امام حسين، الگوی نافرمانی مسالمتجويانه، عمار ملکی
حرکت اعتراضی امام حسين شکلی از نافرمانی و مبارزهی مسالمتجويانه بودهاست که اصلیترين هدف آن تنندادن به يک قاعدهی ناعادلانه، ظالمانه و تحميلی يعنی بيعت با يزيد بود. حرکت امام اگرچه به شکلی خونين پايان يافت اما اين خشونت، جنايتی بود که از طرف حکومت ظالمانه انجام پذيرفت درحالیکه امام به شکلی مسالمت جويانه قصد داشت که اعتراض و مبارزهی خود را به پيش برد
[email protected]
تقديم به آيت الله منتظری که علی وار در قدرت بود و حسينوار بر قدرت
و به ياد دکتر محمد ملکی در آغاز پنجمين ماه اسارت و مقاومتش در برابر ظلم و نابرابری
سرآغاز
درباره حرکت امام حسين و واقعه عاشورا ديدگاهها و تحليلهای مختلفی وجود دارد: بعضی آنرا حرکتی برای رسوايی حکومت ظالم وقت و به قصد شهادت دانسته و برخی آنرا حرکتی بمنظور برقراری حکومتی صالح توسط امام ميدانند. بعضی اين حرکت را اقدامی اصلاحگرانه تفسير ميکنند و برخی آنرا انقلابی در راستای ساقط کردن حکومت فاسد يزيد ميدانند. به هر حال اين واقعه ماندگاری بينظيری داشته و الهام بخش حرکتهای رهايیبخش بسياری در طول تاريخ بوده است.
هدف از نوشته حاضر اينست که با بررسی ويژگيهای خاصی که بر طبق شواهد و اسناد معتبر تاريخی درباره رخدادهای روزهای پس از مرگ معاويه و قدرت گرفتن يزيد تا روز عاشورا وجود دارد، نوع حرکت اعتراضی و مبارزاتی امام حسين را بررسی کرده و ميزان تطبيق آن، با عمل اعتراضی «نافرمانی مسالمتجويانه» سنجيده شود، زيرا نويسنده بر اين باور است که فارغ از انگيزه امام حسين که عده ای آنرا برای شهادت و عده ای آنرا برای تشکيل حکومت ميدانند، نحوه عمل و اقدامات امام حسين در طول اين دوره همواره با حرکت «نافرمانی مسالمت جويانه» منطبق است. شايد از اينروست که گاندی، سمبل نامدار مبارزات مدنی، حرکت خود را نتيجهای از مطالعات و تحقيقاتش درباره تاريخ زندگی قهرمان کربلا ميداند (۱). ممکن است اين سوال به ذهن متبادر شود که چگونه ميتوان حرکت امام حسين را مسالمتجويانه دانست درحاليکه نهايتا به خونريزی و کشته شدن عده ای آنهم به فجيعترين شکل تاريخی اش منجر گرديد. اميد که ابهام اين مساله در انتهای اين مطلب رفع گردد.
اما پيش از هر چيز اين توضيح ضروری بنظر ميرسد که نويسنده اين مطلب نه متخصص علوم دينی است و نه تحصيل کرده تاريخ اسلامی. اينجانب با روش تحقيق علمی که بر مبنای بررسی و تحليل اطلاعات معتبری که توسط دين پژوهان و تاريخ نويسان ارائه شده است، اين پژوهش را انجام داده و تحليل خود را ارائه ميدهم. شايد اين مطلب زاويه ديد ديگری از حرکت تاريخی امام حسين بگشايد و الگويی متفاوت برای مبارزه با ظلم و بیعدالتی در برابرمان قرار دهد.
