سه شنبه 19 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کشتار در پايگاه نظامی تگزاس؛ هزينه تکثر اجتماعی و حاکميت قانون، مجيد محمدی، راديو فردا

حادثه‌ی کشته شدن سيزده و مجروح شدن سی نظامی‌ آمريکايی در پايگاه نظامی‌ فورت هود تگزاس از زوايای مختلفی قابل بررسی است. در زوايای بررسی شده در رسانه‌ها عمدتا به نقاط منفی در سياست خارجی و نظامی‌گری آمريکايی و سلطه‌طلبی اين کشور (بالاخص در رسانه‌های دولتی ايران) و پيامدهای روانشناختی حضور در مناطق جنگی اشاره شده است اما اگر به زوايای ديگر اين رويداد توجه کنيم نقاطی را خواهيم ديد که نه از زوايای منفی بلکه از زوايای مثبت جامعه‌ی آمريکا حکايت می‌کنند.

در فورت هود چه گذشت؟

يک افسر روانشناس مسلمان، سرگرد مالک حسن، در جامعه و ارتشی با اقليت مسلمان پيش از اعزام به افغانستان (برای دادن مشاوره و نه درگيری نظامی) دشداشه‌اش را می‌پوشد، سلاح‌هايش را بر می‌دارد و به سراغ ديگر نيروها رفته و آنها را با گفتن الله اکبر قتل عام می‌کند بدون آن که خود کشته شود. او در بيمارستان است و به احتمال زياد زنده می‌ماند.
در کدام جامعه‌ای چنين رخدادی ممکن است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


جامعه‌ی شهروندمدار

نخست آن که اين رخداد در جامعه ای رخ می‌دهد که متکثر است و در آن اقوام و نژادها و مليت‌های گوناگون با زبان‌ها و اديان و سبک‌های زندگی متفاوت در آن در کنار يکديگر در صلح زندگی می‌کنند و اين افراد همه‌‌ی فضاهای عمومی‌را با يکديگر تقسيم می‌کنند. در ميان کشته شدگان حادثه‌ی فورت هود سه زن، سه لاتينو، و يک آسيايی تبار نيز مشاهده می‌شود. ارتش آمريکا همانند جامعه‌ی آمريکا از حيث قومی‌و مذهبی و جنسی متکثر است. حتی دارندگان اقامت دائمی‌می‌توانند به ارتش وارد شوند و هيچ ضرورتی نيست که استخدام‌شوندگان شهروند آمريکا باشند. هنگامی‌که قرار باشد جامعه‌ای يک دست باشد (هيچ جامعه‌ای در عالم واقع يک دست نيست) و ارتش آن نيز آينه‌ای از جامعه نباشد طبعا يک مسلمان عضو ارتش، نظاميان مسيحی و غير مسيحی را در پايگاه نظامی‌ قتل عام نمی‌کند.

دوم آن که اقليت‌های مذهبی و قومی‌و نژادی در آمريکا از حقوق مساوی با ديگران برخوردارند و می‌توانند به همه‌ی نهادها از جمله ارتش وارد شده و رده های نظامی‌ را مثل ديگران طی کنند. در سپاه پاسداران که فقط شيعيان پذيرفته می‌شوند و پذيرفته‌شدگان نيز گزينش ايدئولوژيک می‌شوند و تبعيض ساختاری است طبعا چنين اتفاقی نمی‌افتد. در ارتش جمهوری اسلامی‌ که بهاييان و مسيحيان و يهوديان به عنوان کادر پذيرفته نمی‌شوند طبعا اين اتفاق نمی‌تواند رخ بدهد، نه اين که اين اقليت‌ها اهل خشونت باشند بلکه موضوع سالبه به انتفاع موضوع است. بهاييان البته بنا به قانون بايد دوران سربازی را بگذرانند اما توسط حفاظت اطلاعات پاييده می‌شوند و به زور به نماز جماعت مسلمانان آورده می‌شوند.

