شنبه 4 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زنجير اتم و آزادی، الاهه بقراط، کيهان لندن

کيهان لندن ۲۲ آوريل ۲۰۱۰
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com

حالا که به جمهوری اسلامی رسيد، آسمان تپيد! تدابيری که در کنفرانس جهانی واشنگتن به دعوت باراک اوباما رييس جمهوری آمريکا اتخاذ شد، رژيم اسلامی ايران را به شدت نگران کرده است: عرصه بر دزدها و قاچاقچيان اتمی تنگ می‌شود!

جعبه سياه جمهوری اسلامی
روی کار آمدن باراک اوباما اين توهم را در برخی خوش‌خيالان درون و بيرون حکومت جمهوری اسلامی به وجود آورد که مناسبات بين دو کشور بهبود خواهد يافت. اين توهم و خوش‌خيالی البته بی‌سبب نبود. مشکل فقط در اين بود که زمينه عينی نداشت. چگونه؟
بی‌سبب نبود به اين دليل که باراک اوباما اين ظرفيت سازشکارانه و سياسی را داشت که حتا در پيام نوروزی خود در سال ۸۸ پيش از ملت ايران، «رهبر» جمهوری اسلامی را خطاب قرار دهد و يک روز پيش از «انتخابات» ۲۲ خرداد نامه فدايت شوم برای حاکمان رژيم اسلامی ايران بفرستد. زمينه عينی نداشت، به اين دليل که باراک اوباما فقط يک طرف قضيه است. آن طرف ديگر، يعنی مجموعه جمهوری اسلامی اين ظرفيت را نداشت که موقعيت را سنجيده و آن را به سود خود ارزيابی کند. شايد بودند کسانی در جمهوری اسلامی که اين موقعيت را تشخيص دادند، ليکن ماجرای تقلب انتخاباتی و ماندن احمدی‌نژاد در مقام رياست جمهوری و اعتراضات گسترده مردم، کاسه و کوزه همه را به هم ريخت. نه تنها نظام و مخالفانش، هر دو، به سوی راديکال شدن پيش رفتند، بلکه جامعه جهانی نيز به ماراتن تعيين تکليف با جمهوری اسلامی پيوست.
در درون کشور، هر چه نظام بر شدت سرکوب افزود، سطح خواست‌ها را بيش از پيش و سرانجام تا شعار مرگ و نابودی خود بالا برد. لطفا کسانی که چوب و چماق خودشان يادشان رفته و آلزايمر سياسی به آنها اجازه نمی‌دهد که به ياد بياورند خودشان چه نقشی در شکل‌گيری چنين نظامی داشتند و چگونه «رهبر» و دولت کنونی را در زهدان خود پروردند، اين چند خط را نخوانند که مبادا «خشونت» موجود در شعار «مرگ بر استبداد» و «مرگ بر ديکتاتور» حالشان را بد کند و خوشی استفاده از امکانات مادی و معنوی اروپا و آمريکا را به کامشان تلخ نمايد!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


