شنبه 18 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازخوانی تجربه سی ساله، قدرت در سايه مذهب، علی مهربان

بنام خدا

در مبحث پيش سعی در بازشناسی و شناخت بستر وقايع و نحوه ايجاد دگرگونی ۵۷ کرديم، در مبحث پيش رو تلاشمان بر درک چگونگی و چرائی باز تعريف سلطنت در پوشش و لفافه دين و باز توليد مفاهيم جديد حکومتی در ان قالب و تغيير ماهيت خواست ملت پس از ان دگرگونی عظيم ۵۷ می باشد.
روحانيت از سالهای نه چندان دور از عهد قجر و از ميانه ان سلسله منفور در عهد ناصری بدنبال بدست اوردن نقش در هرم قدرت از طريق پروسه القاء مشروعيت حکومت به مردم بوده است، اولبن خيز انان برای ان مهم در ديدار روحانی متفاوت جمال الدين اسد ابدی با شاه منفور ناصرالدين شاه قاجار برداشته شد، اسد ابادی روحانی دنيا شناس و جهانگردی تيز بين پس از سفر به کشورهای مسلمان و پذيرفتن و اگاهی برضرورت تمرکز و تقويت حکومت شيعی در جامعه اسلامی انروز به طرح موضوع و پيگيری ان در دربار ناصری پرداخت، همين رفت وامد و بحث در باره ان بود که مسبب برقراری تماسهای مکرر و مداوم روحانيون با دربار و ايجاد رابطه دو طرفه و سهميت خواه گشت. از طرفی سلاطين نيمه دوم سلسله قاجار نيز با رياکاری سعی در معتقد نشان دادن خود به احاکم و شريعت بعنوان حربه ای برای تلطيف اراء مردم نسبت به خود داشتند، پس با توجه به نياز و خواست حکومت درباب مشروعيت بخشی و واقعی سازی افسانه سايه خدا بودن شاه، يا نيابت بخشی به وجود شاه از طرف خدا بر زمين و مقدس گردانی وجه سلطنت توسط صاحبان فتوا و شيرينی اين همدلی و نياز دوطرفه، پروسه شراکت روحانيون در امر حکومت و حضورشان در دايره قدرت از طريق هويت بخشی به اعمال حاکميت بوسيله موعظه و توجيه افکارعامه و بعدا توسط صدور فتوا کليد خورده تسهيل گشت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اندک روحانيون اگاه و ناهمراه نيز به خلوت خود پناه برده مسير درس و بحث را طی نموده از انان تبری جستند، که اين خود ظلمی مظاعف بر رعيت بی نوا از باب عدم ارائه اگاهی و بيان واقعيات ميبود (در انزمان رای و نظر امثال اخوند خراسانی ناديه انگاشته و از تبليغ ان جلوگيری گشت)، بخشی از انان نيز از پس عدم همراهی و مخالفت با جوانب قدرت توسط ديگر هم لباسان به لعن گرفتارشده به سکوت دعوت شدند يا به مرور و با حوادث مختلف و مشکوک حذف شده ( نمونه بارز ان قبل از وقوع انقلاب ۵۷ حذف مشکوک امام موسی صدر و بعد از انقلاب حذف ايت الله شريعتمداری ) از گردونه خارج گشتند.
قشريون الوده به قدرت بدنبال چشيدن طعم نفوذ و داشتن سهم نامرئی در قدرت و حکومت بدنبال راه بقا و ماندگاری در ان دايره به ايجاد رابطه با متنفذين امر پرداخته رابطه ايجاد شده را گسترش داده حدود منافع خود را باز تعريف و به تائيد طرف مقابل رساندند.
در سالهای پر نکبت حکومت قجر قطعا مطمئن ترين و ايمن ترين راه برای انان که ميخواستند، ايجاد رابطه با سفارتخانه های خارجی در تهران بود، صد البته انان از رفت وامد با سفارت روس از باب تفکر عامه حذر داشته پرهيز نمودند، در اين ميان دوستی و مودت با اعوان وانصار سفارت کريمه دولت فخيمه نفوذ در حاکميت و تاثير در اتخاذ تصميمات را براحتی ميسور ساخته تسهيل نموده، صد بار کاراتر و موثرتر ميبود.
