دوشنبه 9 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

با اين رژيم چه بايد کرد؟ (۱۰)، مجازات و تنبيه: ايران و ايرانيان؟ يا رژيم و سرانش؟ اکبر گنجی

اکبر گنجی
ما نمی توانيم (مجاز نيستيم) برای اعتراض و مبارزه با رژيم جنايت کار ايران وارد برنامه هايی شويم که در آن ها با لابی دولت اسرائيل در يک جبهه در کنار هم قرار گيريم. جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان وابسته به هيچ دولتی نيست و گفتار و اعمال خود را به روشنی از سياست های دوگانه ی دولت آمريکا (يعنی اين سياست که دولت اسرائيل حق دارد حدود دويست بمب اتمی داشته باشد، اما دولت ايران از حق غنی سازی اورانيوم هم برخوردار نباشد) جدا می سازد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اشاره: جنايات صورت گرفته ی پس از انتخابات آن چنان نقاب از رخ نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی برکشيد،که علی خامنه ای نيز به "هتک آبروی نظام در مقابل ملتها" اعتراف کرد. اما برخورد او با جنايات افشا شده در خور تأمل بسيار است.

۱- تفاوت ديدگاه خامنه ای و قرآن: آيت الله خامنه ای افراد به شهادت رسيده در زير شکنجه را "معدود کسانی که در اين مسأله جان باخته اند" خوانده و آن را در برابر "آبروی نظام" فرعی بشمار آورده است. می گويد:
"در حوادث پس از انتخابات تخلفات و جناياتی صورت گرفته است که به طور قطع با آنها برخورد خواهد شد... در حادثه کوی دانشگاه تخلفات بزرگی انجام شده که پرونده ويژه ای برای آن تشکيل شده تا مجرمان بدون توجه به وابستگی سازمانی، به مجازات برسند.آيت الله خامنه ای با تشکر و تقدير از خدمات پليس امنيت، پليس انتظامی و بسيج افزود: اين خدمات بزرگ نبايد موجب رسيدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از اين سازمان ها، تخلف و جرمی مرتکب شده، بايد کاملاً رسيدگی شود... ايشان با تأکيد بر رسيدگی به آسيب ديدگان در مسئله کهريزک و همينطور بررسی موضوع معدود کسانی که در اين مسئله جان باخته اند افزودند: البته اينگونه مسائل نبايد با مسئله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود...عده ای، ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها را ناديده می گيرند و مسئله کهريزک يا کوی دانشگاه را قضيه اصلی قلمداد می کنند اما اين نگاه، خود يک ظلم آشکار است"[۱].
اگر علی خامنه ای مدعی دينداری و اجرای احکام اسلام است،بايد بداند که قرآن کشتن يک فرد بی گناه را برابر با کشتن همه ی انسان ها بشمار آورده است:
من قتل نفسا بغير نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمعاً: هر کس کسی را جز به قصاص قتل، يا به جزای فساد در روی زمين، بکشد مانند اين است که همه ی مردم را کشته باشد(مائده، ۳۲).
مطابق نظر خامنه ای، مسأله ی اصلی "نظام جمهوری اسلامی" است، برای حفظ و بقای نظام هر امر ديگری فرعی محسوب می شود. او توجه ندارد که انسان ها را نمی توان(نبايد) فدای مفاهيم انتزاعی چون "نظام" و آئين ها کرد. اصل و اساس و غايت فی نفسه همين انسان های واقعی دو پا هستند، نه ايدئولوژی ها و نظام های سياسی. همه ی نظام ها و ايدئولوژی ها برساخته شده اند تا خادم آدميان باشند.

