پنجشنبه 19 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

استراتژی جمهوری اسلامی: "شما هم مثل ما جنايتکاريد"، مجيد محمدی، راديو فردا

پاسخ نماينده‌ی ايران در سازمان ملل به رای اکثريت اعضای مجمع عمومی در محکوم کردن ايران به خاطر نقض حقوق بشر در سال ۲۰۰۹، ايراد بيانيه‌ای در ذکر نقض حقوق فلسطينی‌ها و بوميان کانادا بوده است. مسئولان جمهوری اسلامی در برابر کهريزک و اوين، ابوغريب و گوانتانامو را دارند و در برابر کشتار زندانيان در سال ۱۳۶۷ کشتار صبرا و شتيلا و در برابر عمليات تروريستی خود در خارج از کشور، ترورهای موساد و سی آی ای را. مسئولان جمهوری اسلامی هر جا به واکنشی در مورد نقض حقوق مردم در ايران مواجه شده‌اند به ذکر نقض حقوق بشر توسط ديگر کشورها پرداخته‌اند.

از مجموعه‌ی واکنش‌های مقامات ايرانی به انتقادات، چنين به نظر می‌رسد که تا می‌توانند پرسش را با پرسش پاسخ می‌دهند (کاری که در مصاحبه‌های مطبوعاتی انجام می‌گيرد) و در محتوای پرسش متقابل به همسانی دو طرف در تنزل رتبه‌ی اخلاقی و نقض حقوق اساسی مردم اشاره می‌کنند. بدين ترتيب، نمايندگان جمهوری اسلامی و مقامات سياسی در دوره‌ی احمدی نژاد به استراتژی «شما هم مثل ما جنايتکاريد» تمسک کرده‌اند. اين استراتژی حاکی از چگونه تحولی در ايدئولوژی حکومت داری و مواجهه با مخالفان و نيز نگرش به خود در ميان حاکمان جمهوری اسلامی است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


واقعگرايی خام

حکومت ايران در دوران آيت‌الله خامنه‌ای آشکارا از آرمانگرايی دهه‌ی ۱۳۶۰ به واقعگرايی خام دهه‌ی ۱۳۸۰ که صرفا به قدرت برهنه و زور متکی است گذر کرده است. ديپلماسی در برابر دول خارجی و مدارا و مصالحه با مخالفان داخلی جای خود را به تهديد و ارعاب داده است. دولت‌های رفسنجانی و خاتمی از اين که در چارچوب گفتمان اقتدارگرايی سخن بگويند ابا داشتند و هنوز بر اين باور بودند که حکومت در عين امتيازات گسترده برای روحانيت بدون اتکای به مردم دشوار است. آنها تلاش می‌کردند بر نظامی‌گرايی و اقتدارگرايی سلطانی آيت‌الله خامنه‌ای سرپوش بگذارند يا با آن کژدار و مريز رفتار می‌کردند.

اما حکومت نظاميان در دوران دولت احمدی نژاد پرده‌ها را کنار زد و منويات آيت‌الله خامنه‌ای را مبنی بر اين که حکومت برهان قاطع يا همان قدرت قاهره را دست دارد و تنها به همين دليل مردم بايد اطاعت کنند به روشنی بيان کرد. البته اين برهان قاطع در گفتمان سياسی حاکميت به عنوان ضرورت اطاعت مردم از جانشين پيامبر و ائمه مطرح می‌شود اما جانشينی که مهم‌ترين مشخصه‌ی وی در دست داشتن قدرت قاهره است. آيت‌الله خامنه‌ای در طی دو دهه ارتباطات و شبکه‌های لازم برای حکومت بر اساس قدرت قاهره را بر ساخت و شبکه‌ای از نيروهای نظامی و شبه نظامی وفادار به خود را در سراسر کشور به وجود آورد که اکنون قدرت را در دست دارند.