با بقدرت رسيدن خاندان پهلوی، دربار سهم روحانيون و جايگاه انان در دايره قدرت را به مرور ناديده گرفته اقدام به حذف يا کاهش تاثير انان در پديده قدرت و حواشی ان در ايران نمود. اين اقدام برای روحانيون بسيار گران امده از طريق توسعه رابطه با ذی نفوذان اقدام به باز پس گيری سهم خود از قدرت در حکومت کردند، البته تولد اين رايطه به سالها قبل در عهد قجر بازگشته نياز به توسعه ان دو طرفه بوده است، با توجه به ديدگاه طرف مقابل در لزوم بکارگيری مذهب و تعصب مردم به ان در کشورهای مسلمان و صاحب نفت لزوم بکارگيری و استفاده از قشر روحانی در اجرای سياستهای انان بر ما پوشيده نخواهد بود(عدم توجه و عنايت روحانيون به مليت و تعلق خاطر به باورهای مذهبی در اين راستا تاثير گذار است) و توليد و رواج فرقه های مذهبی گوناگون و ترويج اوهامی از اين دست در جوامع شيعه مذهب در همين راستا معنا ميابد( در اينجا اهتمام به مليت و احترام به پرچم و تقدس کشور تنها راه مبارزه با شگرد اجنبی و راهکار اينده ماست که به عمد مورد توجه قرار نگرفته است)، البته انان از حکومتهای سنی مذهب نيز غافل نمانده با ترويج فرقه وهابی همان کاری را که در ايران انجام داده اند در ان کشورها نيز بفعل رسانده عملی ساختند، حکومت فعلی عربستان نمونه بارز اين مدعاست و تاثير ان بر معادلات خاورميانه بخصوص در خليج فارس بر کسی پوشيده نيست، مدلی از حکومت خليفه در اهل تسنن مشابه با سلطنت فقيهان در تشيع با همان درجه از تقدس و اوهامی لندن ساخته.
اين ارتباط و تاثير ان در جلوگيری از رسيدن مردم ايران به ارزوی صد ساله اش دمکراسی و ازادی بسيار موفق عمل کرده مانع از توفيق ملت شده است، جلوگيری از رسيدن مردم به حکومت مشروطه قائل به حاکميت مردم از طريق مقدس گردانی سلطنت قاجار و نماينده خدا دانستن شخص شاه وبه شکست کشاندن مشروطيت از طريق باز کردن باب مشروعيت و ايجاد گسست و شکاف مابين مردم و مشروطه خواهان، يا جلوگيری از تشکيل جمهوری مورد خواست رضاه شاه پس از سرنگونی خاندان قاجار باز به همان روش و اعلام تقدس امر سلطنت، کمک در شکست دولت ملی محمد مصدق از طريق همراهی نا ملموس و ايجاد انگيزه در زاهدی برای يورش به منزل نخست وزير و سرنگونی دولت مردمی توسط کودتا پس از قبول شکست از طرف او و وارونه جلوه دادن خيانت به مصدق و مردم، تا تغيير بنيادين در افکار و امال ملت و فريب روشنفکران و همراه کردن انان در براندازی سلطنت در تمهيد ۵۷ و تشکيل حکومت مطلقه ای ديگر با نامی مذهبی و تکرار انچه بود اينبار بدست مفلسان، همه در گرو رابطه تعريف شده حقوق بگيران اجنبی در اين صنف و ديگر صنوف همراه، امثال بعضی از اهالی بازار متجمع در ائتلاف( تازه مسلمان و دوستان ) و ارزوی انان برای قبضه قدرت و تشکيل حکومت مذهبی در ايران از علل اصلی عدم توفيق مردم و روشنفکران در بدست اوردن امال و ارزوهای صد ساله و ملی می باشد.
نقش انان در عقب ماندگی ايران و ايرانی و ناکامی از رسيدن به ارزوها و امال ملت به هيچ وجه کم نبوده نقشی اساسی و اول است که بايد برای ثبت در تاريخ تبيين شده بعنوان بزرگترين خيانتکاران و عظيمترين خيانتها نگارش گردد.
