گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 مرداد» احمدینژاد: هر كس كنار ما بنشيند دستگيرش میكنند! فرارو8 مرداد» چرا اصولگرايان از احمدينژاد عبور كردند، ثمينا رستگاري، روزگار 21 تیر» باز هم، دستگیری افراد جدید نزدیک به مشایی، رادیو بین المللی فرانسه 12 تیر» امتياز سوال از احمدی نژاد متعلق به كيست؟ ثمينا رستگاری، روزگار 11 تیر» افشاگری رضا گلپور، نویسنده کتاب شنود اشباح درباره مشایی و همسرش در همشهری ماه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بازي به نفع جريان انحرافي ادامه دارد، ثمينا رستگاري، روزگاراز اسفندماه سال گذشته انشعابي مهم در ميان حاميان احمدينژاد عيان شد. اصولگرايان در يك طرف ايستادند و نزديكان احمدينژاد در سوي ديگر. در يك طرف تمامي چهرههاي شناسنامهدار اصولگرا كه در 30 سال گذشته در ساختار سياسي ايران حضور داشتند قرار گرفتند و در سوي ديگر حاميان سرسخت محمود احمدينژاد با ميانداري اسفنديار رحيممشايي. در ظاهر ماجرا اتفاق تازهاي نيفتاده بود. رحيممشايي همچون سالهاي گذشته درباره اسلام و ايران و دين حرفهاي حيرتانگيزي ميزد اما ناگاه پروژه انحرافي خواندن نزديكان احمدينژاد از سوي اصولگرايان كليد خورد. به ناگاه اصولگرايان مشغول رسانهاي كردن چهره مخوف جرياني شدند كه در تمامي حوزههاي سياسي، اقتصادي و مذهبي نفوذ كردهاند؛ جرياني كه دين، ولايتفقيه، انتخابات، كرسيهاي مجلس، صندلي رياست جمهوري، پول نفت و حوزههاي فرهنگي را نشانه رفته است. جرياني كه به تعبير آيتالله مصباح «اگر تنبلي كنيم زماني از خواب غفلت بيدار ميشويم كه تيرگي فتنه همه جا را فرا گرفته است و ميبينيم همان كساني فتنه را آغاز كردند كه خود پرورش داديم. اين عزل و نصبها از كجا ميآيد؟ اين حرفهاي مليگرايانه و مكتب ايراني براي چيست؟» كلمه فتنه كه پيش از اين براي توصيف حوادث بعد از انتخابات به كار ميرفت مدتي براي توصيف اين جريان كاربرد پيدا كرد. «جاي تعجب نخواهد بود اگر كساني كه دم از رهبري ميزنند فردا فتنه بزرگتري به وجود آورند.» منظور از «فتنه بزرگ» و «فتنه خطرناكتر» همان جرياني است كه امروز، اصولگرايان اصطلاح «جريان انحرافي» را در مورد آن مصطلح كردهاند. اما سوالات مهمي در اين ميان وجود دارد كه بايد آنها را طرح كرد و به دنبال پاسخي براي آنها گشت. مهمترين سوال اين است كه علني كردن اختلاف ميان اصولگرايان و عيان كردن افتراق گروهي از بدنه اصولگرايي به نام جريان انحرافي چه هزينه و فايدهاي براي اصولگرايان داشت؟ آنها از شروع اين مجادله سياسي كه همه را به خود مشغول داشته چه چيزي به دست آوردند يا چه چيزهايي را از دست دادند؟ با مرور آنچه در اين چهار ماه گذشته ميتوان مدعي شد اصولگرايان بيآنكه اين پروژه برايشان فايدهاي داشته باشد هزينه بسياري را به دليل علني كردن پرداختهاند. آنها امروز در بنبستي استراتژيك قرار گرفتهاند كه نميتوانند از آن خارج شوند، با سوالاتي روبهرو هستند كه نميتوانند به آن پاسخ دهند و ويژگيهايي را به رقيب خود نسبت دادهاند كه نميتوانند با آن برخورد كنند. مهمترين مشكلاتي كه بعد از افشاگري عليه جريان موسوم به انحرافي بر سر راه اصولگرايان قرار گرفته عبارتند از: 1- زمان قدرت گرفتن جريان انحرافي كجا بوديد؟ اين جريان كه امروزه اصولگرايان آن را انحرافي مينامند همان كساني هستند كه با حمايت اصولگرايان به قدرت رسيدهاند. اينها اصولگرايان شناسنامهداري نبودند كه يكشبه تحت تاثير اجنه منحرف شوند بلكه از همان ابتدا همانگونه بودند كه امروز هستند. اما اصولگرايان شش سال تمام سكوت كردند. اگر امروز ويژگيهاي اين جريان را باور كنيم، ميفهميم كه شش سال فرصت كمي براي آنها نبوده تا بتوانند در عمق ساختار نفوذ كنند. آيا دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي نسبت به ريشه دواندن اين جريان به هيچ مسوولي هشدار نداده بودند؟. بعد از انتخابات سردار احمديمقدم در مصاحبهاي گفت حتي اگر معترضين نقاب به صورت بزنند شناسايي خواهند شد. آيا امروز افكار عمومي بايد باور كند شخصيتهاي جريان انحرافي سالها توانستهاند به صورت زيرزميني پروژه خود را پيش ببرند؟ نتيجه اينكه علني كردن مقابله با اين جريان بيش از آنكه پرسشي را متوجه جريان انحرافي كند اصولگرايان را در موضع پاسخگويي نسبت به گذشته خود قرار داده است. 2- چرا جريان انحرافي هنوز بر سر كار است؟ در سه ماه گذشته اصولگرايان با تمامي عده و عده خود به ميدان آمدهاند. ژنرالهاي اردوگاه اصولگرايي وارد نبرد تن به تن با جريان موسوم به انحرافي شدهاند و پيروز نشدهاند! آنها نتوانستهاند كاري از پيش ببرند. افراد مورد انتقاد آنها هر روز صبح به سر كارهايشان ميروند. مشايي همچنان در جلسات هيات دولت كنار احمدينژاد مينشيند. تنها رمال دونپايهاي دستگير شده كه تا پيش از اين نه كسي او را ميشناخته، نه در جايي اثرگذار بوده است. چهرههايي مثل آيتالله مصباح، ذوالنور و اژهاي وارد اين ميدان شدهاند و حرفهاي آنها هيچ ماحصل سياسي نداشته است. در واقع اصولگرايان از درافتادن با جريان انحرافي، تا به امروز ناتواني در برخورد با آنها را نمايش دادهاند. اگر دولت خاتمي هر 9 روز با يك بحران مواجه بود آنها در حال حاضر هر روز با 9 بحران مواجهند و نميتوانند كاري كنند. بزرگترين هزينه علني كردن اختلاف با حاميان احمدينژاد تلقين قدرتمندي و اثبات ناتواني مخالفان او بوده است. 3- فقدان استراتژي اصولگرايان براي مقابله با جريان انحرافي چند هفته تمام همت خود را صرف اين ميكنند تا نشان دهند رمالان و جنگيران رئيس دولت را محاصره كردهاند. آيتالله مصباح كلمه سحرشدگي را براي او به كار برد و صفارهرندي از سردرد گرفتن بازجوي جنگير منسوب به جريان انحرافي سخن ميگويد. مدتي كه ميگذرد روزنامه جوان مينويسد رمالي و جنگيري سنگري است كه جريان انحرافي با آن همه را سر كار گذاشته و شريعتمداري به دانشگاه علامه ميرود تا ثابت كند بحث جنگيري و رمالي انحرافي است. آيا از اين دادهها نميتوان استنباط كرد كه اصولگرايان هيچ ايده منسجمي براي برخورد با اين جريان ندارند؟ نمايندگان مجلس بعد از ماجراهاي ابقاي مصلحي، تندترين اظهارات را درباره مشايي و تاثير او بر اين ماجراها بر زبان راندند اما نهايتاً امروز نشستهاند و ميبينند كه مصلحي به جاي يكباره عزل شدن، در مقابل چشمان آنها كمكم حذف ميشود. معناي تمامي اين عبارات اين است كه اصولگرايان در يك بنبست سياسي قرار گرفتهاند كه براي برونرفت از آن تحليلي ندارند و ناچارند هر روز تاكتيك خود را عوض كنند. 4.نسبت ميان احمدينژاد و جريان موسوم به انحرافي اصولگرايان بعد از علني كردن اختلاف خود با حاميان احمدينژاد هنوز تكليف خود را با رئيسجمهور نميدانند. آنها در مثبتترين حالت احمدينژاد را رئيسجمهور خدومي ميدانند كه در دايره ابليسوار اطرافيانش محصور شده است. در منفيترين حالت هم فرقي ميان مشايي و احمدينژاد قائل نيستند. آنها مدام در سخنرانيهاي خود ميان مشايي و احمدينژاد فاصلهاي را خلق ميكنند كه با هر بار موضعگيري احمدينژاد دود ميشود و به هوا ميرود. احمدينژاد حتي كلمهاي عليه نزديكانش سخن نميگويد و به اصولگرايان اجازه نداده است اطرافيانش را از او بگيرند. او در نشست خبري خود با خبرنگاران يا در گفتوگوي اختصاصي با صدا و سيما بيآنكه اصلاً حرفهاي اصولگرايان را شنيده باشد همان حرفهاي سابق خود را تكرار ميكند چرا كه خوب ميداند اصولگرايان حتي اگر او نخواهد از وي حمايت ميكنند. او ميتواند كسي را كه نمايندگان شايسته وزارت نفت نميدانند سرپرست اين وزارتخانه ميكند تا در همان روزي كه سخنان نمايندگان عليهاش چاپ شده به عنوان رئيس اوپك سخنراني كند. اين باوري است كه در شش سال گذشته اصولگرايان در ذهن رئيسجمهور و نزديكانش به وجود آوردهاند و به همين دليل است كه اصولگرايان چارهاي جز عقبنشيني و نزديكان احمدينژاد گزينهاي جز جلو آمدن ندارند. اصولگرايان معتقدند بايد صبر كرد. صبر و انتظار به عنوان يك سياست ميتواند مورد تامل قرار گيرد اما اين صبر و انتظار با اين بيتابي چه نسبتي دارد؟ حالا كه قرار است صبر كنيد چرا هر روز افشاگري ميكنيد؟ 5.نسبت حرفهاي امروز اصولگرايان با انتقادهاي ديروز اصلاحطلبان امروز كه اصولگرايان اطرافيان نزديك رئيسجمهور را متهم به تلاش براي دخالت در انتخابات و فساد اقتصادي ميكنند ناچارند يك سوال مهم افكار عمومي را پاسخ دهند؛ چرا زماني كه اصلاحطلبان همين انتقادات را مطرح ميكردند برآشفتند؟ چرا به تمام نقدهاي آنها به جرياني كه امروز نامش را انحرافي گذاشتهاند با خشم و غضب پاسخ ميدادند؟ تاكنون كسي براي اين سوال جوابي نداشته است. در عوض تلاشهايي براي حذف صورت مساله صورت ميگيرد. آنها فتنه بودند و اينها انحرافي. نقد دومي ما را با اولي همراه نميكند. اين جواب غيرسياسي به سوالات سياسي نيز حاصلي دربر نداشته است. بنا بر آنچه آمد تا به امروز اصولگرايان بازنده بازي بودند كه با شور و اشتياق آغاز كردند. آنها يا در ابتدا برآوردي از قدرت اين رقيب تازه نداشتند يا اينكه اين پروژه را زودتر از موعد خودش كليد زدند. يا چيزي ميدانند كه ما نميدانيم. Copyright: gooya.com 2016
|