سه شنبه 4 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت‌وگو با ايرج مصداقی درباره قاضی مقيسه: شريرترين چهره زندان‌های جمهوری اسلامی در دهه ۶۰، کمپين بين‌المللی حقوق بشر

ايرج مصداقی فعال حقوق بشر و زندانی سابق در گفت وگويی با کمپين به شرح ويژگی های و سوابق قاضی محمد مقيسه پرداخته است.
ايرج مصداقی فعال حقوق بشر که به مدت ده سال از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ در زندان های اوين، قزلحصار وگوهردشت به سر برده است، درگفت وگويی با کمپين بين المللی حقوق بشردرايران به شرح سوابق قاضی مقيسه پرداخته است. قاضی مقيسه يکی از قضاتی است که پس از انتخابات احکام اعدام وزندان های طويل المدت را برای زندانيان سياسی صادر کرده است. از اين قاضی هيچ عکسی وجود ندارد و درمورد سوابق وی به صورت رسمی اطلاعات اندکی در دست وجود دارد. مصداقی به کمپين گفت که دليل چنين پنهان کاری به دليل سوابق تاريک وغيرقابل دفاع محمدمقيسه (يا آنچنان که زندانيان دهه شصت وهفتاد به ياد می آورد بازجو ويا داديار ناصريان) است. ايرج مصداقی طی سالهای گذشته تحقيقات گسترده ای درخصوص عاملان و بانيان اعمال خشونت درزندان های ايران به عمل آورده است. گفت وگوی زير درحالی انجام می شود که قوه قضاييه همچنان از قاضی مقيسه به عنوان «ماشين صدورحکم» استفاده می کند. پيش از اين برخی از وکلا در گفت وگو با کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران از احکام به شدت سياسی اين قاضی گفته بودند. کمپين نيز درچندين بيانيه با اشاره به احکامی همچون اعدام محمدامين وليان که دردادگاه تجديدنظر به ۳ سال زندان تقليل يافت و حکم ۹ سال و نيم زندان بهاره هدايت و نيز حکم ۷ سال زندان ميلاد اسدی، هردو از فعالان برجسته دانشجويی خواستار تعليق اين قاضی و بررسی مجدد پرونده های مورد بررسی توسط وی شده بود. موضوعی که همچنان قوه قضاييه به آن بی توجهی نشان می دهد. کمپين اميدوار است گفت وگو با فعال حقوق بشر ايرج مصداقی بتواند گامی درجهت روشن شدن بخشی از زوايای تاريک حضور اين قاضی در قوه قضاييه باشد. اين مصاحبه را می خوانيد:

کمپين: آقای مصداقی به عنوان يکی از زندانيان سابق که طی سالهای گذشته توجه خاصی به شناسايی عاملين خشونت درزندان ها داشته ايد چه شناختی از قاضی مقيسه يا هراسم ديگری که وی دردهه شصت برای خود استفاده می کرده است داريد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مصداقی: محمدمقيسه يا ناصريان دردادسرای انقلاب اسلامی از سال ۶۰ شروع به کارکرد. درآنجا داديار شعبه بود و در شکنجه زندانيان سياسی مشارکت فعال داشت. شعبه ۳ اوين بود. بعد از آن بود که در سال ۶۴ ناصريان (يا قاضی مقيسه کنونی) در زندان قزل حصارناظر زندان شد. بعد از بسته شدن زندان قزل‌حصار وی داديار ناظر زندان در زندان رجايی شهر (ياگوهردشت)‌شد. او در دوران کشتارسال ۱۳۶۷ نقش فعالی در کشتن زندانيان در زندان گوهردشت داشت. آن موقع جدای از اينکه داديار زندان بود سرپرست زندان گوهر دشت نيز بود. در واقع ناصريان (مقيسه)‌بدون اينکه سوادحقوقی يا تحصيلی در اين مورد داشته باشد فقط به خاطر اينکه درحدبسيار محدودی دروس حوزوی را پشت سر گذاشته بود به پست دادياری در زندان رسيد که البته در دهه ۶۰ (تخصص وسواد) نمی خواست. همين که شما آمادگی انجام شکنجه را داشتيد می توانستيد به اين پست نايل شويد. او بعد از قتل عام ۶۷ به اوين منتقل شد و داديار زندان اوين بود. تعداد داديار نيز زير دست او کار می کردند. بعد به ساختمانی دادستانی مرکز در خيابان معلم منتقل شد. بعد ها بود که در دهه هشتاد رياست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب را به عهده گرفت. درهمان جا احکام زيادی عليه زندانيان سياسی صادر کرده است.