انان پس از هدف گرفتن افکار عامه و تهييج احساسات مذهبی در مردم با بدست گرفتن اهرم فشار توسط رواج اوهام باز توليد اسلام انگليسی و مخالفت با هر چه شاه ميگفت (حتی اگر درست بود) و راه اندازی غائله پانزده خرداد ۴۲ و به طبع ان ۵۷ نيازمند ريخته شدن خون مردم بوسيله حکومت بوده تا با تشابه سازی مذهبی و اتصال موضوع به کربلا وسوء استفاده از قداست خون شهيد موج بنيان کن احساسات مردمی را تحريک کرده بکار گرفته بنيان کشور را در جهت اميال خود و خواست دوستان در بهم ريختگی امور تغيير دهند، حماقت يا سوء نظر بعضی از اهالی دربار در به حقيقت پيوستن چنين ترفندی کارامد بوده حربه لازم را بدست انان داد مضاف انکه حکومت شاه به دليل توجه به صحنه جهانی و کسب موقعيت مناسب در اين عرصه از درک واقعيات و بحران داخلی غافل يا نسبت به ان کم توجه بوده و حل مشکلات داخلی را با ظهور در عرصه جهانی و حصول پيشرفتهای بزرگ اقتصادی ممکن دانسته موفقيت خود در جلب توجه ملت به حقايق را در گرو عمل بدان ميديد. اعلام بی پناهی و مظلوميت سازی از چهره اسلام و توسعه فرهنگ مذهب مدار الوده به شعائر عربی و بعضا ضد منافع ملی و رواج اوهام و خرافات در بالا بردن سطح همراهی عامه موثر افتاد جماعت دانشگاهی را نيز فريفت و گمراه ساخته همراه نمود، البته عدم توجه رژيم سابق به خواست عمومی در مورد رعايت اخلاق در کشور شيعه مذهب و تاثير ان در برانگيختن مردم را نيز بايد به ان همه افزود. با ايجاد تقابل در برابر فرهنگ ملی توسط شعائر مختلف از جمله جنايتکار خواندن تمامی سلسله های پادشاهی در ايران و حق قلم داد کردن تصاحب حکومت ايران بدست اولاد عرب و محق بودن مذهبيون اسلام شناس در امر حکومت و ترويج ايده حکومت خوبان در قالب ولايت فقيه به هنگامه برخورد با اسلام شناسان اکادميک و مخالف موضوع بستر لازم در باب اجرای طرح لندنی حکومت مذهبی را فراهم اورده ساختار کشور را بهم ريخته تا در هرج و مرج موجود به خواسته نايل ايند. اينجاست که نقش رواج موهومات و خرافات مذهبی در باورعوام نا اگاه مثل تصور واهی عکس رهبر در ماه انهم در عصر تکنولوژی يا بيان رابطه ايشان با امام معصوم و طرح ان در ميان عوام برجسته شده، نقش بارزی در به حق شناساندن حکومت روحانيون و اتصال ان به ولايت و رسالت صدر اسلام بازی کرده هرگونه مخالفت با ان را مخالفت با رسول خدا و ائمه شناسانده چماق تکفير را بر سر مخالفان درست انديش فرود می اورد. بواقع مکر عمرو عاصی اينبار از استين لژ لندنی بدر امده با کمک شعبه داخليش در مدرسه معروفه به باز تعريف سلطنت در قالب ولايت فقيه نوعی از حکومت عربی را در قالبی شکيل و امروزی بخورد مردم داده با مقدس گردانی ان در انظار از هر گونه مخالفتی جلوگيری کرده برای سالها انرا بيمه نمودند، تغيير مفاهيم حکومتی چون خلافت در اهل تسنن به ولايت فقيه در تشيع يا خليفه به ولی فقيه و ساخت و ارائه اين نوع از کلمات راهبردی راه رنسانس و بقاء سلطنت در ايران را در قالبی نو و بظاهر متمايل به دمکراسی مدرن توسط روحانيت را هموار ساخته، ممکن گرداند و ملايان را در رسيدن به ارزوی ديرينه و بر اوردن اميالشان ياری و کمک ساخت.
