گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
6 تیر» وضعيت حاد جسمی عيسی سحرخيز در زندان رجايی شهر، کلمه6 تیر» عکسالعملهای بهشدت متفاوت دو دانشگاه انگليسی نسبت به بازداشت دو دانشجوی ايرانی، ايان بلک، روزنامه گاردين، ترجمه از آريابرزن 5 تیر» تاييد سه سال حبس برای ابوالفضل قاسمی، کلمه 5 تیر» احمد کريمی از ملاقات با خانواده اش محروم است، هرانا 5 تیر» بیخبری از محل بازداشت بابک حشمتساران، دو هفته بعد از دستگيری، کمپين بينالمللی حقوق بشر
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "تا کی شاهد ذوبشدن فرزند بیگناهام باشم و دم برنياورم؟" نامه مادر سينا گلچين خطاب به دادستان تهران، رهانامادر سينا گلچين، شهروندی که در تاريخ ۱۷ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه تجديد نظر به ۴ سال و ۶ ماه حبس محکوم شد، طی نامهيی نسبت به بازداشت فرزندش اعتراض کرد. خبرگزاری حقوق بشر ايران جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم بنده مادر سينا گلچين هستم که مدت حدود ۴ماه است که تقريباً هر روز در دادستانی حضور داشتم و جهت ملاقات حضوری با شما تلاش کرده ام ولی بی دليل مورد بی اعتنايی در مورد اين حق قانونی خود واقع شده ام. بعد از چندين نامه که به دفتر جنابعالی و حتی سايت شما ارسال کردم و جوابی نگرفتم، چاره ای جز اين نداشتم که به نحوی صدای دردمندم را به گوش شما برسانم. قريب به ۶ ماه است که جگرگوشه ام را اسير روش های کينه توزانه و ابزاری برای نمايش بازی های سياسی خود کرده اند. با روشهای غير قانونی و غير انسانی انواع اتهامات واهی را به وی چسبانده و برای اثبات ظلم خود از او اعترافات اجباری گرفته و وی را به دادگاه تلويزيونی بردند و به ۸ سال حبس در دادگاه بدوی محکوم کردند. خوشبختانه قضات دادگاه تجديد نظر اين حکم را به ۴٫۵ سال کاهش دادند و تقاضای رييس محترم آن قوه برای عفو و تخفيف مجازات عده ای از زندانيان وقايع پس از انتخابات، من جمله فرزند من مورد موافقت رهبری قرار گرفت و او اکنون به دو سال و سه ماه زندان محکوم است. عجبا که کسی که به نظر رياست آن فوه و رهبری انقلاب مستحق کاهش مجازات بوده است از حق مسلم خود مبنی بر استفاده از مرخصی محروم است و صرفا بنا بر اعمال نفوذ عده ای مدتهاست به مرخصی نيامده است و مسلما روا نمی داريد که استقلال آن قوه توسط عده ای معدودی که بارها در صحبت با ما صراحتا خود را مافوق قضات معرفی کرده اند به خطر بيفتد. فرزند ۲۰ سالهء من کوچکترين فعاليت سياسی قبل از دستگيری نداشت و ۹۰%اوقات شبانه روزی اش را در خانه سپری می کرد. فرزند من دچار آسيب روحی جدی شده است و من ديگر تحمل چنين وضعيتی را ندارم، تا کی شاهد ذوب شدن فرزند بی گناهم باشم و دم بر نياورم؟ تا کی مجبور به تاوان دادن برای گناه ناکرده هستيم؟ آيا بايد منتظر به جنون رسيدن فرزندم باشم؟ حتی آن کس که اين جفا را در حق ما روا داشته نيز می دانست که سينا هيچ کاره بود. می خواهم بدانم که آيا گناه او از قاتلان، قاچاقچيان، کلاهبرداران بيشتر است که حق استفاده از مرخصی ندارد؟ من مسببان اين بی انصافی را به خداوند واگذار می کنم و از شما خواهشمندم که به صدای مادری که تنها به اميد ديدن فرزندش نفس می کشد گوش دهيد. Copyright: gooya.com 2016
|