دوشنبه 21 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خوانشی بر مزار مريم يوسفی، متن سخنان شيدان وثيق

[email protected]

ياد و سپاس

يک سال از مرگ خود خواسته ی مريم می گذرد. مريم، عزيز، دوست و همراه مان بود. مريم، بانوی عزيز تر از جان من بود. يک سال بعد، بر مزار او جمع می شويم. گردهم می آييم تا با هم، با خود و در خود، ياد کنيم او را، سپاس گوييم او را، گرامی بداريم او را.

اکنون، در اين مکان و زمان خاص رفتگان، چه می توان گفت؟ چه ياد بايد کرد و سپاس بايد داشت؟ «ياد» و «سپاس»، اما نه با معناهای رايج در کاربُرد معمول آن ها بلکه در جوهر ذاتی شان و در اصل. با نفی خود، مريم چه چيزی را برای انديشه کردن به ما اهدا می کند؟ در مرگ نابهنگام او چه چيزی است که ما را به تفکر فرا می خواند؟ اين نفی داوطلبانه و آزاد هستی از سوی او، نابيان شده چه به ما می گويد؟ اين رفته، با اين اقدام مطلق خود، اقدامی مطلقن مطلق، چه انديشه انگيزی را در ما بر می انگيزاند که بايد آن را به خاطر سپاريم، ياد کنيم، سپاس داريم، محکم نگهداری کنيم و همواره از محکم نگهداری اش، از محکم نگهبانی اش، نزد خود، در پيشگاه گذشته، حال و آينده، چون عزيرترين چيزها، مواظبت و مراقبت کنيم؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در برابر اين پرسش های اساسی، فرازهايی از فيلسوف وجود و زمان شايد ما را تا حدودی، تا اندازه ای، به دريافتِ اگر نه پاسخ که ناممکن است بلکه نيمه پاسخ هايی نزديک کند.

« ياد و سپاس در انديشه آرميده و موجودند. «ياد» بر کل دل دلالت می کند. به معنای تجمعی درونی و دائم است. راجع به چيزی است که، در ذات خود، با خِطابِ خود، جان را تسلی و جرئت می بخشد. ياد در اصل حاکی از ماندن است. ماندن به صورت جمع شدنی دائم در جوار... نه تنها در جوار چيزی گذشته و سپری گشته بلکه به همين ترتيب در جوار آن چه حاضر است و در جوار آن چه ممکن است فرا رسد. امر گذشته، امر حاضر و امر آينده در يگانگی حاضر بودنی در جوار ما و با اين حال خاص، ظاهر می گردند.

[...] در ياد، تنها خصوصيتِ فکری وفادار و جوهرين حکمفرما نيست، بلکه، هم زمان، خصوصيتِ نگهداشتی غالب است که خود را کنار نمی کشد و دست بر نمی دارد... محکم نگه داری از طريق يادکردن که به زبان لاتين memoria گويندش، همان قدر به امر گذشته مربوط است که به حال و آينده. پيش از همه، اين گذشته است که زنده نگهداری اش دشوار و سخت است، چون از ميان ما گريخته است. هم از اين رو ست که معنای نگهداشت، از اين پس، محدود به امر گذشته می شود که از طريق ياد و نبش قبر هر دم زنده می شود. اما از آن جا که اين جنبه ی محدود به امر سپری گشته، از اصل و اساس، به تنهايی معنای ياد را در ذات اش بر نمی سازد، برای ناميدن نگهداشتِ امر گذشته و باز - فراخوانی گذشته، واژه ای ساخته می شود: بازانديشی، يادآوری...

[...] تا کنون، کلمات «تفکر»، «ياد» و «سپاس» روابطی واقعی را آشکار کرده اند. ولی هنوز ما به کنه وحدت ذاتی آن ها پی نبرده ايم. به ويژه، يک چيز، بيش از همه، در ابهام و تاريکی می ماند. و آن رابطه ی ميان «انديشه»، «ياد» و «سپاس» است، البته نه بر معنا و دلالت های رايج کلمات در کاربرد معمول شان، بلکه در اصل و به واقع امر...

[...] البته ما می توانيم خود را به همين دريافت های رايج راضی کنيم. اما نه تنها از آن فرا می گذريم بلکه توجه ما به آن چه اين کلمات می خواهند بگويند، پيشاپيش ما را آماده ی دريافت رهنمودی از ناحيه ی آن ها می کند. رهنمودی که ما را به اصل مطلبی نزديک می کند که اين کلمات به زبان می آورند.

