شنبه 3 اردیبهشت 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آزمونی بزرگ در انتظار خودی ها، ثمينا رستگاری، روزنامه روزگار

حيدر مصلحی وزير اطلاعات استعفا می‌دهد. متن استعفای او منتشر نمی‌شود اما خبر استعفای آن در آخرين ساعت روز ۲۸ فروردين روی خبرگزاری‌ها قرار می‌گيرد. احمدی‌نژاد با اين استعفای نانوشته موافقت می‌کند اما ساعتی بعد با دستور رهبری، مصلحی در پست خود باقی می‌ماند. خبرگزاری دولت خبر مربوط به نامه رهبری را از روی سايت خود برمی‌دارد و علی‌اکبر جوانفکر اقدام سايت‌های اصولگرا در انتشار نامه رهبری را جعل خبر و دروغ‌پردازی اعلام می‌کند. وبلاگ جوانفکر هک شد اما او حرف‌هايش را پس نگرفت. اين خلاصه تمام ماجرای چند روز اخير است.
اين اتفاق بی‌سابقه در تاريخ ۳۰‌ساله انقلاب به چه معناست؟ چرا احمدی‌نژاد نخواسته است مصلحی وزير اطلاعاتش باشد و دليل حذف خبر نامه رهبری از خبرگزاری دولت چه بوده است؟ در حال حاضر پرسش‌های زيادی در اذهان تعقيب‌کنندگان اخبار سياسی وجود دارد که همگی آنها به پاسخی منجر نخواهد شد چراکه پشت پرده ماجرا برای ناظران سياسی همچنان مبهم است و دسترسی ما به اخبار نيز از سطح خبرگزاری‌‌های فارس و ايرنا فراتر نمی‌رود. اما در اين شرايط می‌توانيم در ميان جملات مفصل اصولگرايان به دنبال تحليل سياسی آنها در وضعيت فعلی بگرديم.

اصولگرايان چه کسی را مقصر می‌دانند

روزنامه کيهان، خبرگزاری فارس و ديگر رسانه‌هايی که زمانی به حامی دولت بودن شهره بودند، بلافاصله اين موضوع را به اسفنديار رحيم‌مشايی مربوط کرده‌اند. «اختلافات مشايی با وزير اطلاعات»، مانند «موازی‌کاری مشايی با متکی» و مانند اعتراض وزرا به معاون اول شدن مشايی و عزل شدن آنها چند روز مانده به پايان کار دولت نهم، اصل تئوری اصولگرايان را تشکيل می‌دهند. آنها با اين کار حمايت خود را از احمدی‌نژاد همچنان غيرقابل خدشه نگه می‌دارند حتی به اين قيمت که او را در سطح رئيس‌جمهوری که «تحت نفوذ عده‌ای نفوذی قرار گرفته است» و ناتوان از برخورد با آنهاست، کاهش دهند. به سرمقاله کيهان فردای روز اين اتفاقات دقت کنيد.
«شهريورماه ۸۹- در حالی که باند مورد اشاره يکی از پروژه‌های خود را برای محاصره بيشتر آقای دکتر احمدی‌نژاد تدارک ديده و در دست اجرا داشت، اطلاعات مربوط به پروژه يادشده و شماری از جزييات آن را که از طريق برخی اعضای همان باند به دست آورده بوديم، فاش کرديم و انتظار آن بود که رئيس جمهور محترم با مشاهده آن نشانه‌ها از اجرای پروژه جلوگيری کنند ولی متاسفانه چنين نشد و باند نفوذی، آقای احمدی‌نژاد را به مصاحبه مفصلی با روزنامه دولتی ايران کشاند- و همان‌گونه که کيهان پيش‌بينی کرده و خبر داده بود- تلاش کرد ميان رياست محترم جمهوری و دوستان وفادار و اصولگرای ايشان مرزبندی کند.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در ذيل اين راهبرد اصولگرايان دست به خلق اصطلاحی جديد زده‌اند «جريان منحرف اصولگرايان». البته هيچ کدام از آنها در صحبت‌های خود به روشنی به اين پرسش پاسخ نمی‌دهند که فاصله آنها با احمدی‌نژاد بيشتر است يا اين جريان که آنها منحرف می‌خوانندش؟ ‌آنها سعی می‌کنند از کنار اين مساله که احمدی‌نژاد حتی يک‌ بار هم حاضر نشده جانب مشايی را واگذارد و حتی يک ‌بار اصولگرايان را بر مشايی ترجيح نداده، بگذرند.
چهره‌های کهنه‌کار سياسی مانند اعضای موتلفه و حتی قلم تيزبين حسين شريعتمداری نيز در مورد نسبت اصولگرايان سابقاً موجود با رئيس‌جمهور و اصولگرايان نوظهور «انحرافی» سخنی نمی‌گويند. بلکه برعکس همواره حساب احمدی‌نژاد از مشايی جدا نگه داشته می‌شود.
اژه‌ای در اين ميان تنها کسی است که در سخنان خود شخصاً درباره ويژگی‌ احمدی‌نژاد در اين نوع برخوردهای حذفی سخن می‌گويد و اشاره‌ای به مشايی نمی‌کند.