کمپين: ماجرای استفاده از نام ناصريان ومقيسه چيست؟
مصداقی:
مقيسه در دهه شصت و دهه هفتاد با نام ناصريان به فعاليت می پرداخت. بعدا در دهه هشتاد بود که با نام شيخ محمدمقيسه ويا همان محمدمقيسه در دادگاه شعبه ۲۸ فعاليت کرد. در ابتدا مثل بسياری از بازجويی هايی که مادر اوين و يا گوهردشت می شناختيم از اسامی مستعار استفاده می کرد. منتها همان موقع برادرش مشهد دادستان بود و درآنجا با نام خودش يعنی مقيسه کار می کرد و بعدها هم در بنياد مستغضعفان مشغول به کار شد. اما ناصريان که ما ميشناختيم بعدها به نام خودش يعنی محمدمقيسه مشغول به کار شد.

کمپين: در مورد خصوصيات شخصی قاضی مقيسه چه می دانيد؟
مصداقی:
ناصريان (مقيسه) وقتی بازجوی شعبه سوم بود بازجويی بسيار بسيار بی رحمی بود. بعدها وقتی به دادياری ناظر زندان رسيد همين ويژگی خود را داشت و در جريان کشتار ۶۷ نقش بسيار مهمی داشت. يعنی سازمان دهی کشتار را در زندان گوهردشت به عهده داشت. هم از موضع ناظر زندان و هم از موضع رييس زندان. يعنی زندانيان را دسته بندی می کرد و بعد آنها را به دادگاه می فرستاد. در بسياری از مواقع خودش در دادگاه شرکت می کرد و تلاش می کرد حکم اعدام زندانيان را بگيرد. حتی اگر دادگاه می خواست در برخی موارد تخفيفی بدهد او تلاش می کرد مانع اين امر شود. تمام کسانی که به نوعی متهمان او بودند يعنی در سال های ۶۰ ، ۶۱ و ۶۲ در جريان کشتار ۶۷ خودش تلاش می کرد آنها را به دادگاه بفرستد و تا حکم اعدام آنها را نمی گرفت ول کن نبود.

کمپين: تجربه شخصی شما از قاضی مقيسه در طی مدت ده سالی که زندان بوديد چيست؟
مصداقی:
من نمونه هايی را شاهد بودم همان موقع که او شخصا پيگير پرونده شان بود که به آنها حکم اعدام بدهد و اين کار را هم کرد. منتها مساله شخصی و شناختش از افراد باعث می شود که کوشش کند حکم اعدام آنها را بگيرد. در کشتار ۶۷ من خودم بارها شاهد اين بوده ام که او فرياد می زد و از پاسداران می خواست که بيايند و در اعدام شرکت کنند. با عصبانيت می آمد و می گفت من خودم متهم آماده کنم و خودم پرونده ها را دادگاه ببرم و خودم آدم از توی بندها سواکنم پس فلانی و فلانی کجاييد و چرا نيستيد؟ تا آنجايی که ممکن بود از اين کوشش فروگذاری نمی کرد. حتی يادم است که با خوشحالی يک روز آمد و به يکی از پاسدارها گفت که من هيات را راضی کردم که ناهار اينجا بمانند. ظاهرا هيات کشتار (هيات سه نفره بررسی پرونده ها وصدوراحکام زندانيان) خواسته بود برود. چون فکر می کرد اگر هيات آنجا بماند آن روز باز هم بيشتر اعدام خواهيم داشت و اين باعث خوشحالی او بود. يا دستور داد که در هرسری اعدامی که می کردند نان خامه ای پخش کنند. او در جريان کشتار ۶۷ از خوشحالی به وجد می آمد و در سالن زندان مانند بالرين ها می رقصيد.

