پنجشنبه 21 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

طاقت نداشتيم سلامت اعتصاب‌کنندگان بيش از اين به خطر بيفتد، يادداشت ژيلا بنی‌يعقوب در وبلاگ‌اش

شنيدم که برخی از شکستن اعتصاب غذای زندانی ها ناراضی هستند .من نمی خواهم خيلی در اين باره توضيح بدهم .فقط می خواهم بگويم که گاهی به طاقت انسان ها توجه کنيم .گاهی به طاقت خانواده ها هم نگاه کنيم.نه فقط مادر مجيد دری ، مادرعلی پرويز، مادر حميدرضا محمدی و مادر حسين نورانی نژاد و بقيه مادرها و همسرها نزديک دو هفته بود چيزی نمی خوردند که مادر من هم که دامادش اعتصاب کرده بود نمی توانست غذا بخورد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اميرمهدی کوچولو که هرچه مخفی کاری کرديم فايده ای نداشت و چون باهوش است از حرفهای درگوشی بزرگترها فهميد که دايی بهمن اش غذا نمی خورد ،دچار اضطراب شديد شده بود و شب ها خوابش نمی برد و می گفت نمی توانم نفس بکشم و وقتی مادرش می پرسيد چرا؟می گفت می ترسم دايی بهمن از گرسنگی بيفته زمين وبعدش ديگه نتونه هيچ وقت از جاش بلند بشه و راه بره ! و من دلم می خواست بهمن زنگ بزند بگويم اگر درخواست شخصيت ها برايت مهم نيست ،لااقل به خاطر امير کوچولو که نه فقط شب ها توی رختخواب دچار تنگی نفس می شود که در روز چند بار نفسش بندمی آيد ،اعتصابت را بشکن .همين!

ضمنا فکر می کنم همين که پيام اعتصاب کنندگان به مردم رسيد ،آنها به خواسته شان رسيده اند و ما طاقت نداشتيم که بيشتر از اين سلامت شان به خطر بيفتد.اعتصاب دو هفته ای و جمعی زندانيان به اندازه کافی بزرگ و تاثير گذار بود.چرا بايد از تمام شدن آن ناراحت باشيم ؟چند روز ديگر قرار بود مادران و همسران شان نگران سلامت و به خطر افتادن زندگی عزيزان شان باشند؟ممکن بود فاجعه ای برای زندانی ها و يا حتی خانواده هايشان رخ دهد.اگر شما هم مثل من حال آشفته و نزار مادرها را مقابل دادستانی و زندان اوين زير آفتاب گرم تابستان می ديديد ، با تمام وجود احساس می کرديد که زندگی اين مادران به خاطر فشارهای روحی وارده ،کمتر از سلامت فرزندان شان درخطر نيست.

باور کنيد !ما طاقت اشکهای مادران را ،طاقت غذا نخوردن آنها را ،طاقت ذره ذره اب شدن شان را بيشتر از اين نداريم.آنها به اندازه کافی به خاطر زندانی بودن فرزندان شان رنج می کشند ، ديگر بيشتر از اين ،از آنها نخواهيم.

برخی از اعتصاب کنندگان بيماری های حاد داشتند و اين خيلی ما را می ترساند.بازهم بگويم؟

به نقل از [ما روزنامه‌نگاريم، وبلاگ ژيلا بنی‌يعقوب]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016