لازم به توضيح است که نويسنده به اين مساله آگاهی دارد که بعضی از مفاهيم مانند «نافرمانی مدنی»، زاده دوران مدرن و شرايط خاص دنيای جديد است و از اينرو قصد يکسان انگاری کامل مفهوم نافرمانی مدنی - بعنوان يکی از روشهای مبارزه مدنی - و آنچه در اينجا بعنوان «نافرمانی مسالمتجويانه» ناميده خواهد شد، وجود ندارد. اما نگارنده بر اين باور است که با بررسی نوع رفتار و عملکرد افراد در تاريخ، ويژگيهای مشترکی بين مفاهيم و تئوريهای جديد با بعضی حرکتهايی که در گذشته انجام شده، قابل مشاهده است. شايد مثال بارز اين مساله را در منشور کورش بزرگ که او را پدر حقوق بشر مينامند بتوان ديد. بديهی است که مفهوم «حقوق بشر» در قرن بيستم با آنچه هزاران سال پيش وجود داشته، کاملا متفاوت است اما وجود ويژگيهای مشترک بين مفهوم حقوق بشر و کتيبه کورش است که اين مقايسه را مشروع ميداند.
از اينروست که اگرچه صفت «مدنی» بودن متناسب با شرايط سال ۶۱ هجری نيست، ليکن مسالمتجويانه بودن يا ستيزه جويانه بودن يک حرکت، با توجه به شواهد، در هر دوره تاريخی قابل بازشناسی ميباشد.
اين نوشته را با ارائه تعريف و خصوصيات کلی نافرمانی مسالمتجويانه (يا مدنی) آغاز کرده و در ادامه وجود هر يک از اجزای آن در حرکت امام حسين بررسی ميشود.
تعريف نافرمانی مسالمتجويانه
نافرمانی مدنی يا مسالمت جويانه در تعريف به عملی گفته ميشود که فردی يا جمعی از روی شرافت انسانی و اخلاقی خويش، در اعتراض به يک قانون، قاعده و يا فرمان ناعادلانه و نادرست، از انجام آن سرپيچی کند و به طور علنی و آگاهانه (عمدی) و به شکلی مسالمت جويانه آن را نپذيرد و پای هزينه اين نافرمانی بايستد تا بدين ترتيب توجه عمومی و وجدان جمعی را نسبت به آن امر نادرست، آگاه و حساس سازد. (۲)
لازم به توضيح است که در تعريف نافرمانی مدنی، معمولا ويژگی «عدم خشونت» بعنوان يکی از مشخصات اصلی اين عمل اعتراضی شناخته ميشود. بديهی است که تعريف و مفهومی که امروز از خشونت و عدم خشونت فهميده و استنباط ميشود – اگرچه که بر سر آن نيز توافقی نيست - بسيار متفاوت از چيزی است که در دوره تاريخی امام حسين بعنوان خشونت فهميده ميشده است. از اينرو آگاهانه در اينجا از واژه «مسالمت جويانه» استفاده شده است به اين معنی که در اين نوع از نافرمانی، تلاش ميشود که درگيری و خونريزی روی ندهد و «جوينده راهی مسالمت آميز» بود.
پس با توجه به تعريف بالا، ويژگيهای اصلی زير را ميتوان برای عمل نافرمانی مسالمتجويانه برشمرد:
۱- نافرمانی شرافت آميز از يک رويه يا قاعده نادرست و ناعادلانه بخاطر حفظ وجدان انسانی و ارزشهای اخلاقی
۲- سرپيچی آگاهانه (عمدی) و علنی
۳- مسالمت جويانه بودن و تلاش به عدم تقابل خشونت آميز
۴- ايستادگی و مقاومت با قبول هزينه و عواقب آن
۵- آگاهی بخشی و بيدارسازی وجدان جمعی و توجه عمومی
در ادامه هر يک از اين خصوصيات را در حرکت امام حسين بررسی ميکنيم:
۱- نافرمانی شرافت آميز از يک رويه يا قاعده نادرست و ناعادلانه بخاطر حفظ وجدان انسانی و ارزشهای اخلاقی
پس از مرگ معاويه، يزيد در نامه ای به حاکم مدينه از او خواست تا که از امام حسين و چند نفر ديگر خواه به ميل و خواه به اجبار بيعت بگيرد و هريک از ايشان بيعت نکرد، گردنش را بزند و سر او به نزد يزيد بفرستد. (۳)
اما امام از همان ابتدا از بيعت با يزيد امتناع ميکند. صالحی نجف آبادی عللی را ذکر ميکند که بخاطر آنها امام نميتوانست خلافت يزيد را قانونی و اسلامی بداند و با او بيعت کند: "
۱- اين يک دروغ صريح بود و امام دروغ نميگويد
۲- اين کار بر خلاف وجدان بود و امام کاری برخلاف وجدان خود نميکند
۳- اين کار کمک به گناه و تجاوز بود زيرا تحميل خلافت يزيد تجاوزی بود که بحقوق مردم شده بود و قرآن کريم صريحا از کمک به گناه نهی کرده است...
