سه شنبه 13 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"جنايت عليه بشريت" اين درد مشترک را فرياد کن! اعلاميه هفتم جمعی از خانواده‌های جان‌باختگان دهه ۶۰

به مردم آزادی خواه و عدالت طلب سراسر ايران و جهان
به خانواده های جان باختگان جنبش اخير و دهه ۶۰

باز هم دو جوان بی گناه ديگر به نام های محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور را به جرمی واهی در ارتباط با " انجمن پادشاهی ايران"(اساساً وجود چنين انجمنی قطعی نيست) و در ارتباط با وقايع پس از انتخابات به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم کردند و در سحرگاه روز پنج شنبه هشتم بهمن ماه، به دار آويختند. در حاليکه بر اساس شواهد اين دو جوان را سه ماه قبل از انتخابات دستگير کرده بودند.
همچنين مطلع شديم که رژيم جمهوری اسلامی نه تن ديگر از جوانانی که در اعتراضات خيابانی عليه رژيم دستگير شده اند، به مرگ محکوم کرده است. علاوه بر اين ده ها تن ديگر از معترضين و مخالفين اين نظام در زندان های سراسر ايران و بويژه در کردستان در زير شکنجه و در خطر مرگ قرار دارند.

به هوش باشيم و صدای اعتراضمان را بلند و بلندتر کنيم و نگذاريم که اين جنايات دوباره تکرار شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


امروز جنبش مردم ايران به مرحله ای سرنوشت ساز از مبارزات خود نزديک شده است. سی و يک سال پيش شاه رفت و حکومت اسلامی انقلاب مردم را با دروغ و ريا مصادره کرد و قدرت را به دست گرفت. پس از چند سال اول انقلاب که مبارزات هنوز شکل علنی داشت، جنگی خانمان سوز به راه انداخت تا بتوانند صدای اعتراض مردم را به بهانه دفاع از حريم کشور به شدت سرکوب کند. در دهه ۶۰ بسياری از نيروهايی را که در پيرروزی انقلاب شرکت داشتند را به زندان ها انداخت و تحت شديدترين شکنجه ها قرار داد و برخی را نيز به جرم "محاربه" و يا "مرتد" به اعدام محکوم و سربه نيست کرد. ولی امروز شرايط مبارزه مردم با آن روزها تفاوت اساسی دارد. جمهوری اسلامی ديگر نمی تواند جوانان و مردم بيگناه را بی سر و صدا به زندان ها بياندازد، تحت شديدترين شکنجه ها قرار دهد، سر به نيست کند و موضوع را لاپوشانی کند. در آن زمان حکومت توانست ميان مردم و نيروهای سياسی فاصله بياندازد و هر نوع صدای اعتراضی را سرکوب کند و سبعانه ترين جنايات را در سکوت مطلق مرتکب شود و بهترين جوانان اين مرز و بوم را در تابستان سال ۶۷ در دادگاه های چند دقيقه ای به مرگ محکوم و تيرباران کند و يا به دار بياويزد. آن زمان تنها خانواده ها بودند که به تنهايی ولی در کنار هم پيگير مسايل و مشکلات خود بودند. امروز هر يک نفر که کشته می شود هزاران نفر مدعی دارد. فقط خانواده های آنها نيستند که نسبت به موضوع اعتراض دارند بلکه تمامی مردم ايران و بسياری از مردم سراسر جهان نسبت به اين جنايات اعتراض می کنند. امروز جمهوری اسلامی ديگر به راحتی نمی تواند اتهام و جرم برای زندانی بتراشد و بدون سر و صدا به جنايات خود ادامه دهد. امروز حاکمان اسلامی ديگر نمی توانند با تهمت هايی که می زنند مردم را ساکت کنند و مردم به تنگ آمده از استبداد و ستمگری را خاموش کنند. امروزه مبارزات مردم مرتباً به روز می شود و اشکال نوين تری به خود می گيرد. اگر در زمان انتخابات فقط صدای اعتراض مردم برای " رأی من کو؟" شروع شد ولی امروز سطح مبارزات مردم ارتقا يافته و خواهان نابودی ديکتاتوری هستند. امروز مردم در گروه ها و دستجات متفاوت(کارگران، دانشجويان، زنان، معلمان و ...) از ابعاد مختلف اقتصادی، سياسی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی صدای اعتراض، آزادی خواهی و عدالت طلبی خود را به گوش مردم سراسر ايران و جهان می رسانند.

