گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جنبش سبز و تئوری چانه زنی از بالا، محمد ايرانیجنبش سبز پس از گذشت ۷ ماه اکنون در مقابل ازمايشی سخت قرار گرفته است، آزمايشی که گذار از ان ميتواند جنبش را مرحله ای به پيروزی نزديکتر نمايد. برای اولين بار در ۷ ماه گذشته جنبش در مقابل واکنشی خارج از جريان مبارزاتی خود قرار گرفته که ميخواهد بر حرکتش اثر گذار باشد، حرکتی که ديگر ادامه مبارزاتی جنبش نبوده و ميخواهد خود تعيين کننده باشد . اگر تا بحال همه از سياستمداران جنبش گرفته تا کودتاگران ؛ يکی حياتش را اطاعت از تاکتيکهای جنبش و دومی حياتش را سرکوب ان ميدانست وهرکدام خود را بنوعی پيروی کننده از حرکت جنبش ميديدند، حال در پی گرفتن تصميمی برای آينده با ديدگاه های مختلف بدور ميزی حلقه زده اند. جنبش نيز در کمال جوانمردی و رشادت به اين جريانها نگريسته و ضمن ادامه تاکتيکهای مبارزاتی منتظر نتيجه اين مرحله از کنکاشها ميباشد .حاصل اين ميزگرد تفکر حجاريان است که تيوريسين اصلاح طلبها بوده و سالها قبل از رسيدن خاتمی به رياست دولت ،تئوری فشار از پايين و چانه زنی از بالا را بميان کشيد که مقصودش فشار توده ها و مردم از پايين به رهبری و چانه زنی مسولين اصلاح طلبها از بالا برای پيشبرد هدفها و گرفتن امتياز خلاصه ميشد. در زير سعی شده موقعيت هرکدام از گروه های موجود در کشور پس از ۷ ماه بررسی گردد: ۱- جنبش سبز با جوانهای تهرانی از نهالی جوان آغاز و اينک به جنبشی سترگ و مردمی با موقعيتی ممتاز که نميشود انرا ناديده گرفت، تبديل شده است که خامنه ای،سپاه قلدرش، دولت کودتا و تمام کشورها وجودش را باور و قدرتش را قادر به سرنگونی کودتاگران ميپندارند. جنبشی که بيشتر از اقشار ميانه و متوسط جامعه با طيف وسيعی از خواستهاتشکيل ميگردد ،با شعار جاويد" رای من کجاست "بمبارزه برخاست و به خلع خامنه ای در روز عاشورا رسيدکه در صورت انتخاب تاکتيکهای مبارزاتی ميتواند در ادامه نظام را سرنگون سازد. ۲- حاکميت پس از کودتای ۲۲ خرداد ،با ايجاد قشری مرکب از مسولين ۳ قوه دولت ،مجلس و قوه قضاييه و ساير نهادهای قدرت مثل سپاه و بسيج و نيروهای انتظامی ، شورای نگهبان ،صدا و سيما و روزنامه ها و.. زير نظر خامنه ای بصورت يکپارچه با در اختيار گرفتن ارکان قدرت سياسی،اجتماعی ،اقتصادی و نظامی درآمدند. در ۷ ماهی که گذشت برخلاف جنبش که شروع به تکثير خود نمود ،حاکميت با ريزش نيروهايش در تمام ارکان خود مواجه گرديد. ۷ ماه سرکوب خشونتبار موجب گرديد که افراد زيادی از نيروهای نظامی ،بسيج و سپاه و قوای ۳ گانه چه بدليل حقانيت جنبش و چه بدليل رانده شدن از قدرت ،منتقد کودتاگران باشند، ۷ ماه مقاومت حماسه وار جنبش موجب چند پارگی حاکميت بشرح زير گرديد؛ ۲-۱- جناح تندرو حاکميت که در راس ان فرماندهان فاسد سپاه ،دولت غاصب ،روحانيون وابسته ای مثل مصباح ،يزدی،طائب ،مجتبی ...و بخشی از نمايندگان مجلس و سرکردگان قوه قضاييه و صدا و سيما و ..که سرکوب وحشيانه ،زندان،تجاوز و قتلهای انجام شده را قانع نبوده خواستار حکومت نظامی بودند. اين گروه از حاکميت که نتيجه کودتای ۲۲ خرداد و دگرگونی حاکميت انها را مسلط بر تمام منابع کشور نمود ،برای حفظ خود خامنه ای که بانها خيلی نزديکتراست را علاقمند به حکومت نظامی نموده سعی دارند بخش ديگر حاکميت را نيزاز قدرت پايين بياورند.