سه شنبه 14 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت‌وگوی سپهر سليمی با جلال ايجادی، استاد دانشگاه و عضو حزب سبزهای فرانسه در باره محيط زيست در ايران، نجات پاسارگاد

جلال ايجادی
فرهنگ و باز هم فرهنگ؛ ما نيازمند يک فرهنگ و دانش اکولوژيستی هستيم. فرهنگی که اقتصاد، تکنولوژی، سياست، محيط زيست و نيز امروز و فردا را پيوند زند. فرهنگی که طبيعت را از زندگی اقتصادی جدا نمی‌کند و به انسان می‌آموزد که تخريب طبيعت و اسراف در استفاده‌ی مواد طبيعی، يک اشتباه جبران‌ناپذير است. خطرات زيست‌محيطی بزرگ است، جامعه‌ی جهانی فعال است و جامعه‌ی ما در اين مورد دستخوش پس‌افتادگی است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


جلال ايجادی استاد دانشگاه وعضو حزب سبزهای فرانسه به پرسش های سپهر سليمی، مسئول بخش ميراث طبيعی بنياد ميراث پاسارگاد پاسخ می گويد


سليمی: آقای دکتر ايجادی همانطور که حتما مطلع هستيد وضعيت محيط زيست ايران در سراشيبی نابودی قرار دارد. فکر می کنيد اين وضعيت تا کی ادامه پيدا خواهد کرد؟
ايجادی:
درجهان شرايط زيست محيطی نابسامان است، افزايش گرمای زمين، نابسامانی های گسترده اقليمی، گسترش آلودگی های صنعتی، ويرانی جنگل ها، تخريب منابع طبيعی برای مدل مصرفی حاکم و توسعه بيماری ها و پاتولوژی های ناشی از آن از نشانه های اين بحران است. وضعيت ايران هم در رابطه با اين شرايط جهانی است و هم نتيجه اخلاق و تربيت شهروندان ايرانی و سياستهای رژيم سياسی و اقتصادی گذشته و حال ميباشد. بايد روند ويرانگر کنونی را کند کرد و اين امر نيازمند تحول فکری و روحی مردم، بسيج نيرومند نهادهای زيست محيطی، آگاهی احزاب و شخصيت های سياسی اجتماعی و همچنين اراده و سياست روشن بين حکومتگران ميباشد. متاسفانه عليرغم فعاليت روشنگرانه نهادها، روزنامه نگاران و شخصيت های طرفدار محيط زيست، عقب ماندگی هولناکی در جامعه وجود دارد. حتا نيروهای مترقی جامعه در ايران و در خارج کشور ذهن روشنی در اين باره ندارند و اين امر اساسی را فرعی تلقی ميکنند. اين ذهنيت بسته و عقب ماندگی فرهنگی و دانشی در کنار سياست های ويرانگرانه دولت و اقدامات کارگزاران اقتصادی دست بدست همديگر داده و دامنه بحران اکولوژيکی را افزايش ميدهد. بنابراين با اين وضعيتی که در ايران حاکم است روند نابودی ادامه پيدا خواهد کرد. کار بسيار مشکل است چراکه نيروهای مخرب محيط زيست قدرتمند هستند و امکانات روشنگری و راه های عملی و روزمره محدود ميباشند. در فرانسه از سی سال پيش مبارزه اکولوژيست ها آغاز شده و اينان به مرور به نهادهای تصميم گيری نفوذ پيدا کردند و انبوهی از انجمن ها، نهاد ها، روشنفکر و روزنامه نگار در اين راه تلاش ورزيدند و امروز اين جامعه حساس شده است. در ايران تا زمانی که تکان ژرفی بوجود نيايد و فرهنگ ضد مصرفی نيرومندی گسترش پيدا نکند و سياست های ويرانگرانه دولتمردان پايان نپذيرد سراشيبی و سقوط ادامه خواهد يافت.

