شنبه 7 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زهرا و فاطمه در حصر خانگی، مجید محمدی، رادیو فردا

هنگامی که روح‌الله خمینی به خارج از ایران تبعید شد یا حسینعلی منتظری در حصر خانگی قرار گرفت یا کاظم شریعتمداری توسط ماموران وزارت اطلاعات بازجویی شد و در حصر خانگی قرار گرفت یا رهبران نهضت آزادی در دهه‌های شصت و هفتاد به زندان افتادند، هیچ سخنی از زنان آن‌ها نبود و حتی کسی نام همسران آن‌ها را نمی‌دانست.

زن در سنت روحانیون و مذهبی‌های رساله‌ای نوعی عورت مرد به شمار می‌آمد که کسی نباید آن‌ها را می‌دید یا اسم کوچک آن‌ها را می‌دانست (در فضای عمومی از آن‌ها با عنوان «منزل» یا «مادر بچه‌ها» یاد می‌کردند)، حتی اگر در کنار شوهران‌شان در خانه زندانی می‌شدند. یکی از دلایل انتقاد خمینی از حکومت پهلوی به رسمیت شناختن حق رای زنان بود. سه دهه است که حکومت ولایت فقیه با سیاست‌هایی مثل جداسازی یا سهمیه‌بندی جنسیتی یا حجاب اجباری در پی طاقت‌فرسا کردن فضای عمومی برای زنان و فرستادن آن‌ها به اندرونی خانه‌هاست.

میر حسین و زهرا، دست در دست هم

اما این روز‌ها شنیدن خبر از میرحسین موسوی و مهدی کروبی بدون ذکر نام زهرا رهنورد یا فاطمهٔ کروبی تقریبا غیرممکن است.

اگر کروبی و موسوی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند یا در خانه حبس می‌شوند یا مقامات حکومتی را خطاب قرار می‌دهند یک سر داستان، زنان و همسران آن‌ها هستند.

زهرا و فاطمه تنها دو زن از میان ده‌ها میلیون زن ایرانی زندانی رژیم‌اند، اما سابقهٔ آن‌ها به عنوان نمایندهٔ مجلس و رئیس دانشگاه و همسران مقامات جمهوری اسلامی و مدیران نظام در طی سه دهه به شرایط امروزشان وجه نمادین می‌بخشد. آن‌ها نیز همانند میرحسین و مهدی به حصر خانگی گرفتار شده و حدود دو هفته است که حتی فرزندان‌شان از آن‌ها خبر ندارند. (نگاه کنید به نامهٔ دختران موسوی و مصاحبه‌های مجتبی واحدی در مورد شرایط حصر موسوی و کروبی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹)

فرا‌تر از این که این بانوان چه سوابق و باور‌ها و عقایدی داشته باشند یا سبک زندگی آن‌ها چه باشد اتفاق مهمی افتاده است. روزی که میرحسین دست در دست زهرا در خیابان‌ها و مجامع به عنوان نامزد ریاست جمهوری ظاهر شد نقطهٔ عطفی در حضور زنان در جمع مخالفان مذهبی و سابقا خودی جمهوری اسلامی رقم خورد.

در همین دوره شیخ زیرک کمتر به همراه فاطمه که هم چادر سیاه بدون روسری رنگی بر سر داشت و سابقهٔ سه دهه مسئولیت در نظام را یدک می‌کشید ظاهر می‌شد، چون می‌دانست مخالفان و منتقدان تصور مثبتی از چادرسیاه‌های حکومتی ندارند، اما مخالفان نشان دادند که عبا و عمامهٔ مهدی یا چادر سیاه فاطمه معیار داوری آن‌ها در مورد افراد نیست، بلکه ایستادگی در برابر قدرت مطلقه و استبدادی برای آن‌ها اهمیت دارد.

مهدی و فاطمه، پنج دهه فعالیت اجتماعی و سیاسی

فاطمه کروبی که بیش از دو دهه از معتمدان نظام به شمار می‌رفت (تا حدی که وی را در کنار سرسخت‌ترین مخالفان آزادی مطبوعات در هیئت منصفهٔ انتصابی و نمایشی دادگاه مطبوعات جای داده بودند) امروز همانند هزاران مادر دیگر به رهبر کشور نامه نوشته و از نقض حقوق خود، فرزندان و همسایگانش شکایت می‌کند.

فاطمه کروبی در مشاغل مدیریتی مختلف (ریاست بیمارستان مصطفی خمینی و بیمارستان خاتم‌الانبیاء، معاون وزارت کار) همانند مهدی کروبی هیچ گاه خانه‌نشینی پیشه نکرده است و از همین جهت حصر خانگی برای او نوعی انتقام‌گیری مضاعف به شمار می‌آید. روحانیونی که فاطمهٔ کروبی در سمت مدیریت بیمارستان همواره به آن‌ها خدمت کرده است اکنون در برابر زندانی شدن وی در خانه سکوت کرده‌اند.

چالش ولی فقیه

زهرا و فاطمه در چالش‌های دو سال اخیر کمتر از شوهران‌شان در برابر استبداد مذهبی و دیکتاتوری ولایت فقیه ایستادگی نکرده‌اند. مصاحبه‌ها و نامه‌های این دو در چالش قدرت سیاسی و اعمال و سیاست‌های ولایت فقیه دست کمی از همسران‌شان نداشته است. مصاحبه‌های زهرا رهنورد در مواردی حتی صراحت بیشتری از میرحسین در انتقاد از حکومت استبدادی داشته است. وی با صراحت کشتار زندانیان سیاسی در دههٔ شصت را محکوم کرده است.