از آن سو هر چه عمق نارضايتی جامعه بيشتر آشکار شد، رژيم بيشتر به فکر «تضمين امنيتی» از طريق اتم و در پيامد آن، جهان بيش از پيش به فکر پيشگيری از آن افتاد! به اين ترتيب کلاف سر درگمی شکل گرفت که هر چه بيشتر زمان می‌گذرد، شرايط يک درگيری تمام عيار نظامی و جنگی را روشن‌تر در برابر چشم می‌نماياند.
در مورد جمهوری اسلامی، اين تنها روش و عمل سياسی نيست که راديکال می‌شود. زبان بی‌ادبانه و سخيف زمامداران جمهوری اسلامی نيز که بی‌ترديد در تاريخ ايران و در ميان بی‌کفايت‌ترين زمامداران اين مرز و بوم کاملا بی‌نظير است، به شدت راديکال می‌شود. زبان خونين و گنديده‌ای که سرانجام نه سرِ سبز، بلکه کله پُربادِ جمهوری اسلامی را بر باد خواهد داد.
آيا در جعبه سياه جمهوری اسلامی پس از سقوط چه يافت خواهد شد که بتوان دريافت کدام ارزيابی‌های سياسی و اقتصادی، کشور را گرفتار چنين شرايطی کرده است؟ چه چيز بين اين زمامداران و هم چنين بين آنها و برج‌های جامعه جهانی رد و بدل شده است که بتواند گرهی از چگونگی شکل‌گيری اين شرايط بگشايد؟
با تجربه‌ای که در دست است، به جز برخی توطئه‌های درونی برای سر به نيست کردن يکديگر، به نظر نمی‌رسد راز سرپوشيده‌ای در آن جعبه سياه نهفته باشد که تنها پس از سقوط نظام جمهوری اسلامی برون افتد. وضعيت سياسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و مافيای سپاه و روحانيت بيش از آن آشکار است که از چشم کسی پنهان مانده باشد. زد و بندهای پنهان لابی‌های جمهوری اسلامی در خارج کشور نيز بيش از آن ناکام از آب درآمده‌اند که نتوان شدت برخورد جامعه جهانی را با جمهوری اسلامی ديد. درست در همان لحظه‌‌ای که جمهوری اسلامی از تکرار اينکه ديگر يک قدرت اتمی شده است، خسته نمی‌شود، ناگهان جهان به فکر خلع سلاح اتمی می‌افتد! اينجاست که آسمان جمهوری اسلامی تپيد!

