ديگری.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همان‌طور که آقای رييس‌جمهور تصريح کرده‌اند انتخاب‌نشدن افراد برای پستی مثل وزارت الزاماً به دليل عدم صلاحيت آنان نيست بلکه مجموعه‌ای از شرايط، کسی را برای تصدی مسئوليت در اولويت قرار می‌دهد و تشخيص اين امر با شخص ايشان است. اين مطالب نيز از سر پاسخ دادن به دروغ‌ها و جعليات رسانه‌ها و افراد مذکور نيست، زيرا دروغ و جعل خبر در اين رسانه‌ها ارزان است و اينجانب در گذشته نيز از تير تهمت‌های اين آقايان مکرر نصيب برده‌ام؛ چنان‌که پرونده مرتبط به برخی از اين موارد در محاکم قضايی مطرح است، اکنون هم می‌توانستم مثل بسياری موارد ديگر که به سکوت گذشته است، از آن چشم‌پوشی کنم، اما در مرحله نخست نتوانستم ظلم آشکار به خدمتگزار شايسته و بزرگ ملّت ايران را شاهد باشم و لب فرو بندم. از سوی ديگر نام برخی وزرای همکار در دولت نهم مطرح شد که بر خود فرض می‌دانم که از آنان به نيکی ياد کنم و حرمتشان را محفوظ نگه دارم و بر تداوم بی‌وقفه مهر و دوستی خود با آنان تأکيد و تصريح کنم که برخورد آقای رييس جمهور با همکاران خود در عين حال که جدّی و اصولی و قاعده‌مند است، از سر مهر و محبّت و بدون سياسی‌کاری و ملاحظات مورد نظر آقايان است.

آقای رييس‌جمهور، هم در دوران انتخابات و هم در اولين نطق تلويزيونی پس از انتخابات خود، بر ضرورت تغيير برخی وزرا و لزوم تحول در برخی حوزه‌ها تأکيد کرده بودند که واکنش‌هايی را هم برانگيخته بود؛ در حالی‌که نه مسئله معاون اول شدن بنده در آن زمان مطرح بود و نه موضوعاتی مثل نامه‌نگاری و امثال آن. تغيير مديريت در دو حوزه فرهنگ و اطلاعات، برای دوره دهم (به شرط انتخاب مجدد آقای دکتر احمدی‌نژاد) حداقل از يکسال پيش برای بسياری از افراد و از جمله دو وزير محترم مربوطه قابل پيش‌بينی بود.

ضعف در حوزه فرهنگ و هنر و ناتوانی در جذب هنرمندان و پاسخ به انتظارات جامعه در اين بخش موضوعی بود که آقای احمدی‌نژاد در مناظره تلويزيونی انتخاباتی خود بدان تصريح کرده بودند. ايشان تغيير در اين بخش را لازم می‌دانستند و اين ارتباطی به شخصيت و صلاحيت‌های انقلابی و مکتبی برادر عزيزم جناب آقای صفار هرندی نداشت. از طرف ديگر آقای دکتر احمدی‌نژاد از عملکرد وزارت اطلاعات در چهارسال گذشته رضايت کافی نداشتند و بارها اين مسئله را اظهار کرده بودند و اين موضوع هم، نه به شخصيت برادر بزرگوارمان جناب آقای محسنی اژه‌ای و نه به پرسنل خدوم و انقلابی وزارت، بلکه به نحوه مديريت در اين وزارتخانه بازگشت داشت که در مجموع نتوانست عملکرد موفقی ارائه نمايد. عدم قدرت تشخيص توطئه‌ای که حداقل از حدود يکسال پيش از سوی سرويس‌های جاسوسی بيگانه و عناصر مرتبط داخلی در موضوع انتخابات به طور جدی طراحی شده بود که در سخنرانی اخير مقام معظم رهبری بر آن تصريح شده است و ضعف در مديريت اطلاعاتی رويدادهای انتخابات و ماجراهای پس از روز رأی‌گيری که به خسارات مادی و معنوی گسترده و فريب و جريحه دار شدن احساسات بخش قابل توجهی از جامعه منجر گرديد، و اذعان وزير محترم به داشتن مشکل در مديريت مسائل اخير، موجب شد تا آقای دکتر احمدی‌نژاد سرانجام و به ناچار نسبت به تغيير در مديريت در اين وزارتخانه اقدام کند و تا زمان تعيين و آغاز به کار وزير جديد که قاعدتاً حداقل يک ماه به طول می‌انجاميد - چنانکه هنوز با گذشت حدود يکماه وزير جديد تعيين نشده است – شخصاً امور مربوطه را مديريت نمايند.