۲- مقابله ی با نظام: از نظر علی خامنه ای، افرادی که به تقلب در انتخابات اعتراض کردند و خواهان ابطال انتخابات شدند، با نظام صريحاً مقابله کرده اند. می گويد:
"همه افرادی که در اين حوادث دچار آسيب شده اند، بدانند نظام، تصميم بر مجامله و گذشت ندارد و همانگونه که با افرادی که صريحاً با نظام مقابله می کنند از موضع قانون و حق برخورد می کند، اگر کار بد و جنايتی انجام شده باشد، با عوامل اين اقدامات نيز از موضع قانون و حق، برخورد خواهد شد"[۲].
بدينترتيب به رگبار بستن مردم در خيابان ها، بازداشت فعالين سياسی و مدافعان حقوق بشر، شکنجه ی زندانيان و اعتراف گيری؛ برخورد از "موضع قانون و حق" است. البته انکار جنايات سازمان يافته و برنامه ريزی شده ی ارگان های تحت امر او،ديگر امکان پذير نيست.

۳- اعتراف نويسی برای بازداشت شدگان: اگر کسی دفاعيه ی سعيد حجاريان را با سخنان علی خامنه ای خطاب به استادان دانشگاه ها مقايسه کند،به خوبی در می يابد که مدعيات واحدی به مردم عرضه شده است. در دفاعيه ای که به نام حجاريان قرائت شد، علوم انسانی محاکمه می شوند و برای کشور خطرناک بشمار می روند. سخنان علی خامنه ای هم دقيقاً همان مطالب را بيان می کنند. می گويد:
"حدود دو ميليون دانشجو از سه ميليون و نيم دانشجوی کشور در رشته های علوم انسانی تحصيل می کنند. اين مسئله نگران کننده است زيرا توانايی مراکز علمی و دانشگاهها در زمينه کار بومی و تحقيقات اسلامی در علوم انسانی و همچنين تعداد اساتيد مبرّز و معتقد به جهان بينی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد اين تعداد دانشجو نيست. بسياری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هايی است که مبانی آنها ماديگری و بی اعتقادی به تعاليم الهی و اسلامی است و آموزش اين علوم موجب بی اعتقادی به تعاليم الهی و اسلامی می شود و آموزش اين علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترويج شکاکيت و ترديد در مبانی دينی و اعتقادی خواهد شد.مراکز تصميم گيری اعم از دولت، مجلس، و شورايعالی انقلاب فرهنگی بايد اين موضوع را مورد توجه جدی قرار دهند"[۳].
همين مدعيات عيناً در دفاعيات حجاريان وجود داشت. از اين رو،دو احتمال بيشتر به ذهن نمی رسد:
۱-۳- احتمال اول آن است که متن دفاعيات حجاريان را هم علی خامنه ای شخصاً ديکته کرده است.
۲-۳- احتمال دوم آن است که يک تيم واحد برای هر دوی آنان( حجاريان و خامنه ای) اين سخنان را تهيه کرده است. به ياد می آورم که يک بار عبدالکريم سروش گفته بود علی خامنه ای نه از فلسفه غرب اطلاع دارد و نه از فلسفه اسلامی چيزی می داند. بر مدعای سروش می توان اين سخن را افزود که وی اطلاع چندانی از علوم انسانی(جامعه شناسی، مردم شناسی، روان شناسی، علم اقتصاد، و...) ندارد. اينکه رهبر فقيه کشور از علوم انسانی تجربی اطلاع نداشته باشد، شايد اهميت چندانی نداشته باشد، مهم آن است که فردی بدون آنکه آگاهی چندانی از علوم اجتماعی داشته باشد، در اين خصوص تعيين تکليف و برای کشور سياست گذاری کند(مطابق قانون اساسی، تعيين سياست های کلی نظام يکی از وظايف رهبر است).
رهبری جمهوری اسلامی با علوم طبيعی تجربی و تکنيک مخالف نيست، آنها مدافع توسعه ی علوم پايه و تکنولوژی اند و در اين خصوص سرمايه گذاری بسيار کرده و می کنند. پروژه ی هسته ای ايران يکی از مصاديق اين امر است. اما آنها با انديشه ی تجدد(مدرنيته) مخالف اند. نبرد با علوم انسانی و اجتماعی بخشی از پروژه ی نبرد با مدرنيته است.

