بازاريان در مقابل يک آزمايش تاريخی! آرش صبحی
بازاريان بايد ازاين بابت اطمينان بلا شبهه بيابند که اگردرشرايط کنونی سازشی حاصل شود، اين سازش يا عقب نشينی رژيم کلاش جمهوری اسلامی حقه ای بيش نخواهد بود ونبايد آنرا ابدا"جدی تلقی نمايند. بلکه بايد به اين مهم بيانديشند که دولت احمدی نژاد بعنوان کارگزارولايت مطلقه باهمراهی همه جانبه سرداران دزد و جنايتکارسپاه وسربازان گمنام امام زمان ولباس شخصی های اوباش که مثل اختاپوسی ده هزارپا برتمامی عرصه های سياسی واقتصادی کشورچنگ انداخته اند، از همين حالامترصدند..
جمهوری ضد اسلامی وضد بشری وضد ايرانی بالاخره کاررابدانجا رساند که لاجرم کارد به استخوان حاميان سنتی هم رسيد.
طيف وطبقه ای که به استناد متون تاريخی بصورت سنتی حداقل ازقاجاريه به اينسو، همواره ازحاميان وهمراهان بی چون وچرای آخوندها وملاها بوده، وبطورمشخص يکی ازمهمترين حاميان و تامين کنندگان احتياجات روح الله خمينی درجهت مقابله با رژيم پادشاهی وپيشبرد اهداف شوم اودرراستای پيروزی انقلابی بودند که دستاورد آن چيزی بجزذوال همه جانبه کشورو يک سيه روزی ملی نبوده است. منتفع شدن بی حساب وکتاب بازاريان ازبلبشوی جمهوری اسلامی وبازبودن دستها شان درآشفته بازاری که خمينی واعقاب او بوجود آوردند که هنوزهم بعنوان يک بيمار درحال احتضار ادامه دارد، باعث شده بودتا حجره داران بازار با درپيش گرفتن حالت بی تفاوتی و سياستی محافظه کارانه که اگرنخواهيم آنرا همگامی بازاربارژيم ارزيابی نمائيم، ميتوان آنرا بمثابه سکوت علامت رضا تعبيروتفسير نمود سردرزيربرف کرده بودند ومشغول تامين منافعی بودند که ميشد درميان آن بوی خون مردم را درآن استشمام، وصدای خرد شدن استخوانهای اکثريت بزرگی ازمردم را که هرروز با شيب بيشتری روانه مسيرفقر ميشوند رااحساس نمود. اگربنا باشد که گفته شود، گفتنی های فراوانی هست که نگارنده بهمين مقدارناچيزبسنده ميکند. بنا بهيمن دليل بود که هيچگاه ديده نشد بازاريان، بويژه تجارمحترم بازارتهران درطی سه دهه حکومت ولايت فقيه چشم وگوششان رابرحقايق تلخ وآنچه که اين رژيم پليد تا امروزبرملت ايران تحميل نموده، بگشايند، وبرای يکبارهم شده درمقابل آنهمه جنايات وخيانتهای رژيم فاسد اسلامی، وغارتگری وچالش آفرينی های منطقه ای وبين المللی ولايت مطلقه وملايان حاکم لب به اعتراض بگشايند.
هرگزمشاهده نشد که بازاريان کشورکه خود درزمره شهروندان اين کشورمحسوب ميشوند، حمايت خودازجنبشهای مدنی ملت ايران که نقطه اوج آن درجنبش سبزودراعتراض به انتخابات قلابی ۲۲ خرداد۸۸ تبلوريافت ورژيم اسلامی درنهايت قصاوت وبصورتی سبعانه برروی مردم ايران آتش گشود وسنگ فرش خياباتها رابا خون جوانان اين مرزوبوم رنگين نمود، پای بميدان بگذارند، دست ازمماشات بکشند، واقدامات اين رژيم جنون گرفته وآشوب آفرين راولو درقالب يک بيانيه آبکی محکوم نمايند!!؟.
