شنبه 6 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تاکتیک بی شرمانۀ جدید رژیم فقاهتی "بهره گیری غیرقانونی از نوجوانان خرد سال"، امیر حسین لادن

هم میهنان ما حیرت زده ، شاهد سرکوب وحشیانۀ معترضین بوسیلۀ عوامل رژیم فقاهتی بودند که در کمال تعجب مطلع شدند ، عده ای از جوانانِ اسیر و زندانی نیز مورد شکنجه و تجاوز نمایندگان امام زمان ، قرار گرفته اند. اینهمه جنایت و بربریت در مقابله با اعتراضات حق طلبانۀ ملت ایران کافی نبود ؛ اکنون رژیم برای سرکوب مردم از "بچه سرباز" یعنی نوجوانان 13 تا 16 ساله ، استفاده می کند !
این حرکت نه تنها نمایانگر وحشت رژیم از وسعت فراگیر مبارزات ملت ایران می باشد ، بلکه دلیل دیگری است از شکاف در سپاه پاسداران و سرپیچی عده ی کثیری از آنان که دیگر حاضر به مقابلۀ خشونت بار با هم میهنان خود نیستند. رژیم در کمال بی شرمی برای بقای خود ، بار دیگر با گول زدن عده ای از بچه های بی اطلاع و بیگناه که از دهات و قصبات دورافتادۀ کشور جمع آوری کرده ، آنان را وارد میدان کارزار کرده است. حتماً بخاطر دارید که در جنگ ایران و عراق ، بچه ها و نوجوانان را با آویختن کلید پلاستیکی (درب ورودی بهشت) به دور گردانشان بر روی مین ها ، برای شهادت می فرستادند ! اکثر کشورهای درگیر جنگ ، برای از بین بردن خطر مین ، از الاغ استفاده می کردند ولی بنظر می رسد که ارزش الاغ در جمهوری اسلامی از ارزش انسان بیشتر است !



