شنبه 26 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

راه آينده از کدام سو؟ گفت‌وگوی پانته‌آ بهرامی با روزبه ميرابراهيمی روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب به بهانه‌ی انتشار کتاب "زير هشت"


روزبه ميرابراهيمی

تعداد بهاران زندگيش به تعداد بهاران بعد از انقلاب پنجاه ‌وهفت است، متولد رشت و در دانشگاه آزاد به تحصيل علوم سياسی پرداخته. هرچند پدرش ناتوان از خواندن و نوشتن بود اما علاقه‌ی وافر داشت که پسر برايش مجلات ورزشی بخواند تا علاقه‌اش به فوتبال سيراب گردد.

اين اولين جرقه‌های شوق نوجوانيش برای حرفه‌ی روزنامه‌نگاری بود. چرخه‌ی دوران او را به روزنامه‌های اصلاح‌طلب نزديک کرد، دبير سرويس سياسی روزنامه‌ی اعتماد شد اما تاوان آن را نيز پرداخت. قاضی مرتضوی به علت شجاعتش در پيوند با علت سکوت مطبوعات در مورد پرونده‌ی زهرا کاظمی و گفت‌وگو با رسانه‌های بيگانه او را نيز جزء پرونده‌ی وب‌لاگ‌نويسان، روانه‌ی زندان کرد.
آخرين سال رياست جمهوری خاتمی بود، پس از دو ماه تحمل انفرادی آزاد شد اما هرگز دوباره نتوانست از طريق اين حرفه امرار معاش کند.
روزبه ميرابراهيمی نويسنده‌ی کتاب «زير هشت» است که پاييز ۸۸ در آمريکا منتشر شد، با او به سال ٨٣ برمی‌گرديم؛ سال دستگيری او و علت آن، همچنين خروج ناخواسته‌ی او به اتفاق همسرش از ايران.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مشکل من با سيستم امنيتی - قضايی ايران از يک سال قبل از بازداشتم يعنی از سال ٨٢ آغاز شد که به ماجرای زهرا کاظمی برمی‌گردد، که در آن مقطع دبير سرويس سياسی روزنامه‌ی اعتماد بودم.
مجلس اصلاحات و کميسيون اصل نود هیأتی برای بررسی اين قتل تشکيل داده بود و بر اساس گزارش تهيه شده از طرف اين هیأت، آقای سعيد مرتضوی يکی از متهمان اين قتل مطرح می‌شد. پس از خوانده شدن اين گزارش در صحن علنی مجلس و پخش آن از راديو ، يک صفحه از روزنامه نيز به اين مطلب اختصاص داده ‌شد.
در اواخر شب، پيش از رفتن روزنامه به چاپ‌خانه، آقای مرتضوی طی تماسی تلفنی، سردبير روزنامه را به سانسور مطلب مجبور می‌کنند. فردای همان روز طی مصاحبه‌ای با راديو فردا ماوقع را شرح دادم و تحليل خود را نيز گفتم.
البته يک سال بعد در ماجرای پرونده‌ی وب‌لاگ‌نويسان هنگام بازجويی به اين مطلب اشاره کردند و عملا دستگاه قضايی و امنيتی به بستن خط معيشتی من در ايران موفق بودند بنابراين از فرصت پيش‌آمده استفاده کردم و به خارج از ايران آمدم.
کتاب «زير هشت» شامل دو بخش است، بخش تئوريک و مجموعه يادداشت‌های او در روزنامه‌های مختلف. بخش اول «سپهر سياست» نام دارد که بحث پاتولوژی يا آسيب‌شناسی اصلاحات است، بحثی تئوريک در مورد انقلاب، شورش و اصلاحات.
در صفحه‌ی ٢٢ می‌خوانيم چيزی که غير قابل انکار است اين موضوع است که بدون امتحان روش‌های اصلاحی نبايد به دنبال انقلاب بود. در اين بخش آمده ‌است که ثبات نظام دموکراتيک به سه رکن بستگی دارد اول عمل‌کرد مؤثر حکومت قانون، دوم وجود انعطاف و نرمی لازم برای روبه‌رويی با مشکلات تازه و سوم تربيت شهروندان.
