جمعه 29 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ابولهب‌شناسی، مهدی معتمدی مهر

به نام خدا

از ميان ياران و دشمنان پيامبر اکرم، تنها از ابولهب در قرآن مجيد ياد شده است. راز اين تذکر چه می‌تواند باشد؟ چنان‌چه بپذيريم که محوری‌ترين شعار اسلام " لااله‌الاالله "بوده است، آن‌گاه شايد در پاسخی کوتاه بتوان گفت که تا انسان و مبارزه برای توحيد در معنای عام نفی خدايگان دروغين که تقدير آدمی را بر فقر و جهل و ستم و تبعيض می‌بافند، پابرجاست، حکايت ابولهب نيز همچنان باقی است. و اما ابولهب که بود؟
۱. نخستين ويژگی ِ ابولهب آن است که خويشاوند درجه يک و عموی تنی پيامبر بوده و اهل بيت پيامبر محسوب می‌شده و همين رابطه‌ی نسبی در جامعه‌ی جاهلی می‌توانسته تاثيری دوچندان داشته باشد. در روايات زيادی نقل شده است که ابولهب پشت سر پيامبر راه می‌افتاده و با ناسزاگويی به پيامبر در جامعه اين‌گونه القا می‌کرده که ديدگاه‌های اين شخص حتی در خانواده‌اش نيز طرفداری ندارد و به همين جهت در جامعه‌های جاهلی که عصبيت‌های قومی و روابط انسانی بيش از منطوق کلام مورد ملاحظه‌ی عوام قرار می‌گيرد، نتيجه‌ی رفتار ابولهب آن بوده است که بيش از ساير مخالفان نبی اکرم از امکان خنثی‌سازی تبليغات توحيدی برخوردار بوده است. مخالفت افرادی مانند ابوسفيان يا ديگر سران قريش اين شايبه را داشته که ايشان نگران انتقال قدرت اقتصادی و سياسی به بنی هاشم هستند اما مخالفت ابولهب با پيامبر از چنين منظری قابل طرح نبوده و بنابراين می‌توانسته از اعتماد عمومی بيشتری در ميان مردم ِ عوام برخوردار شود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۲. ابولهب هرگز با مبانی استدلالی مقابله نکرده و با ناسزاگويی و مغالطه و فتنه‌انگيزی و آتش‌افروزی به معاندت با پيامبر می‌پرداخته است. او و همسرش به پيامبر سنگ زده و به او در معابر عمومی ناسزا گفته و حتی کسی را که لقب محمد امين داشته، دروغ‌گو معرفی می‌کردند. برای آزار پيامبر در راه و مسير محمد (ص) خار و خاشاک می‌ريخته و يا با آتش زدن هيمه‌ها دود به خانه‌ی پيامبر می‌فرستاده تا باعث آزار شود. ابولهب در هيچ جنگی عليه پيامبر شمشير نزد و مديريت عمليات ايذايی بر عهده‌ی وی بوده است. ابولهب حتی برای آزار و اذيت پيامبر اکرم (ص) پسرانش را وا داشت تا دختران پيامبر را طلاق دهند.
۳. ابولهب برای عملی ساختن انديشه‌های جنون‌آميز و غير انسانی‌اش از حمايت همسری برخوردار است که قرآن از او با لقب هيزم‌کش معرکه ياد می‌کند. همسر ابولهب مولد عشق نيست و عامل تحريک و فتنه‌سازی است.
۴. ابولهب خويشاوند پيامبر است اما رشته‌ی محبت را می‌گسلد و در صدور قطعنامه‌ای که مسلمانان را به تبعيد در شعب ابی‌طالب و زندگی در فقر و تنگدستی وا می‌دارد و حتی در توطئه‌ی قتل پيامبر، مشارکت فعال می‌کند. از اين جهت، در قرآن از سه شخصيت ديگر نظير ابولهب ياد شده است: همسر لوط و پسر و همسر نوح. خداوند، آشکارا نسبت ميان اين افراد را با خانواده‌ی وحی منتفی می‌سازد و خطاب به نوح در آيه‌ی ۴۶ سوره‌ی هود می‌فرمايد: « انه ليس من اهلک انه عمل غير صالح» و تعبير خيانت را برای چنين خويشاوندانی در آيه‌ی دهم سوره‌‌ی تحريم به کار می‌برد. ابولهب نقطه‌ی مقابل ابوطالب و حمزه است که يکی به لحاظ سياسی و ديگری به جهت نظامی حامی پيامبر بودند.