در اينجا نقش منفعلانه روشنفکران کوته بين بيش از پيش خود را نشان داده ثمره اهمال و سستی انان در تبيين جريانات و علل حوادث و رساندن پيام به مردم را بر ما دو صد بار بيشتر عيان ميسازد، اين کوتاهی انان مسبب واقعی از دست رفتن بهترين فرصتهای مردم در باب تشکيل حکومتی ملی و مستقل شد و سالها تلاش و اميد ملتی را بر باد داده نااميدی و درد و رنج بسياری از حقيقت جويان را بدبنال داشت، اتفاقات تلخی که به علت سرعت حوادث در افق ديد ما قرار نگرفته به طرح در تاريخ سپرده شد.
بسياری از روحانيون اگاه و دلسوز با توجه به جو ملتهب موجود از بيان نظرات خود در اين مبحث هراس داشته جرات مخالفت از انان بوسيله ايجاد جو هو و جنجال سلب گشت، برخورد با مراجع نا همسو باب شده عرصه بر اصحاب فکر و قلم سخت، تيره و تار گرديد، بسياری هم با توجه به همدمی و همراهی خارجی با حضرات صاحب قدرت اميدی به تقابل و بيان حقايق نداشته موضوع را به گذر زمان و اشکار شدن حقيقت بر مردم و بدست تاريخ سپردند، طرفه انانيکه در پی گذران سخت زندگی در حجره های کوچک و فاقد ارتباط با بيرون طعم نداشتنها را بارها چشيده بودند به سهم خواهی و عقده گشائی اميد داشته مظلوميت ايران و ايرانی را نديده انگاشته خود را محق به چپاول اموال ملت و کشور فرض نمودند و کردند انچه نبايد.
در پی گامهای اوليه و تشکيل حکومت مورد نظر از طريق فريب ملت و ايجاد خلسه در روشنفکران، انان نيازمند مقابله با بحرانهای ساختگی يا به تعبيری بهتر نيازمند به وجود بحران در منطقه و کشور بودند تا با توسل به ان به يکپارچه سازی مردم اهتمام ورزيده به بهانه جنگ با خارجی در مرزها، هر گونه صدای مخالفی در داخل را ستون پنجم دشمن شناسانده در نطفه خفه کنند تا به مدد خدعه و تحريک مردم به همکاری با حکومت در گذر زمان با ابزار قدرت و نحوه استفاده از ان اشنا گشته تخصص نداشته را از طريق صرف و حيف و ميل ميليونها دلار اموال ايرانيان بدست اورده مشکلات خود در باب حکومتداری را حل گردانند که اين فرصت مغتنم نيز با راهنمائی دوستان خارجی و توسط صدام عراقی به انان هديه شد تا سالها منافع ملی ايران و عراق را دستخوش مطامع بيگانه ساخته سرمايه های ملی دو طرف در معرض نابودی قرار گرفته ذخائر ارزی و زير ساختهای اقتصادی هر دو کشور از بين برود.
تضعيف دو کشور قدرتمند منطقه نه تنها خواست بيگانه که خواسته بعضی از دولتهای همسايه نيز بود، انانکه در اوپک در پی عدم توليد نفت سهميه ايران ميز نفوذ و تاثير گذاری را بدست اورده در نبود شاه بر ان حکم ميراندند، هم مايل به بدست اوردن موقعيت ممتاز ايران در صحنه بين اللملی و منطقه ای از طريق جانشينی بجای ايران در کنار شريک مقتدر غربی بوده رسيدن به جايگاه مناسب در معادلات منطقه ای و جهانی را مد نظر داشتند. پروژه دشمن سازيهای واهی در کشور توسط صاحبان قدرت، هم در بعد داخلی به جهت سرکوب مخالفان و هم وسيله ايجاد هراس از ايران برای فروش سلاح به همسايگان و توجيه لشکر کشی غرب به منطقه و حضور مستقيم بر سر چاههای نفت گشته کاربرد داشت، منطقه ائيکه بدليل سياستهای راهبردی و منطقی ايران در رژيم سابق سالها از وجود و حضور مستقيم نظامی استعمار کهنه عاری شده بود دوباره طعم حضور نظاميان بيگانه را با نامی نو و دگرگونه بنام مقابله با ايران اسلام گرای متحجر و در پوشش دفاع از دولتهای بی پناه عربی منطقه چشيد!
