شنبه 24 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ندای سبز آزادی: ما سبزها از اين پس تنها رهبری موسوی، کروبی و خاتمی را به رسميت می‌شناسيم

يکی از آسيب‌های وارده به هر جنبش اجتماعی به وجود آمدن انشقاق و سردرگمی در بدنه آن به دليل چندسر شدن جنبش است و اين مساله در تاريخ يکصد سال اخير ايران بارها تکرار شده است. اختلاف آيت‌الله کاشانی و دکتر مصدق در جريان ملی شدن صنعت نفت که منجر به شکست نهضت شد يکی از اين موارد است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در مورد جنبش سبز نيز می‌توان همين آسيب را مطرح کرد. هشت ماه پيش مردم براساس رايی که به ميرحسين موسوی و مهدی کروبی دادند اعتراضی را بر عليه ناديده گرفته شدن حقوق سياسی اجتماعی‌شان آغاز کردند. از آن پس ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و سيدمحمد خاتمی به عنوان رهبران اصلی جنبش و مورد توافق سبزها مطرح شدند.

يکی از آسيب هايی که در ماههای اخير جنبش سبز گرفتار آن شده است به راه افتادن موجی از افراد است که چه بسا با نيات خيرخواهانه باعث سردرگمی حاميان جنبش در تصميم‌گيری در بزنگاه‌های حساس شده است. اين آسيب از يک سو به خاطر محدوديت‌های شديد رسانه‌ای موسوی و کروبی در داخل کشور، و از سوی ديگر به خاطر دسترسی وسيع‌تر و آسان‌تر اين افراد به رسانه تشديد شده است.

از بيانيه‌های تک نفره و چند نفره گرفته تا برخی ادعاهای بلند پروازانه همگی به اين تفکر دامن می‌زند که عده‌ای که خود را پيشروان جريان سبز
می‌دانند نوعی زاويه بندی با رهبران اصلی اين جنبش پيدا کرده‌اند. گذشته از وجود يا عدم وجود اين زاويه بندی، بايد به آسيب جدی تاکتيک‌های
چندگانه و ايجاد سردرگمی در ميان مردم اشاره نمود. به عنوان مثال ميرحسين موسوی، در سخنان اخير خود از مردم خواسته بود تا با آنچه او از آن به «هويت واقعی» تعبير کرده بود به ميدان بيايند. اين «هويت واقعی» همان سبزپوش به ميدان آمدن بود که با منطق سياسی جنبش سبز هم مطابقت داشت. اما به خاطر سعی و خطاهای عده‌ای فعال دنيای مجازی و دور از فضای واقعی جامعه ايران جمعيت سبزپوش ميليونی ديروز در ميان ساير راهپيمايان جذب شد و به چشم نيامد و فرصت سوء استفاده از اين ماجرا را برای رسانه‌های حامی کودتا فراهم کرد.

اما آيا اين تمرکز بر روی مواضع سه رهبر فعلی جنبش به معنای حذف يا ناديده گرفتن ديگر پيشروان است؟ پاسخ به اين سوال منفی است. تبعيت از سه رهبر اصلی جنبش که با در نظر گرفتن ظرفيت‌های موجود داخل کشور، اعلام موضع می‌کنند به تداوم و بقای هدفمند جنبش کمک می‌کند. ديگران همواره حق نظردهی و اعلام موضع را دارند. تنها چيزی که در اين ميان بايد از آن کناره گرفت ادعای رهبری جنبش از سوی پيشروان اين جريان است. يک جريان سياسی- اجتماعی برای بقای خود نياز به ساماندهی دارد و اين ساماندهی همچنان که نيازمند همفکری با بزرگان آن جريان سياسی است نيازمند نظم و دوری جستن از چندگانگی نيز هست. بسياری از حاميان جنبش سبز ممکن است بر اساس حقی که دارند مواضع شخصی خود را در مورد امر سياست و دين و فرهنگ بيان نمايند اما وقتی رهبران اصلی از پيشروان يک جريان تفکيک شده باشند، اظهار نظر يک شخص واحد باعث سلب اعتماد از يک جريان مردمی نمی‌شود.

بنابراين به نظر می‌رسد در اين مرحله حساس در حيات جنبش همگی ما سبزها وظيفه داريم به رهبری موسوی، خاتمی و کروبی تا زمانی که خواست‌های واقعی جنبش سبز را دنبال می‌کنند، گردن نهيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016