۵. اما مهم‌ترين ويژگی ِ ابولهب که به زعم نويسنده در آيات قرآن متجلی شده است. کسب و تجارت ابولهب است. ابولهب بسيار بيشتر از حدود طبيعی گرايش هر انسان به جمع‌آوری ثروت علاقه داشت، چرا که دستيازی به منابع قدرت اقتصادی را افزون بر ارضای تمايلات آزمندانه، ابزاری کارآمد به منظور تداوم حاکميت استبدادی و تماميت‌خواهی می‌پنداشت. ابولهب به منظور مقابله با اسلام و و با انگيزه‌ی ممانعت از دعوت به توحيد سرمايه‌گذاری و مال‌اندوزی می‌کند. خود در جنگ بدر حضور نمی‌يابد اما لجستيک مالی جنگ را بر عهده می‌گيرد و به تعبير قرآن اين مال و اموال برای او سودی ندارد: « ما اغنی ماله و ما کسب » قارون و سامری از جمله ديگر شخصيت‌هايی هستند که در اين وجه با ابولهب مشترک بوده‌ و از قدرت اقتصادی خويش در راستای مسير باطل مدد جسته‌اند. ابولهب در يک تعامل تاريخی در کنار تمامی کسانی قرار می‌گيرد که در امور مالی و اقتصادی، خود را ملزم به رعايت اخلاقيات، حقوق عمومی و اصول انسانی مانند اطعام گرسنگان و توجه به اقشار آسيب‌ديده‌ی اجتماعی نمی‌دانند و حاصل تجارت آنان فقيرتر شدن فقرا و سفره‌های بی‌نان است. خداوند در سوره‌‌ی " ماعون" به روشنی همکاران و هم‌نوعان ابولهب را رسوا ساخته و آنان را حتی اگر در ظاهر نماز به پا دارند و داعيه‌ی عدالت و مهرورزی سرداده باشند، يتيم‌آزار، رياکار و از جمله تکذيب‌کنندگان دين بر می‌شمارد.
بنابراين ويژگی‌های ابولهب را می‌توان به طور خلاصه بدين نحو بر شمرد: ۱- ضربه از درون ۲- مديريت عمليات ايذايی۳- تکيه بر پوپوليسم و باورها و سنت‌های عقب‌مانده‌ی جاهلی ۴- برخورداری از حمايت و همراهی همسری آتش‌افروز ۵- خروج از تکاليف و رابطه‌ی خويشاوندی ۶- مال‌اندوزی با انگيزه‌ی معاندت با حق.
ازدواج دختران پيامبر با پسران ابولهب پيش از بعثت حکايت از آن دارد که اين دشمنی تا پيش از اسلام سابقه نداشته و عامل اصلی دشمنی، دعوت به توحيد بوده است. اما چرا ابولهب بايد تا بدين حد با اسلام مسأله داشته باشد؟ آيه‌ی يازدهم سوره‌ی طلاق، خروج از ظلمات به سوی نور را هدف بعثت پيامبر بر می‌شمارد: « رسولا يتلوا عليکم آيات الله مبينات ليخرج الذين امنوا و عملوا الصاحات من الظلمات الی النور ............. ». ابولهب به خوبی آگاه بوده است که دعوت به توحيد و اعراض از شرک، مترادف با گرفتن امتيازات قبيله‌ای و حقوق ويژه از تمامی کسانی است که تا آن روز صرفاً به جهت برخورداری از موقعيت‌های مالی و نسب خانوادگی در جايگاه مديريت اقتصادی و سياسی و اجتماعی قرار داشته‌اند. پذيرش توحيد تنها به شکستن بت‌های داخل کعبه خلاصه نخواهد شد و سازوکار و بساط بت‌پرستی که برچيده شود، بت‌های بيرون کعبه که همانا حاکمان مستبد و تماميت‌خواه قريش بودند نيز بايد نگران سرنوشت خويش شوند. مشرکان بهتر از هر کسی می‌دانستند که " لات و عزی و هبل " خشتی و سنگی بيش نيست چرا که دست‌کار خود ايشان بود. ابولهب نگران اين بود که در جامعه‌ای زندگی کند که او و بلال حبشی از حقوق و تکاليف برابر برخوردار باشند. چه بسا اگر ابولهب احتمال می‌داد که به جهت انتساب به خانواده‌ی پيامبر امتيازات ويژه‌اش قطع نخواهد شد و بازهم خواهد توانست که زبان مخالفان را از قفا برکشد و استخوان‌های آنان را زير سنگ‌های چند ده کيلويی خرد کند، رفتاری ديگر را بر می‌گزيد. اما ابولهب نيک دريافته بود که صدای آيين نو، دعوت به آزادی و برابری و اصلاح امور است و چون نمی‌توانست برای مقابله با آزادی و عدالت، خود را به پشتوانه‌ی منطق و استدلال مجهز سازد، با زبان دشنه و دشنام به معرکه آمد و چون اهل عمل نبود، مديريت عمليات ايذايی و کينه‌جويی و آتش‌افروزی را بر عهده گرفت.