۴- با پذيرفتن خلافت يزيد امکان هرگونه جنبش اصلاحی از آن حضرت سلب ميشد زيرا امام ناچار بايد به عهد بيعت وفادار باشد... " (۴)
پس عدم بيعت امام حسين با يزيد مصداق بارز اعتراض شرافت آميز به يک قاعده نادرست، ناعادلانه و تحميلی بود.
نکته قابل توجه آنست که روحيه نافرمانی امام حسين در مقابل آنچه نادرست و ظالمانه ميدانست، حتی در زمان خلافت معاويه نيز بارز بود. پس از انعقاد پيمان صلح و بيعت امام حسن با معاويه، امام حسين پذيرفت که به پيمان صلح پايبند بماند اما هرگز حاضر به بيعت با معاويه نشد. امام حسن نيز به معاويه توصيه کرد که هرگز حسين را به بيعت مجبور نکن چراکه او هيچگاه تن به بيعت با تو نميدهد.(۵) معاويه نيز با سياستمداری و هوشمندی که داشت، در زمان حياتش ايشان را مجبور به بيعت نکرد و نافرمانی او را تحمل کرد و حتی به يزيد نيز توصيه کرد که با امام حسين مدارا کند.
اما وقتی در مدينه امام را برای بيعت کردن با يزيد تحت فشار قرار ميدهند، او به سمت مکه حرکت ميکند تا تن به بيعت ندهد. امام درباره نافرمانی شرافتمندانه و علت حرکت اعتراضی خود در وصيتنامه اش به محمد بن حنفيه ميگويد: "من از روی خودپسندی و گردنکشی و فساد و بيدادگری خروج نکرده ام، بلکه من برای اصلاح امت جدم و بمنظور امر به معروف و نهی از منکر حرکت کرده ام" (۶)
امام حسين همچنين در مواجهه با سپاه «حر»، درباره لزوم نافرمانی از حاکم ستمگر سخن ميگويد و هدف خود را روشن ميکند: "هر کس حاکمی را ديد که در حکومت خود جور و ستم را پيش گرفته و عهد خدا را بشکسته و در ميان بندگان خدا به خلافکاری و تجاوز و تعدی دست زده، اگر بر ضد او برنخيزد و با گفتار و کردار عليه او اقدامی نکند، خداوند او را به همان جايی ميبرد که آن ستمگر را ميبرد." (۷)
نکات فوق شواهدی است که نشان ميدهد عمل امام حسين را ميتوان نمونه ای بارز از نافرمانی شرافت آميز بخاطر حفظ وجدان انسانی و ارزشهای اخلاقی بشمار آورد.
۲- سرپيچی آگاهانه (عمدی) و علنی
عدم بيعت برای امام حسين يک نافرمانی کاملا آگاهانه بود زيرا که او ميدانست که اين عمل، حاوی پيامی برای مردم خواهد بود. صالحی نجف آبادی درباره علل بيعت نکردن امام مينويسد: "تصويب خلافت يزيد از طرف امام، درحاليکه قدرت بر امتناع داشت مردم را گمراه ميکرد، زيرا در اينصورت مردم ميگفتند: امام حسين که ميتوانست خلافت يزيد را تصويب نکند و تصويب کرد، پس اين دليلی است که خلافت وی قانونی و اسلامی است".(۸) از اينرو امام عامدانه و با آگاهی از پيامی که عدم بيعت او خواهد داشت، از اين امر سرباز زد.