سليمی: بزرگترين مشکلی که محيط زيست ايران با آن مواجه است را چه می دانيد؟
ايجادی:
مشکلات متعدد است و از آن جمله ميتوان از آلودگی های صنعتی و نفتی، از شهرسازی بی رويه و تخريب جنگل ها نام برد. هيچگونه معيار زيست محيطی از جانب بنگاه های توليدی رعايت نميشود و آلودگی ناشی از فعاليت صنعتی مهار نميگردد. بويژه آنکه اغلب اين واحد ها از مسئولان با آگاه و با تجربه در اين زمينه برخوردار نميباشند. در ايران مجموعه نظام صنعتی توليدی بايد مورد بررسی قرار گيرد، پروژه های ساختمان سازی و جاده کشی دوباره بازنگری بايد شود. ساختمانی که ميزان مصرف انرژی فسيلی اش بالاست با معيار های زيست محيطی انطباق ندارد. شهری که برای خاکروبه خانگی هيچگونه سياست بازيافت ندارد يک گره پيچيده است. درياچه اروميه در حال مردن است و اين يک واقعه دردناک است. پائين رفتن سطح آب اروميه به ميزان شش متر بيش از هر چيز ناشی از سياستهای توليدی صنعتی بنگاه های اقتصادی و تصميم های ريز و درشت نهاد های دولتی است. ايجاد سد سازی گوناگون روی رود هايی که به درياچه ميريزند وضع آن را بهم ريخته است. کل سيستم زيست محيطی مورد تعرض مدام است و بی لياقتی های برخی از مديران و سياست های ويرانگر و اقتصاد نفتی نقش اصلی را در ايجاد مشکلات بازی ميکند. نبود آزادی جهت يک تلاش همه جانبه فرهنگی سياسی و نيز نبود سدی در برابر خط اقتصادی سوداگرانه اجازه نميدهد تا سياست پر زور سراسری برای حفظ محيط زيست به حرکت در آيد. اداره و حل مشکلات محيط زيست مستلزم بودجه وسياستی روشن بوده، حال آنکه دولت در ايران خود مشکل افروز است و جلوی تلاش های غيردولتی و مدنی را ميگيرد و بهيچوجه قادر نيست يک سياست فرهنگی و آموزشی سازگاربا محيط زيست در دستور قراردهد.

سليمی: درست است که دولت بزرگترين تخريب گر محيط زيست است ولی واقعيت اين است که از سوی عموم مردم فشاری برای توجه به محيط زيست متوجه دولت نيست. علت اين مساله را چه می دانيد و راه برون رفت از آن چيست ؟
ايجادی:
پايه فرهنگی و خواسته های مردم در زمينه زيست محيطی در مقايسه با کشور های غربی پائين است و نظام آموزشی و تربيتی و برنامه رسانه های گروهی در افزايش رده و پايه فرهنگی تلاش لازم را ندارند زيرا که برنامه ريزان خود دستخوش اين واپس ماندگی هستند. مردم شهری توجه اصلی شان بسوی مصرف هرچه بيشتر بوده و مسائل زيست محيطی و خطرات و زيان های آنرا مورد توجه قرارنداده و کيفيت زندگی و کار را به نياز زيست محيطی پيوند نميدهند. بعنوان نمونه در فرانسه جمعيت شهری بصورت گسترده نسبت به کيفيت زيست محيطی حساس ميباشد و افزايش رای اکولوژيست ها در انتخابات اخير فرانسه بيانگر اين گرايش است. در ايران ژرفای اين حساسييت به اين ميزان نيست و بعلاوه تمايلات سازمان يافته که بعنوان يک نيروی فشار سياسی و آموزشی عمل کند وجود ندارد. يک نمونه ساده طرح جداسازی زباله و بازيافت، اينجا وآنجا از جانب شهرداری تهران مطرح شد ولی هيچگونه پيگيری در زمينه عملی شدن صورت نگرفت . پخش ساک زباله بين خانواده ها و برنامه عملی جمع آوری بازيافت هرگز انجام نشد و مردم هيچگونه اعتراض و خواستی در اين زمينه از خود بروز ندادند. هنگاميکه مردم با خودرو های خود روی ماسه و پلاژ در کناره آب دريا پارک ميکنند