گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
24 آذر» جندالله مسئوليت انفجارهای تروريستی چابهار را پذيرفت، مهر24 آذر» حادثه تروريستی در چابهار تاکنون ۳۸ کشته به جای گذاشته است، مهر و ايرنا 29 شهریور» در ردّ ادعاهای بی اساس استاندار تهران، توبه فـرمایان چـرا خود توبه کمتر میکنند؟ عبدالستار دوشوکی 6 شهریور» گزارش کمیسیون رفع تبعیض نژادی و "سکوت" رسانه های ایرانی، عبدالستار دوشوکی 25 تیر» دور باطل خشونت در سيستان و بلوچستان، گفتگوی دويچه وله با عبدالستار دوشوکی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کشتار چابهار توسط جندالله و واکنش بلوچها، عبدالستار دوشوکینیروهای سیاسی بلوچ باید مشخصاً اعلام کنند که توجیه، تائید، تقدیس و ترویج خشونت، بمبگذاری و کشتار انسانهای بیگناه و انتقامجویی عریان در شدیدترین و بیرحمانهترین اشکال متصور آن توسط جمهوری اسلامی و جــنـدالله در بلوچستان بازتولیدی جز خشونت ندارد و شدیداً محکوم استکشتار فجیـع و ضد انسانی حدود چهل نفر بیگناه از جمله زن و کودک و زخمی شدن تعداد زیادی از هموطنان عزادار در چابهار(١) توسط جندالله (۲)، یکبار دیگر جزم اندیشی بنیادگرایانه طالبانی و شیوه های ناپسند الــقـاعـده ای گروه جــنــدالله را در زیر ذره بین قضاوت افکار عمومی قرار داده است. استدلال عقلانی و تصور منطقی و اسلامی بر این پایه استوار بود که جندالله که خود را یک گروه اسلامی قلمداد می کند حرمت ایام شهادت نوه پیامبر اسلام را رعایت کند. اما شوربختانه اینگونه نشد. جندالله همان کاری را کرد که ظاهراً در آن تـبـحـُر دارد و همفکران و هم مسلکان آنها در عراق و پاکستان مشغول آن هستند. تفکر القاعده ای نه به نمازگزاران شیعه در حرم نوه های پیامبر اسلام در عراق رحم می کند و نه به نمازگزاران سـُـنی در مساجد روستاهای پیشاور پاکستان. و اینک این آتش کور تعصب و جنایت به زادگاه من چابهار نیز رسید. هیچ انسان با خرد و با وجدان آگاه هر گز نمی پذیرد که قتل وخشونت عریان و اینک کشتار بیرحمانه و غیر انسانی عزادران بیگناه در چــابـهـار در راستای احقاق حقوق مردم بلوچ یا اهل سنت ایران باشد. متاسفانه این اولین بار نیست که جندالله مرتکب چنین اعمالی می شود. من در روز چهارشنبه ٢٣ فروردین ۱۳۸۵ در مقاله ای در سایت بلوچ ٢٠٠٠ خطاب به مردم بلوچ، فعالان مدنی و نیروهای سیاسی بلوچ، کشتار و سر بُریدن گروگان ِ اسیر توسط جندالله و پخش تصاویر آن از طریق تلویزیون های ماهواره ای را محکوم کردم؛ و از شخصیت ها و نیروهای سیاسی بلوچ درخواست نمودم تا مواضع خود را در مقابل شیوه های خشونت آمیز و غیر انسانی مبارزه برای کسب حقوق مردم بلوچ و اهل سنت بطور شفاف روشن سازند. و اینک مجدداً درخواستم را تکرار می کنم. علیرغم مخالفت ها و محکومیت های عملیات خشونت بار و مرگ آور جندالله در داخل بلوچستان، کشتار، سر بُریدن ها، بمب گذاری ها، اسیر کـُـشی، عملیات انتحاری، و حتی ترور و شکنجه مظنونان به همکاری با اداره اطلاعات جمهوری اسلامی توسط گروه جندالله همچنان ادامه دارد. بعنوان نمونه در ژوئن سال جاری جندالله یک معتاد نگونبخت و ضعيف الحال بلوچ به نام صالح براهویی را بجرم "خبرکـِشی" برای اطلاعات استان، بعد از شکنجه و اعتراف گیری (۳) بطرز بسیار فجیعی، ظاهراً از طریق زنده سوزاندن، کـُـشت و جسد سوخته شده او را در بیابانهای اطراف ایرانشهر رها نمود. از یک دیدگاه مقایسه ای اینگونه روش های غیر انسانی جندالله حتی با عملکرد بقیه گروه های خشونتگرا و مسلح بلوچ در استان قابل مقایسه نیست. بعنوان مثال هنگامیکه دو مرد بلوچ که از طرف اطلاعات سپاه پاسداران ماموریت داشتند تا ملا کمال گورناکی (رهبر یک