۴- ساختار و عامل: مردم ايران گرفتار رژيمی جنايتکار و دروغگويند. بنابر اطلاعات منتشر شده در وبسايت جبهه ی مشارکت(نوروز)، مردم را کشته و جنازه های آنان را مخفيانه به خاک سپرده اند. بعد، فرمانده ی سپاه پاسدران مدعی شده است که ۱۹ الی ۲۰ تن از نيروهای بسيجی، و تنها ۹ نفر از مخالفان کشته شده اند. اين دروغ به سادگی برملا شدنی است. اگر اين تعداد از بسيجيان کشته شده بودند، آنها با بسيج تمام نيروهايشان کوشش می کردند تا بهترين تشيع جنازه را برگزار کنند. اما نه تنها مردم شاهد چنين مراسمی نبودند، بلکه موسوی و کروبی به ديدار خانواده های کشته شدگان می روند. همين اتفاق نشان می دهد که کشته شدگان چه کسانی بودند.
وقتی آيت الله خامنه ای، به دليل اقداماتش به عنوان فردی که متهم به "جنايت عليه بشريت" است معرفی می شود، برخی می پرسند: چرا اشخاص را نشانه می رويد، اشخاص اهميت ندارند، ساختارها مهم اند. فرض کنيم حق با ساختارگرايان باشد[۴]،اما ساختارگرايان هم ديگر مجاز نخواهند بود که نوک حمله ی خود را به محمود احمدی نژاد نشانه روند. در آن صورت احمدی نژاد هم اهميت نخواهد داشت، بلکه بايد به ساختارها پرداخت. ولی اگر عاملان (agents)و کنشگران هم اهميت دارند و ساختارها مخلوق آدميانند(تاريخ هم نتيجه ی ناخواسته ی قصد ناشده ی کثيری از اعمال قصد شده ی آدميان است).، پس در آن صورت متهم اصلی زمامداری است که بيشترين قدرت را در ساختار سياسی موجود داراست، و نيروهای نظامی، شبه نظامی و امنيتی تحت فرمان وی هستند، اين فرد کسی جز رهبر جمهوری اسلامی نيست. دادگاه های بين المللی(به عنوان مثال: ديوان کيفری بين المللی)، در صورت اثبات برنامه ريزی و سازمان يافتگی مصاديق جرم "جنايت عليه بشريت"، رهبران کشور را متهم و بازداشت می کنند، نه ساختارها را. علی خامنه ای بارها و بارها از احمدی نژاد حمايت کرده و گفته است که مواضع او از هر فرد ديگری به وی نزديک تر است. سعيد مرتضوی نيز که تحت فرمان مستقيم بيت رهبری است،با ارتقاء رتبه به معاونت دادستانی کل کشور منصوب شد تا قلمرو اقداماتش را به کل کشور گسترش دهد. ضمن آنکه محسنی اژه ای، يکی از عوامل اصلی سرکوب در سه دهه ی گذشته، به عنوان دادستان کل کشور منصوب شد.