و زباله های خود را رها ميکنند ، دولت هم هيچگونه قانون و سختگيری حداقلی از خود بروز نميدهد. هنگامی که هوای تهران چنان آلوده است که منجر به افزايش سکته ميشود مردم اغلب ابراز ناخشنودی از هوا ميکنند ولی انتقاد خود را متوجه سياست های شهری و مسئولين امور نميکنند و در عمل کوتاه ميايند و پيگيری از خود نشان نميدهند. بنابر اين علاوه بر ويرانگری حکومتی و نهاد های وابسته به آن، آشنائی ودانش و حساسيت مردم ضعيف بوده و روحيات شديد مصرفی و آگاه نبودن به خطرات زيست محيطی واکنش آنان را کم سو و بی اثر نموده است. خواست اجتماعی پررنگ نيست و ذهن شهروند دستخوش عقب ماندگی است. از ياد نبايد برد که در فضای سياسی اجتماعی کنونی به ناگزير اقدام های مفيد نهادهای غير دولتی محدود گشته و آنها قادر نيستند با بودجه لازم به تلاش خود ادامه بدهند. جامعه ما نيازمند سيستم آموزشی و رسانه ای نيرومند در عرصه زيست محيطی ميباشد. دانشجويان و روشنفکران، فعالان مدنی و سياسيون ايران که در داخل کشور هستند و در اين زمينه حساس ميباشند می بايد کوشش های خود را دوچندان نمايند. اخبارفعاليت های نهادهای بين المللی و آثار دانشمندان و پژوهشگران جهانی بايد به ايران انتقال پيدا کند. آموزگاران و استادان و روزنامه نگاران و نهادهای زيست محيطی مسئوليت سنگينی بدوش دارند، مردم و بويژه نسل جوان را بايد آگاه ساخت.

سليمی: تا ۵ سال پيش و در اوج حاکميت دولت اصلاحات گفته می شد ششصد NGO زيست محيطی در کشور وجود دارد. در اين چند سال بسياری از آنها از بين رفته اند و يا فعاليتشان متوقف شده است . يکی از دلايل اين مساله ، دلسردی فعالان مدنی است. بسياری از فعالان مدنی زيست محيطی وقتی می بينند فعاليتهايشان به جايی نمی رسد دست از فعاليت می کشند. چه توصيه ای به اين گروهها داريد؟ راه حل چيست؟
ايجادی:
مبارزه در راه اکولوژی و نگهداری محيط زيست کار بسيار سخت و طولانی است. در ايران حاکمان ويرانگری ميکنند، بخش مهمی از مخالفان حکومت در برابر ديدگاه اکولوژيستی مخالفت کرده و مقاومت ميکنند و در اجتماع آگاهی زيست محيطی کم توان است. بعلاوه فعاليت مشتاقان محيط زيست در فضای سياسی اجتماعی کنونی و محدوديت های شديد مالی و فشارهای سياسی صورت ميگيرد. فعالين مدنی براحتی نمی توانند گفتگو داشته باشند، بحث وديدگاه خود را پخش کنند، نشست و سمينار گذاشته و با آزادی سياست های ضد زيست محيطی را افشا کنند و درک خود را با توجه به بحث هائی که در جهان در جريان است، گسترش دهند. وقتی که حجم کار عظيم است، هنگامی که نهاد های غيردولتی نمی توانند پشتيبانی مالی داشته باشند و پيوسته با خرابکاری در گير بوده و نتيجه کارخود را نمی بينند، اينان بناگزير دلسرد ميشوند. ولی دوستان چه راه ديگری جز ادامه کار است؟ فکر ميکنم کار شبکه ای و محفلی برای تبادل نظر و برخورد انديشه زيست محيطی لازم است، انتشار نوشته در برخی نشرياتی که هنوز در اين زمينه فعاليت دارند مثبت است، تشويق استادان به طرح اين مطالب در کلاس های خود ضروری است، فعالتر کردن سايت ها و فيس بوک دوستداران محيط زيست ميتواند کمک کند، برگزار کردن نشست و سمينار در ايران و در خارج کشور و توليد و ارائه نوشته در اين ديدارها مفيد است، برگردان نوشته های پژوهشگران جهانی به فارسی و معرفی آثار دوستان متخصص که در ايران هستند امر لازمی بشمار ميايد. نگه داشتن فعاليت نهاد های غيردولتی و ادامه کاری فعالان مدنی در چنين شرايط سختی بيان يک تلاش بزرگ بوده و اميد برانگيز است. بيست سال پيش اکولوژيست ها در جهان بسيار کم بودند ولی امروز به اعتبار همان تلاش های خرد و کم سو از آنجا که روی يک امر بنيادی پافشاری ميکردند و با صداقت و باوری نيرومند کارميکردند، توانستند رشد کنند و به يک نيروی پرقدرت تبديل شوند

سليمی: آيا در شرايط فعلی که دولتمردان به هيچ نظری توجه نمی کنند فعاليت در حوزه محيط زيست می تواند اثر بخش باشد . برای اثرگذاری بايد چه نکاتی مورد توجه قرار گيرد؟
ايجادی:
بطور عموم قدرت سياسی کهنه و کسانی که در قدرت هستند مخالف نوآوری ها و خواست های تازه و ژرف جامعه ميباشند. اين مبارزه اجتماعی و روشنفکری است که سياست نوين را به بالائی ها تحميل کرده و يا منجر به برآمدن گروه بندی تازه در قدرت ميگردد. دولتمردان بخاطر روح فرد گرايانه و ترجيح منافع کوتاه مدت مادی به منافع بلند مدت ملی و همچنين نبود شايستگی های حرفه ای به پديده های زيست محيطی علاقمند نمی باشند و دلبستگی به پول نفت و قدرت منافع بلند مدت ملی را از اولويت خارج کرده است. به اين ترتيب هيچ انتظاری از چنين مديرانی نمی توان داشت. اين واقعيت دليلی برای رها کردن تلاش در راستای محيط زيست نمی تواند باشد. بر عکس همه نيرو های آگاه و سياسی روشنفکری جامعه بايد به کار خود ادامه دهند. برای ايجاد حساسيت در جامعه بايد روی رابطه سلامتی و پاکيزگی محيط زيست تاکيد کنند. بايد خطرات آلودگی هوای شهری را جدی تلقی کنند و با آماری درست نشان داد که اين آلودگی ها در رابطه با سوخت فسيلی نفتی بوده و بی کفايتی دولت اجازه نميدهد تا اقدام جدی در اين زمينه انجام گيرد. از تخريب جنگل ها و منابع طبيعی بايد اسناد و فيلم تهيه کرد و آنهارا در مدارس و دانشگاه ها و رسانه ها و نيز در داخل و خارج از ايران منتشر نمود. چرا دولت قادر نيست از روند نابودی درياچه اروميه جلوگيری کند؟ در چه شرايطی بنگاه ها ی توليدی مواد مسموم شيميائی و خاکروبه صنعتی خطرناک را در طبيعت رها ميکنند؟ ميزان حيف و ميل خانواده ها در مصرف آب و برق چگونه ارزيابی ميشود؟ ميزان دريافت زباله ها ی شهری چقدر است؟ انجام مطالعات مقايسه ای با کشورهای صنعتی وپخش اين تحليل ها جهت آگاهی مردم يک امر بسيار مهم ميباشد. از روزنامه نگاران بايد خواست تا به شکل علمی و مرتب در زمينه زيست محيطی تحقيق نموده و آنها را انتشار دهند. برگزاری ميز گرد و نمايشگاه وشرکت در کنفرانس های بين المللی نقش برجسته ای در رشد آگاهی ها ميتواند داشته باشد. بايد تاکيد نمود که ايران برخوردار از سيصد روز آفتابی در طول يک سال ميباشد، ولی در جامعه ما از اين انرژی پاک و رايگان استفاده نميشود. پيوسته بايد تاکيد کرد که اکولوژی و اقتصاد تناقضی با يکديگر نداشته ، بلکه انتقاد نسبت به نوعی از اقتصاد است که برپايه مصرف ناهنجار و سود بيکران استوار بوده و به هيچ وجه به نيازهای گسترده امروزی بشريت و نياز های نسل های بعدی توجهی ندارد. اکولوژی در راستای توسعه پايدار بوده و مخالف تخريب منابع طبيعی برای مدل توليدی مصرفی لجام گسيخته کنونی است.