گروه مسلح بلوچ) را به قتل برسانند، توسط ملاء کمال دستگیر می شوند (٤). آن دو بعد از پند و اندرز و توبیخ آزاد می شوند. تفکر مذهبی و بنیادگرایانه جندالله نیز با اندیشه و برخورد مذهبی حنفی بلوچها کاملا ً فرق می کند. بعنوان مثال اوقات فراغت چریک های مسلح جندالله صرف اشباع عقاید بنیادگرایی و تلقین مذهبی جهادی می شود. در حالیکه بقیه گروه های خشونتگرا و مسلح بلوچ دورنمای کاملاً متفاوتی نسبت به اوقات فراغت و زندگی دارند. این ویدئو (۵) ستیزه جویان مسلح گروه عیدوک بامری را نشان می دهد که به رقص و آواز و پایکوبی مشغولند، عملی که از نظر بنیادگرایان گناه تلقی می شود. هدف از اشاره به رفتار این دو گروه مسلح و خشونتگرای بلوچ تائید مستقیم و یا تلویحی عملکرد خشونت آمیز آنها نیست بلکه صرفا تطبیقی و مقایسه نسبی آنها با عملکرد جندالله در دایره فرهنگ گروههای خشونتگرا در بلوچستان می باشد. زیرا من شخصا ً با هر نوع خشونتگرایی مخالفم، و آن را زیان آور می دانم. جنگجویان القاء شده ِ جندالله، بر طبق گفته ها و نوشته های متعدد خودشان و بخصوص بیانیه مجمع علمای جنبش مقاومت جندالله (۶)، برای "جهاد" و "شهادت" می جنگند. در این بیانیه طویل و حائز اهمیت که در اواخر تیرماه ۱۳۸۹ صادر شد، جندالله با استناد به فتوای بیش از دو هزار عالم و مـُـفـتـی ِ بنیادگرا، اهل تشیع را کافر مطلق دانسته. بیانیه خطاب به مولوی های اهل سنت بلوچ که ریختن خون شیعه را حرام دانسته اند آنها را بدلیل انکار جهاد بر علیه شیعیان، نادان و جاهل قلمداد می کند؛ و تاکید می کند: " علمای اسلام در طول تاریخ فتوای کفر رفض و تشیع را داده اند و الان چند مولوی نمی توانند به زور کافران را مسلمان بنامند". ظاهرا بر اساس اینگونه به اصطلاح فتواها متعصبین بنیادگرا و مرگ پرست سلفی است که جندالله و هم مسلکانش در زاهدان، چابهار، پاکستان، اقغانستان و عراق "بهشت" را با کشتار انسانهای بیگناه می خرند. عملیات مرگبار گذشته جندالله علاوه بر انعکاس وسیع در رسانه های فارسی زبان و بین المللی ، توجه جهانیان را نیز بسوی مسائل بلوچستان و مظالم و تبعیضات گسترده در آن منطقه جلب نمود. شوربختانه اکثریت بلوچ های برونمرزی، علیرغم مخالفت با شیوه های خشونت آمیز، جنبه ِ "جلب توجه تبلیغاتی" پدیده جندالله را مثبت ارزیابی می کنند، و متاسفانه برخی از سازمان های سیاسی بلوچ نیز با چشم پوشی و تجاهل از ماهیت ایدئولوژیکی و اهداف استراتژیکی و دراز مدت خشونت عریان و علیرغم تجربه های تلخ پاکستان، افغانستان، چچن، مراکش، سومالی، یمن، عراق، و بخصوص تجربه تشکیل امارت اسلامی کردستان (۷) توسط گروه جهادی جندالاسلام و توحید اسلامی و اجرای حد و تعزیر به سبک طالبان؛ غوطه ور در مـلـغـمـه ای از برداشتهای ناقص از منظر توجیه خشونت با خشونت، و تاکید یکجانبه بر علل موجود در بلوچستان، عوارض مطلق اندیشی ِ بنیادگرایانه سلفی ـ جـهـادی و زیان آور "معلول مهلک" را نادیده پنداشته و به دیده اغماض گرفته اند. از سوی دیگر نیز اعدام های دست جمعی بلوچها در ملاء عام (۸)، تحقیر، تبعیض، سرکوب و ترور مقابل به مثل حکومت در بلوچستان و حس انتقامجویی بلوچی نیز باعث موضعگیری های متعصبانه و تک بـُعدی شده است. این نوع موضع گیری های غیر شفاف و ظاهراً دو پهلو توسط نیروهای سیاسی بلوچ در برونمرز باعث شده است تا تعداد کثیری از هموطنان تصور کنند که فعالان و سازمان های بلوچی بجای تاکید و اصرار بر مواضع انسانی خشونت گریز و تقبیح آدمکشی و کشتار دست جمعی ، با موضع گیری های دوپهلو به نوعی خشونت و کشتار غیر انسانی جندالله را توجیه می کنند. تبعیض، سرکوب و اعدام ها توسط جمهوری اسلامی هرگز نمی تواند و تحت هیچ شرایطی