مسئله ديگر که در ترکيب کابينه جديد نقش داشت، استفاده از مديريت زنان بود که آقای دکتر احمدی‌نژاد از مدت‌ها پيش بدان می‌انديشيدند. ايشان تصميم داشتند در دوره دهم حتماً با معرفی زنان به عنوان وزير به نگاه نادرست «ناتوان بودن» زنان در عرصه‌های بالای مديريتی پايان بخشند. ايشان همانطور که در برنامه تلويزيونی چهارشنبه شب هفته گذشته تشريح کردند، در اين مورد مطالعه کردند و سرانجام (شايد) برای شروع کار تصميم گرفتند از وجود زنان برای تصدی مسئوليت در سه وزارتخانه رفاه، آموزش و پرورش و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی استفاده کنند. ايشان معتقدند علاوه بر حضور جمعيت بسيار زياد زنان در دو وزارتخانة اخير، توانايی زنان در مأموريت‌های آموزشی، بهداشتی ، درمانی و رسيدگی به محرومان و نيازمندان از مردان حتماً کمتر نيست و بلکه دقايق فکری و حسی زنان می‌تواند آنان را موفق‌تر سازد. ايشان به عنوان يک فرد واقع‌گرا، البته به اين واقعيت هم توجه داشته و دارند که به علت نبود تجربه قبلی در موضوع وزارت زنان، شايد در آغاز کار به دليل وجود افکار مردسالار در بخشی از مردان جامعه و به ويژه مردانی که شخصاً به حضور در سطوح مديريتی علاقه ای وافر دارند و لذا با حضور زنان در اين سطوح موافق نيستند، موفقيت زنان مورد خدشه قرار گيرد. در اين صورت طبيعی است که نواقص و کاستی‌ها و مشکلات که به طور طبيعی در مديريت مردان هم وجود دارد، در مديريت زنان بزرگ جلوه داده شود. ايشان مکرر گفته‌اند که با حضور زنان به عنوان وزير، فشارهای بيشتر تبليغاتی منفی متوجه شخص‌شان خواهد بود امّا همواره اذعان می‌داشتند که به اين مساله افتخار می‌کنند و آن را به عنوان يک تکليف، از جان و دل پذيرايند. بدين ترتيب بود که برای تصدی سه وزارتخانه يادشده به تحقيق و تفحص برای يافتن گزينه‌های مناسب‌تر پرداختند. ايشان البته در اين مورد با مشکلات و محدوديت‌هايی هم مواجه بودند؛ زيرا نبود تجربه قبلی، مانع از آمادگی قشر وسيعی از زنان برای پذيرش چنين مسئوليت‌هايی می‌شد؛ امّا اين اعتقاد وجود دارد که حضور زنان به عنوان وزير، موجب خواهد شد تا دختران و زنان بسياری با درک مسئوليت‌های فراتر و نيز گشوده ديدن راه برای نقش‌آفرينی‌های بالاتر، در آينده ظرفيت‌های بزرگ‌تر مديريتی را در تمام سطوح در پيش روی نظام قرار دهند و روند پيشرفت کشور سرعت بيشتری خواهد گرفت، اين بود که عملاً سه وزير عزيز دوره پيشين فارغ از بحث در مورد توانايی‌های آنها نمی‌توانستند در دوره جديد هم حضور داشته باشند. اينجانب برای اين دوستان عزيز احترام قائلم و آنان نيز به خوبی از مراتب علاقه و احترام حقير نسبت به خود آگاهند. ذکر اين محبّت و احترام نيز نه بخاطر شخص آنان بلکه برای آن دسته از افرادی است که ممکن است جهلشان نسبت به مسئله به گناهشان بيندازد. در مورد برادر عزيزم جناب آقای محصولی نظر آقای دکتر احمدی‌نژاد بر تغيير از وزارت کشور به وزارتخانه ديگر بود. ايشان