سليمی: برای ايجاد حزبی نظير احزاب سبزی که در اروپا و امريکا فعاليت می کنند چه شرايطی لازم است . آيا اين شرايط در کشور وجود دارد و اصولاً تفاوت احزاب سبز زيست محيطی با ان. جی. او های سبز زيست محيطی چيست ؟
ايجادی:
در تمام اروپا و آمريکا احزاب سبز وجود دارند. اين احزاب سياسی بوده و برنامه سياسی و حکومتی دارند. اين احزاب عليرغم تفاوت در سياست ائتلافی و برخی جنبه های سياسی اشان در برابر احزاب ليبرال ويا چپ کمونيستی و سوسيال دمکراسی برنامه ارائه داده و خواهان کسب قدرت ميباشند تا باين ترتيب بتوانند سياست های اکولوژيستی خو د را در سياست های دولتی جاری سازند. اين احزاب در تمام انتخابات مربوط به شهرداری ، منطقه ای، مجلس، رياست جمهوری و اروپا شرکت نموده و تلاش دارند با تغير تناسب قوا شرايط مناسبی برای پيشبرد اهداف خود بوجود آورند. به اين ترتيب وجود اين احزاب بيانگر آنست که نظام سياسی کنونی مبتنی بر دمکراسی ميباشد. در اين کشورها آزادی بيان وانديشه وآزادی احزاب و سنديکا وجود دارد و احزاب سبز در چارچوب چنين قوانينی فعاليت دارند و تلاش دارند از طريق مسالمت آميز و رای گيری بقدرت رسيده و برنامه سياسی اقتصادی فرهنگی خود را پياده کنند. اين نظام پلوراليسم سياسی را نمی تواند تحمل کند و از آزادی هراس دارد. برای اينکه در ايران حزب سبز با برنامه سياسی بتواند وجود داشته باشد بايد فضای پلوراليسمی و آزادی برای فعاليت حزبی برقرار باشد. در ايران نهاد های غير دولتی زيست محيطی تا حدوی فعال هستند و البته در اروپا اينگونه نهادها بسيارند و يک نيروی پر زور اجتماعی را تشکيل ميدهند. اين نهاد ها نقش بسيار مهم و واقعی داشته و در بسياری از موارد روی تصميم گيری های مسئولان سياسی و اقتصادی تاثير می گذارند. تفاوت اين نهاد ها با احزاب در اينست که نهاد ها در جستجوی کسب مسئوليت سياسی حکومتی نيستند، ولی بطور روشن خواهان تاثير گزاری بر تصميمات سياسی ومحدود کردن ويرانگری های زيست محيطی هستند. در ايران در شرايط فقدان دمکراسی، اين نهادها نقش مهمی ميتوانند بازی کنند. اگر چنانچه اين نهادها نيرومند باشند و عليرغم کارشکنی های دولتی بتوانند فعاليت آگاهی بخش خودرا ادامه دهند وبرای کم کردن و يا مهار کردن اقدامات تخريبی سازمانهای دولتی و بنگاه های اقتصادی عمل کنند، کارشان بسيار با ارزش خواهد بود. ولی روشن است که به شرايط اجتماعی سياسی موجود بيان نظرات اين نهاد ها اغلب در زمينه زيست محيطی صرف و تخريب در طبيعت محدود ميگردد و رابطه آن با بعد سياسی و اقتصادی مطرح نميشود.اکولوژی يک ديدگاه گسترده اقتصادی، سياسی، فرهنگی، فلسفی و زيست محيطی ميباشد. يک حزب سبز در راه کسب قدرت و با چنين ديدگاهی در جامعه عمل ميکند.