در بعد جمعيتی و داشتن توان و ظرفيتهای بالقوه از منظر انسانی و ابزار لازم صنعتی تنها دو کشور ايران و شايد عراق توانائی تبديل شدن به قدرت منطقه ای را دارا بوده سياستگذاری در منطقه را تحت تاثير قرار ميدادند، لزوم تضعيف اين دو کشور و ايجاد تراز دلخواه قدرت در منطقه بنفع اميال غربيان و متاثر از تامين امنيت عمق استراتژيکشان در خاورميانه و خليج فارس اينجا معنا می يابد، طرفه انکه ايرانی قدرتمند و دارای ثروت معادلات جهانی را نيز به ضرر انان تحت تاثير قرار ميداد، لزوم راه اندازی ان جنگ برای انان اينجا معنا يافته و سود حاصل از استمرار ان اينجا تفسير ميگردد، فرسوده سازی دو ملت و نابودی داشته هايشان.
برای استدلال اين ترفند فقط توجه به دليل فروش هم زمان اسلحه به دو کشور در حال نزاع، تزوير و خدعه غربيان و همراهی مزدوران داخلی با انان را برای ما اشکار ميگرداند.
داستان مک فارلين و فروش اسلحه غربی به ايران در زمان جنگ پرده از توافق غربيان برای طولانی ساختن جنگ تا رسيدن به منافع حداکثری انان بر ميدارد، مضاف انکه دوستان داخلی انان نيز منافع خود را در ادامه اين کارزار دانسته بر طبل جنگ بيش از پيش نواختند، در اين مسير پولهای فراوان و بی حساب در قالب خريد تسليحات بدون جلب توجه مفقود گشته به ثروتهای باد اورده و نداشته اقايان تبديل شد.
توليد فرهنگ دفاع در برابر دشمن خارجی بدون توجه به ماهيت عربی دشمن و کينه و ميل تجاوز او به ايران با کلماتی چون دشمن بعثی يا تکريتی پيگيری شد تا مانع از توجه مردم به ماهيت غير ايرانی و عربی خود انان شده مليت و مرزهايمان را به فراموشی سپرده عدم توجه انان به منافع ملی ايرانيان راعادی و نديده انگاريم و دليل حضور انان در عرصه قدرت اين کشور برای چپاول و غارت ثروت ملی و حراج فرهنگ ايرانی را متوجه نگرديم، انان در همه امور و در پی تمامی کاستی های بوجود امده به مردم ادرس غلط داده استکبار جهانی و رژيم سابق را مقصر معرفی ميکردند تا در سايه کينه ملت از با اصطلاح امريکای جهانخوار حضور نامرئی و حذف شده استعمار پير به چشم نيامده انرا استمرار بخشند. ايرانی را در مسير دوری از هويت ملی و فرهنگ بومی خود سوق دادند تا با اشعائه فرهنگ عربی پروسه حکومت فقيهان منبعث از اسلام انگليسی را توجيه گردانده بر گرده ملتی رشيد سوار شوند، در اينجا با استفاده و بزرگ نمائی از هويت قوم های غير ايرانی ساکن در ايران و ترويج اين مباحث در مدام سی ساله گذشته تماميت ارضی ايران را در معرض ريسک گذاشته ايران دوستان را به ان سرگرم نموده اند، بهر روی با شروع جنگ و تاثير ان بر تمامی شئون کشور سرگرمی هشت ساله ای را در جهت نابودی منافع ايران از باب تقويت خود و تامين منافع اجنبی ايجاد کرده ملت را به حواشی ان نبرد ملی مشغول ساختند تا پايه های قدرت وابسته و غير مليشان را مستحکم گردانند، شرکت مردم در نبرد با بيگانه و اهداء صدها شهيد مردم را بنوعی به شراکت در پرداخت هزينه های حکومت سهيم گرداند و همين امرمنتج به بيمه عمر حکومت گرديد، بعدها اقايان با جهاد اکبر خواندن موضوع نبرد با دشمن اقدام به حذف مردان جنگ کرده به