از جناب آقای محصولی برای دو وزارتخانه دفاع و نيرو دعوت به همکاری کردند. تا آنجا که بنده در جريان قرار گرفتم آقای محصولی به حضور خود در وزارت کشور علاقه‌مند بودند و حضور در دو وزارتخانه ديگر را نپذيرفتند. اين مساله را خود ايشان هم به من گفتند. در هر حال از آن جا که آقای دکتر احمدی‌نژاد تغيير در وزارت کشور را لازم می‌دانستند و اين مسئله به هيچ وجه ربطی به توانايی و صلاحيت آقای محصولی برای تصدی مسئوليت وزارت ندارد و اينکه نوشتند آقای محصولی يار چند ده ساله آقای احمدی‌نژاد، از وی به حالت قهر جدا شده و اعلام کرده ديگر به دولت بر نخواهد گشت از اساس دروغ است. امّا در مورد ديگر وزير دولت نهم که برای دولت دهم از ايشان به عنوان وزير دعوت به همکاری نشد. بايد عرض کنم که جناب آقای فتاح از دوستان نزديک آقای احمدی‌نژاد و مورد علاقه و اعتماد ايشان بوده و هست و جناب آقای دکتر احمدی نژاد نيز بارها شايستگی‌های ايشان را اظهار کرده‌اند.

رييس محترم جمهوری در مورد علّت تغيير در اين وزارتخانه، در صحبت‌های مکرر اخير خود در جمع گروههای مختلف نمايندگان محترم مجلس و ساير افراد شاخص و مسئول و از جمله به دوستان نزديکتر خود بارها تصريح کرده‌اند که انتقادات ايشان به وزارت نيرو در مورد عملکرد برخی معاونان وزير محترم در حوزه آب و برق و به ويژه در مسئله خاموشی‌های برق بوده است و نه شخص ايشان. لکن روحيه شخصی جناب آقای فتاح مانع از قاطعيت در تعويض مديران مورد انتقاد بوده است و بس.

بديهی است در مورد موفقيت و يا عدم موفقيت يک وزارتخانه، تشخيص با رييس‌جمهور است و نه يک فرد بی‌اطلاع و غيرفنی در يک رسانه، ضمن آنکه بايد دانست فلسفه هر تغييری تنها ضعف عملکرد گذشته يک وزير نيست، بلکه چه بسا افق‌های بلندتر و قابل دستيابی وجود دارد يا بايد ايجاد شود و يک فرد خاص الزاماً برای آن مناسب نباشد که البته تشخيص اين مسئله با رئيس محترم جمهور است. قطعاً جناب آقای فتاح برای مسئوليتهای گوناگونی شايستگی دارد که از نظر رييس محترم جمهوری پنهان نيست؛ زيرا ايشان را به خوبی می‌شناسند. امّا اين که گفته شده از ماجرای معاونت اولی او خبری نشد، چيزی است که برای اولين بار در يک رسانه داستان‌پرداز آمده و چنين خبری در گذشته طرح نشده است. اينکه رييس‌جمهور وی را به عنوان رييس نيروگاههای کشور منصوب کرده است نيز حتماً صحت ندارد، زيرا اصولاً چنين حکمی از سوی رييس محترم جمهوری صادر نشده است و اساساً چنين حکمی توسط وزير نيرو صادر می‌شود و نه رييس‌جمهور. بنده آقای مهندس فتاح را فرد شايسته‌ای می‌دانم و ايشان را دوست می‌دارم و اطمينان دارم که همين محبت نيز به طور متقابل در قلب ايشان وجود دارد و اميدوارم در جايگاه شايسته و اثرگذاری به خدمت بپردازند تا کشور از خدمات ايشان بهره‌مند شود. به هرحال در هر دوره‌ای برخی از وزرا تغيير می‌کنند و اين طبيعی است و مسئوليت جديد وزرای قديم نبايد دستمايه‌ای برای سوء‌استفاده سياسی باشد.

