سه شنبه 19 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خبرنگار زنجانی جايزه خود را به همسر متين پور تقديم کرد، لحظه‌نگاری مراسم مستقل روز خبرنگار در زنجان، گونئی آذربايجان پورتالی

- ساعت به ۶ عصر نزديک‌ می‌شود، درب سالن محل برگزاری مراسم شلوغ است. دلم آرام است، شور نمی‌زند.

- سالن تقريباً پر است، همه آمده‌اند، همه آنهايی که دولتی نيستند، مستقل‌اند، خبرنگارند.

- احزاب سياسی، فعالان هويت طلب، فعالان حقوق زنان، فعالان سياسی، اجتماعی و فرهنگی مستقل، همه ٱمده‌اند، تاريخ را مرور می‌کنم، اشتباه نکرده‌ام، امروز ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۹ است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


- دکور مراسم يک دکه مطبوعاتی است که با مطبوعات زنجان تزئين شده است، يک دوچرخه و گونی پر از روزنامه روی ترک‌بندش هم فضا را تکميل کرده است. يک درخت هم گوشه ای‌ است، به جای برگ‌های روبان‌هايی به رنگ پرچم ايران دارد، روبان‌های سبزش بيشتر است.

- مسعود الماسی مجری است، با حافظ شروع می‌کند: "با دوستان مروت، با دشمنان مدارا"

- فيلمی پخش می‌شود، فعالان و قديمی‌ها دارند از دردها می‌گويند،‌از محدوديت‌ها، خبرگزاری‌ها و پشت‌ ميزنشين‌ها دارند از روی کاغذ حرف‌ می‌زنند، رسمی حرف‌ می‌زنند، تکراری‌‌اند. عليرضا اسکندريون، از شرف آل قلم، احمد زيدآبادی ياد می‌کند، صدای تشويق‌ها سالن را پر می‌کند.

- اسکندری، مدير خانه مطبوعات استان می‌گويد: "با برگزاری اين مراسم خيلی‌‌ها برايمان کمانچه کوک می‌کنند، صدای تشويق‌های شما صدای کمانچه را گم می‌کند." صدای دست‌ها به گوش‌ ارشادی‌ها می‌‌رسد.

- شيخ رحمت بيگدلی سخنران بعدی است: "جامعه عدل علی که داعيه‌دارش هستند اين نيست ."

- دف نوازی ايمان لطفی، مراسم را غرق در شور می‌کند و شعرخوانی احمد صادقی حال‌ و هوای مراسم را عوض می‌کند.

- جمشيد انصاری نماينده مردم زنجان پشت تريبون قرار می‌گيرد، از شرايط سخت خبرنگاری در ايران می‌گويد و وضعيت درگير فعلی. خبرنگار را به ققنوسی تشبيه می‌کند که هيزم سوختنش را خود فراهم می‌سازد. صحبت‌هايش را با اين جمله تمام می‌کند: "اين شرايط پايدار نخواهد ماند."

- نوبت به تريبون آزاد می‌رسد، بيوک ملايی از مشکلات صنفی می‌گويد. داود خدادکرمی از سعيد متين پور تنها روزنامه‌نگار زندانی زنجان که هفت سال از محکوميتش باقی مانده. نام سعيد سالن را در می‌لرزاند، صدای تشويق به آسمان می‌رسد.

- از عليرضا اسکندريون می‌خواهند پشت تريبون بيايد. می‌رود. بغض دارد، از خبرنگاران اخراجی روزنامه مردم‌نو ياد می‌کند و صحبتش را با اين شعر خاتمه می‌دهد: "صدبار قامت قلمم را قلم کنيد، يک بار در ستايشتان خم نمی‌شود"

- جمال رحمتی نفر بعدی است: " توی راه که می‌آمدم، به دو نفر فکر می‌کردم، احمد زيد‌آبادی و سعيد متين‌پور، ۲ نازنينی که جايشان زندان نيست، چون سرشان به تنشان می‌ارزد."

- حميد رحمتی، برادر بزرگتر جلال هم آمده است، خيلی وقت است زنجانی‌ها او را نديده‌اند و صحبت‌هايش را نشنيده‌اند، چون نخواسته‌اند بعضی‌ها، نگذاشته‌اند. با اين روايت از ارشميدش صحبت آغاز می‌کند:" اگر جايگاه واقعی من را به من بدهيد، دنيا را دگرگون می‌کنم". و می‌گويد:"اميدوارم خبرنگاران جايگاه‌ واقعيشان را بيايند.".

- نوبت به تقدير از قديمی‌ها و پيشکسوت‌ها و فعالان می‌رسد، مجری نام عليرضا اسکندريون را برای دريافت جايزه صدا می‌زند، او به جای دريافت جايزه پشت تريبون می‌رود:" من يک سنت دارم و آن هم اين است که از کسانی که اينجا نيستند ياد کنم، می‌خواهم از سعيد متين‌پور ياد کنم، او اينجا نيست اما من هديه‌ام را به همسر او عطيه‌ طاهری تقديم می‌کنم". صدای تشويق‌ها آنقدر بلند است که ديوارهای اوين می‌لرزند، نگاه که می‌کردی، چشم‌ خيلی‌ها از اشک تر شده بود.عطيه استوار ايستاده است، مثل کوه. چشمانش تر شده.

- مراسم تمام می‌شود، با اين خواسته:" مديرکل بی‌فرهنگ و بی‌کفايت ارشاد زنجان را عزل کنيد" .

- حالم خيلی خوب است، حالمان خيلی خوب است، اين مصرع را زير لب زمزمه می‌کنم: "ما سرخوشان مست دل از دست داده ايم/ همراز عشق و هم نفس جام باده‌ايم".


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016