روزبه ميرابراهيمی در رابطه با علت گنجاندن آسيب‌شناسی اصلاحات در کتاب زير هشت و همچنين گزينش نام زير هشت برای اين کتاب می‌گويد.
پيش از مطرح شدنم به عنوان روزنامه‌نگار حرفه‌ای در ايران، به نوشتن مقالات انديشه‌ای مشغول بودم. هيچ تحليل سياسی بدون پشتوانه‌ی تئوريک به نتيجه نمی‌رسد.
هدف من اين بود که نگرش تحليلی و ايدئولوژيک خود در مورد مسائل سياسی و اصلاحات در ايران را همان ابتدا به خواننده بگويم و هنگامی که فضای تئوريک ايجاد می‌شود با اين پشتوانه، خواننده معنای يادداشت‌های سياسی که در ارتباط با مسائل روز هست را بيشتر درک می‌کند.
زير هشت برای کسانی که به زندان رفته‌اند معنای خاصی دارد زمانی که کسی را به زير هشت صدا می‌کنند دو اتفاق مثبت يا منفی ممکن است بيافتد واين حس دوگانه پيش از رفتن به زير هشت قابل پيش‌بينی نيست.
انتخاب اين اسم به دليل آن بود که من می‌خواستم تجربه اصلاحات را صدا کرده و به زير هشت بکشم. در آخر ممکن است خواننده با اين کتاب همراهی‌کند يا ممکن است اتفاقی برعکس آن بيافتد.
بخش دوم مربوط به يادداشت‌هايی است که يک دوره‌ی شش ساله را در بر می‌گيرد از روزنامه‌ی گيلان امروز پاييز ٧٩ شروع می‌شود، سپس با روزنامه‌ی مردم سالاری، اعتماد، سايت امروز، روزنامه توسعه، سايت اينترنتی ايران ما ادامه پيدا می‌کند و بالاخره با وبلاگ شب‌نامه‌ها و سايت گويا نيوز در سال ٨٥ پايان می‌يابد.
اين نوشته‌ها، يادداشت‌های پس از زندان و خارج از کشور او را در بر نمی‌گيرد. علت کار با هشت رسانه مختلف تنها در شش سال را جويا شدم.
هشت سال دوران اصلاحات نزديک به سی‌صد نشريه توقيف شده داريم و اين يکی از دلايل است و شما نمی‌توانيد روزنامه‌نگاری را پيدا کنيد که شش سال در يک جا بوده باشد.
يادداشت‌های روزبه مواد خام منسجمی است برای يک پژوهش در پيوند با تاريخ نانوشته‌ی اصلاح‌طلبی در ايران، اما چه شد که روزبه ميرابراهيمی يک اصلاح‌طلب ويک روزنامه‌نگار شد؟
ما نسلی بوديم که با اصلاحات به عرصه روزنامه‌نگاری وارد شديم و از نظر سنی به بلوغی رسيده بوديم که می توانستيم خودمان را در جامعه نشان دهيم و اين فرصتی بود که اصلاحات در اختيار ما گذاشت.
اصلاح‌طلبی در تعريف من خواست رفروم در ايران است و اين رفروم چهارچوب محدودی ندارد و می‌تواند به هر چيزی بيانجامد، حتی تغيير نظام را شامل شود ولی من شخصا اعتقاد به حرکت آرام و پله‌ای دارم، حرکتی که بتواند در بدنه‌ی جامعه تأثير بگذارد.
يادداشت‌های او دوران شيفتگی در مورد اصلاح‌طلبی و اميد به تغيير را نشان می‌دهد، شوری که جامعه را برای دگرگونی فرا گرفته بود. اما قدم به قدم يادداشت‌ها سوی نااميدی به خود می‌گيرد و سپس به مرگ پروژه اصلاح‌طلبی می‌رسد.
http://zamaaneh.com/pictures-new/photoCoverbook.jpg