گويا بازاريان محترم وتجاربانام وگمنام ازاين حقيقت تاريخی غافل مانده بودند که درنظامهای تام گرا چون نظام جمهوری اسلامی که ماهيتا"هيچ تفاوتی با رژيم های کمونيست کره شمالی و چين کمونيست وشوروی دوران استالين و... نداردوابزار فرمانروائی شان بجز تانک وتوپ وشکنجه وزندان وبگيروببند نبوده و نخواهد بود. بگواه تاريخ چون نظامهای ايدئولوژيک (( حتی اسلامی)) هيچ اعتقادی به نظرات مردم ندارند وبجزماندگاری شان به چيز ديگری نمی انديشند، بنا بمصلحت وبه تناسب زمان درمقاطع گوناگون جبرا" تيغشان برپيکره لايه های مختلف صنفی واجتماعی وسياسی می نشيند. شايد ديرو زود داشته باشد، ولی بطورقطع ويقين سوخت وسوز نخواهد داشت. بازاريان ما اگرازدرايت لازم برخوداربودند بايد ازهمان زمانی که شاهد قلع وقمع دانشجويان ومعلمان وکارگران وديگرلايه های صنفی واجتماعی که بخاطر احقاق حقوقشان فرياد ميزدند، ورژيم اسلامی با بيرحمی تمام همگی آن فريادها را با سرب گداخته وزندان وشکنجه واعدام مورد سرکوب قرارداد، بايد درميافتند که بالاخره وبطورلاجرم روزو روزگاری نوبت به آنها هم خواهد رسيد ورژيم بسراغ آنها هم خواهد رفت. شايد بازاريان تجربه دوسال پيش يعنی مسئله مالياتها وعقب نشينی دولت را که درسال ۷۷بوقوع پيوست رابيش ازحد جدی گرفته بودند وفکرميکردند که عقب نشينی دولت درآن مقطع يک عقب نشينی مادالعمری است وآنها ميتوانند با آسودگی به کاروزندگی وثروت اندوزی شان ادامه دهند. بازاريان که درآنزمان توانسته بودند با يک اتحاد وهمبستگی صنفی و همه جانبه دولت را وادار به عقب نشينی بنمايند، بايد با خود می انديشند که اين مارزخم خورده که کوچکترين رحم ومروتی درسيره وفطرت آن وحتی در دين وآئين ادعائيشان وجود ندارد، درفرصت مناسب بسراغ آنها خواهد آمد وبا زور سرنيزه ونيروهای سرکوبگرکه با فرمان مستقيم ولايت مطلقه فقيه خواهد بود، گريبان آنهارا خواهد گرفت که ديديم بعد ازگذشت دوسال، وآن عقب نشينی تاکتيکی، اين اتفاق بوقوع پيوست وبا طرح افزايش ماليات ۷۰ درصدی آمده اند تا آنها( بازاريان) را به تمکين واطاعت ازخواست دولت وفرمان ولايت مطلقه وادار نمايند که چنين نيزشد، اما مقاومت بازاريان درپيوند با رويدادهای اخير، صرفنظرازاينکه چنين افزايشی منطقی هست ياخير، يک واقعيت را عريان نمود وآن اينکه بازاريان دريافتند که بايد بند ناف خودشان ازاين حکومت را ببرند ودرچنين برهه حساسی که رژيم از درون وبيرون درزيرفشارهای خردکننده قرارگرفته وبهمين دليل هم دراوج ذلالت وسراشيبی سقوط قراردارد خودشان را بمردم ايران متصل نمايند ومنافع خودرابا قرارگرفتن درکنارمردم تا محو اين حکومت فاسد وضدايرانی ازگستره ايران زمين واستقراريک حکومت غيرمذهبی که منبعث ازاراده اکثريت مردم ايران باشد جستجو نمايند.
بازاريان بايد خيلی زودترازاينکه نوبت به آنها برسد وتيغ تيزحکومت برپيکرآنها بنشيند وزخمهای عميق رابرآنها وارد نمايد بايد اين واقعيت تلخ تاريخی را با گوشت وپوست واستخوان لمس ميکردند که هرگونه سازش يا توافقی با اين حکومت درهرزمينه ای يک خودفريبی بيش نخواهد بود. بازاريان بايد تجربه تنش ۱۰ ساله موجود بين فاشيسم جمهوری اسلامی با جامعه جهانی برسر مسئله اتمی رامدنظرخودقرارميدادندکه اين رژيم بهيچ اصلی ازاصول شناخته شده انسانی و اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وغيروپايبند نبوده، ودرآينده هم نخواهد بود. بازاريان بايد بصورت منطقی به اين حقيقت برسند که اگرامروزرژيم برسرموضوع مالياتها تن بيک عقب نشينی بدهد، بطورقطع اين عمل يک عقب نشينی تاکتيکی برای خريد وقت وفرصت مناسب است ولاغير. وبايد نيک دريابند که اين رژيم با مزدوران وجيره خواران آدمکشش درفرصت مناسب که بنظردورهم نميرسد بسراغ آنها خواهد آمد وشايد اين بارباحمله وهجوم گسترده تروبازداشت وزندانی کردن تجار صاحب نام با اتهامات واهی، مشابه آنچه که با ياران وهمراهان سياسی سی ويک ساله خود (( اصلاح طلبان حکومتی))که دراستحکام قدرت اين