پنجشنبه 18 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ابراهيم‌وار...، شعری از محمد صادقی برای عبدالله مومنی

برای شجاعت عبدالله مومنی


از پشت آن ديوار های سنگين
ناگهان ... ابراهيم وار بت بزرگ را شکستی
در چشم بر هم زدنی...
ديگر زانوهايت نمی لرزند.
ابراهيم وار تبر بر دوش، بر گُرده و گلوی ضحاک زدی
حالا صاحبان نفرت و جنايت ، زير پنجه هايت ضجّه می کشند.
با عزمی کوه وار.
شانه های سرافرازت،تکيه گاه ماست.
چه تماشايی است
ضجّه ی ضحاکان از حنجره ی اوين!
عبدالله! آسمان ها از عطر تو پر شده اند.
چشم هايت را در اين هوای تازه بچرخان.
چنگ زدی در خواب پريشان ابليس.
روز، روز توست!
می شناسمت؛ که مصيبت های جهان را تنگ در بغل گرفته ای.
عبدالله!
قهرمان آزمون های بزرگ!
صدای استواری ات تا هميشه در گوش قلّه ها خواهد ماند،
اسطوره ی من!
ديگر دستانت هرگز نخواهد لرزيد.
ديگر چشمانت نمناک نخواهد شد.
سربلند شدی از اين آزمونِ خوفناک.
آن گاه که تبر بر دوش،
بُتخانه ی بزرگ را به هراس افکندی
حالا تمامِ بت ها از شنيدن نام تو، فرو می ريزند؛
کدام آزمون را دشوارتر از اين يافتی؟
حتی آن گاه که دوزخيان آتشی فراهم برای سوختنِ تو ساختند،
پس تو با يقين «بسم اللّه » گفتی و آتش،زيباترين گلستان شد.
اينک دستانت را بالا برده ای؛
بی هيچ لرزشی.
تو باز هم از آزمونی ديگر، سرافراز بيرون آمدی، قهرمان!
نگاه کن!
ابليس مبهوت و مضطرب است
و در اين ميانه، مردمانی رنج ديده صبورتر از هميشه،
وَفای فرزند شجاعشان را به تماشا نشسته اند.
عبدالله!
قهرمان آزمون های بزرگ!
تو با دست و دلی زنجير شده ، جاری شدی...



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016