دريادداشت سال ٧٩ روزنامه‌ی گيلان امروز با عنوان «بدون خاتمی آری يا خير» می‌خوانيم: «شيفتگی نسبت به اصلاحات و حتی شخص خاتمی شروع می‌شود، اميدهايی برای قانون‌مداری در جامعه.»
اما سپس در يادداشت «آقای خاتمی دلم گرفت»، در سال ٨١ کم کم نااميدی از روند اصلاح‌طلبی پديدار می‌گردد.
در اين نوشته نويسنده می‌نويسد: «سکوت او(خاتمی) در مقابل بسياری وقايع غير قابل گذشت بود، دانشجو به عنوان مهمترين پشتيبان تفکر او، زمانی که محتاج بود پاسخی نشنيد.»
آن‌زمان که مانند قومی وحشی به جمعشان حمله‌ور شدند و دانشجو را از پنجره خواب‌گاه به بيرون پرتاب کردند، آن‌زمان که وزير کشور را به زندان انداختند، آن‌زمان که حرمت مرجعيت را شکستند، آن‌زمان که رأی ملت را برنتافتند و آن‌زمان که دگرانديشی را مرتد خواندند.»
در ادامه اين روند در يادداشت «اصلاحات مرد» در شهريور ٨٢ در روزنامه اعتماد نوشته است:
«آرامش فعال آن‌قدر تداوم يافت تا سلاح اصلی اصلاح‌طلبان يعنی افکارعمومی خلع شد و اکنون در سراشيبی پروژه‌ی اصلاحات در جمهوری اسلامی هستيم و امروز که بايد بايستند سخن از استعفاء به زبان می‌آورند. پروژه‌ی اصلاح‌طلبی به معنای کامل کلمه مرده است، اما راه اصلاح‌طلبی همچنان مستدام است.»
روزبه ميرابراهيمی می‌گويد:
آقای خاتمی و مشاورانشان اين را مانند پروژه‌ای می‌ديدند که بتوانند توسعه‌‌ی سياسی را در ايران انجام بدهند و بتوانند بخشی از آن انباشت‌ها و فشارهای مردم را تخليه کنند.
اين پروژه درطول هشت سال از لحاظ حقوقی و قانونی با شکست مواجه شده بود اما خواست رفروم هميشه در جامعه وجود دارد به دليل آن‌که برنامه‌ی کم‌هزينه‌تری برای جامعه است و بخش بيشتری حاظر به شرکت در آن هستند.
آن‌چه که ارزش تاريخی کتاب را افزايش می‌دهد بحث‌هايی است که در سال ٨٢ ميان نخبگان جامعه در جريان بوده است، يعنی شش سال قبل از انتخاباتی که منجر به فوران جنبش اعتراضی و نقد و نفی ولايت فقيه در خيابان‌ها شد، بحث جمهوری بدون ولايت فقيه به صورت تئوريک مطرح بود.
در يادداشت «راه آينده از کدام سو؟»، در مهر ٨٢ روزبه ميرابراهيمی در سايت امروز می‌نويسد: «دکتر علوی‌تبار در مقاله‌ی جديد خود صريحا گزينه‌ی جمهوری اسلامی بدون ولايت فقيه را پيشنهاد می‌کند، او می‌نويسد اصلاحات تا کنون شعار حفظ جمهوری ولايی و انجام اصلاحات مردم‌سالارانه در چهارچوب آن را داده‌است.
اما تجربه نشان داده که ظرفيت نظام حکومتی آن‌قدر نيست که بتواند طرف‌داران مردم‌سالاری با همه پيامدها و لوازم آن را راضی‌کند. بنابر اين دو گزينه وجود دارد، جمهوری اسلامی بدون ولايت فقيه يا جمهوری مردم سالار و غير ايدئولوژيک.»
در يادداشت «گنجی به دنبال چيست؟» مير ابراهيمی در روزنامه‌ی اينترنتی ايران ما می‌نويسد:
«به تعبيری اکبر گنجی خواهان تغيير نظام جمهوری اسلامی است و به عنوان نظام جايگزين دولت دموکراتيک توسعه‌گرا را پيشنهاد می‌کند.»
از او می‌پرسم جالب است که آنان در سال ٨٤ خواهان دولت دموکراتيک توسعه‌گرا هستند ولی چهار سال بعد يعنی امروز در مورد شکل نظام نوين در اطلاعيه‌ی پنج روشن‌فکر برون‌مرزی سکوت می‌کنند.
ما با جامعه‌ای روبه‌رو هستيم که وارد بازی شده‌ است و اعتماد به نفس بالايی دارد و مطالبات خود را مطرح می‌کند. بنابراين بايد به گونه‌ای اين جامعه را حفظ کرد و راديکال کردن احزاب به اين هدف نمی‌انجامد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016