رژيم اهريمنی از هيچگونه همکاری، حتی فريب مردم هم دريغ نمودند. انجام داد. بازاريان بايد ازتاريخ درس بگيرند وتجربه های گوناگون گذشته بويژه تجربيات همين يکساله اخيررا پيش روی خود قراردهند که وقتی حکومتی ازهرگونه فضيلت وکرامت ومعيارهای انسانی واخلاقی تهی باشد که اين حکومت اين نظريه رابکرات به اثبات رسانده است، بطورطبيعی وبصورت بديهی ازهيچگونه اقدام غيرانسانی وغيراخلاقی و... ولو درمورد نزديکترين ياران خود مثل هاشمی رفسنجانی وخاتمی و مير حسين موسوی و کروبی وامثالهم هم ترديد بخود راه نميدهد، وآن ميکند که دنيا شاهد آن بود. بازاريان بايد بعدازدوبرخوردی که طی سال ۷۸وجريانات اخيرکه بين آنها وحکومت رخ نمود به اين نقطه ازادراک سياسی رسيده باشندآنچه که درشرايط کنونی برای ولايت مطلقه ومزدوران وآدمکشان او دراولويت اول قراردارد، حفظ موقعيت وماندن برسرقدرت بهر قيميت است که طی همين يکساله اخير نشان داده اند که برای تحقق اين تصور غلط ازهيچ جنايت وخيانتی رويگردان نبوده است.
بازاريان بايد ازاين بابت اطمينان بلا شبهه بيابند که اگردرشرايط کنونی سازشی حاصل شود، اين سازش يا عقب نشينی رژيم کلاش جمهوری اسلامی حقه ای بيش نخواهد بود ونبايد آنرا ابدا"جدی تلقی نمايند. بلکه بايد به اين مهم بيانديشند که دولت احمدی نژاد بعنوان کارگزارولايت مطلقه باهمراهی همه جانبه سرداران دزد و جنايتکارسپاه وسربازان گمنام امام زمان ولباس شخصی های اوباش که مثل اختاپوسی ده هزارپا برتمامی عرصه های سياسی واقتصادی کشورچنگ انداخته اند، از همين حالامترصدند تا درفاصله زمانی کوتاه که درپناه عقب نشينی يا سازش تاکتيکی حاصل ميايد، برنامه ريزی لازم را بنمايند، تا اين بار نه با ارسال تعرفه های مالياتی، که با هدف درهم کوبيدن مقاومت بازاروبازاريان، آنهم با حربه اتهام سازی ولاطائلات قضائی که با کمک قوه فاسد وسياسی شده قضائيه صورت گرفته وميگيرد وارد ميدان شوند وبا وارد آوردن اتهامات ساختگی به تجاربا نفوذ وصاحب نام وبگيروببند آنها که ازسازوکارهای سرکوب، وازمختصات شناخته شده اين حکومت ودولت نامشروع بوده وهست، بمقابله با بازاريان برخيزند وبهرطريق ممکن اهداف شوم وغارتگرانه خودرا عملی نمايند. حکومت اسلامی با توجه به شرايط دشواری که درمقابل خود ميبيند چون گرگهای هاروگرسنه نشان داده است که بدنبال محوهرگونه مقاومتی ولوبحق ومشروع است. بازاريان بايد با توجه به آنچه که برای حاج عزيزالله کاشانی و حاج آقا معتمديان بوقوع پيوست، به اين واقعيت پی برده باشند که رژيم ظالم وضد مردمی اسلامی بی شرمی را تا بدانجا برای خود مشروع والهی ميپندارد که اگرنيازباشد با توسل به حذف فيزيکی دراشکال مختلف هرصدا وفرياد حق طلبانه، وفريادهای اعتراضی را که هرروز وهرساعت دارد روندی صعودی را طی ميکند رابا زندان وشکنجه واعدام واتهامات ساختگی درهم بکوبد، همانگونه که حدود ده سال پيش يکی ازبازاريان هم خوشنام وهم قديمی و صاحب نام بنام علی اصغراقباليان وباجناق اورا که درزمينه چرم وسالامبورفعاليت داشتند وازمخالفان جدی شورای اسلامی بازارآنموقع يعنی دارو دسته عسگراولادی وخاموشی وجيره خواران موتلفه دردولت آنزمان بودند را درروز روشن ودرهنگاميکه آن مرحوم برسجاده ايستاده بود را درخانه اش واقع درخيابان جلفا درسيد خندان تهران با کارد وقمه بخاک وخون کشيدند وآب هم از آب تکان نخورد. درهمينجا ميخواهم اين پرسش را با بازاريان يا حداقل با تجارهمکارآن مرحوم درميان بگذارم که شما آقايان درآنزمان درمقابل چنين کشتاری چه واکنشی ازخود نشان داديد؟؟؟ براستی درآنزمانی که اين سلاخی هولناک توسط جباران وآدمکشان رژيم اسلامی صورت پذيرفت، کدام حاجی بازاری بخود حق داد تا درمورد اين جنايت هولناک رژيم که کمترين ترديدی درارتکاب دولتی بودنش وجود ندارد، کلامی برزبان براند، ودراعتراض به چنين عملی ولو برای يکساعت کرکره هارا تا نيمه به پائين بکشند؟؟ طبيعی است که سکوت آنروزبايد تبعات امروز را هم درپی داشته باشد!