سليمی: در اساسنامه ان. جی. او های ايران بايد عنوان غيرسياسی بودن درج شود. آيا غير سياسی بودن ان. جی. او ها به معنی عدم دخالت و اعتراض به رفتارهای سياسيون است ؟
ايجادی:
نخير، هر شهروند نسبت به سياست های نادرست دولتی و عملکرد آن در زمينه های گوناگون پيوسته می تواند انتقاد داشته و آنها را مورد اعتراض قراردهد. يک نهاد غير دولتی که ميخواهد فعاليت مدنی داشته باشد و در پی نقد ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی و يا زيست محيطی ميباشد به ناگزير رفتار سياسيون حاکم و تصميم های آنان را به انتقاد می کشاند. ناهنجاری ها بويژه ريشه در سياست های اشتباه و اقدامات تخريبی مسئولان دارد. بنابراين نهادی که خود را غيرسياسی تعريف ميکند به ناگزير در امور مداخله کرده زيرا خود را مسئول می داند و می خواهد در زندگی اجتماعی مفيد و موثر باشد. در فرانسه ما شمار زيادی نهاد و انجمن داريم که قصد کسب قدرت ندارند ولی فعالانه طرح ها و سياست های دولتی را انتقاد کرده و پيشنهاد های خود را عرضه ميکنند. بعنوان نمونه در اينجا يک سازمان غير دولتی و غير سياسی سراسری بنام "خروج از فعاليت اتمی" وجود دارد که مخالف سياست اتمی فرانسه بوده و بر عليه فعاليت اتمی دولت در زمينه نظامی مبارزه ميکند. در اين انجمن اعضا با گرايش های سياسی گوناگون بوده ولی روی مخالفت ورزی عليه سياست اتمی اشتراک نظر دارند. حال روشن است که ما از يک وضع عادی دمکراتيک حرف ميزنيم، در شرايط تک صدايی اين ضوابط رعايت نميشود و سيستم خودسر و خفقانی هر آن حتا قواعد خودپرداخته را نيز نقض ميکند و سرکوب را در دستور کار خود قرار ميدهد. در شرايط ايران موانع بی شماری در برابر تلاش های جامعه مدنی و فعالين محيط زيست می آفريند و با سياستهای زشت و خشن خود مانع گسترش کردار اجتماعی و انديشه های آنان است. با اين وجود شهروندان و محافل و نهادها به کوشش خود ادامه ميدهند و همه اين تلاش ها به ناگزير با نقد و ارزيابی سياست های دولتی توام ميگردد. از آنجا که سانسور و خفقان جاری است اين گروه بنديهای اجتماعی نمی توانند تمامی نقد و انديشه خودرا در زمينه سياست ها، کمبودها، ويرانگری ها بيان کنند. نگهداری از محيط زيست مستلزم آزادی است، نيازمند برخورد انديشه هاست، محتاج طرح ها و پروژه ها بنيادی در اقتصاد و سياست و آموزش و پرورش ميباشد.