کشتار عاشورا ،زندانی کردن هزاران نفر از مبارزين ،تجهيز نيروهای لباس شخصی و مزدور که از هيچ جنايتی رويگردان نيستند، و اخيرا شروع ترور کسانيکه وابسته به جنبش محسوب ميگردند و ميتواند با کشتن از هر ۲ نيروی مخالف ادامه يابد ،ترفندهايست که برای ابقای قدرت انجام داده و ميدهد. ۲-۲- جناح ميانه رو حاکميت که حفظ نظام ولايی را برای حکومت طولانی مدت خود واجب ميبينند و زمانيکه عملکرد جناح تندرو را برای سرکوب جنبش موثر نديدند ،شروع به انتقاد از انها نموده سعی دارند خامنه ای را متقاعد نمايند که جنبش توانسته مشروعيت نظام را در داخل و خارج زير سوال برده و در ادامه ميتواند ضربات سختی بر ان وارد نمايد. اين گروه با بيرون آمدن بيانيه ۱۷ موسوی صدای مخالفت با جناح تندرورا قويتر کرده و با ادامه بيانيه های بعدی کروبی و خاتمی ،حمايت روشنفکران داخل و خارج ازاين بيانيه ها و گفتارشخص رفسنجانی ميخواهند خامنه ای را وادار سازند که با فدا کردن چند مهره سوخته که هميشه در سرای حاکميت يافت ميگردد و اصلاحاتی که حداکثر خلع دولت باشد ،جناح تندرو را کنار بزنند. با اين ترتيب نظام حفظ شده و قدرت اقتصادی که دعوای اصليست بدليل حاکميت گروه ميانه بدستشان خواهد افتاد. ۳- ساير اقشار و گروهها که از اقليتهای ملی،مذهبی ،قومی ،زبانی، سياسی،اجتماعی گرفته تا کارکنان ،بازاريان ،..و طبقه کارگر را شامل ميگردد که هرکدام خود بنوعی بسته به خواستهای ملی،دينی،زنان، صنفی،سياسی،اجتماعی و.. طبقاتی به مبارزه جداگانه با حاکميت از ۳۱ سال قبل مشغول بوده و در ۷ ماه گذشته کم و بيش افزايش داده اند. اين بخشهای جامعه چه بدليل عدم جذب با جنبش و خواسته هايش ،چه بدليل سرکوب شديدتر رژيم در سالهای گذشته و چه دليل ايجاد سازمانهای قوی ،چه بدليل آگاهيهای کمتر و.. هنوز با جنبش هماهنگ نيستند. مسلم است که انتخاب استراتژی واحد و تاکتيکهای هماهنگ با ان ميتواند نيروی عظيم مردمی از همه اقشار ،... را بر ضد رژيم متعهد ساخته و نظام مبتنی بر حکومت ولايی را سرنگون و پيروزی مردم ايران را ممکن سازد. ۴- اين گروه از يکطرف سران اصلاحات شامل موسوی، کروبی، خاتمی و از طرف ديگر بخشی از روشنفکران و روزنامه نگاران، مسولين و مديران دولت خاتمی که اکثر انها اسير و در زندان هستند را تشکيل ميدهندکه ايستادگی و سر خم نکردن جلوی رژيم از مشخصات انهاست. گذشت ۷ ماه مبارزه اکثر افراد اين گروه را منجر بدادن بيانيه های اخير نموده که تقريبا نظام جمهوری و ولايت فقيه را تائيد و خواستار اصلاحات وعدم خشونت بيشتر گرديدند. در حقيقت انها خود را در موقعيتی ميبينند که ميبايست از جانب جنبش به دلايل مختلف به مذاکراتی با رژيم بنشينند . ۵ - گروه های مختلفی که بخش ايرانيهای خارج را تشکيل داده و در ابتدا يکصدا به حمايت کامل از جنبش سبز پرداخته و بمرور بخش بزرگی از ان جنبش سبز در خارج را تشکيل دادند. اين بخش در ۷ ماه گذشته علاوه بر پخش و انتشار اخبار مبارزاتی داخل ، دادن آگاهيهای وسيعی به سازمانهای حقوقی وبين المللی و مردم و مقامات کشورهای مختلف را نيز بعهده گرفته ونقش هماهنگ را ايفا نمود.اخيرا با گسترش جنبش و امکان سقوط رژيم، بخش خارج که بشرح زير قابل تقسيم ميباشند،برخورد تئوريک را شروع نموده و از جنبش داخل تعيين هدفی دقيق برای رسيدن به ايرانی آزاد را خواهان است؛ ۵ -۱-بخش بزرگتر ايرانيان خارج که خود را با جنبش از طريق انتخاب نماد سبز يکی ميدانند و طيف وسيعی را همانند داخل تشکيل ميدهند .اگر بخش داخل بدليل سانسور و عدم سوء استفاده رژيم کمتر خواسته های خود را بيان نموده حول شعارهای اصلی مبارزه ميکننند ،بخش خارج براحتی خواستار سقوط نظام و دولت دموکرات آينده بوده با مذاکره مخالفند .