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای اوباما رئیس جمهور آمریکا در بارۀ وحشت رژیم از جنبش مردمی ، در پیام نوروزی خطاب به ملت ایران می گوید: "تا این جا، واکنش دولت ایران به گونه ای بوده است که نشان می دهد خیلی بیشتر نگران حفظ قدرت خویش است تا احترام گذاشتن به حقوق مردم ایران." ... "برای تقریبا دو سال ، عملیات ارعاب و نقض حقوق جوانان و پیرها ؛ مردان و زنان ؛ غنی و فقیر در جریان بوده است - مردم ایران سرکوب شده اند. صدها زندانی عقیدتی در زندان هستند. بیگناهان ناپدید شده اند. روزنامه نگاران به سکوت واداشته شده اند. زنان شکنجه شده اند. کودکان به اعدام محکوم شده اند." (1)
نشریه گاردین پس از یک سلسه مصاحبات با افسران سپاهی در خارج از کشور ، از جمله در ترکیه و تایلند ، گزارش می دهد که توانسته دریچه ای به داخل یکی از ستم پیشه ترین رژیم های خودکامۀ جهان ، بگشاید. گاردین می نویسد: "شکاف در سپاه ، در رابطه با سرکوب معترضین حقیقی و بسیار عمیق تر از آنستکه تا بامروز تصور می شده است." تعداد افسران معترض و فراری بقدری کثیر می باشد که گاردین در اینمورد یک فیلم مستند تهیه کرده است.
تاکتیک بی شرمانۀ رژیم در سرکوب معترضین حکومت و ادامۀ حیات ، استفاده از "بچه سرباز" می باشد. رژیم بخاطر شکاف در سپاه ، مجبور شده از بکارگیری آنان در سرکوب معترضین تا حد امکان ، اجتناب کند و بدین دلیل با زیرپا گزاردن قوانین بین المللی ، از نوجوانان کم سن و نا آگاه استفاده می کند. فعالین حقوق بشر اعلام کرده اند که استفاده از نو جوانان خردسال ، در نیروهای نظامی بر خلاف قوانین بین المللی می باشد و باید بلافاصله متوقف گردد. (2)
کنوانسیون 1949 ژنو ، جهت تضمین حقوق خردسالان (زیر 18 سال) ، شرکت داوطلبانه و یا اجباری آنان را در هر نوع جدال ، درگیری و ارتش ممنوع اعلام کرده است. مفاد این کنوانسیون در سال 1977 در سازمان ملل نیز به امضاء رسید. استفاده از نوجوانان در درگیری ها ، از سال 1999 از طرف سازمان بین المللی حفاظت از نوجوانان ، در ردۀ جنایت برده داری ، شمرده می شود و قابل پیگیری است.
در حال حاضر بنا به این گزارش سی درصد از قوای پلیس ضد شورش بسیج از این نوجوانان تشکیل شده است. یک بانوی میان سال که مورد حملۀ این نوجوانان قرار گرفته بود ، می گوید که یکی از آنان بیش از 12-13 سال نداشت و بنظر می رسید که بسن بلوغ نرسیده باشد و این بچه ها با لهجۀ دهاتی صحبت می کردند. او میگوید که شکی نیست آنانرا از دهات و قصبات کوچک و دوردست به تهران آوردند.
سه شنبه گذشته در میدان ولی عصر و خیابان های اطراف ، این نیروها را پخش کرده و پیاده روها را تبدیل به تونلِ باریکی کرده بودند که مردم میبایستی تک تک از میانشان حرکت کنند. برعکس پلیس و یا سپاهیان که در تهران خانواده ، فامیل و دوست و آشنا دارند و تا اندازه ای مواظب حرکات خود هستند ، این نوجوانان بدون داشتن هیچ رابطۀ با تهران و بخاطر سن کم و "شست و شوی مغزی" ، به آسانی مردم را مورد خشونت و ضرب و شتم قرار می دهند.
رژیم در حالی دست به این حرکت بی شرمانه و بیدادگرانه میزند که آقای احمدی نژاد در مصاحبه با تلویزیون دولتی اسپانیا در پاسخ به سئوال خبرنگار در مورد "سرکوب معترضان" و زندانیان می گوید: "هرگز ، هرگز ما هیچوقت این کار را نکرده ایم" ! (3)
جالب اینجاست که آقای غلامحسین اسماعیلی رئیس زندان های جمهوری اسلامی میکوید طی اعتراضات چند ماه گذشته ، تعداد زندانیان 55 هزارنفر افزایش یافته و معتقد است که "اتخاذ سیاست قاطع ، شدت عمل و زندانی کردن ، به آن معنا نیست که افراد بی حساب و کتاب به زندان رفته اند."
آقای احمدی نژاد در مقابل سئوال دیکرِ خبرنگار در مورد بی خبری از وضعیت آقایان موسوی و کروبی می گوید: "مگر شما وکیل مدافع آنها هستید" ؟ رئیس جمهور ایران پرسید: "اگردر کشور شما عده ای به نام مخالف به خیابان آمدند و شکم مردم را با چاقو پاره کردند ، پلیس چه می کند" ؟ آیا شما در اسپانیا به مخالفان اجازه می دهید که ساختمان های دولتی را آتش بزنند؟ خبرنگار اسپانیائی می پرسد که آیا همه مخالفان در ایران چنین کارهائی کرده اند ؟ چون احمدی نژاد پاسخ نمی دهد ؛ دوباره می پرسد آیا دو رهبری که من اسم بردم ساختمان آتش زدند؟
از طرف دیگر یکی از مهره های اصلی رژیم آب پاکی را روی دست مردم میریزد. آیت اله مصباح یزدی ، عضو مجلس خبرگان رهبری ، استاد حوزه علميه قم و رئيس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی می گوِید: - "اگر نود و نه درصد مردم به کسی رأی بدهند؛ اگر رئيس جمهور منتخب از طرف ولی فقيه نصب نشود، طاغوت به شمار می آيد و اطاعت از او حرام می باشد."