نباید هیچگونه توجیه ای برای کشتار انسان های بیگناه شیعه و سنی باشد. تجربه گروه سلفی ـ جهادی جندالاسلام و توحید اسلامی در کردستان که در ابتدا با تکیه بر ناسیونالیسم کـُـردی و بنیادگرایی مذهبی موفق به جذب نیروهای جوان کـُرد شدند، فراروی ما است. شعار محوری آنها نیز همانند جندالله "یــا شــریــعـت یــا شــهـادت" بود (۹). در نتیجه سازمان ها و نیروهای سیاسی بلوچ باید به دور از تعصب کورکورانه، تجاهل فرقه گرایانه و یا "سیاست بازی"، و با استناد به منشور جهانی حقوق بشر، دمکراسی کثرت گرا، سکولاریسم، اصل انسانمداری و نفی خشونت بعنوان یک اصل خدشه ناپذیر، مواضع خود را مشخصاً و بدون ابهام در مقابل خشونت و کشتار های به اصطلاح "شرعی" ِ جندالله و عملیات مرگبار آن روشن سازند. باید به جهانیان نشان داد که بمبگزاری و کشتار دست جمعی و جزم اندیشی مذهبی و مرگ آفرینی و مرگ پرستی هیچگونه جایگاهی در فرهنگ و مذهب حنفی بلوچها ندارد، و کشتار انسان ها تحت هیچ شرایطی و توسط هیچ حکومت و یا گروهی قابل توجیه نیست و منفور و محکوم می باشد. معتمدین و سران عشایر و طوایف بلوچ، بهمراه علمای اهل سنت بلوچ از جمله مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی و اخیراً نیز سی تن ازاعضای هیات علمی و اساتید برجسته بلوچ از دانشگاههای سیستان و بلوچستان، خشونت های جندالله را محکوم کردند و از جندالله خواستند تا دست از مبارزه خشونت آمیز بردارد. رژیم جمهوری اسلامی و بخصوص دولت احمدی نژاد و طرفداران افراطی آن در بلوچستان حداکثر بهره برداری را از ترویج "دوجانبه" خشونت در بلوچستان برده و می برند. بلوچستان به یک منطقه کاملاً نظامی امنیتی تبدیل شده است. ترویج و تشدید تسلسل دایره وار خشونت توسط جندالله از یک سو، و جمهوری اسلامی از سوی دیگر، نه تنها باعث افزایش سرکوب و میلیتاریزه شدن استان شده است، بلکه متاسفانه جمهوری اسلامی موفق شده است تا قشر هایی از مردم بلوچ را بعنوان بسیج عشایری مسلح نموده تا بلوچ را در مقابل بلوچ قرار دهد. ظاهراً جمهوری اسلامی در این ترفند خویش کامیاب شده است، زیرا جندالله اخیراً با انتشار اسامی نوزده تن از بلوچهای متهم به داشتن ارتباط با بسیج عشایری، آنها را تهدید به مرگ کرده است(۱۰). این دقیقاً همان مطلوبی می باشد که رژیم در پی آن است. قرآن می فرمایند: مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسَادٍ فِی الْاَرْضِ، فَکَاَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیْعًا (سوره مائده، آیه ۳۲) هر کسی انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد چنان است که گویی همه انسانها را کشته. براستی در مورد قتل عام حدود چهل نفر شیعه و ســُـنی امروز صبح در چابهار و پیش از آن کشتار بسیاری از قربانیان شیعه و سـُـنی دیگر از جمله کودکان فقیر و نظاره گر و پیرمردان حصیرباف بلوچ در بمبگزاری منطقه پیشین باید پرسید: بــأی ذنـب قـتـلـت؟ بلوچستان قربانی خشونت است، و بازتولید هرچه بیشتر خشونت راه چاره آن نیست. نیروهای سیاسی بلوچ باید مشخصاً اعلام کنند که توجیه، تائید، تقدیس و ترویج خشونت، بمب گذاری و کشتار انسانهای بیگناه و انتقامجویی عریان در شدیدترین و بی رحمانه ترین اشکال متصور آن توسط جمهوری اسلامی و جــنـدالله در بلوچستان بازتولیدی جز خشونت ندارد و شدیداً محکوم است. خشونت و کشتار های ضد انسانی جندالله نظیر آنچه که امروز در چابهار رخ داد نفرت و انزجار هر انسان با وجدانی را بر می انگیزد و آن را شدیدا ً تقبیح و محکوم می کند. عــبــدالــســتـار دوشـــوکـی ۱ ـ http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1210990 Copyright: gooya.com 2016
|