ورشکستگی اخلاقی

حاکمان جمهوری اسلامی همچنان مدعی حکومت آرمانی شيعه‌اند و هنوز هم خود را در مقام ائمه‌ی شيعه و مخالفان خود را در جايگاه شمر و يزيد قرار می‌دهند. اما هنگامی که با انتقاد مواجه می‌شوند و می‌دانند که طرف مقابل شواهد کافی برای انتقادات خود در دست دارد و فسادها و جنايات قابل انکار نيست، برای گرفتن برتری اخلاقی از طرف مقابل به او گوشزد می‌شود که «شما هم در اين مورد دست کمی از ما نداريد.» اما اين گوشزدها معمولا قياس مع الفارق است. رفتاری که دولت کانادا با بومی‌های خود دارد اصولا قابل مقايسه با رفتار حکومت ايران با مخالفان کرد و بلوچ يا بهاييان نيست. در کدام شهر کانادا بوميان را بر تيرهای چراغ راهنمايی به دار می‌کشند يا مدارس آنها را می‌بندند؟ موردی سراغ نداريم که بوميان کانادايی در خيابان دزديده شده يا رسانه‌های آنها توقيف شده باشد يا جلوی تظاهرات يا اعتراضات آنها گرفته شده باشد.

همچنين رفتار دولت اسرائيل با فلسطينيان قابل مقايسه با رفتار حکومت ايران با مخالفان خود نيست. در ايران افراد به صرف عضويت در گرو‌ه‌هايی که به مبارزه‌ی مسلحانه باور دارند دستگير و اعدام می‌شوند. با اين معيار يک نفر از اعضای حماس نبايد در اسرائيل و نوار غزه و کرانه‌ی باختری زنده بمانند. اما دولت ايران معترضانی را که تنها به راهپيمايی سکوت اقدام کرده بودند در شرايط غير جنگی به گلوله می‌بندد، کاری که حتی دولت اسرائيل با پرونده‌ی غير قابل قبولش در حوزه حقوق بشر انجام نمی‌دهد.

حاکميت هرج و مرج

آنچه در پس زمينه‌ی اين نوع مواجهه با انتقادات قرار دارد آن است که از منظر حاکمان جمهوری اسلامی هيچ قانون و قاعده‌ای بر عالم حاکم نيست و هر که زور و قدرت تبليغاتی و فريبکاری و ثروت‌اش بيشتر باشد جهان را در اختيار دارد. از نگاه اينان تنها هرج و مرج بر جهان حاکم است و در اين وانفسای آشفتگی و به هم ريختگی، گروهی با عزم جزم و قدرت ارعاب و سرکوب می‌توانند زمام عالم را در دست بگيرند، چنان که اين کار را در داخل کشور کرده‌اند. حاکمان نظامی ايران با اتکا بر قدرت لوياتان هابزی خود معتقدند که هيچ نيروی مردمی نمی‌تواند با اين ديوار سنگی سلاح و خشونت برخورد کند. («کسانی هم که با اشاره، تشويق، و لبخند دشمن، می‌خواهند با نظام اسلامی ... مواجه شوند، بدانند که سر به سنگ می‌کوبند»: آيت‌الله خامنه‌ای، الف، ۴ آذر ۱۳۸۸) بحثی که حاکمان ايران از مديريت عالم می‌کنند دقيقا به همين موضوع ارجاع دارد.