آقای مصباح یزدی می گوید اعتبار قانون اساسي به ولايت فقيه است و اگر به تنفيذ و امضای ولی فقيه نرسد، حجيتی ندارد ؛ قانون اساسی كشور ما به امضای نائب امام زمان رسيده و از این جهت بر تمام قوانین اساسی دیگر کشورها ، برتری دارد. در مورد رأی و انتخاب مردم می کوید: "مردم چه حقی‌ دارند؟ مردم کسی‌ رو به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنند، مردم چه کاره هستند؟ مردم چکاره هستند که بخواهند کسی‌ رو انتخاب کنند. مردم چکاره هستند که به کسی‌ حق بدهند، مردم چه حقی‌ دارند؟" (4)
اگر یک جمع بندی سر انگشتی بکنیم ، می بینیم که کتک می زنند ، زندان ، شکنجه و اعدام می کنند ولی می گویند ، هرگز هرگز ما هیچوقت این کار را نکرده ایم ! در پاسخ به اعتراض "رأی من کو" ، اول می گویند که احمدی نژاد برنده شده ؛ بعد می گویند بدون تأئید ولی فقیه ، رئیس جمهور منتخب ، طاغوت است ؛ و بالاخره خیال همه مانرا راحت می کنند و می گویند مردم چکاره هستند که بخواهند کسی را انتخاب کنند !
با در نظر گرفتن این اعمال و اعترافات ، آیا هنوز کسانی در بین ما هستند که فکر می کنند این رژیم اصلاح پذیر می باشد ؟ مشکل ما ماهیت رژیم است و ماهیت با اصلاحات ، تغییرات و یا تعویض مهره ها ، حذف نمی شود. رژیم با اعترافات مصباح یزدی ، با تخطته و ادعاهای دروغین احمدی نژاد و با گول زدن نوجوانان ، با وعدۀ چلوکباب ، لباس نو ، اسلحه و موتور ، از طرف دفتر ولایت فقیه ؛ به انتهای خط رسیده و بَدَل را خودش بخودش زده است.
زمان آن فرارسیده که ما ، دیگر خودمان را گول نزنیم ، خوش باوری را کنار بگذاریم ، حقیقت را آنطور که هست یعنی آنطور که رژیم با اعمال و گفتار خود نشان می دهد ؛ ببینیم ، درک کنیم و تکلیف خودمان ، شهروندانمان ، کشورمان و آیندۀ فرزندانمان را مشخص کنیم. اگر بپذیریم که رژیم اصلاح پذیر نیست ، می توانیم به حرکت بعدی , یعنی چه می خواهیم بیاندیشیم ، برنامه بریزیم و قدم بعدی را برداریم.
آن شهروندانی که منتظر حمایت آمریکا از جنبش اعتراضی ملت ایران هستند نیز باید بیدار شوند و بدانند که سیاست خارجی آمریکا بر محور منافع آمریکا حرکت می کند و شعارهای آزادی و دمکراسی نیز برای تغذیۀ عمومی و چیزی جز شعار نیست. برای نمونه: آمریکا به لیبی حمله می کند ولی جهت سرکوب معترضین بحرین ، به عربستان اجازه می دهد به آنکشور ، قوای نظامی بفرستد ! بحرین مقر پایگاه "سیکس فلیت" نیروی دریائی آمریکاست. عربستان ، ارتجاعی ترین حکومت روی زمین ، هم بزرگترین مشتری تسلیحاتی و هم مهمترین نوچۀ آمریکا در منطقه می باشد.
واقعیت اینجاست که ملت ما ، خودش قادر است و می تواند ، سرنوشت خود را تعیین کنند. مردمسالاری ، آزاد زیستن و حق انتخاب که مهمترین ارزش های انسانی هستند را ، نخست باید کسب کرد و سپس برای حفظش باید بیدار و آگاه و شهروندانی مسئول بود. در چنین شرایطی یعنی در پرتوی بیداری ، آگاهی و مسئولیت پذیری ؛ نه خودکامگان داخلی و نه دشمنان خارجی ، هیچگاه بر ما مسلط نخواهند شد.
میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود که چگونه می توان بر مردمی که از مردم او بیشتر میفهمند حکومت کند؟ یکی از مشاوران میگوید: "کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند." یکی دیگر از مشاوران پاسخ میدهد: "نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین ، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده ، عمر خود را تا لحظه مرگ ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد."
کشور ما سال هاست که در چنگال جهل و خرافاتِ ابلهان کم سواد و خودکامه گرفتار است. اعمال ضد انسانی رژیم از نقض حقوق انسانی ، حقوق مدنی و سیاسی مردم ، نقص حقوق زنان و لگدمال کردنِ حقوق اقلیت ها گذشته و ابعادی وحشیانه تر بخود گرفته است. این حاکمان جبار ، امروز علناً و با کمال بی شرمی اعتراف می کنند ، که ما شهروندان هیچ حق و حقوقی نداریم. حس غرور ملی و شرافت فردی دیکته می کند که گردِ نکات مشترکمان با هم توافق کنیم ، هم صدا و همگام شویم. و بار دیگر تکرار می کنم: برای رهائی مردم و نجات کشورمان ، من را فدای ما و ما را فدای ایران کنیم.

امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net

(1) بی بی سی
(2) نشریه گارین سیزدهم مارس
(3) بی بی سی فارسی 15 مارس
(4) http://www.youtube.com/watch?v=KO9G5bdo2G4&feature=email


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016