از سوی ديگر امام آگاه بود که عدم بيعت با يزيد ممکن است چه عواقبی در پی داشته باشد و ميدانست که حتی در صورت خانه نشينی و عدم حرکت نيز او را راحت نميگذارند. از اينرو هنگاميکه عبدالله عمر و عبدالله عباس و محمد حنفيه به ايشان گفتند که از بی وفايی کوفيان بيم دارند و اينکه بهتر است که امام در خانه با خانواده بماند تا وقت مقرر مرگ سر رسد، امام حسين گفت که اگر در خانه هم بنشينم مرا راحت نميگذارند و از من بيعت ميخواهند که هرگز نخواهم کرد و در آنصورت مرا ميکشند. (۹)
همچنين خصوصيت علنی بودن حرکت نافرمانی امام نيز اظهر من الشمس است زيرا که امام در تمامی مراحل و در مواجهه با افراد مختلف آشکارا اعلام ميکرده که حاضر به بيعت با يزيد نيست زيرا که خلافت وی را برخلاف صلاح امت اسلامی و بدعت نادرست موروثی و تحميلی شدن خلافت ميدانسته است. همانطور که پيشتر نيز ذکر شد، در زمان خلافت معاويه نيز امام حسين بطور آشکارا از بيعت با او خودداری کرد.
۳- مسالمتجويانه بودن و تلاش به عدم تقابل خشونت آميز
اما شايد خصوصيت مسالمتجويانه بودن در ميان ديگر ويژگيهای حرکت امام حسين، نياز به توضيح بيشتری دارد زيرا که اغلب، از حرکت امام به عنوان قيامی مسلحانه برای نابودی حکومت يزيد نامبرده شده است و از بسياری ديگر شواهد تاريخی درباره نحوه برخورد امام حسين با اين تقابل و تلاش ايشان در جلوگيری از درگيری و خونريزی و پايان مسالمت آميز، کمتر سخن گفته شده است. مرحوم صالحی نجف آبادی در پژوهش خود در کتاب شهيد جاويد، به مستندات تاريخی متعددی اشاره ميکند که دلالت بر رفتار مسالمتجويانه امام حسين دارد.
صالحی نجف آبادی چهار مرحله را در حرکت امام در نظر ميگيرد: مرحله اول با دستور يزيد برای گرفتن بيعت و امتناع امام از بيعت آغاز ميشود و امام جهت دفع خطر و تهاجم، از مدينه به مکه هجرت ميکنند. در مرحله دوم، امام با توجه به اينکه ميدانند قصد کشتن او در مکه را دارند و بمنظور مقاومت به سمت کوفه حرکت ميکند تا آنکه با حر روبرو ميشود. مرحله سوم از برخورد با حر تا زمان شروع جنگ ميباشد که امام بيشترين تلاش خود را برای جلوگيری از جنگ و خونريزی انجام ميدهد و نهايتا در مرحله چهارم جنگ ناعادلانه و مقاومت شجاعانه صورت ميگيرد.
بر طبق مدارک معتبر تاريخی امام حسين در مرحله سوم حرکت خويش، حداقل پنج دفعه پيشنهاد کرد که آن حضرت را آزاد بگذارند تا برگردد:"
۱- آنگاه که با حر برخورد کرد پيش از نماز ظهر پس از مذاکراتی پيشنهاد مراجعت فرمود
۲- يکبار ديگر بعد از نماز عصر همان پيشنهاد را تکرار کرد (۱۰)
۳- وقتی که فرستاده عمر بن سعد بدستور وی از امام پرسيد: چرا باينجا آمده ايد؟ ايشان ميگويد که "مردم کوفه نامه نوشتند و از من دعوت کردند، اکنون اگر آماده پذيرش من نيستيد برميگردم" و بدين گونه پيشنهاد مراجعت کرد (۱۱)
۴- روز عاشورا ضمن يکی از خطبه هايش باز پيشنهاد مراجعت را مطرح نمود (۱۲)
۵- در ملاقات محرمانه ای که با عمر بن سعد کرد پيشنهاد برگشتن به حجاز را تکرار فرمود (۱۳)"
صالحی نجف آبادی در ادامه ميگويد که شواهد نشان ميدهد که اولا مذاکرات با پيشنهاد امام حسين شروع شد و دوما امام با علاقه شديدی مذاکرات را دنبال کرده و از اينرو سه بار يا چهار بار جلسه سری تشکيل داد.(۱۴)
علاوه بر اين، امام حسين به عمر بن سعد سه پيشنهاد ميدهد و ميگويد که يکی را از من بپذيريد: "
۱- يا بگذاريد از همانجاييکه آمدهام(حجاز) برگردم
۲- يا بگذاريد پيش يزيد بروم تا که او پسر عم من است نظر خود را درباره من بدهد
۳- مرا بيکی از سرحدات بفرستيد تا مثل مردم آنجا و طبق مقررات آنان زندگی کنم.