ارعاب موثر واقع می‌شود

رژيم استبدادی دينی با اتکا به ديدگاه آشوب محوری که دارد ارعاب را موثر ترين روش برای رسيدن به خواست‌های خود می‌داند و از اين که در اين خصوص جنايتکار و تروريست خوانده شود ابايی ندارد. مقامات امروز رژيم به فتوای قتل سلمان رشدی افتخار می‌کنند چون جنبه‌ی بازدارندگی داشته و به عنوان مثال کارگردان فيلم ۲۰۱۲ را از نمايش صحنه ی تخريب کعبه (در عين نمايش تخريب بناهای مذهبی ديگر اديان) به دليل ترس از فتوای مربوط به رشدی بازداشته است. (سايت الف، ۱۵ آذر ۱۳۸۸) مبنای اين استدلال آن است که اگر مردم را از قتل بترسانيد آنها واکنش نشان می‌دهند و به دليل ترس از حرفی که می‌خواسته اند بزنند يا کاری که می‌خواسته‌اند انجام دهند باز می‌ايستند. برای بازدارندگی ديگر کشورها از مداخله در امور داخلی نيز همواره به ظرفيت رژيم کنونی برای عمليات تروريستی در سطح جهان اشاره می‌شود. مقامات رژيم مدعيات اخلاقیِ پيش از تاسيس جمهوری اسلامی را کنار گذاشته و صرفا با اتکا به زور و ارعاب در سطح ملی و بين‌المللی عمل می‌کنند. اين مقامات درپيش گيری اين سياست نيز تلويحا از اعلام جنايتکار بودن خود شرمنده نيستند.

ما تازه شروع کرده‌ايم

پاسخ احمدی نژاد به انتقادات نامزدهای مخالف وی در مورد نقض حقوق دانشجويان و زنان و جوانان و کتک زدن مردم در خيابان‌ها توسط بسيج و لباس شخصی‌ها (در مناظرات تلويزيونی دوران انتخابات) آن بود که اصلاح طلبان در دهه‌ی شصت خود به همه‌ی اين کارها دست می‌زدند. وقتی از احمدی نژاد در مورد قتل ندا آقا سلطان در مصاحبه با شبکه‌ی سی بی اس سوال می‌شود به قتل زنی مصری در آلمان اشاره می‌کند. بدين ترتيب پاسخ ضمنی مسئولان ايران آن است «شما اصلاح طلبان قبلا مشغول سرکوب بوده‌ايد و شما غربی‌ها قرنهاست که داريد جنايت می‌کنيد، دولت من تازه شروع کرده ‌است.»

بدين ترتيب هم مردم ايران و هم طرف‌های خارجی حکومت با واقعيت تازه‌ای روبه‌رو هستند: حکومتی که تنها زبان زور را می‌فهمد و نه به اصول اخلاقی، نه به حقوق بين‌الملل، و نه به حقوق اساسی شهروندان قائل است. اين رژيم در هيچ سطحی قابل اعتماد نيست. به همين دليل طرف‌های داخلی و خارجی در مذاکرات حتما بايد تضمين‌های لازم را کسب کنند چون هر لحظه مقامات ايرانی ممکن است سخن خود را تغيير دهند. مخالفان داخلی اکنون متوجه شده‌اند که اين حکومت از اين که سه ميليون نفر در اعتراض به خيابان بيايند به خود نمی‌آيد و با سرکوب مردم به اعمال قدرت ادامه می‌دهد.

مردمی‌ که می‌خواهند با نمايش قدرت و مخالفت خويش در خيابان‌ها رژيم را به عقب نشينی وادار کنند حکومت را با حرکت‌های غير خشن خود در موقعيتی قرار داده‌اند که نمی‌تواند به خشونت مورد نظر خود تمسک کند و با فشار عمومی در مراحلی مجبور به عقب نشينی شده است. در تظاهرات روز قدس، سيزده آبان و ۱۶ آذر گزارشی در مورد کشته شدن معترضان نرسيده است که اين يک پيروزی بزرگ برای جنبش سبز است.

اين حکومت بر آن است تا آخرين فشنگ خود بجنگد چون آن قدر پرونده‌ی خود را سياه می‌بيند که هر گونه عقب نشينی را به معنای اعدام تک تک نيروهای درگير تلقی می‌کند. به همين دليل، رهبران و تحليلگران جنبش همواره از ادبياتی که به اين ترس دامن می‌زند می‌پرهيزند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016