با توجه به شخصیت انتقام‌جوی خامنه‌ای سیاستمداری (در این مورد یک زن، فاطمه کروبی) که شجاعت نامه‌نویسی به وی را دارد و سربازان ولایت را وحشی می‌نامد و از تهدید پسرش توسط آن‌ها به اعمال منافی عفت یاد می‌کند می‌باید انتظار زندانی شدن در خانه را نیز داشته باشد.

خانه، زندان

زهرا رهنورد و فاطمهٔ کروبی دیگر به‌واسطهٔ دستورات شرعی یا سنت‌های مذهبی خانه‌نشین نمی‌شوند، بلکه این حکومت دینی و اسلام سیاسی است که آن‌ها را نیز همانند میلیون‌ها زن دیگر به حبس و حصر خانگی محکوم می‌کند. اسلام‌گرایانی که پیش از به قدرت رسیدن نوید آزادی همگان بالاخص زنان مکتبی را می‌دادند اکنون به زندان‌بانان آن‌ها مبدل شده‌اند.

در جمهوری اسلامی تنها حدود ۱۲ درصد از زنان ایرانی دارای شغل بیرون از خانه هستند (همان آمار سال ۱۳۵۷ پس از ۳۲ سال از مبارزات زنان و بیشتر شدن تعداد دانشجویان دختر از دانشجویان پسر) و بقیه به‌واسطهٔ سیاست‌ نابرابری جنسی حکومت مجبور به خانه‌نشینی هستند. زنانی که با این روند‌ها مخالف باشند یا در زندان روزگار خواهند گذراند یا در خانهٔ خود زندانی می‌شوند. در طول بیست ماه گذشته هزاران زن در خیابان‌ها از ماموران کتک خورده‌اند، چندین زن در زمان بازداشت شکنجه شده‌اند، و صد‌ها زن مخالف حکومت بازداشت، ده‌ها زن منتقد به زندان‌های بلندمدت محکوم، و دو زن فعال سیاسی (زهرا بهرامی و شیرین علم هولی) نیز اعدام شده‌اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خجسته، بشری و هدی

اما در فضای عمومی ایران اثری از آثار کنش اجتماعی همسر و دختران خامنه‌ای و دیگر مقامات امروز رژیم نیست، بجز وجه‌المعامله قرار گرفتن دختران آن‌ها برای پیوندهای سیاسی، پدیده‌ای که در میان شاهان و دربارهای ایران به‌شدت سابقه دارد.

برخلاف نظام‌های سیاسی دموکراتیک و باز که همسران مقامات عالیه معمولا در آن‌ها به خدمات عمومی و خیریه مشغول می‌شوند همسران مقامات جمهوری اسلامی تنها از امتیازات مربوطه برخوردار می‌شوند و خیری از آن‌ها به مردم نمی‌رسد. کمتر کسی در ایران حتی نام همسر خامنه‌ای (خجسته) و دخترانش (بشری و هدی) را شنیده است. قدرت این زنان با آن که گوش یا قلب قدرتمندان را در اختیار داشته‌اند نه در جهت برداشتن باری از دوش زنان کشور (مثلا با تغییر قوانین تبعیض‌آمیز) و نه در جهت خدمتی به اقشار نیازمند جامعه بوده است.

زنان و همسران مقامات دولتی جمهوری اسلامی یا دارای حکم معاونت و مدیریت از شوهران‌شان در دستگاه‌های دولتی هستند (بدون هیچ گونه شایستگی شغلی تنها از مزایای آن مقامات برخوردار می‌شوند) و کمتر کسی از مقامات آن‌ها در فضای عمومی خبر دارد یا در همراهی با شوهران‌شان در سفرهای خارجی در بازارهای لندن و نیویورک به خرید مشغول هستند یا هتل‌ها و تفریحگاه‌های کشور را در زمان تعطیلات اشغال می‌کنند. این نقشی است که قدرت شوهران و امتیازات حکومتی (مثل اتومبیل دولتی در خدمت آن‌ها و فرزندانشان) و نیز سبک زندگی روحانیت و اسلام‌گرایان برای آن‌ها رقم زده است.

باقیات صالحات

آیا تصور احساسی که مردم بریتانیا نسبت به پرنسس دایانا پس از مرگ وی داشتند در مورد یکی از زنان مقامات فعلی جمهوری اسلامی قابل تصور است؟ در ایالات متحده میشل اوباما حتی از شوهرش در افکار عمومی محبوب‌تر است و هدف خاصی (مثل مبارزه با چاقی کودکان و تغذیهٔ سالم آن‌ها) را دنبال می‌کند. کدام یک از زنان روسای جمهور یا ولی فقیه اول و ولی فقیه دوم نظام باقیات صالحاتی در عرصهٔ عمومی از خود به یادگار گذاشته‌اند؟

اگر پاسخ آن باشد که این زنان به خاطر محدودیت‌ها فرصت این امر را نیافته‌اند می‌توان به زهرا رهنورد و فاطمهٔ کروبی (بالاخص دستاوردهای دو سال اخیر آن‌ها) و هزاران زن فعال در نهادهای آموزشی و بهداشتی و خدماتی بدون دسترسی به قدرت اشاره کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016