سه شنبه 7 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زهرا رهنورد: همه کارگران و معلمان زندانی را آزاد کنيد، جرس

جرس: در مصاحبه های خارج از کشور که سردمداران دولت فعلی انجام می دهند، مضمون يکی از مصاحبه ها نظر مرا به خود جلب کرد و البته بسيار متأثر شدم. آقای احمدی نژاد در يکی از مصاحبه هايی که در خارج از کشور داشته اند، ادعا کرده اند که در ايران آزادی وجود دارد، و مصداق آن را آزاد گذاشتن و آزاد بودن سران مخالفان خود دانسته اند. دراينجا من زهرا رهنورد بعنوان فرد کوچکی از ملت - همانطور که در گذشته بارها اعلام کرده ام – اعلام می کنم که به شخصه ترجيح می دادم که هزار بار خونم ريخته شود، قطعه قطعه شوم، اما قطره خونی حتی از سرانگشت کسی به زمين نريزد. سران جنبش سبز نيز بارها چنين مضمونی را در سخنان خود اعلام کرده اند که از جان خود گشته اند و هيچيک چيزی نمی خواهند جز سرافرازی و سعادت ملت؛ يعنی آزادی، دموکراسی، و قانونگرايی و رفاه ملی.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


• اما اين چه منتی است که بر سر ما می گذاريد که محيطی امنيتی و پليسی در جامعه برقرار کرده ايد؟

• اين چه منتی است که بر سر اصلاحات و رهبران آن که جوانان، زنان، و مردان را در خيابانها به گلوله بسته ايد، و زندانها را پر کرده ايد از انسانهای شريف، انسانهايی که فريادرسی جز خدا را ندارند؟

• اين چه منتی است که آزاديخواهان را در انفراديهای مخوف به غل و زنجير کشيده ايد؟ و عده ای را به بهانه های واهی و من درآوردی اعدام کرده ايد؟

• و زنان را که عزت و آبروی ملتند در هلفدونی ها به اقرار وادار می کنيد و البته موفق هم نمی شويد؟

ای کاش به جای اينهمه اقدامات بی فايده، با سران اصلاحات و معترضين ملت به گفتگو می نشستيد و گره ای را که با دست باز می شود، به دندانهای کند خودتان نمی سپرديد.

حالا هم فرصت باقی است. به مبارکی دو روز بزرگ، روز کارگر و معلم می توانيد - به طور نسبی - نشان دهيد که می خواهيد دروغی را، که ادعا کرده ايد، به راست و حقيقت نزديک کنيد:

۱. همه کارگران و معلمان زندانی را بعنوان مقدمه اوليه آزاد کنيد.

۲. پس از مقدمه فوق، زنان را آزاد کنيد و سپس باقی زندانيانی را که گمنام يا مشهور در سراسر کشور پخش کرده ايد آزاد کنيد.

۳. يک انتخابات آزاد و دموکراتيک را در کشور برگزار کنيد

۴. به نصيحت مخالفان و نقد آنان توجه کنيد که به ورشکستگی کشاندن اقتصاد ملی که حاصل آن بيکاری، اعتياد و در هم ريختن خانواده ها است و بارها هشدار داده اند؛ يعنی کمربندها را محکم کنيد، از واردات بی رويه که تراز تجاری کشور را منفی کرده است دست برداريد. بورکينافاسو و زيمبابوه و چين و امثالهم را که تاج سرتان کرده ايد، کنار گذاريد، تا طومار کارخانه های ورشکسته و شکمهای گرسنه و کودکان چشم انتظار غذا و لباس، و کارگران بيکار، محصول سياستهای افتصادی غلط است، بسته شود.

۵. مطبوعات را که رکن چهارم نظامهای تفکيک قوا است آزاد کنيد.

۶. با ايجاد فضای فرهنگی (نه امنيتی) شادی تنفسی فکورانه را به ملت هديه کنيد...

و البته همه اينها، برای اينکه بيش از اين در سطح بين المللی و داخلی دروغگو جلوه نکنيد، يک قدم از هزار قدمی است که پيش رو داريد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016