مرور زمان هر صدای مخالف از انان را تعبيری ديگر نموده با ان برخورد کردند، تصادفات جاده ای و سقوط هواپيما بهترين راه خلاص شدن از دست مخالفينی از اين دست می بود، پروژه حذف روشن فکران از طرق مختلف با مرتد خواندن انان و صدور فتوای شرعی قتل در اين خصوص از ان خدعه های عمرو عاص انگليسی بود که انسانهای فهيم را از عمق پستی و دنائت نهفته در ان به حيرت وا ميداشت. پس از تحکيم پايه های قدرت گام بعدی تغيير قانون اساسی نگارش شده در دهه اول انقلاب بود تا در ان موانع حکومت مطلقه را برداشته از سلطنت پيشی گرفته با حکم ولی، حکم خدا خواندن ان ملت را به اطاعت کور کورانه از ملايان وا داشته به ان فرا بخوانند. اين مهم نيز علی رغم اگاهی روشنفکران در سايه احترام به ولی اول در پرده ای از سکوت و اهمال ملت و مردان ميهن پرست با خدعه و مکر عمرو عاصی بخوبی انجام شده اندک مخالفت با ان را نيز نديده گرفته و به تصويب رساندند، در پی حذف تنها فقيه اگاه و عامل به موضوع از صحنه قدرت با توسل به بهانه های واهی بزرگترين و اصلی ترين مشکلشان را حل کرده راه برای عرضه نماينده فرقه معروفه و مشکوک به نوکری بيگانه باز شده براحتی او را با ترفندی زيرکانه بدست رقبای اصلی برمسند نشاندند و بدينوسيله مسير قدرت گرفتن عوامل لژ لندن که سالها منتظر و مترصد انتقام بودند هموار شده، باز گرديد.
از اين به بعد روشنفکران ما منفعل و نظاره گر بر سير حوادث دليل وسرعت اتفاقات را متوجه نشده در پی پروژه حذف، اگاهان يکی پس از ديگری از ميان ملت رفتند و سياه دلان با بازی با کلمات رفتن هر يک را به داستانی خيالی مربوط ساخته معرکه گرفتند و انرا در حافظه جامعه گم و کم رنگ نمودند.
اوباشان وطن فروش بخوبی بازی با افکار و احساس مردم را بلد شده تمرين کرده هر کجا که لازم ديدند با مربوط ساختن موضوع به مذهب و يا علاقه دينی مردم مشکلشان را حل نموده، با استفاده از حربه جمعيت نادان کمترين هزينه را در پی حوادث مختلف پرداخته اند.
حيف و ميل و چپاول ميلياردها دلار از ثروت ملت ايران، فروش اموال ايران در خارج و ناپديد شدن پولهای حاصله، بذل ثروت ايرانيان به اعراب لبنان و فلسطين، عدم دفاع بموقع از حقوق ايران بر دريای خزر و منابع نفتی ما در ان دريا، عدم برخورد مناسب با اعراب در داعيه انان نسبت به جزاير و منافع ايران در خليج فارس تا بدانجا که ظاهرا اعراب خليج فارس اينان را عرب و از خود دانسته نگرانی نسبت به موضوع ندارند، اهمال و کوتاهی در باز ستاندن خسارات تاييد شده جنگ هشت ساله از دولت کنونی عراق،از بين بردن منافع ملت ايران در قبال تامين منافع ساکنان عرب کناره مديترانه، از بين بردن صنايع در کشور از طريق عدم توجه و رسيدگی به امر نوسازی و پرداخت نقدينگی به موقع و عدم ارائه فنون و ابزار روز به صنعتگران (ظاهرا بواسطه تحريم)، عدم ساخت بموقع زير ساختهای اصلی در صنعت نفت و عقب ماندگی در کسب تکنولوژيهای نوين نفتی نسبت به همسايگان عرب در خليج فارس، کوتاهی به عمد در ساخت پالايشگاه نفتی و تاسيسات پتروشيمی مورد نياز و از قبل طراحی شده بدليل تمايل به خريد از خارج محصولات نفتی و