و اما وجه ديگر از ضرورت پاسخ به نوشته‌های رسانه‌های دروغ‌پرداز اين است که در نقد روند انتخاب وزرای جديد هم به رياست محترم جمهوری و هم به وزرا توهين کرده‌اند. اعلام اينکه ملاک انتخاب وزرای جديد تبعيت از مشايی است علاوه بر آنکه دروغی روشن و عجيب است، اهانت آشکار ديگر به رياست محترم جمهوری و وزرای محترم معرفی‌شده جديد است. اين داستان‌پردازی‌ها هم به قصد تخريب تصميم حکيمانه و هدفمند و از روی تحقيق و مطالعه رياست محترم جمهور و هم تخريب وجهه وزرای جديد است. لازم است تأکيد کنم که در انتخاب وزرای جديد گروهی از معتمدان رييس‌جمهور که بنده هم عضو کوچکی از آن بودم به دستور شخص ايشان، با رايزنی‌های مختلف و بررسی درباره بيش از چند هزار شخصيت علمی، فرهنگی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی سرانجام فهرست چند صد نفر و از جمله وزرای فعلی را برای تصميم‌گيری به محضر ايشان ارائه کردند. علاوه بر اين، افراد ديگری از گروهها و محافل مختلف دينی، سياسی، فرهنگی و اجتماعی و از جمله تعداد قابل توجهی از نمايندگان محترم مجلس نيز فهرست‌هايی از افراد را برای تصدی وزارتخانه‌ها به ايشان معرفی کردند. ايشان نيز پس از بررسی‌های تفصيلی و گفت‌وگوهای زياد نهايتاً از بين همه آنها، تعدادی را انتخاب و به مجلس محترم معرفی کردند. شهادت می‌دهم که شخص ايشان ساعات بسيار زيادی که از شماره خارج است را به انتخاب وزرا اختصاص دادند. بنده با ديدن اين همه پشتکار و جدّيت و حجم سنگين کارها در اين زمينه، می‌توانم با جرأت بگويم بعيد است اين همه دقت و جدّيت در تعيين وزرا در گذشته سابقه داشته باشد. در هر حال لازم است يادآوری کنم اينجانب در فرايند انتخاب وزرا به جز مشارکت در هيئت معتمد مذکور که چند صد نفر و از جمله وزرای فعلی را به جناب آقای رييس‌جمهور پيشنهاد کرده، نقش ديگری نداشته‌ام. تعدادی از وزرای جديد و از جمله وزرای محترم بهداشت و درمان، رفاه و مخابرات را در گذشته اصلاً از نزديک ملاقات هم نکرده بودم. وزير محترم دادگستری را نيز رييس محترم قوه قضائيه پيشنهاد کرده‌اند و همين‌طور راجع به تعدادی ديگر از وزرا که بنده تنها آنها را به دليل آنکه در سطح معاون وزير فعاليت داشتند و يا خانم آجرلو که نماينده مجلس بودند، می‌شناختم ولی ارتباط کاری مستقيم با آنان نداشتم.