جعبه سياه جهان
باراک اوباما که مانند هر رييس جمهوری ديگر آمريکا و اروپا حاضر است برای حفظ صلح جهانی، فرمان هر جنگی را صادر کند، در ۲۳ و ۲۴ فروردين ميزبان بيش از پنجاه کشور جهان بود تا به تبادل نظر و تصميم‌گيری درباره خلع سلاح اتمی بپردازند. ايران، کره شمالی و سوريه به اين نشست دعوت نشده بودند. اسراييل نيز خود در آن شرکت نکرد تا مبادا مجبور شود روزی پيمان ان پی تی را امضا کند.
بر خلاف بوق و کرنای خبرگزاری‌‌ها و زمامداران جمهوری اسلامی که خبر از شکست اين نشست داده و مژده دادند که به کوری چشم جهان، کنفرانس واقعی خلع سلاح جهانی قرار است ۲۷ و ۲۷ فروردين با شرکت ۱۵ کشور در تهران برگزار شود، کنفرانس واشنگتن يکی از موفق‌ترين گردهمايی‌های امنيتی جهان پس از جنگ جهانی دوم ارزيابی شده است چرا که در آن تصميمات عملی گرفته شد. آری، موضوع خلع سلاح اتمی جدی است. آن هم به يک دليل ساده: تروريسم اسلامی جدی است!
ناگفته نماند که توليد سلاح‌های اتمی امر ساده‌ای نيست که گروه‌های تروريستی از جمله القاعده بتوانند آن را به انجام برسانند. علاوه بر دانش لازم، به امکانات عظيم مادی و فنی نياز هست که تروريست‌ها تنها زمانی می‌توانند آنها را تأمين کنند که در حکومت يک کشور قرار گرفته باشند! جمهوری اسلامی و تروريست‌ها را جهان در اين نکته به هم وصل می‌کند.
از همين رو، کنفرانس واشنگتن توجه خود را بر روی امکان دستيابی گروه‌های تروريستی به تسليحات شيميايی و بيولوژيک متمرکز کرد که هم می‌توانند از حکومت‌های پشتيبان خود دريافت کنند و هم قابل سرقت و يا خريد و فروش در بازار سياه اتمی هستند. خشم جمهوری اسلامی نيز از کنفرانس واشنگتن عمدتا در همين نکته نهفته است: رژيم ايران تا کنون ميلياردها دلار صرف قاچاق اتمی کرده است. يک نمونه آن دو سال پيش توسط آلمانی‌ها به دادگاه اشتوتگارت کشيده شد که معلوم شد قاچاقچيان مورد اعتماد رژيم، با اطلاع و تأييد سازمان سيا، ابزار دستکاری شده به جمهوری اسلامی می‌فروخته‌اند. فرار دانشمندان اتمی جمهوری اسلامی به کشورهای غربی و به ويژه آمريکا که نخستين آنها در اواخر دهه هشتاد ميلادی صورت گرفت، خود حکايت ديگريست. ولی سالها بعد، هنگامی که آن گونه معمول است، کشورهای غربی جعبه سياه خويش را زير عنوان اسناد امنيتی در دوره‌های سی و يا پنجاه ساله منتشر کردند، معلوم خواهد شد بلوف جمهوری اسلامی در مورد اتمی شدن و يا بودنش تا چه اندازه درست است. اين را همين امروز غربی‌ها بيش از هر کسی، حتی بيشتر از خود جمهوری اسلامی می‌دانند چرا که بهتر از خود رژيم از کيفيت ابزار و مواد اتمی که به آنها انداخته می‌شود، خبر دارند!
اين گونه است که غرب از بمب اتمی جمهوری اسلامی هراس ندارد. زيرا می‌داند اين رژيم از ساختن آن ناتوان است. غرب اما به «بمب اتمی» مجازی جمهوری اسلامی، نياز دارد تا بتواند مناسبات سياسی بين‌المللی را سامان دهد. اين بمب مجازی به کار مبارزه با تروريسم نيز می‌آيد! اين بمب مجازی در زمينه تأمين سوخت نيز معجزه می‌کند. روسيه را پيش از اين «قانع» کرده، چين را هم به زودی «قانع» می‌کند. نه توطئه‌ای و نه خباثتی در کار است. مناسبات جهان بر اساس داد و ستد و سود متقابل عمل می‌کند. حکومتی که خود خويشتنن را از اين مناسبات دور نگه می‌دارد و به جای مشارکت در عرصه‌ای که تنها در همگامی با جامعه جهانی می‌تواند منافع ملی را تأمين کند، همواره مشغول شاخ و شانه کشيدن و بازی مضحک اقتدار پوشالی و قدرت منطقه‌ای است، نهايتا پوزه‌اش در هم کوبيده خواهد شد.
واقعيت اين است که همزمان با رويدادهای تقريبا يک سال گذشته، جهان فشارهای سياسی و تحريم اقتصادی را با اعتراضات درون ايران گره زده است. هر روز خبر از توقف قراردادهای مختلف سوختی و صنعتی با ايران می‌رسد. اقتصاد ايران با رکود بی‌سابقه و سياست‌اش با بحران‌های عميق اجتماعی روبروست. اعتراضات پس از ۲۲ خرداد ۸۸ تنها جرقه‌ای از کوه آتشفشان بود. هم برای جهان و هم برای ايران اکنون مسئله اين است که زنجيری که مسئله اتمی و بمب مجازی ايران را در آزادی جامعه ايران تنيده است، چگونه باز خواهد شد. غرب نيز دريافته است با يک رژيم معقول در ايران بهتر می‌تواند صلح منطقه و جهان را حفظ کند تا در معامله با رژيمی که نه روی حرفش می‌توان حساب کرد و نه در ميان مردم خود آينده‌ای دارد. آيا بنيه جنبش اعتراضی و آزادی‌خواهی در ايران به آن اندازه هست که بتواند با تکيه بر پشتيبانی سياسی و اقتصادی جهان به حل مشکلی به نام جمهوری اسلامی بيانجامد؟ يا اينکه سالها بعد به اسراری در جعبه سياه جهان پی خواهيم برد که همين امروز در حال رقم زدن سرنوشت نسل بعدی ايران است؟!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016