۵- نتيجه: برای نبرد با اين رژيم چندين راه بديل در سطح جهانی وجود دارد:
۱-۵—مجازات ايرانيان: دولت های غربی(آمريکا، آلمان، فرانسه، انگليس و...) به ايران تا ماه سپتامبر فرصت داده اند که به پيشنهاد غرب پاسخ گويد، وگرنه با افزايش تحريم ها مواجه خواهد شد. تحريم اقتصادی صدمه ی چندانی بر رژيم وارد نخواهد کرد، اما موجب افزايش درد و رنج مردم ايران خواهد شد. تجربه ی تحريم اقتصادی ليبی و عراق تنها شاهد مدعای ما نيست، تجربه ی تحريم چند دهه ی گذشته ی کوبا توسط آمريکا هم نشان می دهد که آن تحريم ها مشکل چندانی برای فيدل کاسترو و رژيمش پديد نياورد. فرضيه زير را در نظر گيريد:
الف- شورای امنيت سازمان ملل تحريم اقتصادی ايران را رفته رفته طی چند قطعنامه ی ديگر افزايش دهد، فقر و فلاکت افزايش يابد، اما رژيم جمهوری اسلامی فرو نپاشد.
ب- رژيم چاره ای جز افزايش سرکوب ها در پيش نخواهد داشت، و لذا سرکوب مردم افزايش و گسترش خواهد يافت.
ج- رشد طبقه ی متوسط يکی از پيش شرط های اجتماعی گذار به دموکراسی است. در اثر تحريم اقتصادی، طبقه ی متوسط به بالا که فاعلان و حاملان دموکراسی خواهی و اعتراض اند، فقير و فقيرتر شده و رو به اضمحلال خواهند رفت. رويدادهای پس از انتخابات در ايران نشان داد که کدام اقشار اجتماعی در اعتراض حضور دارند.
اگر چنين شود، مدافعان تحريم اقتصادی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، در مرحله ی بعد چه بديلی پيشنهاد خواهند کرد؟
۲-۵- مجازات ايران و ايرانيان: وقتی نيرويی برای گذار به دموکراسی و مبارزه ی با رژيم وجود نداشته باشد،تحريم اقتصادی هم موجب سرنگونی يا تغيير سياست جمهوری اسلامی نگردد،آيا بديل ديگری جز حمله ی نظامی به ايران وجود خواهد داشت؟ نگوئيد اين توهمات يک ذهن معيوب است، پرونده ی ايران در شورای امنيت سازمان ملل وجود دارد. حداقل محافظه کاران آمريکا و دولت اسرائيل بارها و بارها گفته اند که حمله ی نظامی به ايران يکی از سناريوهای جدی آنان است. دولت اوباما هم گفته است که هيچ سناريويی را کنار نخواهد گذارد. از فردا(اول سپتامبر) محافظه کاران و دولت اسرائيل فشارهايشان بر دولت اوباما را افزايش خواهند داد تا سياست های بدون نتيجه اش با دولت ايران را تغيير دهد.
۳-۵- مجازات رژيم و زمامداران: تحريم اقتصادی و حمله ی نظامی، تنبيه ايران و ايرانيان است. نمی توان(نبايد) بجای رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی، ايرانيان و ايران را مجازات کرد. بايد جنايت کاران مجازات شوند. بايد همه ی دموکراسی خواهان بسيج شوند و پرونده ی سران رژيم را به اتهام "جنايت عليه بشريت" جهانی سازند. اين راهی است که به روی ما گشوده است. بايد کوشش کرد تا پرونده ی حقوق بشر و جنايت عليه بشريت جايگزين پرونده ی تحريم اقتصادی و حمله ی نظامی گردد. دفاع از يک نوع تحريم، عملی اخلافی است. بايد فروش ابزارها و تکنولوژی سرکوب و شنود به رژيم ايران ممنوع گردد. اين تحريمی است عليه رژيم، و به سود مردم ايران. ايرانيان مقيم خارج بايد آن چنان پرونده ی جنايت عليه بشريت را جهانی سازند که سران رژيم جرئت نکنند پايشان را از ايران برون بگذارند.