عمر بن سعد اين پيشنهادها را برای ابن زياد نوشت ولی او نپذيرفت و به وی دستور جنگ داد" (۱۵)
نکته مهم ديگری که بايد بدان توجه کرد، وصيت نامه امام حسين است که پيش از حرکت به سمت کوفه آنرا به محمد بن حنفيه ميسپارد. در بخشی از آن امام مينويسد که "هر کس مرا با انگيزه پذيرش حق بپذيرد، پس سر و کارش با خداست زيرا حق از آن خداست و هر کس دعوت مرا رد کند، شکيبايی می نمايم تا خدا ميان من و اين گروه به حق داوری کند که او بهترين داوران است." (۱۶) در اينجا امام حسين نميگويد که اگر دعوت مرا رد کردند، من با ياران معدود خود به جنگ ميروم، درحاليکه اگر امام هدف نهايی اش قيام و جنگيدن بود، سخن از شکيبايی کردن نبايد در ميان ميبود.
تمامی اين شواهد نشان ميدهد که امام حسين در عين حاليکه بر اصل نافرمانی از بيعت با يزيد استوار بوده، اما مسالمتجويانه عمل کرده و ترجيح ميداده تا که خونريزی صورت نگيرد.
همچنين در چندين مورد که همراهان امام حسين قصد مقابله با افرادی از کاروان دشمن را داشتند، امام آنها را به آرامش فرا ميخواند و تاکيد ميکند که من نميخواهم آغاز گر جنگ باشم. (۱۷)
يکی ديگر از نشانه های آنکه امام قصد جنگ و خونريزی نداشت و اين امر به او تحميل شد را ميتوان از آخرين گفتگوهای ايشان با خواهر دليرش زينب فهميد. در يکی از شبهای قبل از عاشورا حضرت زينب به امام ميگويد: "جانم بقربانت آيا آماده شهادت شده ای؟ چشمان حسين پر از اشک شد و فرمود: اگر مرغ قطا (مرغی است شبيه کبوتر) را يک شب تعقيب نميکردند ميخوابيد. يعنی وضع موجود بر من تحميل کردند و اين گرفتاری به اراده و اختيار من نبوده بلکه مخالف با خواست من پيش آمده...و اگر آزادم می گذاشتند برميگشتم. زينب گفت: ای وای آيا از روی قهر و غلبه و بدون اختيار کشته ميشوی؟ اين بيشتر مرا ناراحت و قلبم را جريحه دار ميکند، آنگاه سيلی بصورت خود زد و گريبان چاک نمود و غش کرد و روی زمين افتاد" (۱۸)
آخرين نکته ای که درباب مسالمت جويانه بودن حرکت نافرمانی امام حسين ميتوان برشمرد، تاثيری است که گاندی، آموزگار معاصر مبارزات مسالمت آميز، از حرکت امام پذيرفته و با صراحت کامل ميگويد که او راه حسين را در پيش گرفته است.
کسی که عدم خشونت را در مبارزات خود نه تنها وسيله بلکه هدف ميداند، يقينا در حرکت اعتراضی امام حسين نوعی مقاومت عاری از حس خشونت و خونريزی ديده است که او را الگوی خود قرار ميدهد. البته همانطور که پيشتر گفته شد، معنای خشونت در ادبيات و زمانه گاندی با خشونت در زمانه امام حسين بسيار متفاوت است اما به هر حال در سرزمينی که شمشير زدن يک سنت روزمره زندگی بوده، روحيه مسالمتجويانه حرکت اعتراضی امام حسين را ميتوان از روحيه ستيزه گرانه تشخيص داد.