[...] وقتی سپاس می داريم، چيزی را سپاس می داريم. چيزی را سپاس می داريم بدين طريق که از کسی سپاسگزاری می کنيم که بابت آن چيز بايد از او سپاسگزاری کنيم. آن چه بايد از برای آن شاکر و سپاسگزار باشيم چيزی نيست که از پيش، خودمان دارای آن باشيم. آن چيز به ما داده شده، اهدا شده است...

اما آن چيزی که به ما بخشيده می شود، تفکر است... اين چيز اهدا شده، اين آن چه برای فکر کردن داده می شود، انديشه انگيز ترين امر است. همين انديشه انگيز ترين امر است که سپاس داشتن آن، بر ماست.

[...] سپاس اصيل هر گز در آن نيست که خودمان با هديه ای سر برسيم و صرفاً هديه را با هديه جبران کنيم. بر عکس، والاترين سپاس آن است که صرفاً فکر کنيم. بی انديشيم به آنی که اصيلاً برای فکر کردن داده می شود.

همه ی سپاس از بدو تا ختم به قلمرو ذاتی تفکر تعلق دارد. اما تفکر، فکرش را به آنی می دهد که فی نفسه و از جانب خود خواهان انديشيده شدن است و بنا بر اين از اصل و اساس اش فکر می طلبد. تا آن جا که به انديشه انگيز ترين امر فکر می کنيم، اصيلاً سپاس می داريم. تا آن جا که فکر کنان، جمع خاطر بر انديشه انگيز ترين امر داريم، ساکن ساحتی هستيم که همه ی ذکر و فکر در آن مجتمع می گردد.

تجمع انديشه در باره ی آن چه بايد انديشيده شود چيزی است که ما آن را ياد می ناميم.
(به نقل از: آن چيست که انديشيدن خوانندش، مارتين هاديگر برگردان از سياوش جمادی با تغييرات و اصلاحاتی از من با استفاده از متن فرانسوی. صفحات ۲۸۲ تا ۲۹۰ در متن فارسی از انتشارات ققنوس به سال ۱۳۸۸ و صفحات ۱۴۴ تا ۱۵۰ در متن فرانسه از انتشارات Quadrige /puf، به سال ۱۹۹۹ ).

مريم از ميان رفت و با رفتنش چيزی را به ما اهدا می کند که بايد آن را همواره ياد کنيم، سپاس گوييم، نگهدار و نگهبان وفادارش باشيم. اين چيز، انديشه انگيز ترين امری است که ما را فرا می خواند به انديشيدن در اصل و اساس. آنی که به واقع درخورِ انديشيدن است. اين همانا انديشيدن به معنای واقعی به هستی، زندگی، انسان و عمل او در خصوصيت اصلی و جوهرين آن است. در خصوصيتِ نا مطلقی، ناپايداری و نامحتومی. در خصوصيتِ تغيير، دگرديسی و پايان پذيری. از انسان و هستی و باورهايش تا واقعيت زندگی، جامعه، شهر و جهانی که در آن چون هستنده ای موقت و ميراست. و اين ها همه، هر دم، با آمادگی برای رويارويی با آن ها و يا پذيرا شدن آن ها در همزيستی و همستيزی.

آمادگی برای دريافتِ امر نابهنگام، نامترقبه و تصميم ناپذير در سير هستی، زندگی و مبارزه ،
آمادگی برای دريافتِ ناآرامی ها، آشفتگی ها، چندگانگی و چندانی، اختلاف ها و تضادها،
آمادگی برای دريافتِ شکنندگی و بی قراری انسان، بزرگی ها و سستی های امور انسانی،
آمادگی برای دريافت ناايقانی در اعتقادها، مسلم ها و حقيقت هايی که همواره در روند حيات و آزمون تغيير پذيرند، تصحيح می گردند و يا نسخ و باطل می شوند.

انديشيدن واقعی به هستی يعنی ايجاد آمادگی ذهنی و عملی در خود، در مبارزه و در مقاومت، برای فراروی به سوی دگرديسی، به سوی گسست از آن جه که واقعاً هست و به سوی نيستی. اين است، در پرتو خوانشی که انجام داديم و به باور من، آن انديشه انگير اساسی و اصلی، آن رهنمودی که مرگ خودخواسته ی مريم، به دريافت آن ما را فرا می خواند.

چنين باد، امر ياد مريم!
چنين باد امر اهدايی ما به مريم!
چنين باد امر سپاسداشتِ ما از مريم!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016