سليمی: برای اينکه محيط زيست به يکی از دغدغه های اصلی ايرانيان تبديل شود چه بايد کرد؟
ايجادی:
بايد نشان داد که يکی از دلايل اصلی توسعه بيماری ها مانند سرطان و سکته و نيز مسموميت های غذائی ناشی از آلودگيهای موجود در محيط زيست و سيتسم توليدی نامناسب است. خوب زندگی کردن يعنی سلامتی بيشتر و شرايط ناآلوده و پاک. اکولوژی متوجه سلامتی انسان و پاکيزگی زيستنگاه ميباشد. اکولوژی در جستجوی يک زندگی شاد و آسودگی خاطر شهروندان ميباشد. بنابراين نفع ايرانيان در اينست که توجه بيشتری به محيط زيست بکنند. محيط زيست سالم يعنی زندگی. اگر در تهران هوا بشدت مسموم است اين امر ناشی از عدم رعايت معيار های زيست محيطی در عرصه صنعتی و اقتصادی و مديريت شهری است. درايران پنجاه و شش ميليون هکتار مرتع و سبزه زار که دارای کمترين ميزان پوشش گياهی است، در معرض خطر‌های جدی قرار دارند. در دوره اخير پروژه ساخت بندر کاسپين بدون تحقيق آغاز شده و فاقد توجيه اقتصادی است. برای ساخت اين بندر بايد ۳۰۰ تا ۳۵۰ هکتار از دريای خزر خشک شود؛ امری که با توجه به حساسيت‌های زيست ‌محيطی و شرايط کنونی خزر نيازمند بررسی دقيق زيست‌محيطی است. ما ايرانيان بايد فکر کنيم که اين تخريب ها تحت عنوان پيشرفت اقتصادی به زيان تعادل عمومی جامعه و منافع نسل های بعدی ميباشد. اگر تاکنون ازقطع هزاران درخت کهن در فلان منطقه، ريختن زباله يا درست کردن آتش در طبيعت و رها کردن آن نگران بوديم، امروز بايد نگران آن باشيم که شماری از مردمان سرزمين مان در ماهشهر دست به کشتار دلفين ها، يکی از زيباترين حيوانات دريايی می‌زنند. اما به اين هم بسنده نمی‌کنند و روی لاشه حيوان، نام خود را به يادگار حک می‌کنند. واقعا چنين کردار و رفتاری ناشايست از کجا نشأت می‌گيرد؟ کجاست آن فرهنگ و تربيت مناسب که بازدارنده اين اقدامات فاجعه بار باشد؟ بايد يک جنبش فرهنگی نيرومند در حفاظت از محيط زيست فراهم آورد. رسانه های گروهی، آموزگاران و استادان، انجمن ها و نهادها و افراد آگاه ميتوانند نقش برجسته ای در فرهنگ سازی زيست محيطی ايفا نمايند. فرهنگ، و باز هم فرهنگ، ما نيازمند يک فرهنگ و دانش اکولوژيستی ميباشيم. فرهنگی که اقتصاد و تکنولوژی و سياست و محيط زيست و نيز امروز و فردا را به پيوند ميزند. فرهنگی که طبيعت را از زندگی اقتصادی جدا نميکند و به انسان می آموزد که تخريب طبيعت و اسراف در استفاده مواد طبيعی يک اشتباه جبران ناپذير است. جامعه بايد آموزش ببيند، بايد فکر کند، بايد با آمارهای درست و پيوسته رويدادهای زيست محيطی را تحليل کند. در اين زمينه ساختن فيلم های مستند مقايسه ای در مورد ايران که ويرانی جنگل ها ، آب شدن يخچالهای طبيعی، از بين رفتن تنوع گياه و پرنده، آلودگی آب ها و شرايط اقليمی، خاکروبه خانگی و صنعتی و غيره را نشان دهد به آگاهی مردم کمک اساسی می نمايد. در فرانسه نمايش فيلم آقای الگور معاون پيشين رياست جمهوری امريکا "حقيقت تلخ" تکان مهمی به جامعه داد. هر سال صدها فيلم و نمايشگاه و سخنرانی و بجث تلويزيونی و مقاله دانشگاهی و ژورناليستی به اجتماع عرضه ميشود، دانشگاهی ودانشجو، روشنفکر وشهروند ساده ، کارفرما و کارگر، زن ومرد از اکولوژی ومحيط زيست حرف ميزنند واين امردغدغه خاطر بخش مهمی از جامعه شده است. در ايران تمامی امکانات را بايد بکار گرفت. کتاب و روزنامه، سايت و فيس بوک، دبستان و دانشگاه، راديو و تلويزيون، نهاد غير دولتی و شهرداری، خيابان و خانواده، همه و همه فرصت مناسبی برای گفتگو و تبادل نظر در باره محيط زيست ميباشند. خطرات زيست محيطی بزرگ است ، جامعه جهانی فعال است و جامعه ما در اين مورد دستخوش پس افتادگی است. ما تلاش های خود را بايد همه جانبه و نيرومند سازيم، ما نيازمند دنيای بهتر هستيم.

سليمی: آقای دکتر ايجادی عزيز از اين که وقت خود را در اختيار ما گذاشتيد سپاسگزارم.

به نقل از [نجات پاسارگاد]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016