با همه اين احوال واوصاف جای خوشنودی بسيار داردکه بالاخره بازاريان دريافتند که زمان بريدن بند نافها ازرژيم فرارسيده، وبا بهانه قراردادن افزايش هفتاددرصدی مالياتها پوسته سی و يک ساله سازش و مماشات را شکستندوبرای حفظ وتامين منافع شخصی هم که شده قد برافراشتند وبا شجاعت وشهامت رودر روی حاکميت قرارگرفتند، ودرروزهای دوشنبه وسه شنبه و... ضمن ابراز مخالفت با چنين افزايشی با برآوردن فرياد مرگ برديکتاتورخط با طلی هم برسی ويک سال خبط وخطا، سکوت وسازش و منفعت طلبی که آنرا سهم خودازحکومت، اززمان قدرت يابی روح الله خمينی به اينسو برای خود تلقی ميکردند، بکشند!!!. موضوع برای رژيم اسلامی که هرروز به لبه پرتگاه ومرگ محتوم نزديک ونزديکترميشود چنان تکان دهنده وناباورانه بود که درمرحله نخست بموجب سنت رايج، هيچ راهی بجزلشکرکشی وسرکوب بازاريان نداشت. اين حمله وهجوم مغول وارکه با همکاری نيروهای لباس شخصی وسربازان گمنام ويونيفورم پوشهای انتظامی صورت گرفت، درنهايت منجربه ريختن خون يکی ازتجاربازاربنام حاج عزيزالله کاشانی برکف دالان های عريض وطويل بازار، وبازداشت وزندانی کردن چندتاجرديگرگرديد که ميتواند کابوس رژيم ازريزش نيروهای پشتيبان را بيش ازپيش تقويت نمايد. طبيعی است که مردم ايران هم با همه دلخوری هائی که ازخطای نابخشودنی بازاريان درحمايت ازخمينی وثروت اندوزی در طی سی ويک سال گذشته ازمماشات بازاريان با رژيم دارند، با اطلاع ازحرکت بازاريان ضمن حمايت وتحسين ازاين حرکت شجاعانه، از بازاريان انتظار دارند که با تغييررويکرد سياسی بسمت حرکتهای اعتراضی مردم به اعتراضات واعتصابات خود که ميتواند منشاء اعتصابات درحوزه های ديگرباشد ادامه دهند وبا پيوستن به جنبش سبزواقعی مردم که دراصول خواستارتغييرات بنيادين درکشور وبرگزاری يک رفراندوم با نظارت مجامع جهانی برای انتخاب نوع حکومت آينده برای کشورميباشد، بعد ازسی و يک همکاری با جمهوری خائن وخونخوار اسلامی درکنار دانشجويان وکارگران وزنان ومعلمان و کارمندان ودانشگاهيان وديگرلايه های اجتماعی قراربگيرند تا با همکاری وهمصدائی ملی به هدف نهائی مان که همانا فروريزی اين نظام فاسد ميباشد دست پيدا کنيم. امتحان بزرگ وتاريخی پيش روی همه ما بعنوان يک ملت قرارگرفته است. آيالياقت ومنش آنرا خواهيم داشت که از اين امتحان تاريخی که بطور قطع نسلهای آينده درمورد آن به ما نمره خواهند داد ودرمورد آن قضاوت خواهند نمود، سربلند بيرون بيائيم؟؟!! بازاريان بايد با خود بيانديشند وبرای اين پرسش پاسخ مناسبی داشته باشند.
بايد پيوند بازار با مردم وديگرطيفهای صنفی واجتماعی را گرامی بداريم وبازاريان نيز بايد دريابند که اگر حکومت کمر به زدن وبگير وببند آنها بسته است، بلاترديد هفتاد ميليون ايرانی چون کوه درپشت سرآنها ايستاده و فريادشان فرياد آنها خواهد بود.
آرش صبحی