و امّا برخی تلاش کرده‌اند انتخاب آقای رييس‌جمهور را صرفاً به خاطر نبودن نام بعضی‌ها در فهرست نهايی زير سوال ببرند. اين عده چون مدعی اصولگرايی و حمايت از آقای احمدی‌نژاد هستند نتوانسته‌اند مستقيماً رييس‌جمهور را مورد استنطاق قرار دهد. از اين رو خواسته‌اند با طرح دخالت اينجانب در انتخاب وزرا به هدف خود نائل شوند، غافل از آن که ناشيانه‌تر از هميشه سهم‌خواهی خود از رييس‌جمهور را برملا ساخته‌اند. کدام عاقلی است که متن خبرهای مذکور را بخواند و درنيابد که نويسنده متن تا چه اندازه رييس محترم جمهوری را متهم به عدم احساس مسئوليت! در انتخاب وزرا کرده است. آنچه در اخبار مذکور آمده، مشتی تحليل‌های وارونه است که به مدد اخبار جعلی قصد کرده است تا هم عصبانيت خود را از عدم انتخاب عده ای زياده‌خواه به عنوان وزير خالی کند و از اين طريق از آقای رييس‌جمهور انتقام بگيرد و هم در ادامه خط قيم‌گرايی، سعی کند با ارائه تصويری غيرواقعی از وزرای معرفی شده، نمايندگان محترم را در دادن رای منفی به آنان تشويق نمايد. اينجانب به دليل اطاله مطلب از ورود به برخی جزئيات کذب ديگر در اين ادعاهای واهی اجتناب کردم و آنها را به آينده موکول می‌نمايم. اما يادآوری می‌کنم که با آوردن اخباری کاملاً ساختگی و نادرست مثل خبر دروغ انتصاب قريب‌الوقوع نزديکان فکری بنده در صنايع خودروسازی کشور و يا تلاش ناکام اينجانب در معاون رييس‌جمهور کردن ! آقای ملک‌زاده که با دخالت! رئيس محترم وقت قوه قضائيه منتفی شد! در کنار انتصاب جناب آقای بقايی در مسئوليت رياست سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری (که البته با توجه به سابقه قائم‌مقامی و احاطه و آشنايی و توان مديريتی ايشان، آن را يکی ازبهترين انتخاب‌ها می دانم) کوشيده است، آن اخبار جعلی را واقعی نشان دهد. نويسنده اگر چه در خبر جعلی اول، با زيرکی اسمی از فردی نياورده است تا دستش در آينده رو نشود، اما در خبر دوم با آوردن نام، قصد خود را لو داده است. بايد تصريح کنم که اساساً بحثی از معاون رئيس‌جمهور شدن آقای ملک‌زاده مطرح نبوده است تا از سوی حضرت آيت‌اللـه شاهرودی منتفی شود. اين حرف البته علاوه بر اهانت به بنده و آقای ملک‌زاده، اهانت به شخصيتی مثل آقای شاهرودی است. بديهی است طرح نام حضرت ايشان امکان سنجش صحت اين خبر را برای همگان فراهم آورده است. آنچه به بنده مربوط است، تکذيب اساس اين خبر است تا چهره گردانندگان رسانه‌های مذکور بيش از پيش روشن شود و اما درباره اظهار نظر جناب آقای شاهرودی البته صلاح مملکت خسروان خويشتن دانند.

ممکن است برخی از دوستان به بنده خرده بگيرند که چرا پاسخ اين مطالب سخيف و بی‌ارزش را می‌دهم. اينجانب ضمن عذر خواهی از اين عزيزان عرض می‌کنم که اگر پاسخ نمی‌دادم در اين صورت همانطور که از هوچی گران انتظار می‌رود بايد منتظر می‌ماندم تا به پذيرش اخبار و تحليل‌های انحرافی آنان متهم شود. اينجانب علاوه بر اين پاسخ، پيگيری قضايی نسبت به تشويش اذهان عمومی و انتساب اکاذيب به خود را حق خود دانسته و اقدام خواهم کرد. همچنان‌که اين حق برای رياست محترم جمهور، دولت و عزيزانی که نام و عنوان آنان در نوشته مذکور متأسفانه به ارزانی آمده است محفوظ خواهد بود.