نقش رحيم‌مشايی در ماجرای اخير

هر چند در ستون گفت و شنود کيهان از مشايی نقل شده بود که چرا هر اتفاقی می‌افتد سراغ من می‌آيند اما او تا بدين اندازه دامن از ماجرا بر نکشيده است. خبرگزاری دولت تحت مديريت جوانفکر(حامی سرسخت مشايی) بدون هيچ ضرورتی خبر نامه رهبری به مصلحی را از روی خبرگزاری خود حذف کرد و به اين صورت شفاف و صريح وارد ميدان شد. اما در مقابل تمام دل‌نگرانی‌های اصولگرايان، نه احمدی‌نژاد و نه مشايی خود پاسخی به معترضان ندادند و در عوض چهره ناشناخته‌‌ای به اسم اميری‌فر رئيس جامعه تازه‌تاسيس وعاظ ولايی در مصاحبه‌ای که با فارس کرد اصولگرايان را گروهی فاقد خاصيت و توهين‌کننده و مساله‌دار به مشايی دانست و اعلام کرد: «اگر کسی بگويد طرفدار احمدی‌نژاد است اما مشايی را قبول ندارد قطعاً دروغ می‌‌گويد چرا که مشايی و احمدی‌نژاد تفاوتی با يکديگر ندارند.»
اميری‌فر را اگر حامل و قاصد مواضع مشايی بدانيم توجه به حرف‌های او ضرورت پيدا می‌کند. «دولت يعنی رئيس‌جمهور و يارانش که آقای مشايی هم جزء آن است برنامه مدونی برای انتخابات آتی دارند و قطعاً در رقابت با اصولگرايان اين جريان را شکست خواهند داد.» «اگر مشايی کانديدا شود حتماً رئيس‌جمهور بعدی خواهد شد.» او به انتقادهای مصباح‌يزدی به دولت هم پاسخ داده و گفته است آيت‌اللـه مصباح به لحاظ اعتقادی مورد تاييد قرار گرفته‌اند نه اينکه در همه امور مورد تاييد باشند. اميری‌فر حتی جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز را هم تشکل‌هايی فاقد مجوز دانسته که اگر آنها می‌توانند فعاليت داشته باشند بر فعاليت جامعه وعاظ ولايی هم نمی‌توان خرده‌ای گرفت. او بدون در نظر گرفتن اهميت نامه رهبری به مصلحی اين حکم ايشان را حکومتی نمی‌داند.

پروژه سياسی که در اين ماجرا دنبال می‌شود چيست

در پاسخ اين سوال مصباح‌يزدی و مهدوی‌کنی پاسخ صريحی دارند. به اعتقاد مصباح‌يزدی تفکرات سکولار ليبرال و ضدروحانيت درون برخی مسوولان نفوذ کرده است. برخی اعتقاد دارند چنانچه ولايت فقيه را حذف کنند مشکلی پيش نمی‌آيد و حتی درباره روحانيت نيز می‌گويند بودجه‌ای در اختيار آنان قرار دهيم تا صدايشان درنيايد.
مهدوی‌کنی رئيس جديد مجلس خبرگان هم پرده از اعتقاد برخی اصولگرايان برمی‌دارد که به خود او گفته‌اند: «روحانيت نفوذ خودش را از دست داده و ديگر نمی‌تواند مردم را جمع کند پس بايد چه کار کنيم؟ بايد يک کار کنيم که مردم را جمع کنيم، خب حالا مردم را بخواهيم جمع کنيم چه کار کنيم؟ بايد شعارهای روحانی و شعارهای امام(ره) را عوض کنيم؟ شعارهای اسلامی و انقلابی يا سنتی را حذف کنيم؟ اين مساله ايران [و مکتب ايرانی] و اين حرف‌ها شايد معلول همين فکر است.» مهدوی‌کنی در پايان سخنان خود احمدی‌نژاد را خطاب قرار داده و گفته است: «توصيه من به دولتی‌ها و جناب آقای رئيس‌جمهور است که واقعاً يک وقت خدای ناکرده، خود آقای رئيس‌جمهور را می‌گويم، اطرافيان کاری نکنيد که باعث جدايی بشود. اين همان اشتباهی است که گاهی ممکن است بعضی بکنند، خيال کنند که فعلاً که ما می‌توانيم يک کاری بکنيم و راه همين است.»

آيا رحيم‌مشايی مستقل از احمدی‌نژاد پروژه‌اش را دنبال می‌کند

همان‌طور که در بررسی پرسش اول نيز اشاره کرديم جدايی مشايی و احمدی‌نژاد در اين ماجرا و تمامی ماجراهای حاشيه‌ساز آقای مشايی آمال قلبی و خواست درونی همه اصولگرايان است. خواسته‌ای که در عالم واقعيت محقق نمی‌شود. در موضوع وزير اطلاعات نيز تا به اين لحظه احمدی‌نژاد موضعی اتخاذ نکرده و ترجيح می‌دهد به سخنان خود درباره وضعيت جهانی و پيچ‌های تاريخی بپردازد.
نتيجه‌ای که می‌توان گرفت اين است که سال ۹۰ آزمون فيصله‌بخشی در انتظار اصولگرايان است. آنها بعد از انتخابات سال ۸۸ بلافاصله با معضلاتی روبه‌رو شده‌اند که کانون توليد آنها نه در اپوزيسيون که در دفتر رياست‌جمهوری قرار دارد. درست در همان روزهايی که اصولگرايان در مجلس و ساير نهادها خود را به موضوعات بعد از انتخابات و تسويه حساب با ياران قديمی خود مشغول کردند گروهی توانستند در سکوت خود را از ميدان اين منازعه بيرون کشند و محل نزاع را به جای ديگری منتقل کنند. اصولگرايان تا به حال توانسته‌اند در اين نزاع گاهی پيروز شوند و گاهی هم به حاشيه روند اما به نظر می‌رسد رساندن سطح نزاع‌های سياسی تا بالاترين سطوح نظام تصميمی است که انديشيده شده و برای روزهای آتی برنامه‌ريزی مدونی دارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016