دوشنبه 7 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خاتمي، موسوي و کروبي؛ سه ضلع مثلث فتنه، آرش پاک انديش، ایرنا

دفتر پژوهش و بررسي هاي خبري - مرور مواضع ننگين جريان فتنه که به مثابه "عاليجنابان آشوب" با وسوسه هاي خويش زمينه ذهني اوباش را براي برخورد آشوبگرانه عليه جمهوري اسلامي آماده کردند، مي تواند ما را در شناخت بيش از پيش تحولات اخير رهنما باشد.

پيش از اين در ميدان سياست و بازي هاي ديپلماتيک، تنها هدف سياستمداران و مقامات مذاکره کننده نظام سلطه، مقامات مسئول طرف مقابل بود. اما اينک، صحنة بازي بسيار پيچيده‌تر شده است. امروزه صحنه گردانان استکبار و لابي هاي صهيونيستي ناگزيرند به منظور رسيدن به مقاصد خويش در بازي سياست، طيف هاي ديگري را نيز به حساب آورند. اينها عبارتند از مردم خودي، مردم دشمن، مردم بي‌طرف و بعدها پديده ديگري به نام افکار عمومي جهاني.

قدرت هاي امپرياليستي امروزه در اين کشاکش مي کوشند از طريق پياده سازي عناصر خود در ميان ملت ها، مردم خودي را به نفع خود، نه فقط جلب نظر کنند بلکه آنها را بسيج، و در مشارکت فعال وارد نمايند. همچنين همواره مي کوشند آحاد مردم را نه فقط از همکاري با رهبران شان باز دارند، بلکه آنها را به مخالفت تحريک کنند، و سرانجام اينکه مردم کشورهاي بي‌طرف را از نزديک شدن به کشور مورد نظر باز دارند و حتي الامکان به حمايت از خود وا دارند. بديهي است در چنين صحنة پيچيده‌اي، مهمترين ابزار کارآمد، تبليغات و عمليات‌رواني مي باشد.

در حوزه جنگ رواني راديويي آلمان ها از خود رکوردهاي شگفت‌انگيزي بر جا گذاشتند. آنها 16ايستگاه فرستنده راديويي ايجاد کردند که با نام مستعار پيروزي براي 13 کشور اروپايي برنامه پخش مي‌کرد. علاوه بر آن، ايستگاه‌هاي راديويي رسمي آنها نيز براي 60 کشور برنامه پخش مي‌کرد و مجموع برنامه‌هاي آنها به 430 ساعت در روز مي‌رسيد. (اين رقمي است که حتي با معيارهاي امروزي نيز غيرقابل باور مي‌نمايد).

بخش مهمي از بزرگترين پيروزي هاي سياسي، نظامي چشمگير آلمان ها مانند غافلگير کردن شوروي در عمليات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکي و بي‌طرف نگهداشتن ساير قدرتهاي غربي مانند انگلستان و آمريکا که اتفاقاً برخي از آنها در زمان فرودستي قدرت نظامي آنها در برابر حريفان به دست آمد، مديون اين لشکرکشي رواني تبليغاتي بود.

کشور توسعه طلب ديگري که پس از آلمان، نقش توسعه دادن جنگ رواني و رساندن آن به سطح امروزي را به عهده گرفت، آمريکا بود. نگاهي اجمالي به حجم و مجموعه اقدامات ايالات متحده در جنگ کره تاکنون نشان مي‌دهد که آمريکائي ها رکوردي را در اين زمينه برجا گذاشته‌اند. انگيزه اصلي آنها در اين راه مبارزه با گسترش نفوذ شوروي در جهان و بعدها حرکت هاي جهان سومي و از جمله حرکت هاي اسلام خواهي در جهان بود.

رکن اصلي تبليغات راديويي ايالات متحده، راديو صداي آمريکا است که در سال 1984 به 23 زبان و با بودجه‌اي بيش از يکصد و ده ميليون دلار در سال، حدود 970 ساعت برنامه در هفته پخش مي‌کرد. اما در کنار اين رکن اصلي، ايستگاه هاي راديويي کوچک و بزرگ ديگري نيز همواره فعال بوده‌اند که در قالب تبليغات سياه و خاکستري( به تعبير خود آمريکائيها) برنامه پخش مي‌کردند. معروف‌ترين آنها، راديو آزادي و راديو اروپاي آزاد بوده‌اند. مخاطب اصلي راديو آزادي را مردم شوروي و مخاطبان راديو اروپاي آزاد را اهالي اروپاي شرقي سابق تشکيل مي‌دادند. اين دو راديو در اوج فعاليت خود در هفته هزار ساعت برنامه پخش مي‌کردند و هدف اعلام شده آنها، با بودجه‌اي معادل صد ميليون دلار( در سال 1983 که بخشي از آن توسط سازمان سيا تأمين مي‌شد) ايجاد تغيير در نظامهاي سياسي اين کشورها بود. از جملة آخرين نمونه‌هاي راديوي سياه که توسط آمريکائيها پشتيباني و هدايت مي‌شد، راديو "صداي آزاد ايران" بود که براي اولين بار در سال 1980 صداي آن شنيده شد و تا مدت ها، به تبليغات براندازي عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ادامه مي‌داد.