۴- ايستادگی و مقاومت با قبول هزينه و عواقب آن
شايد آنچه بيش از هر چيز گاندی را از امام حسين متاثر کرد، فداکاری بود که امام حسين در روز عاشورا از خود نشان داد. گاندی اين رفتار را مطابق با قانون فداکاری و تحمل رنج ميدانست. قبول هزينه نافرمانی و عدم بيعت در حرکت امام حسين کاملا مشهود بوده و به همين جهت تا پای جان نيز مقاومت کرده و حاضر به تسليم نميشود.
امام بعد از شنيدن خبر مرگ مسلم - فرستاده خود به کوفه- با کاروان خود در راه عراق بود که با لشگر دشمن به رياست حر مواجه ميشود. امام تصميم ميگيرد که به سمت حجاز برود اما حر ممانعت ميکند. امام از اين سختگيری حر بسيار ناراحت شد و با لحنی تند ميگويد: می خواهی چه کنی؟ حر گفت ميخواهم شما را بکوفه جلب و تسليم امير نمايم. امام ميگويد من تسليم تو نميشوم....حر به امام پيشنهاد ميدهد که راهی را انتخاب کنيد که نه به کوفه برود و نه به مدينه برگردد ...امام قبول ميکند و به سمت نامعلومی به حرکت در می آيد..(۱۹) در نهايت به حکم اجبار امام حسين در دوم محرم ۶۱ هجری در کربلا فرود ميآيد. (۲۰) در آنجا نيز امام سختی های مختلفی از جمله محروم ماندن خود و کاروانش از آب را تحمل ميکند.
امام همچنين در خطبه ای خطاب به اهالی کوفه ميگويد که يزيد ما را بين دو چيز مجبور کرده است يا مرگ يا ذلت و ما ذلت را هيهات که بپذيريم (۲۱). اين جمله امام بدين معنی است که هزينه سرپيچی از بيعت را ميپذيرد حتی اگر مرگ باشد و در نهايت نيز وقتی که تمامی گزينه های پيشنهادی و مسالمت جويانه اش را رد کردند و مرگ را هزينه عدم بيعت ايشان قرار دادند، او نيز شجاعانه شهادت را پذيرفت اما تن به پذيرش و تاييد قاعده ظالمانه نداد.
۵- آگاهی بخشی و بيدارسازی وجدان جمعی و توجه عمومی
اما آنچه شايد نيازی به توضيح ندارد، تاثيری است که حرکت امام بر روی افکار عمومی و برانگيختن وجدان انسانها و آگاه کردن آنها نسبت به «يک رويه نادرست و ظالمانه» داشته است. امام با حرکت خود مردم جامعه خويش را از نادرستی خلافت يزيد که بناحق و با زور در جايگاه خليفه مسلمانان ميخواست تکيه بزند، آگاه ساخت و با شهادت خويش، ظلم و قساوت او را عيان ساخت. ايشان به طور نظری، با ايراد سخنرانی های روشنگرانه در برابر گروههای مختلف مردم و همچنين بطور عملی با عدم بيعت و نافرمانی خويش، توجه عمومی را به مساله عدم مشروعيت حکومت يزيد جلب نمود. همين سخنان و خطابه ها بود که باعث شد «حر» دچار ترديد گرديد و از فرمانده سپاه دشمن تبديل به اولين شهيد واقعه عاشورا گردد. (۲۲)
اما اين حرکت تاريخی امام نه تنها مردمان زمانه خود را خطاب قرار داد بلکه پيامی دوران ساز را برای تمامی انسانها در طول تاريخ ثبت نمود که ميتوان در برابر امر نادرست ايستاد، مقاومت کرد و آنرا رسوا کرد. آفتاب آمد دليل آفتاب. اينکه امروز پس از حدود ۱۴ قرن، هنوز کسی دارد درباره حرکت امام حسين مينويسد، خود اثباتی است بر اينکه ويژگی آگاهی بخشی و بيدارسازی وجدان جمعی و توجه عمومی در بهترين شکل خود در آن حرکت وجود داشته است.