در انتخاب راه نبرد با رژيم، بايد به نکته ی اساسی ديگری هم توجه کرد. همانگونه که دولت ايران ايرانيان مسلمان را سرکوب می کند، دولت اسرائيل هم نه تنها فلسطينيان را از حقوق اساسی شان محروم کرده، بلکه طرح هايی برای مقابله ی با رژيم ايران دارد که موجب نابودی ايران و ايرانيان می شود. محمود احمدی نژاد ، رئيس جمهور قلابی ايران، قرار است به نيويورک سفر کند تا با سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، سخنانی (نابودی اسرائيل و انکار هولوکاست) بر زبان جاری سازد که تماماً به سود دولت اسرائيل و به زيان ايران و ايرانيان است. تا حدی که من می فهمم، ما نمی توانيم (مجاز نيستيم) برای اعتراض و مبارزه ی با رژيم جنايت کار ايران وارد برنامه هايی شويم که در آنها با لابی دولت اسرائيل در يک جبهه در کنار هم قرار گيريم. جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان وابسته به هيچ دولتی نيست و گفتار و اعمال خود را به روشنی از سياست های دوگانه ی (double standard) دولت آمريکا( يعنی اين سياست که دولت اسرائيل حق دارد حدود دويست بمب اتمی داشته باشد، اما دولت ايران از حق غنی سازی اورانيوم هم برخوردار نباشد) جدا می سازد. تا حدی که من می فهمم کل منطقه ی خاورميانه بايد از سلاح های کشتار جمعی و هسته ای پاکسازی شود. اين سياستی اخلاقاً قابل دفاع و با معيارهای واحد است. فعالين حقوق بشر همانگونه که با نقض برنامه ريزی شده و سازمان يافته ی حقوق بشر توسط رژيم ايران مبارزه می کنند، آپارتايدی که دولت اسرائيل بر فلسطينيان حاکم ساخته است را هم ناديده نمی گيرند. چگونه امکان دارد رئيس جمهور اسبق آمريکا، جيمی کارتر،رفتار دولت اسرائيل با فلسطينی ها را آپارتايد بنامد (Palestine: Peace Not Apartheid) ،اما دموکراسی خواهان ايران چنين رفتاری را اخلاقاً محکوم نکنند؟
يهوديت و مسيحيت و اسلام، اديان ابراهيمی اند. بسياری از ارکان اسلام از دين يهود به ارث رسيده است. دين اسلام متصل به سنتی است که از دين يهود آغاز شده است. تاريخ دين يهود پر از درد و رنج و اسارت و سرکوب است. آشويتس يکی از جنايت های بزرگ قرن بيستم عليه يهوديان بود. هانس کونگ در کتاب ساحت های معنوی اديان جهان ، نشان داده است که اديان دارای اصول کلی اخلاقی مشترکی هستند. ده فرمان(من پروردگار تو هستم، قتل مکن، دزدی مکن، زنا مکن...) يهوديان را کارل پوپر مبنای اخلاق مدرن جهان غرب بشمار آورده است. کونگ می گويد:"مشابه اين فرمان ها در قرآن نيز وجود دارد. آنها پايه ی اخلاق مشترک بنيادين هر سه دين ابراهيمی را تشکيل می دهند. اين ده کلمه، که ميراث بزرگ يهوديان برای بشريت به شمار می آيند، در ايمان به خدای واحد ريشه دارند"[۵]. دولت های ايران و اسرائيل اصول اخلاقی اديان ابراهيمی را زير پا گذاشته اند و انسان های بيشماری را از حقوق اساسيشان محروم کرده اند.

اکبر گنجی
نهم شهريور ۱۳۸۸

پاورقی ها:
۱- رجوع شود به سايت علی خامنه ای، ۴/۶/ ۱۳۸۸.
۲ و ۳ - رجوع شود به سايت علی خامنه ای، ۸/۶/ ۱۳۸۸.
۴- فرهنگ جامعه شناسی کالينز، ساخت (structure)اجتماعی را "هر الگوی نسبتاً پايدار يا روابط متقابل نسبتاً پايدار ميان عناصر اجتماعی... الگوی کمابيش پايداری از آرايش های اجتماعی در يک جامعه ی معين قلمداد می کند".
Collins, Dictionary of Sociology, 1991,p 597.
۵- هانس کونگ، ساحت های معنوی اديان بزرگ ، نشانه ی راه، ترجمه ی حسن قنبری، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ص۲۸۷.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016