ابولهب نه اعتقادی به راست‌گويی و راست‌کرداری داشت و نه اين‌ها را برای منافع خويش مفيد می‌دانست. او مصرانه دروغ می‌گفت و باور داشت، تنها زمانی که حرمت دروغ‌گويی شکسته شود می‌توان لقب دروغ‌گو به " محمد امين" داد و يا به مدد مفتيان مصلحت‌گرای بی‌حقيقت، فرزند پيامبر خدا را خارج از دين ناميد و يا مردمی را که خواستی جز حاکميت قانون و استقلال سرزمين خود نداشته‌اند، عامل بيگانه و خرابکار معرفی کرد و چه بسيار زنان و شوهرانی را در طول تاريخ بتوان يافت که در مکتب ابولهب و همسر فتنه‌گرش، از استاد پيش افتاده و به جای توصيه به عشق و بشارت مهرورزی، دوشادوش حاکمان ناصالح و عهدشکن و در مقام سخن‌گويی باطل، يکديگر را ياری می‌رسانند و به ناسزاگويی عليه مردم و هر آن که از شأن آدمی بودن و حقوق بنيادين مردم بگويد، به کاسه‌دستی و چرب‌ليسی روزگار می‌گذارانند.
پيوندهای فردی يا اجتماعی، لزوماً به حقوق و تکاليف متقابل منجر می‌شوند و از اين روست که همواره، حقوق در برابر تکاليف و در اين دو در رابطه با پيوندها و ارتاباطات معنا پيدا می‌کنند. چنان‌چه کسی چه در سطح خانواده و چه در سطح اجتماع برای خود قائل به تکليف و رعايت پيمانی نباشد، نمی‌تواند انتظار حقی داشته باشد. خداوند در قرآن مجيد به پيامبرش دستور داده که حتی رشته‌ی خانوادگی را با فرزند ناصالح و کسی که وفای به عهد نمی‌کند، بگسلد. در همين راستا حکايت ابولهب و رفتارشناسی پيامبر اکرم (ص) به ما می‌آموزد که به طريق اولی، نقض و عدم التزام به اصول کلان ميثاق‌های اجتماعی و سياسی، پذيرش هرگونه مشروعيتِ رابطه و همکاری را با فرد يا مقام متخلف منتفی می‌سازد.
ابولهب نام و لقبی است که قرآن برای اين شخصيت قرار داده و نام اصلی وی ابوالمعزی بوده است. بنابراين ابولهب تنها عموی پيامبر نيست، همان‌گونه که نمی‌توان فرعون و قارون و سامری و بلعم باعورا و ابرهه و نمرود و شداد را منحصر به يک شخص دانست، ابولهب نيز شخص نيست، يک نشانه و يک سنخ گفتار و کردار و انديشه‌ است. ابولهب پدر آتش است، خود آتش است و اصلا خود جهنم است و مگر تفاخر ابليس بر آن نبود که او از جنس آتش و آدم از خاک است. سنت‌های الهی حتمی الوقوع و غيرقابل پيشگيری‌اند و افسوس که مستبدان و مشرکان بر عاقبت ابولهب و هم‌کيشان و هم‌کنشان وی نمی‌انديشند و خود را به آموزه‌های قرآنی و ابزار تاريخ مجهز نمی‌سازند تا از سرنوشت پيشينيان عبرت آموزند.

« تبت يدا ابی لهب و تب »
Motmehr86@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016