سه شنبه 9 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کنش‌های کوچک و مثال‌زدنی از ايستادگی مدنی (بخش سوم)، ترجمه از عمار ملکی

شايد در تصور نگنجد که عمل رخت‌شويی در انظار عمومی بتواند پايه‌های قدرت شخصی را سست کند که به سرسختی، فساد و بی‌رحمی معروف بوده است. اما مراسم "رخت‌شويی جمعی" يکی از عوامل اصلی در سقوط رييس جمهور منفور پرو، آلبرتو فوجيموری شد و به بيش از يک دهه سلطه او پايان داد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نوشته: استيو کراشاو و جان جکسون۱
ترجمه: عمار ملکی
ammarmaleki@yahoo.com

تقديم به عبدالله مومنی

قدرت بيشمار بودن: کافيست طناب را رها کنی...
در کشورهای اقتدارگرا، هميشه شيوه ای شناخته شده از سانسور وجود دارد. نويسنده ای چيزی را منتشر ميکند که دولت آنرا نميپسندد و در نتيجه نويسندگان و ناشران همواره با تهديد، جريمه و حتی زندان مواجه هستند. در اين شرايط بعضی از ناشران کار را تعطيل ميکنند، بعضی از نويسندگان و ناشران باقی مانده سرخورده ميشوند و در نتيجه رژيم از اين وضعيت، هر چند ناپايدار، راضی خواهد بود. برای مقابله با چنين شرايطی، ترکها شيوه ای ابتکار کردند: «همه با هم بی اعتنا به قوانين کيفری».
قاعده اين روش اعتراضی ساده و بر اين اصل استوار است که اگرچه پيگرد قانونی يک يا دو نفر برای حکومت راحت است، اما پيگرد صدها و هزاران نفر از مردم برای يک جرم مشابه، در نهايت دردسر بزرگتری برای حکومت خواهد بود تا برای محاکمه شوندگان.
در سال ۱۹۹۵، ياشار کمال، نويسنده سرشناس ترک بخاطر مقاله ای که در روزنامه آلمانی اشپيگل درباره رفتار وحشيانه با کردهای ترکيه منتشر کرده بود، به نقض قوانين ضد تروريستی متهم شد. تا اينجای داستان ظاهرا کمال به دردسر افتاده بود. اما تعداد زيادی از نويسندگان به پشتيبانی از او متحد شدند. او خود در آنزمان بطور علنی ابراز داشت که " تاريخ قضاوت خواهد کرد که آنها که مرا تحت پيگرد قرار دادند، خود بايد محاکمه شوند". او درست پيش بينی کرده بود. نويسندگان همگی يک کتاب مشترک حاوی ده مقاله ممنوعه را به چاپ رساندند که يکی از آنها هم مقاله ياشار کمال بود. بدنبال آن بيش از هزار نفر بعنوان متهمان اين اقدام، يعنی انتشار جمعی معرفی شدند و دادگاهی برای محاکمه ۱۸۵ نفر از روشنفکران برجسته آغاز بکار کرد. اما اين محاکمات، طاقت فرسا و بلحاظ سياسی شرم آور بود و از اين رو بعد از دو سال که مقامات خود را مضحکه عام و خاص کردند، محاکمه ها متوقف شد.
معترضانی که خواستار محاکمه خود بودند از اينکه پيگردهای قضايی متوقف شده بود، خيلی راضی بنظر نميرسيدند. در اصل متهمان ميخواستند که عمدا مورد تعقيب قضايی دادستان قرار بگيرند و يا بقول يکی از معترضان، "اين بار خرگوشها به تعقيب سگ شکاری ميرفتند".
سانار يورداتاپان، شاعر و نويسنده ای که از ترتيب دهندگان کمپين اعتراضی بود، اين تاکتيک را به مسابقه طناب کشی بچه ها تشبيه ميکرد: "تعدادی از بچه ها يک سر طناب و عده ای ديگر سر ديگر طناب را ميگيرند و در يک زمان هر دو طرف شروع به کشيدن آن ميکنند تا معلوم شود که کدام گروه زور بيشتری دارد. حال اگر يکی از گروهها يک سر طناب را رها کند چه ميشود؟ گروه ديگر همگی بر روی زمين می افتند و خيط ميشوند".
از سال ۲۰۰۱ به بعد سالنامه ای با عنوان "آزادی انديشه" در ترکيه منتشر گرديد که توانسته بود افرادی با ديدگاههای متفاوت از چپ و راست تا اسلام گرا و سکولار را در خود جمع کند. اين جمع از دگرانديشان، هر ساله کيک تولدی را ميبريدند و تکه های آنرا برای قضات و مسئولان قضايی ميفرستادند و همچنين يک نسخه از اين سالنامه "نيشدار" را به دادستان اهدا ميکردند. از نظر حکومت، بازی "دويدن خرگوش بدنبال سگ شکاری" يا بعبارتی تحريک کردن دادستان برای تحت پيگرد قرار دادن خاطيان، بسيار آزاردهنده بود، مخصوصا وقتی که کم کم اين حرکت فراگير شد. دهها هزار نفر از مردم در سالهای اخير به ناشران نوشته های ممنوعه تبديل شدند.

رخت شويی در انظار عمومی
شايد در تصور نگنجد که عمل رخت شويی در انظار عمومی بتواند پايه های قدرت شخصی را سست کند که به سرسختی، فساد و بيرحمی معروف بوده است. اما مراسم "رخت شويی جمعی" يکی از عوامل اصلی در سقوط رييس جمهور منفور پرو، آلبرتو فوجيموری شد و به بيش از يک دهه سلطه او پايان داد.
در ماه می سال ۲۰۰۰ هزاران نفر از مردم پرو، ظهر هر جمعه بمدت سه ساعت در ميدان شهرداری شهر ليما - پايتخت پرو – گردهم جمع ميشدند. بهانه جمع شدن آنها، شستن پرچمهای سرخ و سفيد رنگ کشورشان بود. جمعيت ميخواست بدين ترتيب نشان دهد که پرو و پرچمش بطور غيرقابل تحملی چرک و آلوده شده است!! مقامات حکومت در واکنش به اين اقدام شروع به تهديد و ترساندن مردم کردند. ولادمير لنين مونتسينوس - رييس سرويس امنيتی – درباره اين "سرطان" هشدار داد و کسانی را که به شستن پرچم دست ميزدند را تروريست خطاب کرد. اما باز هم اعتراض "پرچم شويی" ادامه پيدا کرد. يکی از معترضان ميگفت "من فقط ميخواهم که کشوری پاکيزه داشته باشم". اين کنش اعتراضی در سراسر کشور گسترش يافت و صدها و هزاران نفر در آن شرکت ميکردند. نهايتا اين کنش به هدف خود رسيد. پنج ماه پس از آغاز آن، فوجيموری کناره گيری کرد (او درهنگام سفری به ژاپن با فکس استعفای خود را اعلام کرد). روزنامه پرويی "جمهوری" در ويژه نامه خود نوشت که "آيين پرچم شويی در تاريخ پرو هرگز از يادها نخواهد رفت".
در سال ۲۰۰۹ فوجيموری ( که دو سال قبلش، از شيلی برای محاکمه به پرو باز پس فرستاده شده بود) به جرم قتلهايی که در دوران زمامداری او انجام گرفته بود به زندان انداخته شد. حالا ديگر پرچم پرو پاکيزه است.

(۱) Steve Crawshaw & John Jackson (2010). Small acts of Resistance, how courage, tenacity and ingenuity can change the world?, Sterling Publishing, London.

http://negaraan.blogspot.com/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016