تفاوت کشتار ديروز و امروز حاکمان اسلامی

رژيم در دهه ۶۰ برای تثبيت خود دست به کشتارهای وحشيانه هزاران زندانی سياسی زد و هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه کرد ولی امروز از سر ترس و برای جلوگيری از سقوط خود شوهای تلويزيونی راه می اندازد، اعتراف گيری می کند و دست به کشتار می زند و به خوبی می داند که شمارش معکوس شروع شده و ديگر زمان زيادی برای ماندنش نمانده است. اشتباهی که رژيم امروز مرتکب می شود اين است که در آن روز با جدا کردن نيروهای سياسی و خفه کردن صدای مردم و نرسيدن خبر اعدام ها به مردم، توانست سال ها حکومت کند ولی امروز ديگر نمی تواند. هم اکنون شاهديم که برای اعدام اين دو جوان دهها اعلاميه و اطلاعيه همدردی و صدای اعتراض بلند شده است. تمام مردم دنيا از آن مطلع شده اند و با خانواده اين جان باختگان ابراز همدردی می کنند. رژيم جمهوری اسلامی ديگر نمی تواند با خيال راحت انسان های بيگناه را به چوبه های دار بسپارد و آسوده سر بر بالين بگذارد. امروز تمامی حرکات رژيم زير ذره بين است و بلافاصله هر حرکتی به تمامی دنيا مخابره می شود. نيازی به خبرنگار و روزنامه نگار رسمی و خبره نيست. مردم خود رسانه هستند و بلافاصله تمامی اخبار و فجايع را به گوش تمامی مردم ايران و جهان می رسانند.

تفاوت حرکات ديروز و امروز مردم

امروز مبارزات مردم همه گير شده است و فقط نيروهای سياسی نيستند که جلوی رژيم ايستاده اند و به همين دليل حکومت ديگر نمی تواند در سکوت به جنايات خود ادامه دهد. ديگر خانواده های زندانيان سياسی تنها نيستند؛ ديگر خانواده های کشته شدگان تنها نيستند؛ ديگر مادران داغدار و عزادار تنها نيستند؛ امروز خانواده های محمدرضا، آرش، فصيح، احسان، کيانوش، ندا، اشکان، سهراب و ... تنها نيستند و تمامی مردم با آنها همدردی و همراهی می کنند؛ امروز مردم ديگر به دنبال رفتن يک ديکتاتور نيستند و بر عليه ديکتاتوری مبارزه می کنند؛ امروز مردم در کنار يکديگر می ايستند و بر عليه استبداد مبارزه می کنند، امروز مردم به چشم خود می بينند که رژيم در خيابان و زندان ها چه جناياتی مرتکب می شود و با دروغ و ريا برای حفظ خود دم از اسلام می زند؛ امروز ديگر همه مردم در کوچه و خيابان می دانند که در سال های سياه دهه ۶۰ و بخصوص در اعدام های جمعی سال ۶۷ در سياه چال های رژيم چه بر سر جوانان آوردند و بر خانواده های جان باختگان چه رفته است؛ امروز مردم مصمم تر از هميشه می خواهند به خواسته های خود دست يابند و به عينه شاهديم که هيچ چيزی نمی تواند آنها را از تصميم خود منصرف کند. امروز مردم حاضرند هر فشاری را تحمل کنند تا به خواسته های خود دست يابند.
ما جمعی از خانواده های جان باختگان دهه ۶۰، ضمن محکوم کردن جنايات اخير جمهوری اسلامی، بر اين ايده پای می فشاريم که تمامی اين جنايات سی و يک ساله "جنايت عليه بشريت" بوده است و بايستی در يک دادگاه مردمی محاکمه شود. همچنين از تمامی مردم ايران و سراسر جهان، بخصوص خانواده هايی که در جريانات اخير مورد ظلم و تعدی جمهوری اسلامی قرار گرفته اند می خواهيم که اين درد مشترک را با هم فرياد زنيم و برای رسيدن به خواسته ها و مطالبات زير تا رسيدن به نتيجه از پای ننشينيم.
۱. پی گرد و محاکمه ی مسببين کشتارهای دهه ی شصت،(به ويژه اعدام های دسته جمعی سال ۶۷) و همچنين مسببين سرکوب، کشتار، شکنجه، تجاوز و اعدام های حوادث اخير
۲. اعلام اسامی دفن شدگان دهه ی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشته شدگان و زندانيان وقايع اخير
۳. آزادی بدون قيد و شرط تمامی زندانيان سياسی و عقيدتی
۴. الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هر عنوانی
۵. دريافت کيفرخواست محکومين سياسی و اعدام شدگان در طی اين سی و يک سال و افشای علت اعدام آنان
۶. دريافت وصيتنامه اعدام شدگان
۷. به رسميت شناختن محل دفن اعدام شدگان سی و يک سال حاکميت اسلامی در تهران و شهرستان ها و تحويل بدون قيد و شرط کشته شدگان حوادث اخير به خانوادهها و اجازه ی برگزاری مراسم در منازل و يا سر خاک اين کشته شدگان
۸. اجازه ی گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان
۹. پيگرد و محاکمه ی آمرين و عاملينی که اقدام به تخريب خاوران و گورستان های مشابه در تهران و ساير نقاط ايران کرده و به آزار خانواده ها درطی اين سال ها پرداخته و می پردازند،
۱۰. بازگرداندن حقوق شهروندی خانواده ها و متوقف کردن هرگونه محدوديت و محروميت اجتماعی، سياسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان... و
۱۱. پذيرش و حفظ گورستان خاوران و گورستان ها و يا قبرهای مشابه در تهران و ساير نقاط کشور به عنوان سندی تاريخی از جانب نهادهای محلی و بين المللی

۱۲ بهمن ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016