سوم آن که بر اساس آزادی پوشش در جامعه‌ی آمريکا يک افسر عرب تبار می‌تواند در پايگاه نظامی‌آمريکايی دشداشه بپوشد و قبل از اقدام برای قتل عام با دوست عرب خود در پايگاه نيز گفت‌وگو کند و کسی نيز به اين رفتارها مشکوک نشود. در کدام پادگان سپاه در مناطق غير کرد، سپاهيان کرد -حتی- شيعيان آنها می‌توانند لباس محلی خود را بپوشند؟

چهارم آن که حتی پس از کشتن سيزده نفر و مجروح کردن سی نفر نيروهای پايگاه او را مورد تيراندازی به قصد کشتن قرار ندادند و او زنده مانده است. اگر يکی از اعضای سپاه به ديگر اعضا در يکی از پادگان‌های تهران شليک کند آيا او برای محاکمه در دادگاه زنده خواهد ماند؟

مديريت خشونت

در دو سال گذشته دو رخداد ديگر نيز در همين مقياس، يکی در يک انجمن مدنی در بينگهمتون نيويورک و ديگری در دانشگاه ويرجينيا تِک رخ داد. در اولی يک ويتنامی‌تبار برای انتقام‌گيری از جامعه‌ی پيرامونش به مرکزی حمله کرد که کارش کمک به مهاجران در يادگيری زبان و جذب در جامعه‌ی ميزبان است. در دومی‌ جوانی کره‌ای تبار ده‌ها دانشجو را قتل عام کرد. زمينه ساز وقوع هر دو رخداد امکان پذيرش شهروندان ديگر کشورها به جامعه‌ی آمريکا و دسترسی مساوی مهاجران همانند ديگر شهروندان آمريکايی به سلاح است. اگر در جامعه‌ی آمريکا تبعيضی عليه غير شهروندان يا غير اروپايی تبارها در دسترسی به اسلحه اعمال می‌شد يا پذيرش مهاجران تازه متوقف می‌شد شايد اين رخدادها واقع نمی‌شدند يا کم‌تر رخ می‌دادند. اما اين دو رويداد به هيچ گونه فشار بر جوامع آسيايی تبار منجر نشد و جامعه با برگزاری جلساتی با حضور افراد با پس زمينه های مختلف تلاش کرد اين رخدادها را پشت سر بگذارد.

جامعه‌ی قوی

بر اساس تبصره‌ی دوم قانون اساسی آمريکا افراد عادی می‌توانند به خريد سلاح اقدام کنند. در اختيار داشتن سلاح می‌تواند به فجايعی که ذکر شد منجر شوند اما در مقابل جامعه را در برابر حکومت تقويت می‌کند. در جامعه ای که هر کس می‌تواند سلاح داشته باشد و بسياری دارند ديگر نمی‌توان با مسلح کردن لات‌های محلی تحت عنوان بسيج مردم را از ابتدايی‌ترين حقوق خويش مثل اعتراضات مدنی محروم کرد و شبانه روز آنها را برای امور پيش پا افتاده مورد وارسی قرار داد. حکومت‌های استبدادی در جامعه‌ی يکدست‌شده و ضعيف می‌توانند به وجود بيايند و ادامه حيات دهند.

جامعه‌ی باز بی هزينه نيست

چنان که پيداست جامعه‌ی آمريکا اين رخدادها را به دليل مهاجر پذيری، به رسميت شناختن حقوق مهاجران، تکثر به رسميت شناخته شده، حاکميت قانون و منع تبعيض متحمل می‌شود و نه به دليل تبعيض يا بی قانونی يا يکدستی. جوامع باز، متکثر و اداره شده بر اساس قانون هزينه‌هايی نيز برای اين تکثر و حاکميت قانون می‌پردازند اما ميليون‌ها نفر نيز از اين تکثر و حاکميت قانون برخوردار می‌شوند. آمريکايی‌ها که اکثريت آنها به نوعی و در يکی از نسل‌های خود مهاجر هستند به خوبی اين نکته را درک می‌کنند و رخدادهايی از اين قبيل را با بر هم زدن روال‌های عادی جامعه پاسخ نمی‌گويند.

مردم آمريکا که قدر دمکراسی و آزادی خود را می‌دانند در يک صد سال گذشته فرا گرفته‌اند که برای ارزش‌های اجتماعی خود گاه بايد هزينه بپردازند و با بستن درها و نقض قانون و اعمال تبعيض نمی‌توانند در جامعه‌ای امن‌تر زندگی کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016