خرمن خرمن گل، برای زنان ميهنام، عفت ماهباز
سرمان را بالا بگيريم، تلاش کرديم. آنگاه که جامعه در سکوت بود، پيک شادی بوديم. با دفترچهی قوانين به نزد مردم رفتيم. گفتيم، نوشتيم و نوشتيم و گفتيم. و ما پيروز نبرد پیگيرمان شديم اگر چه تا بهدست آوردن حقمان راه درازی در پيشرو داريم. يک ميليون امضا، يک ميليون آگاهی به همراه آورد
٨ مارس امسال، روز همبستگی با زنان زندانی، همبستگی با مادران داغدار
روز جهانی زن (٨ مارس) را با ياد عاليه اقدام دوست، زينب بايزيدی، روناک صفارزاده که از سال ۱۳۸۶ در زنداناند و خانمها امبنين ابراهيمی، الهام احسنی، فاطمه رستگاری، ليلا سيفاللهی، ژيلا کرمزاده مکوندی، از حاميان مادران داغدار؛ و ۳۳ زندانی سياسی زن، که بعد از انتخابات دستگير شدهاند را، گرامی میداريم. اين زنان هيچ نکردهاند جز برابرخواهی و آگاهگری در برابر تبعيض. اين کارها هيچکدام جرم نيست. آزادی اين زندانيان خواست همهی ماست.
بهنظر اينگونه میرسد، امسال ٨ مارس را در ايران در سکوت برگزارمیکنند. امسال ٨ مارس چه برنامهای را نوشين تدارک ديده؟ امسال پروين چه تدارک کردهاست؟ امسال ٨ مارس، منصوره با کی کار میکند؟ امسال طلعت و پرستو، شهلا و ليلا در تبوتاب کدام برنامهاند؟ ژيلا و هنگامه و شيوا کجایاند؟ زينب مهری؟
اين روزها جنبش زنان به فکر يارانی است که در زنداناند. به جرم کمپينی؛ به جرم دفاع از حقوق کودک؛ به جرم دفاع از صلح؛ به جرم مادر صلح بودن؛ به جرم دفاع از حقوق بشر؛ به جرم پرسيدن رای من کجاست؟ مهوش مهاجر، در کنار مادران عزادار قصهی پُر غصهی برادرش بهزاد را میگويد که در روزهای اخير کشتهشده و اينکه جرم او عضو کمپين يک ميليون امضا است. جنبش زنانیها به ياد مادرانی هستند که ندایشان در خون نشسته. به فکر زندانيانی که در زنداناند:
آذر منصوری، نفيسه اصغری، گلناز توسلی، تارا سپهریفر، حميده قاسمی، مهديه گلرو، عاطفه نبوی، نيلوفر هاشمیآذر، بهاره هدايت، مريم قنبری، الهام احسنی، سما بهمنی، مريم ضياء، نازنين فرزانجو، ماهفريد منصوريان معمار، سعيده ميرزايی، شيوا نظرآهاری، مهسا جزينی، مريم کريمی، پروين کهزادی، سميه مؤمنی، رومينا ذبيحيان، مهرانه آتشی، بنفشه دارالشفايی، نيلوفر لاریپور، ملودی محمودی، هنگامه شهيدی، بدرالسادات مفيدی، ليلی فرهادپور، نوشين جعفری، نعيمه دوستدار، زينب کاظمخواه؛
اين زنان زندانی، دربندند، در زنجير. آيا در سلولشان تنها نشسته اند؟ يا همه کنار هم در يک بندند؟ چه ترکيب جالبی است اين مجموعهی ۴۰ نفری، اگر در کنار هم باشند.
روزنامهنگار و نويسنده؛ عضو دفتر تحکيم وحدت، فعال حقوق کودک، فعال حقوق بشر، فعال محيط زيست، اعضای گزارشگران حقوق بشر، روزنامهنگار، از اعضای کمپين يک ميليون امضا، عکاس هنری، مدرس موسيقی، فيلمنامهنويس، ترانهسرا، آهنگساز، دبير انجمن اسلامی، اعضای مجموعه فعالان حقوق بشر، معاون سياسی دبيرکل جبهه مشارکت، وکيل پايه يک دادگستری، از بهاييان فعال دانشجويی...
تصور کنيد اين ترکيب در يک بند زندانیاند .زندانی که اگربشود درآن اندکی نفس کشيد و با هم حرف زد. چه هشت مارس با شکوهی آنها دارند. ماهفريد منضوريان، حکايتگر قصه زنان دربند دههی ۶۰ و ۸ مارسهايی که زنان زندانی در خفا برگزارمیکردند میشود و از تئاترهای طنزی میگويد که زندانيان آن را در ذهنشان میساختند و بدون تمرين اجرا میکردند. همين خود فضای خندهآور ماجرا را بيشتر مینمود. با اگرهای ما، اين فرهيختگان زن ماجراهای زيادی برای تعريفکردن دارند. برای برگزاری جشن در خفا، چيزی کم ندارند. کافی است در گمان تصور کنند و به سخن بنشينند. ترانهسرا، ترانهی آزادی زن را میسرايد؛ آهنگساز بر آن نوايی خوش مینهد؛ سناريو، قصهی آزادی زنان کشور ماست و کارگردان فيلم را به پايان میبرد؛ با خرمنی از گل برای زنان. همهی زنان همنوا میخوانند:
دستهایمان را در باغچه کاشتيم.
