دوشنبه 1 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

درس های ليبی، سهند شمس اسحاقی

در حاليکه نيروهای ائتلاف با پيشگامی فرانسه وارد نزاع با نيروهای ارتش ليبی شده اند آينده اين رويارويی نظامی و حصول اهداف اين حمله در هاله ای از ابهام قرار دارد.
اين نخستين بار طی نيم قرن گذشته است که در رويارويی با چالشهای بين المللی کشوری غير از آمريکا پيشگام برخورد نظامی می شود. در جريان حمله به عراق و افغانستان و پيشتر از آن در جريان جنگ خليج فارس که برای بيرون راندن نيروهای صدام حسين از کويت براه افتاد اين آمريکا بود که در نقش پيشقراول ظاهر شد و ديگر کشورها همچون فرانسه و بريتانيا در صفوف دوم اين نبرد شرکت می کردند اما اينبار در سالگرد حمله نظامی امريکا به عراق در مارس ۲۰۰۳ دول قدرتمند اروپايی پيشگام شده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


توقف دمکراسی

بر خلاف ديگر تهاجمات نظامی نيروهای ائتلاف طی چند دهه گذشته آنچه که توجيه گر حمله نظامی به ليبی شد در مقايسه با گذشته تفاوت بسيار گسترده ای دارد. در دو نبرد گذشته نيروهای ائتلاف در منطقه خاورميانه، نخست مقابله با تروريسم جهانی در افغانستان و سپس احتمال وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق به عنوان مخاطرات بين المللی توجيه گر اين نبرد بود و صدور دمکراسی به گفته ی بسياری از تحليلگران پوششی برای اغنای افکار عمومی جهان بود اما حمله به ليبی برخلاف دو تجربه گذشته با هدف تدوام روند دمکراسی و ازاديخواهی جنبش های مردمی در منطقه شمال افريقا و خاورميانه و منافع ملی قدرتهای جهانی قابل تفسير است.

بعد از آغاز روند تغييرات و خيزش مردمی در منطقه شمال آفريقا که از تونس آغاز شد و به مصر و ديگر کشورها نيز کشيده است خيزش مردمی در ليبی با سرسختانه ترين مقاومتهای نيروهای دولتی مواجه شده است، استفاده گسترده ی نيروهای سرکوب از ادوات زرهی سنگين و در چند مورد بمباران هوايی مناطق شهری از عزم راسخ رهبر ليبی برای سرکوب مخالفان حکايت می کرد که در صورت پيروزی می توانست الگوی مناسبی باشد برای رهبران ديگر کشورهای خاورميانه که با موج گسترده اعتراضات خيابانی مواجه شده اند اما توقف ماشين جنگی کشتار ليبی توسط مداخله نظامی نيروهای ائتلاف می تواند هشداری روشن و مشخص به ديگر رهبران اين کشورها باشد که در صورت بکار بردن اقدامات خشن و نامتعارف در برابر مردمان خود چه بسا با برخوردی مشابه مواجه خواهند شد اما توقف اين خيزش در ليبی می توانست نتايج منفی بر گسترش اعتراضات در ديگر کشورها خاورميانه و منطقه شمال افريقا بهمراه داشته باشد.

دمکراسی سرمايه گذاری پايدار
حمله به ليبی در شرايطی صورت می گيرد که روابط غرب با ليبی طی چندين سال گذشته بهبود چشمگيری داشته است، توقف برنامه هسته ای ليبی و پرداخت غرامت به کشته شدگان بمب گذاری هواپيمايی پان امريکن نشان از چرخش سياستهای رهبر ليبی نسبت به غرب بود اما ثبات سياسی در کشوری که عضو کشورهای توليدکننده نفت است در عين سازشکاری با غرب، بيشترين منافع را برای قدرتهای جهانی داراست اما اين منافع در مقايسه با منافع پايدار حاصل از استقرار دمکراسی در کشورهای توسعه نيافته سياسی در دراز مدت ظاهراً ناچيز می نمايد که توجيه گر اين حمله نظامی شده است.

توسعه نيافتگی سياسی، خفقان و استقرار نظامهای سرکوبگر در کشورهای منطقه که آمريکا روابط حسنه ای با آنها داشته بر اساس تجارب تاريخی به سود منافع ملی اين کشور نبوده است، به عنوان نمونه در ايران و در دوران آخرين پادشاه ايران روابط ايران و امريکا در اوج شکوفايی بود، ايران در ظاهر کشوری باثبات می نمود اما بسته بودن فضای سياسی و اجتماعی که فرسنگها با دمکراسی فاصله داشت در نهايت منجر به انقلابی شد که بعد از سی و دو سال دولت آمريکا با چالشهای آن همچنان دست به گريبان است.

صدور دمکراسی به شيوه جديد
هر چند يکی از اهداف حمله نظامی دولتهای ائتلاف به عراق و افغانستان استقرار دمکراسی بيان شده است اما به عقيده بسياری گذار به دمکراسی نيازمند زمان و تغييرات فرهنگی در جامعه و نگرش احزاب سياسی در کشورهاست تا زمينه استقرار دمکراسی فراهم شود از اينرو هدف صدور دمکراسی به کشورهايی مثل عراق و افغانستان به عقيده بسياری از کارشناسان خطای اشکار محسوب می شود که می تواند از سوی مردم کشورهای هدف با مقاومت مواجه شود که با آنچه امروز در ليبی رخ می دهد رنگ و بوی متفاوتی دارد.
جنبش مردم ليبی در وضعيت زمانی رخ می دهد که تعدادی از کشورهای منطقه دست خوش تغييرات بنيادين شده اند و در تعدادی از اين کشورها همچون بحرين و عربستان و يمن نسيم اين تغييرات وزيدن گرفته است؛ جنبش های مردمی که ديگر شيوه حکومتهای خود را قبول ندارند موج اعتراضات را پديد اورده اند از اين منظر حمايت نظامی نيروهای ائتلاف به مثابه تکميل کننده روند دمکراسی خواهی در اين کشورهاست و نه به مثابه ايجاد گر اين تغييرات.
مواضع غرب در برابر ديگر کشورها
خاورميانه منطقه توليد و انتقال بيش از چهل درصد نفت جهان است، منطقه ای ژئو استراتژيک و ژئو اکونوميک که برای کشورهای پيشرفته اهميت مضاعفی دارد اما تحولات سياسی در منطقه اتخاذ مواضع سياسی کشورهای غربی که روابط حسنه ای با شيخ نشينهای منطقه دارند را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
عربستان سعودی، کويت، امارات متحده عربی، قطر، يمن از جمله کشورهايی هستند که روابط حسنه تجاری سياسی با دول غربی و بويژه آمريکا دارند اما معلوم نيست که موضع نيروهای ائتلاف در صورت برخورد خشن اين دولتها با اعتراضات مردمی -مشابه با آنچه در ليبی رخ داد- چه خواهد بود؟ آيا نيروهای ائتلاف حاضر به مداخله نظامی هستند يا ترجيح می دهند در مورد اين شرکای قديمی استثنا قائل شوند؟ اينها پرسشهايی است گذشت زمان و مشاهده نتايج حمله نيروهای ائتلاف به ليبی انرا روشن خواهد.

سهند شمس اسحاقی
۱/۱/۱۳۹۰


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016