جمع بندی و نتيجه گيری
با بررسی اين ويژگيها ميتوان دريافت که حرکت اعتراضی امام حسين شکلی از نافرمانی و مبارزه مسالمتجويانه بوده است که اصلی ترين هدف آن تن ندادن به يک قاعده ناعادلانه، ظالمانه و تحميلی يعنی بيعت با يزيد بود. حرکت امام اگر چه به شکلی خونين پايان يافت اما اين خشونت، جنايتی بود که از طرف حکومت ظالمانه انجام پذيرفت درحاليکه امام به شکلی مسالمت جويانه قصد داشت که اعتراض و مبارزه خود را به پيش برد.
درباره مبارزات مسالمت جويانه (يا مدنی) بعضی بر اين باور هستند که درصورتيکه احتمال بروز خشونت از طرف مقابل باشد، بايد از مبارزه و مقاومت دست کشيد، درحاليکه بنظر ميرسد اين يک برداشت سادهانگارانه از بحث عدم خشونت باشد. گاندی که بسيار بر عدم خشونت تاکيد ميکند، بیعملی در برابر بدی را بيش از خشونت تقبيح میکند و میگويد: "من خشونت را هزاران بار بر نامردساختن تمامی يک ملت و يک نژاد مرجح میشمارم... .نظريهی عدمخشونتِ من، هرگز نمیپذيرد که از مقابله با خطرات بگريزم...ميان اِعمال خشونت و گريز بزدلانه، مسلما من خشونت را به بزدلی ترجيح میدهم." (۲۳)
به هر حال همين اصرار مسالمت جويانه امام و خشونت و بيرحمی سپاه يزيد بوده که واقعه کربلا و شهادت امام را بسيار تاثيرگذار کرده و باعث رسوايی طرف مقابل شده است. اما نکته ديگری که اين واقعه را جاودانه کرده آنست که در عمل نافرمانی امام، گزينه تسليم وجود نداشته و امام حسين هزينه نافرمانی اش که حتی کشته شدن خود، خانواده و يارانش بوده را دليرانه پذيرفته است.
اما در آخر ذکر اين نکته نيز مهم است که نافرمانی و مقاومت امام در زمان خويش از طرف حکومت بعنوان آشوبگری و فتنه انگيزی خوانده شد. مرحوم صالحی نجف آبادی در اينباره مينويسد:
"عمال حکومت استبدادی يزيد هم در آن ايامی که فرزند پيغمبر را مورد تهاجم قرار داده بودند و هم پس از شهادت آن حضرت، کوشش ميکردند که او را آشوبگر و فتنه انگيز بنامند و اقدام وی را اقدام بر ضد امنيت بخوانند. و بدينوسيله تجاوز دستگاه حکومت را نسبت به امام حسين و خاندان پيامبر توجيه کنند...
منطق سازمان حکومت سرنيزه اين است که حسين بن علی از خدا نميترسد و تقوی ندارد و بر ضد امنيت اجتماعی اقدام ميکند. پس لازم است که دولت خيرخواه صددرصد ملی، حسين را که عامل فتنه و آشوب است سرکوب کند تا يزيد بن معاويه که مظهر عدالت و تقوی ميباشد کشور عظيم اسلام را بسوی ترقی و تکامل رهبری نمايد" (۲۴)
و اين نه تنها نحوه برخورد حکومت يزيد با مبارزه امام حسين بوده بلکه روش مواجهه تمامی حکومتهای سرکوبگر با نافرمانی مسالمتجويانه بوده است. وقتی لوترکينگ با قوانين وقواعد ناعادلانه در دوران تبعيض عيله سياه پوستان در آمريکا، به مبارزه بدون خشونت پرداخت، او را افراطی، ايجاد کننده تنش و عامل بروز خشونت ميدانستند. همين اتهامات درباره ماندلا نيز عنوان ميشد.
