پنجشنبه 3 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تا پلمب‌کردن دفتر آيت‌الله‌العظمی منتظری، بيانيه فرزندان آيت‌الله منتظری

بسم الله الرحمن الرحيم

« إنّا لله و إنّا إليه راجعون »

در آستانه بيست و نهمين سالگرد حادثه دلخراش انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی قرار داريم.

حادثه ای که در آن عده زيادی از بهترين فرزندان مردم و انقلاب و شخصيتهای محبوب و انقلابی همچون شهيد آيت الله دکتر بهشتی و شهيد حجةالاسلام والمسلمين محمد منتظری توسط گروهی که به منافقين معروفند و راه و روش آنها خشونت و ترور بود شهيد شدند.

سالگرد اين حادثه امسال مصادف است با حادثه مولمۀ حمله به بيوت و دفاتر مرحوم آيت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی عليه) و آيت الله العظمی صانعی، و تخريب آنها و پلمب نمودن دفتر آيت الله العظمی منتظری، پس از نابود کردن وسائل آن و غارت شهريه طلاب.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين دو حادثه هرچند هر کدام دارای ويژگی های تلخ و مصيبت بار است، ولی وجوه نسبتاً مشترکی را می توان در آنها جستجو نمود. ويژگی انفجار دفتر مرکزی حزب در سال ۶۰ اين است که در آن اشخاصی ارزشمند و تأثيرگذار در مسير انقلاب به شهادت رسيدند، ولی در حمله به دفاتر اين دو مرجع تقليد هرچند شخصی کشته نشد اما شخصيت حقوقی و حرمت فقاهت و مرجعيت به دست عده ای قليل و سازمان يافته کشته شد. و مگر نه اين است که حرمت يک انسان مانند خون او بايد احترام داشته باشد؟!

امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس به مؤمنی توهين نمايد و شخصيت او را در بين مردم ضايع کند خداوند او را از ولايت خود خارج کرده و به سوی ولايت شيطان سوق می دهد و شيطان نيز او را قبول نمی کند.» (وسائل الشيعة، ج۱۲، ص ۲۹۴).

آيا اهانت ها و توهين هايی که در حمله سازمان داده شده به دفاتر دو مرجع تقليد انجام گرفت و شعارهايی که داده شد مصداق بارز روايت ذکر شده نمی باشد؟!

از نظر مذهب مقدس شيعه نهاد مرجعيت چون از فلسفۀ نيابت عامّۀ امام زمان (عج) برگرفته شده است از قداست و حرمت بالايی برخوردار است و شکستن چنين حرمتی خود گناه بزرگی خواهد بود.

همه می دانيم که در رژيم گذشته بيوت و دفاتر مراجع تقليد حتی بيت مرحوم امام خمينی با اين که در رأس مبارزه با آن رژيم بودند مصونيت داشت و هيچگاه مورد تعرض و حمله قرار نگرفتند.

اين در حالی است که دفتر آيت الله العظمی منتظری تاکنون چندين مرتبه مورد هجوم و تخريب قرار گرفته و اموال آن به غارت رفته است.

جالب توجه اين است که مهاجمين نيز گروهی خشن و افراطی و احياناً فريب خورده و مزدور بودند که خود را طرفدار ولايت فقيه معرفی می کردند. تقديس خشونت و افراطی گری و نفاق و انحراف و فتنه گری، وجوه مشترک بين مهاجمين به دفتر اين دو مرجع عاليقدر و مسببين انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است.

در حادثۀ امسال، دفتر مرجع تقليدی برای چندمين بار مورد حمله و تخريب و غارت قرار گرفت که شخصيت دوم انقلاب بود و بسياری از شخصيتها و مسئولين بالای نظام و نيز بسياری از علماء و فضلاء و حتی چندين مرجع تقليد نزد او درس خوانده و استادی او را از افتخارات خود نام برده اند.

نقش کليدی و اساسی پدر بزرگوار ما در اصل پيروزی انقلاب و تأسيس و تقويت نظام جمهوری اسلامی بر کسی پوشيده نيست. آن بزرگمرد در آن شرايط خفقان رژيم پهلوی که اکثر اقران او يا ساکت و يا مخالف بودند بر مرجعيت و رهبری مرحوم امام خمينی و گسترش انقلاب با تمام قدرت و توان پافشاری نمود و به خاطر آن، متحمل زندانها و تبعيدها و شکنجه های روحی و جسمی فراوان شد. و پس از پيروزی انقلاب همواره در راه تحقق اهداف انقلاب کوشا و مدافع حقوق مظلومين و اقشار ضعيف و محروم بود و پس از بروز مشکلاتی به خاطر اعتقاد راسخ به راه و رسم خود که همان راه و رسم امامان شيعه (ع) می باشد خود را عملاً از قدرت و حاکميت کنار کشيد.

اکنون سؤال اصلی اين است که آيا همين است معنای قدردانی و ارج نهادن به اين همه خدمات ايشان به انقلاب و نظام؟! و اين است قدردانی شاگردان نسبت به استاد خود و ادا نمودن حق استادی؟! که با حمله های مکرر به دفتر و بيت آن مرجع فقيد قداست فقاهت و مرجعيت مستقل و حرمت آن فقيه مظلوم هتک گردد و پول شهریۀ طلاب در حملۀ اخير غارت شود؟! جريان خشن و افراطی که امروز همه چيز را ملعبۀ خود و در مسير سياستهای ضد اسلام و ضد مصالح ملی و براندازانۀ نظام قرار داده است چه پاسخی در دادگاه عدل الهی و در مقابل مردم خواهد داشت؟!

حملۀ اخير در زمانی صورت گرفت که ما و همۀ خانواده و علاقه مندان و مقلدان هنوز عزادار پدر عزيز و مادر صبور و فداکارمان هستيم. و هنوز چند ماهی از رحلت آنان نگذشته است و هنوز افراد زيادی برای تسليت به بيت والد مرحوم مراجعه می کنند. و آيا اين چنين است معنای عمل کردن به توصیۀ مرحوم امام خمينی که در آخرين نامۀ خود به آيت الله العظمی منتظری فرمودند: «من صلاح شما و انقلاب را در اين می بينم که شما فقيهی باشيد که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.» قابل انکار نيست که نظرات مرحوم آيت الله منتظری در سالهای کناره گيری از قدرت که در نوشته ها و بيانات ايشان منعکس است با هدف خيرخواهی و نصيحت و در راستای اصلاح نظام از انحرافات و آفتهای ويران کننده آن و احياء اهداف اصلی انقلاب و دفاع از آزادی بيان و قلم و احزاب مردمی و حقوق مردم بوده است. مردمی که صاحبان اصلی انقلاب می باشند. اگر قرار است گفته ها و نوشته ها و خط امام محور کارها باشد پس چرا به آن بزرگوار نيز جفا می شود و «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» عمل می گردد؟ و چرا از ايشان استفاده ابزاری می شود؟! تاريخ و وجدان بيدار مردم بايد قضاوت نمايند.

«اللّهمّ إنا نشکوا إليک فقد نبیّنا و غيبة ولیّنا و تظاهر الزمان علينا».

والسلام علی عباد الله الصالحين.
۳ تير ماه ۱۳۸۹
عصمت منتظری، اشرف منتظری، طاهره منتظری و سعيده منتظری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016