ديروز هم نبود
ديری از آن گذشته بود
سرانجام سبز شديم
برابری ثبت شد؟ نشد!
اما پيروزمند ميدان نبردی نابرابر شديم.
جنبش يک ميليون
در سبزی سبز خيابانها پيروز شد؟
چند ميليون امضا در مشت مردم شد
تقديم شد
خرمن خرمن گل صحرايی
خرمن خرمن گلهای صحرايی برای جنبش يک ميليون امضا که به پيروزی رسيد! مگر دنبال يک ميليون امضا نبوديم؟ مگر ما فعالين جمعآوری يک ميليون امضاء برای آگاهگری تودهی مردم، شهر به شهر، ده به ده ، کوچه به کوچه و خانه به خانه نرفتيم و روايتگر قوانين تبعيضآميزبرای زنان نشديم؟ ما اگر امضایمان به يک ميليون نرسيد اما حاصل کارمان به ثمر نشست. هزاران هزار زن و مرد در خيابان فريادشان فرياد برابری بود. آنها همفکران زنان دربند بودند، ياران جنبش سبز برابریخواه هستند. پيروزی بيشتر، در آينده نشسته و منتظر اقدامهای ما زنان است. سالهاست نهراسيديم؛ سالهاست خيابان، کوچه، دانشگاه را عرصهی نبرد کرديم و زندانها هم از ما بینصيب نماند. روزهايی که زنان را در خيابانها به جرم "رای من کجاست" روانهی زندان کردند. از سوالهای اصلی بازجويان از زنان اين بود که شما آيا با کمپين يک ميليون امضا همکاری میکنيد؟ و کمپين و عملکردش، محور سوالات آنها بود.
خرمن، خرمن گل برای زنان سرزمينام. سرمان را بالا بگيريم، تلاش کرديم. آنگاه که جامعه در سکوت بود، پيک شادی بوديم. با دفترچهی قوانين به نزد مردم رفتيم. گفتيم، نوشتيم و نوشتيم و گفتيم. و ما پيروز نبرد پیگيرمان شديم اگر چه تا بهدست آوردن حقمان راه درازی در پيشرو داريم. يک ميليون امضا، يک ميليون آگاهی به همراه آورد.
۱۵ سال است که هر ساله در روز ۸ مارس زنان ايرانی روزهای به ياد ماندنی و تاريخساز باقی گذاشته اند. کسانی که در اين سالها، در تقويت جنبش زنان کوشيدند مهرانگيز کار و شيرين عبادی، نوشين احمدی، پروين اردلان، شهلا شرکت سردبير مجلهی زنان، که مجلهاش، نقش بهسزايی در زمينهی توضيح تئوری فمنيستی، از خود بهجای نهاده است. در در اينسوی مرز، پروين پايدار، افسانه نجمآبادی، نيره توحيدی و هايده مغيثی... از جمله زنانی هستند که در تقويت جنبش داخل ايران نقش بهسزايی داشتند. زنان در داخل ايران طی مدت زمان کوتاهی توانستند با بهرهگيری از جنبش جهانی زنان در پيوند با فرهنگ و سنن ايرانی حرکتی درست بهوجود آورند و آن را تداوم بخشند.
زنان را بايد در تلاشها و گسترش صلح بازشناخت. در جنبش سبز، زن و مرد دوشادوش هم به خيابانها آمدند. زنان همه جا حضور فعال و موثر خود را نشان دادند. در برخی مناطق زنان جلودار و فريادکنندگان آزادی بودند. زنان با حضوری موثر و مستقل در جنبش همگانی و حقوق بشری سبز نشان دادند که توان و يارای ادامه مبارزه پيگير و مسالمتآميز را دارند.
در اين روز پرگل برای زنان، جا دارد از مردان برابریخواه کمپين يک ميليون امضا، مازيار سميعی و کاوه مظفری که اخيرا در زندان بودند؛ و کاوه کرمانشاهی که هنوز در زندان است؛ ياد کرد.
عفت ماهباز
هشت مارس ۱۳۸۸ لندن
زير نويس
اولين ۸ مارس بعد از انقلاب، در اسفند ۱۳۵۷ اعتراض به حجاب اجباری بود.
بعد از آن برای سال ها ۸ مارس به حوزهی خصوصی تبعيد شد. در سراسر دهه ۶۰ ، ۸ مارس در محافل مطالعاتی فعالين زن و در خانهها گرامی داشته میشد. اين وضعيت تا دورهی اصلاحات ادامه يافت.
بازگشت به حوزه عمومی در اواخر دهه ۷۰ صورت گرفت.
امروز تداوم فعاليتهای زنان به منظور برقراری برابری زنان و مردان و دامنزدن به بحث حقوق برابر، در ايرانزمين، در گوشه کنار جهان مديون جنبش يک ميليون امضا است. مردم ايران در هيچ دورهای از تاريخ معاصر ما به ياد ندارند که بحث برابری زن و مرد در چنين سطح وسيعی در جامعه، عمومی شده باشد. اين همه، پیآمد حرکت کمپين يک ميليون امضا است. ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ نقطهی عطف جنبش يک ميليون امضا گرديد.