گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
22 آبان» گفتگوی اختر قاسمی با رضا علامه زاده و مهدی جامی؛ در باره طرح ایران ندا14 شهریور» دلفت (هلند): بزرگداشت اسفنديار منفردزاده و رضا علامهزاده، سوم اکتبر 6 مرداد» از رنجی که میبرند، در باره کتاب "يکصدوشصت سال مبارزه با آئين بهائی"، رضا علامهزاده 26 تیر» فيلمهائی که برای بیبیسی فارسی نساختم! رضا علامهزاده 13 اردیبهشت» جعفر پناهی رشتههای رژيم را پنبه کردهاست، رضا علامهزاده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! موج دموکراسیطلبی در دنيای عرب، دکان مسلمانان بنيادگرا را کساد کرده است، رضا علامهزادهبه اعتقاد من جنبش عظيم و تاريخساز دموکراسیطلبی که دارد خاورميانه و شمال آفريقا را درمینوردد، نه تنها عليه ديکتاتورهای حامی غرب، که نيز عليه چهرهی کريهی است که ديکتاتورهای مسلمان بنيادگرا مثل خامنهای و بنلادن و ملاعمر از ميليونها مسلمان محروم در دنيای عرب ترسيم کردهاند؛ چهرهای جانی و عبوس و بیترحم و عقبمانده، که با چهرهی واقعی دوستداشتنی ملتهائی که قيام بر حقشان دارد حرمت از دست رفتهشان را به آنان باز میگرداند، تفاوتی ماهوی داردديکتاتورهائی که هر کدام دهههاست بر سرنوشت مردم محروم کشورشان تسلط مطلق داشتهاند دارند يکی يکی به زبالهدان تاريخ سرازير میشوند. و بر خلاف اميد واهی بنيادگرايان مذهبی، چه از قماش ديکتاتورهای حاکم بر ايران، چه از جنس جانيانی چون ملاعمر و بنلادن، تودههای به جان آمده که خروشنده به خيابانها ريختهاند تنها چيزی را که فرياد میکنند دموکراسی و حاکميت ملی است. تعجبی ندارد که کسانی چون بنلادن و الظواهری که در رابطه با هر حادثه کم اهميتی در جهان عرب واکنش نشان میدهند و نوار صوتی و تصويری پخش میکنند، تا کنون کمترين واکنشی به بزرگترين رويدادها در دنيای عرب نشان ندادهاند. آن ها که همواره مردم ذله شده از حکومت خودکامگان را به شورش عليه حکامشان دعوت میکردند حالا که آنان جان بر کف به پا خاستهاند و ديکتاتورها را يکی يکی در تنگنا قرار دادهاند به وضوح شاهد آنند که موج دموکراسی طلبی و خواست ايجاد دولتهای مسئول و پاسخگو از طرف تودههای مردم، دکان ديکتاتوری بنيادگرائی اسلامی آينده را نيز پيشاپيش تخته کرده است. به وضوح آشکار است که افرادی چون خامنهای و بنلادن از تداوم حکومتهای ديکتاتوری مورد حمايت غرب بيشتر استقبال میکنند تا از برقراری آزادی و دموکراسی در دنيای عرب، چرا که ديگر ادامه سربازگيری از دنيای اسلام به بهانه ديکتاتورستيزی برايشان عملی نخواهد بود. به همين دليل ساده است که ايمن الظواهری که اهل مصر است و همواره در مورد کمترين مسائل مربوط به مصر اطلاعيه صادر میکند واکنش نسبت به بزرگترين تحولات کشورش را تا کنون پشت گوش انداخته است. به اعتقاد من جنبش عظيم و تاريخساز دموکراسی طلبی که دارد خاور ميانه و شمال آفريقا را درمینوردد، نه تنها عليه ديکتاتورهای حامی غرب، که نيز عليه چهرهی کريهی است که ديکتاتورهای مسلمان بنيادگرا مثل خامنهای و بنلادن و ملاعمر از ميليون ها مسلمان محروم در دنيای عرب ترسيم کردهاند؛ چهره ای جانی و عبوس و بیترحم و عقبمانده، که با چهرهی واقعی دوست داشتنی ملتهائی که قيام بر حقشان دارد حرمت از دست رفتهشان را به آنان باز میگرداند، تفاوتی ماهوی دارد. زمامداران غرب اگر درک درستی از منافع دراز مدت مردم خويش داشته باشند، و اگر حمايتشان از دموکراسی صرفا جنبه تبليغاتی نداشته باشد، بايد درک کنند که هر کشوری که به اردوی دموکراسی بپيوندد در نهايت موضع آنان را تقويت خواهد کرد. شکی نيست که دولتهای دموکراتيکی که جانشين ديکتاتوریهای مطيع غرب در خاور ميانه و شمال افريقا میشوند منافع مردم خويش را فدای مصالح غرب نخواهند کرد، و دنبالهروی از هر سياست آنان را لازمهی دوام خويش نخواهند يافت. اما اگر غرب اشتباهاتی همچون شرکت در سرنگونی دولت ملی مصدق در ايران، يا دولت دموکراتيک سالوادور آلنده در شيلی را در مورد جوانههای تازهی دموکراسی طلبی در دنيای عرب تکرار نکند (که به نظر میرسد اين درس را از تاريخ گرفته باشد) هيچ دوستی مناسبتر و قابل اعتمادتر از دولتهای دموکراتيک در خاور ميانه و شمال آفريقا نخواهد يافت. غربیها اگر چشمشان را باز کنند و منافع دراز مدت ملتهای خويش و مردم جهان را در نظر داشته باشند بايد طغيان دموکراسی طلبی روزافزون در منطقه را، نه شکست ياران ديکتاتورشان، که پيروزی روش مردمسالاری خويش بدانند. شکست آشکار سياست ايجاد دموکراسی ظاهری و تحميلی در عراق و افعانستان، که به دشمنتراشی بيش از پيش برای غرب در اين دو کشور انجاميده است، با پيروزی جنبش دموکراسی طلبی در کشورهای ديگر، در صورت حمايت فعال غرب از اين جنبشها، نهايتا به دوستی ملتهای آزاد شده از ديکتاتوری، با ملتهای غرب خواهد انجاميد. Copyright: gooya.com 2016
|