تفسيری که در اين نوشته از حرکت امام حسين ارائه شد، اين پيام را در خود دارد که ميتوان در برابر قاعدهای نادرست و بدعتی ناعادلانه، با سرپيچی و عدم اطاعت، اعتراض خود را نشان داد و در اين راه مقاومت کرد. ميتوان که با نافرمانی مسالمتجويانه بر روی عقيده خود ايستادگی کرد. ميتوان تلاش کرد که از خشونت و برخورد جلوگيری شود اما نه با تن دادن به خواسته ناحق بلکه با حفظ اصول. ميتوان با مقاومت خويش نادرستی يک رويه و قانون ناعادلانه را به چالش کشيد و توجه همگان را به آن معطوف ساخت و وجدانهای غافل را بيدار ساخت. ميتوان نافرمانی مسالمت جو بود و آغازگر خشونت نبود اما همچنان ذلت اطاعت را به تن نخريد و در راه هدفی پاک و ارزشی بزرگ، قربانی خشونت شد و به شهادت رسيد. يقينا هر کس نميتواند تا اين حد مقاومت و پايداری کند آنگونه که امام حسين عمل نمود. اما ميتوان از او آموخت مقاومت و تن ندادن به اطاعت از حاکم تحميلی و ستمگر را.
پینوشت:
۱- روح هند، علی ابوالحسنی، http://bashgah.net/pages-3414.html
۲- از نافرمانی مدنی تا بدفرمانی مدنی ، بخش دوم، عمار ملکی http://news.gooya.com/politics/archives/2008/11/078697.php
۳- زندگانی امام حسين، زين العابدين رهنما، ص ۵۶۵
۴- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۴
۵- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۵۷
۶- کتاب نهج الشهاده، خطبه های امام حسين، ترجمه احمد فرزانه، ص ۲۷۱
۷- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۹۰ و زندگانی امام حسين، زين العابدين رهنما، ص ۶۳۶
۸- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۴
۹- زندگانی امام حسين، زين العابدين رهنما، ص ۵۷۳
۱۰- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۵۰ بنقل از تاريخ طبری ج۴ ص ۳۰۳ و ارشاد مفيد ص ۲۰۵
۱۱- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۵۰ بنقل از تاريخ طبری ج۴ ص ۳۱۱ و ارشاد مفيد ص ۲۰۹
۱۲- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۵۰ بنقل از تاريخ طبری ج۴ ص ۳۲۳
۱۳- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۵۰ بنقل از تاريخ طبری ج۴ ص ۳۱۳ و ارشاد مفيد ص ۲۱۰
۱۴- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۵۰
۱۵- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۴۴۵ و ۴۴۶ و تاريخ طبری، ج ۷، ص۲۹۷۴
۱۶- کتاب نهج الشهاده، خطبه های امام حسين، ترجمه احمد فرزانه، ص ۲۷۲
۱۷- تاريخ طبری، ج۷، ص ۳۰۰۱ و ۳۰۲۲
۱۸- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۶۹ بنقل از ارشاد مفيد ص ۲۱۳ و تاريخ طبری ج۴ ص ۳۱۹
۱۹- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۳۲ بنقل از تاريخ طبری ج ۴ ص ۳۰۴ و ارشاد مفيد ص ۲۰۶
۲۰- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۲۳۲ بنقل از ارشاد مفيد ص ۲۰۸
۲۱- کتاب نهج الشهاده، خطبه های امام حسين، ترجمه احمد فرزانه، ص ۲۰۷
۲۲- حتی حر پس از پيوستن به امام حسين پيش ياران خود رفت و گفت: "ای قوم چرا يکی از اين چيزها را که حسين به شما عرضه ميکند، نميپذيريد که خدايتان از جنگ وی معاف دارد؟" (تاريخ طبری، ج۷، ص ۳۰۲۸)
۲۳- کتاب «همه مردم برابرند»، ترجمه محمود تفضلی، صفحات ۲۷۷ و ۲۷۸
۲۴- کتاب شهيد جاويد، صالحی نجف آبادی، ص ۱۷۰ و ۱۷۱