پنجشنبه 12 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه حجاريان از زندان، به نقل از ايرنا: استفاده از شکنجه های سخت و قرص های روانگردان کذب است

به دنبال پافشاری کروبی و برخی رسانه‌های داخلی همسو با غرب و رسانه ای غربی مبنی بر نامناسب بودن وضعيت بازداشتگاه‌ها ، سعيد حجاريان از عناصر مهم بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات ضمن کذب خواندن اين ادعاها از وضعيت خود را تشريح کرد.

به گزارش ايرنا ، گزارش حجاريان که بنا به درخواست خودش همزمان دراختيار برخی سايتها نيز قرار گرفته است و به گونه ای پاسخی به اظهارات کروبی و برخی رسانه های غربی است به اين شرح است :



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بعد از دلالت به بازداشتگاه‌ها در مورخ ۲۶/۳/۸۸ اخبار عجيبی به گوشم خورد که در بيرون عده‌ای در سايت‌ها اعلام کرده‌اند من به حالت اغما رفته و در زندان بيمارستان بستری و در حال احتضار به سر می‌برم و حتی جان به جان آفرين تسليم کرده‌ام. بعد از آنکه برای رفع شبهات يک لحظه تلويزيونی من را نشان داد شروع کردند به طرح اين ادعا که تحت شکنجه‌های سخت قرار گرفته و قرص‌های روان گردان به من می‌دهند و از اين قبيل لاطائلات.
بعد از دادگاه اين تبليغات شدت يافت که من ناچار برای خنثی کردن آنها شمه‌ای از وضع خود از زمان بازداشت تا دادگاه را به اطلاع هم وطنان برسانم.
۱- من حدود بيست روز در اوين محبوس بودم اما سلول انفرادی من به اندازه‌ای بود که بتوانم با واکر چند قدمی در آن بزنم، ضمنا از امکانات هواخوری و پزشک زندان که لااقل يک روز در ميان به من سر می‌زد برخوردار بودم.
۲- به خاطر معلوليت جسمی لباسهايم را با لباسشويی می‌شستند و زحمت استحمام را نگهبانان بر خود هموار می‌کردند که خدايشان جزای خير دهد.
۳- غذای زندان مناسب بود و من عليحده ميوه را هم داشتم که به واسطه کم تحرکی نياز مفرطی به آن داشتم.
۴- پس از زندان بعلت فقدان امکانات فيزيوتراپی، کاردرمانی و آب درمانی، در اوين (که طبعا نقاهتگاه نيست)‌ عضلاتم رو به تحليل رفتن نهادند و علائم مشکلات استخوان پيدا کردند لذا به محلی منتقل شدم که به استخر آب درمانی نزديک بود و فضای مفرحی داشت.
۵- در مکان جديد يک روز در ميان استخر را به مدت يک سانس برای من خلوت (قرق) می‌کردند و همراه مربی دلسوزی به تمرينات آب درمانی می‌پرداختم.
۶- در ضمن پزشک هم دو روز در ميان به من سر می‌زد و فشار خون و نبض؛ درجه حرارت و گوش و حلق و بينی و ريه‌ها را معاينه می‌کردند.
۷- فضای جديد طوری بود که می‌توانستم با واکر مسافتهای طولانی بروم و عضلات پاهايم را تقويت کنم.
۸- وضع تغذيه‌ای‌ام بهتر شد بخصوص مدام دارای فيپر و ميوه‌ها که برای گوارش من ضروری است به مواد غذائيم افزوده شد.
۹- در مجموع می‌توانم ادعا کنم حفاظت از يک بازداشتی با معلوليت کار پر مشقتی است که دوستان با شفقت آن را انجام دادند.

جزاهم الله خيرالجزاء
تاريخ ۶/۶/۸۸
امضاء سعيد حجاريان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016