دريافت پورسانت از ان، سرنگونی پول ملی در برابر ارز خارجی و محاسبه به عمد دلار هفت تومانی به هزار تومان در محاسبات ديوانی و تاثير منفی اين تراز در زندگی و معيشت مردم و اقتصاد کشور و چپاول مابه التفاوت ان بروش مختلف، افزايش شديد تورم و عدم توجه به معيشت مردم، نابود ساختن بخش خصوصی و فرار سرمايه از کشور به همراه فرار نيروی انسانی متخصص و کارا و صدها بدبختی ديگر ثمره و دستاورد تغيير رژيم و تبديل حکومت به شبه سلطنت عربی و خلافتی در ايران بوده است، و مهمترين زيان اين دگرگونی بر باد دادن ارزوهای صدساله ايرانی در دست يابی به حکومتی دمکراتيک و ازاد، و جلوگيری و عقب نگاه داشتن کشور از توسعه مناسب و پيشرفت معقول متناسب با شرائط جمعيتی و محلی ايران( توجه و قياس اين روش حکومتداری با حکومتهای دويست ساله اخير حاکم در ايران به ما نشان خواهد داد که کدامين حکومت بيشترين منافع را برای بيگانه و اجنبی در بر داشته و زيان بارترين هزينه ها را به کشورمان تحميل کرده است)، جالب است که اقايان بيان انرا سياه نمائی خوانده با الفاظ بازی کرده و ملت ساده دل ايران را به دريافت يارانه نقدی از جيب خودش بعنوان هديه نظام حواله ميدهند، پول ملتی را از جيبش در اورده بخش کوچکی از ان را با منت به خودش بر ميگردانند و جالبتر بخشيدن خمس اين هديه به ملت از طرف انان می باشد!!! يا العجب از مکر و خدعه اين نابکاران تازی، با ما چه کرده اند!؟( توجه به ميزان فروش يکصد و پنجاه ميليارد دلار نفت در طول پنجاه سال حکومت پدر و پسر پهلوی و نزديک به نهصد ميليارد دلار در طول سی و دو سال حکومت فعلی و تفاوت وضع معيشت مردم و مواجب بگيران مردم در قياس دو حکومت خالی از لطف نبوده بسيار جالب و راه گشاست)
با يک حساب سرانگشتی اينان جز فقر و تباهی و غارت ثروت ملی و از بين بردن منافع کشور، ترويج خرافه و فرقه بازی مذهبی بدلائل خاص، توليد فرهنگ ريا و نوکر صفتی، دميدن فرهنگ حقارت و گدا پروری (انچه منش و خوی خودشان بوده است)، ايجاد اختلاف بين قوميتها و به مخاطره انداختن تماميت ارضی کشور( پيروی از اصل اختلاف بيانداز و حکومت کن )، عدم توجه به اصالت پرچم و خاک مقدس ايران و عمد در کوچک شماری مليت و هويت ايرانی، ساخت واژه های جديد و جعلی حکومتی و تقابل با فرهنگ ملی و نابودی و تاراج ميراث فرهنگی تاريخی کشورهيچ ثمری برای ايران و ايرانی نداشته اند، با ايجاد حکومتی فاسد و وابسته( بظاهر مستقل )، سرسپردگی و حقارت منتج از انرا به فرهنگ تبديل ساخته باورهامان را نشانه رفته اند! سالها با سرگرم سازی نسل جوان به امورات واهی و رواج مخدر در ميانشان سعی در از بين بردن هويت ايرانی انان داشته با تغيير مفاهيم ارزشی و جايگزينی ضد ارزشها بجای ان هر گونه مکر و فريب و کلاهبرداری و جعل را زرنگی بحساب اورده بعنوان راهبرد بخورد نسل پويای ايرانی داده تا با دگرگونی هويت ملی ايرانيان از اسب مراد پائين نيامده غارت و چپاول ايران را ادامه دهند، هيهات که بيش از اين فرصت يابند/
ايرانی زنده، ايران پاينده، به لطف خدا

علی مهربان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016