*و اما سخن آخر

در کنار مخالفان نظام و دشمنان خارجی و عوامل و مرتبط داخلی اين ملت که سخت از پيروزی دکتر احمدی‌نژاد در انتخابات دوره دهم رياست‌جمهوری برآشفته و ناراحتند، به طور طبيعی افراد زيادی هم وجود دارند که با اعتقاد به نظام و داشتن انتقاداتی در انتخابات شرکت کرده، با گرايشاتی متفاوت به گزينه‌ای غير از آقای دکتر احمدی‌نژاد رای داده‌اند. در مقابل جمعيت بی‌نظيری با شرکت در انتخابات با تأييد راه طی شده انقلاب و با اميد به اجرای عدالت و برخورد با عوامل فساد و تبعيض و بی‌عدالتی و اعتقاد به توانمندی‌های فرزند برومند ملت در پيشبرد اهداف انقلاب و نظام و قطع دست ويژه خواهان و رانت‌خواران، دکتر احمدی‌نژاد را برگزيدند و از او انتظاری جز تعقيب آرمان‌ها و برنامه‌هايشان ندارند. در خيل جمعيت بيست و پنج ميليونی کسانی معدود وجود دارند که هم در جريان انتخاباتی و هم پس از آن کوشيده‌اند تا اين دستاورد عظيم را با تمسک به نام و عنوان مشترک به حساب خود منظور و احمدی‌نژاد را بدهکار خود کنند. برخی از اين افراد که به دروغ خود را همسو با آقای احمدی‌نژاد معرفی می‌کنند نيز به دليل قدرت‌طلبی و آلودگی، عدالت او را برنمی‌تابند. کسی از رای پنهان آنها آگاه نيست ولی از خط و نشان کشيدن آنها در دوره نهم و نيز در دوران انتخابات و پس از آن می‌توان به روشنی دريافت که آنها از رای بالا، بی‌نظير و حماسی مردم به احمدی‌نژاد راضی نيستند. بعضی از آنها در همان روزهای انتخابات پيروزی ديگر نامزدها را مايه نگرانی نمی‌دانستند و در محافل خصوصی چندان تفاوتی برای نتايج مختلف انتخابات قائل نبودند. در هر حال در بهترين صورت، پيروزی با رأی پايين آقای احمدی‌نژاد برای آنها گوارا می‌نمود؛ زيرا در اين صورت زبانشان برای اعمال فشار و سهم‌خواهی دراز بود و می‌توانستند خود را در رأی او شريک قلمداد کنند. اما خواست خدا اين بود که ملت به پاس ايستادگی روی اصول و ارزش‌ها و نفی اشرافيت و آلودگی‌ها، رييس‌جمهوری داشته باشد با رأی بسيار بالا و بی‌نظير که بتواند قاطعانه با تکيه بر ارزش‌ها و اصول و منويات امام و رهبری و استفاده از همه ظرفيت‌های اجرايی، قانونی و قضايی، گامهای بزرگتر و استوارتر را در مسير تعالی و پيشرفت کشور بردارد. خواستم به روزنامه‌ای که علاوه بر استقبال از اکاذيب يک سايت، اتهام ديگری مبنی بر وابستگی و يا ارتباط شکل گيری«فراکسيون در امتداد مهر» در مجلس به اينجانب را در ادامه خط دروغپردازی مطرح کرده است بگويم که زمان برای ايجاد کانون و اهرم فشار بر رييس‌جمهور گذشته است و بهتر است شرايط را به خوبی درک کنند و بدانند مردم هشيار و بيدار توهين به رييس‌جمهور خود را برنمی‌تابند. در آينده درباره کسانی که با تکيه بر زر و زور و تزوير و وابستگی به شکست‌خوردگان و زخم‌خوردگان می‌خواهند به کانون فشار عليه رييس‌جمهور تبديل شوند و نيز درباره روابط و مسائل پنهان آنها با محافل قدرت سخن خواهم گفت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016