از سال 1950 دولت آمريکا از طريق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعة بين المللي و جانشين آن، آژانس اطلاعات آمريکا، سازمان سيا و وزارت دفاع، به گروههاي دانشگاهي و سازمانهاي غيرانتفاعي کمک مالي کرد تا پروژه‌هاي تحقيقاتي خاصي را انجام دهند و يا پروژه‌هاي در دست اجرا را به سمت پاسخگويي به نيازهاي جامعة جنگ رواني سوق دهند.
گفتني است که آمريکا تحت تأثير جنگ ويتنام و با طراحي نظرية جنگ کم شدت، دريافت که در مواردي (مانند جنگهاي شورشگري)، عنصر رواني مي‌تواند به بعد برجسته استراتژي هر کشور تبديل شود و هيچ اظهار نظري بهتر از اين جمله نشان دهندة تحول ياد شده نيست که: در اين استراتژي هدف، تصرف پانزده سانتيمتر بين دو گوش انسان است.

مجموعا مي توان گفت جنگ رواني جديد، برد وسيع و گسترده‌اي دارد. اگر عمليات هاي رواني مانند آنچه در زمان گيدئون انجام مي‌گرفت، حداکثر بر افراد حاضر در صحنة جنگ يا يک حمله مؤثر واقع مي‌شد، اقدامات رواني تبليغاتي امروزي، به دليل بهره‌گيري از رسانه‌هاي الکترونيکي(از ماهواره گرفته تا راديو) همزمان مي‌تواند تمام مردم کره زمين را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش از سوي آنها را داشته باشد.

بديهي است ابزار فشارهاي رواني، کليه ابزارهاي ارتباطي را شامل مي‌شود که مي‌تواند از ساده‌ترين شکل آن يعني ارتباطات ميان فردي همچون زبان شفاهي و ارتباط مستقيم براي ايجاد شايعه شروع شود و سپس در حوزه ارتباطات گروهي همانند استفاده از بلندگو در مناطق مختلف ادامه يافته و در نهايت به حوزه پيچيده ارتباطات جمعي و همگاني همچون راديو تلويزيون و اينترنت ختم شود.

پروژه‌اي به عنوان طرح دلتا يا استراتژي آمريکا عليه جمهوري اسلامي و يا جنگ نرم که توسط يکي از استراتژيست‌هاي معروف امريکا به نام "مارک پالمر" تهيه و ارائه شده معتقد است که: ايران به لحاظ وسعت سرزميني؛ کميت جمعيت؛ کيفيت نيروي انساني، امکانات نظامي؛ منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارت لند نظام بين‌الملل به قدرتي کم بديل تبديل گرديده است و ديگر نمي‌توان با يورش نظامي آنرا سرنگون کرد. بر اساس طرح جنگ نرم يا پروژه دلتا به اين نتيجه مي‌رسند که سه تاکتيک را در مقابل جمهوري اسلامي بکار گيرند:

1) استفاده از دکترين مهار
2) نبرد رسانه‌اي
3) ساماندهي نافرماني‌هاي مدني و از جمله مصوبات اين کميته بردن پرونده هسته‌اي ايران به شوراي امنيت بوده است.

اکنون با اين تفاسير مي توان گفت عمليات رواني دشمن که امروز با پوشش مخملين سبز رنگ خود را آراسته يکي از عوامل يا اقدامات جنگ نرم ايالات متحده امريکا و لابي هاي صهيونيستي عليه انقلاب اسلامي ايران به شمار مي آيد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پس از ماجراي قتل ندا آقا سلطان، فتنه‌انگيزان با بهره‌گيري از ابزارهاي رسانه‌اي خود از قبيل راديو فردا، صداي آمريکا، بي‌بي‌سي فارسي و ... که اکثر آنها از سوي نهادهاي امنيتي کشورهايي همچون آمريکا و انگليس اداره مي‌شوند، پروژه 72 تن سازي از کشته‌هاي اغتشاشات پس از انتخابات را کليد زدند که اين پروژه آنها نيز پس از مشخص شدن دروغ بودن کشته شدن تعدادي از اين افراد ناکام ماند.

اما اين آخرين اقدام فتنه‌انگيزان در اين راستا نبود، چه آنکه آنان در ايام نزديک به 16 آذر روز دانشجو، نيز با وارد کردن آمپول‌هاي سمي (به نقل از رسانه هاي داخلي) به کشور و توطئه‌چيني، قصد داشتند اين بار با قرباني کردن دانشجويان کشور، پروژه خود را به نتيجه برسانند که با هوشياري مردمي و اطلاع‌رساني به موقع‌ رسانه‌ها در اين خصوص، اين بار نيز در اجرايي کردن پروژه خود ناکام ماندند.

با اين وجود، هدايت‌گران پشت صحنه اغتشاشات اين بار در پي آن برآمدند که در روز عاشوراي حسيني و در حالي که تمام مردم ايران سوگوار سيد و سالار شهيدان هستند، با سامان دادن اغتشاشاتي در مرکز تهران و حمله به دسته‌هاي عزاداري و اماکن عمومي و آتش زدن اين اماکن، پروژه‌هاي خود را پيگيري کنند.

مرور جملات و مواضع تجديدنظرطلبان موسوم به اصلاح طلب که به مثابه "عاليجنابان آشوب" با وسوسه هاي خويش زمينه ذهني اوباش را براي برخورد آشوبگرانه عليه جمهوري اسلامي و خط امام و رهبري آماده کردند، مي تواند ما را در شناخت بيش از پيش تحولات اخير رهنما باشد.
بررسي مواضع حلقه اي که تا به امروز جبهه "نه احمدي نژاد" را مديريت کرده و زمينه هاي تشويش اذهان عمومي و دعوت به آشوبگري و اغتشاشات خياباني را فراهم نموده اند به خوبي پرده از راز مثلث فتنه اي مي گشايد که يقينا موسوي،خاتمي و کروبي سه ضلع آن محسوب مي شوند.هماناني که اوباش و اغتشاشگران را "معترضين" مي نامند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016