هرچند گروهی از اين بخش که بيشتر از روشنفکرانی که ساليان اخير مجبور به مهاجرت شده اند تشکيل شده و بادادن بيانيه هايی ديگرموافقت خودرا با بيانيه های داخل هماهنگ ديده و اصلاحات گفته شده را خواستارشدند. ۵ -۲- بخش ديگر بيشتر از گروههای مخالف رژيم تشکيل شده ،هرچند به حمايت از جنبش سبز ميپردازند ولی خواستهای سازمانی خود را مقدم ميدانند ،اين بخش بطور کلی با هرگونه سازشی مخالف بوده يا منتظر نتيجه ميباشند. ۶- گروه حاکميت قبلی که شامل رفسنجانی و ساير روحانيون و مديرانی که کمتر در ۷ ماه گذشته ضربه خورده ولی منابع اقتصادی و قدرت را از دست داده را تشکيل ميدهند ،که سود خود را در حفظ نظام و شرکت در قدرت ميبينند ،نه جنبش سبزی که قدرت را نه تنها از کودتاگران بلکه از چنين گروههايی نيز خواهد گرفت. رفسنجانی بعنوان مرد شماره ۱ يا ۲ تمام ۳۰سال گذشته محسوب گشته ،احتمالا نفر اصلی برای مذاکره با خامنه ای بوده وطبعا در صورت تحقق مذاکره بيشترين سود را خواهدبرد ولی احتمال دارد درصورت ادامه مبارزه بدنه اين بخش به جنبش بپيوندد. گروهبنديهای مختلف در بالا جهت بررسی از همديگر جدا شده و نميتوان بطور دقيق مرزبنديها ی افراد را بدليل شرايط سرکوب و زمان کوتاه جنبش تعيين و مشخص نمود هرچند با در نظر گرفتن دوطرف مبارزه ،ميتوان گفت غير از شماره های ۲ ،۶ که جزو طبقه حاکم محسوب ميگردد ساير شماره ها جبهه مبارزين را تشکيل ميدهند .البته بدليل اينکه قدرت شخص را کور و از ديدن واقعيات در ميکند ، بعيد بنظر ميرسد که خامنه ای خود را از جناح تندرو کنار بکشد ،حتی اگر مهره هايی را فدا کند که در اينکار خبره است .ايشان ميداند که از قدرت پايين آوردن جناح تندرو و تکيه کردن بر جناح ميانه خود ،اگر بتواند جنبش را کنترل کند بايد در ادامه قدرت مطلقه را فراموش و انچه باقی ميماند را با رفسنجانی شريک گردد. جنبش مردمی نيز ميداند که حتی با گرفتن امتيازهايی ،اگر همبستگی و انسجام خود را برای رسيدن به دولتی که قادر باشد "رای من را بکسی که ميخواهم واگذارکند " را رها کند ديگرمشخص نيست که چه زمانی توان بلند شدن را خواهد داشت. چه اصلاحات مورد درخواست بيانيه ها عملی شود،و چه مبارزه با سرکوب ادامه يابد هر ۲ نياز به زمان زيادی دارد که پروسه ان انجام گيردو جنبش نياز دارد راه خود برای ادامه مبارزه را پيگيری کند .چنانچه جنبش سبز شعارهای خود را گسترده تر نکند که شامل همه گروه ها ،.. گردد ،همچنانکه گروه ها ،.. ديگر نخواهند به حمايت از جنبش بپردازند ،پيروزی برای هيچکدام نتيجه ببارنخواهدآورد. بزرگترين هدف جنبش مردمی بايد تعيين استراتژيی باشد که بر اساس ان بوسعت مردم کشورش با تمام تنوع نژادی،دينی،زبانی،ملی،و..کارگری،زنان را در بر گرفته خود را در تمام کشورگسترده نمايد .باين ترتيب تغييرات حاصل ازدگرگونی حاکميت از اصلاحات گرفته تا سرکوبهای خشونت بارترکه خود ناشی از مبارزات جنبش ميباشد ،فقط موجب تاکتيکهای مبارزاتی مختلف ميگردد.تجربه مبارزاتی کشورهای مختلف نشان داده که مبارزه بيخشونت با انتخاب استراتژی دولت سکولار که در بر گيرنده خواستهای کلی همه مردم ايران ميباشد ،تنها راه متعهد کردن مردم و رسيدن به پيروزی ميباشد .چنين است که گروههای مختلف بالا که يک جبهه واحد را تشکيل ميدهند ،ميبايست محور مبارزاتی خود را تشکيل داده و ساير خواسته های ديگر خود از قبيل حقوق زنان،کارگران،اقليتهای ملی،مذهبی،.. بايد از طرف همديگر محترم شمرده ،حمايت گرديده و در طول مبارزه نوعی از دموکراسی را ايجاد تا پس از پيروزی ان دموکراسی را محقق گردانند. به اميد پيروزی Copyright: gooya.com 2016
|