کمپين: چه شباهت هايی بين احکامی که امروز توسط قاضی مقيسه صادر می شود و احکام و رفتارهای او به عنوان داديار وبازجوی در دهه شصت وهفتاد وجود دارد؟
مصداقی:
درواقع ناصرين (مقيسه) يکی از شريرترين چهره های جمهوری اسلامی در زندان ها بود که هنوز هم به جنايات خودش ادامه می دهد. تصور من براين است که ناصريان دهه ۶۰ و هفتاد و مقيسه دهه ۸۰ تفاوتی بين احکام او ديده نمی شود. در بعضی مواقع ما شاهد اين بوديم که منافع باعث می شد که او در مورد احکام عمل کند يا نه. ناصريان سال ۶۴ تا ۶۶ کسی است که داديار ناظر زندان است و مجبور است احکام آزادی افراد را صادر کند و يا اينکه موافقت کند با آزادی افراد موافقت کند. اين همان فردی است که وقتی در سال ۶۷ فرمان کشتار زندانيان توسط (آيت الله) خمينی صادر می شود او سردمدار اجرای اين حکم جنايتکارانه می شود. اگر به احکام سه چهارساله پيش ناصريان نگاه کنيد می بينيد زير دست وی افراد ۲، ۳ و يا پنج سال حکم می کنند. بعد از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ماه منافع نظام براين قرار می گيرد که عده های را اعدام کند آنجا سردمدار صدور اعدام چه کسی است ؟ ناصريان (مقيسه)‌است. يعنی همان ناصريانی که طی چند سال گذشته احکام ۳ سال و پنج سال زندان می داد، امروز همان قاضی احکام اعدام را به سادگی صادر می کند. ديديد که برای چه اتهامات ساده ای او حکم اعدام صادر می کند.

کمپين: به نظر می رسد که قاضی مقيسه بستگی به شرايط احکام خود را صادر می کند تا ادله و شواهد و بنيان های قضايی. چرا؟
مصداقی:
به نظرم يک بخشی از آن برمی گردد به خط ومنافع کلی خود نظام. چون اينجا مسايل حقوقی مطرح نيست بلکه منافع و مصلحت نظام مطرح است. کما اينکه در اين چند روزه هم رييس قوه قضاييه گفته و هم دادستان مطرح ميکند که ما بر اساس مصلحت نظام مطرح می کنيم. يعنی اگر آقايان موسوی و کروبی را دستگير نمی کنيم به خاطر مصلحت نظام است و دراين نظام عدالت اساسا جايی ندارد. بلکه بر اساس مصلحت است. حالا وقتی مصلحتشان اين است که اعدام کنند ناصريان (مقيسه) جلودار است قبلا هم اگر مصلحت اقتضا می کردکه احکام سبک تری را بدهند باز هم همين آدمها مثل مقيسه بودند که اين احکام را صادر می کردند.

کمپين: به نظر شما اهميت شناخت قضاتی همچون صلواتی و مقيسه در شرايطی که بسياری از احکام پس از انتخابات توسط آنها صادر شده وآن هم درشرايطی که دادرسی های صورت گرفته و تناسب جرم ومجازات ونحوه رفتار بازندانيان به هيچ وجه با استانداردهای جهانی و حتی قوانين ايران همخوانی ندارد، چيست؟
مصداقی:
شناخت قاضی مقيسه شناخت قاضی صلواتی و گذشته شان و اينکه چه اعمالی را مرتکب شده اند کمک می کند به ما که اول سيستم و نظام را بشناسيم و ببينيم کسانی که جناياتی را که سابقا مرتکب شدند به خاطر کارهايشان ارتقای مقام پيدا کردند و به شکل ديگری امروز دستگاه قضايی را اداره می کنند. متمرکز شدن نيروی اين چهره ها عملا دست نظام را هم می بندد. افشای اين چهره ها باعث می شود که نظام دست به عصاترپيش برود. کما اينکه می بينيم عکس ناصريان (مقيسه) جايی نيست. کما اينکه عکس نيری هم جايی نبود. من سابق عکس نيری را در يک جلسه عمومی پيدا کردم. يا عکس بسياری از چهره های اينها در زندان ها آگاهانه تلاش می کنند افشا نشود. چون خودشان می دانند نقطه ضعفشان را می شناسند. بنابراين اگر ما روی اين موضوع متمرکز شويم به نفع مردم است که اين چهره ها راهرچه بيشتر راجع به انها روشنگری کنيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016