شنبه 11 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

افشاگری رضا گلپور، نویسنده کتاب شنود اشباح درباره مشایی و همسرش در همشهری ماه

رضا گلپور نویسنده کتاب جنجالی "شنود اشباح"، در گفتگو با همشهری ماه گفته است: خانم ط. ذبیحیان كه همسر رسمی آقای مشایی است در هنگام دستگیری می خواسته سیانور استفاده كند اما چون ضابط، هشیاری داشته اسلحه خود را در دهان او قرار داده تا نتواند پوشش قرص را با دندان خود بشكند و سیانور عمل كند. شاید این برای من قابل درك باشد كه ضابط برای جلوگیری از انتحار یك نیرو، حاضر باشد دندان فرد خرد شود اما كشته نشود. اما اینكه عده ای كه دستگیر شدند و در زندان منتظر محاكمه هستند توسط نیروهای تحت مسئولیت مستقیم آقای مشایی؛ بدون حكم دادستانی به جنگل های منطقه ی رامسر برده می شوند و به آنها تیر خلاص زده می شود با كدام منطق شرعی و قانونی قابل توجیه است؟ ضمن اینكه پیچیدگی آن پرونده این است كه یكی از بازداشت شدگان، اخوی بزرگتر ایشان بختیار رحیم مشایی معروف به كورش رحیمی بوده و اگر قرار بوده همه بازداشت شدگان از منافقین حذف شوند خوب برادر ایشان هم باید همراه بقیه كشته می شد اما نشده است.

انتشار کتاب رضاگلپور با واکنش‌های شدیدی روبرو شد و گلپور به خاطر چاپ آن چندین ماه بازداشت شد و سرانجام به دلیل اتهامات امنیتی و تبلیغ علیه نظام، به جزای نقدی محکوم شد. عمده این کتاب علیه اصلاح طلبان است و اتهامات سنگینی از جمله جاسوسی را متوجه روحانی برجسته اصلاحات کرده بود. وی که در این کتاب ادعاهای گسترده ای علیه وزارت اطلاعات مطرح کرده بود پیش از چاپ کتاب دستگیر شد.

متن کامل مصاحبه را در زیر بخوانید:

معروف است كه می گویند در زمان آیت الله قدوسی كه معرف همه است، نیروهای دادستانی اجازه شنود تلفن همسر بنی صدر برای گرفتن یك رد از وی را از آیت الله قدوسی می خواهند و ایشان می گوید به دلیل رعایت موازین شرع مقدس فقه اثنی عشری نمی تواند این حكم را بدهد. در واقع این روندی بوده كه بسیاری از بزرگان فقهی و دینی ما به آن استناد و عمل می كرده اند. به همین دلیل است كه می گویم برای من سوال ایجاد می شود كه فردی با آن سابقه، ناگهان پس از رسیدن به جایگاه معاون رئیس جمهور می آید می گوید ما چه مشكلی با مردم اسرائیل داریم؟

مشایی در یكی از جلسات به من می گفت اجباری بودن لچكی كه سر خانم هاست چه منطقی دارد؟ خاتمی با آن همه ادعا نتوانست این اجبار را بر دارد؟ البته تاكید می كنم كه پیگیری های من فقط درباره صِرف آقای مشایی نبوده و همانطور كه می دانید، در بخش های مختلفی روی سوابق یا برایند عملكرد چهره ها به عنوان یك خبرنگار آزاد پژوهش دارم.

آقای مشایی به شما وقت ملاقات داد به چه دلیل بود؟

اینكه مشایی پذیرفت كه چنین جلساتی برگزار شود به این دلیل بود كه ما در سال های گذشته به دنبال كمك دادن به اقای احمدی نژاد بودیم. گفتیم ایده هایی داریم كه می تواند در عرصه جنگ نرم و خنثی كردن فعالیت های رسانه ای صهیونیست ها موثر باشد.

این ماجرای دیدارها مال چه زمانی است؟

دو سال بعد از ریاست جمهوری دوره نهم. وقتی درباره راهكارهایی كه در خصوص مقابله با جریان رسانه ای صهیونیستی در دست داشتیم با آقای احمدی نژاد صحبت كردیم به من گفتند با آقای مشایی مطرح كنید تا او آن ها را بررسی كند.

-پس هنوز بحث های شما به پژوهش و كشف سند نرسیده بود؟

خیر در ابتدا مباحث عادی داشتیم. هر چند در مواردی حتی اخوی آقای احمدی نژاد حرف های جدی راجع به سوابق و عملكرد سوءِمشایی داشته و دارد. اما اعتقاد من این بود كه با خود فرد مطرح كنم و او را در موضعی قرار ندهم كه باعث ظلم به آنها شود. در جلسات آخر به آقای مشایی گفتم شبهاتی دارم و درباره شما، اسنادی را به دست آوردم كه به ابهامات افزوده است. در صحبت های ایشان هم حرف های جدیدی شنیدم كه ابهامات تازه ای هم ایجاد شد. من باز هم آنها را رسانه ای نكردم اما از ایشان خواستم كه در مشاوره هایی كه دارند، تحلیل فاصله دار از واقعیت به آقای احمدی نژاد ندهند. مثلا آقای احمدی نژاد گفته كه اكثر مردم آمریكا معتقدند كه 11 سپتامبر توسط بخش هایی از دولت آمریكا انجام شده است! بیان این جملات آن هم در كشوری كه قربانی این واقعه بود و مردم اصلا چنین دیدگاهی ندارند خیلی موضوع غیر قابل باوری است.

-چرا تصمیم گرفتید با آقای مشایی مطرح كنید؟ مگر او مشاور سیاست خارجی رییس دولت است؟

به هر كسی گفتم كه این اشتباهات را به چه كسی بگویم تا به گوش آقای احمدی نژاد برساند، همه گفتند مشایی! بعد كه با او در این باره صحبت كردم دیدم اعتقاد به لزوم برقراری رابطه با دولت آمریكا به دست احمدی نژاد وتیمش را دارد. آن هم نه ارتباط با مردم و نهادهای مردمی و دانشگاهی بلكه با خود دولت. چون با شعار احیای آرمانهای مرحوم امام خمینی وبه صحنه آوردن بدنه مردم آمده و دیدم در عمل بر عكس نتیجه داده چون اتكا به مشاورین دارد. بعضی از آنها از جمله مشایی از افرادی هستند كه اصول لازم برای انجام مشاوره ی صحیح را دارا نیستند.

-چرا همه می گفتند این را به مشایی بگو؟ به آقای مشایی گفتید؟ واكنش وی چه بود؟

بله من آقای مشایی را در ساختمان منزل ایشان ملاقات كردم و گفتم كه این حرف آقای احمدی نژاد اصلا واقعی نیست. او به من گفت مطمئنی؟ از اینجا فهمیدم كه او این حرف را در دهان احمدی نژاد گذاشته و هیچ آگاهی هم نسبت به آن ندارد. من دریك جلسه ای كه چند سال قبل در سازمان ایرانگردی وجهانگردی داشتم دیدم كه كتاب «لابی اسرائیل» را با خودشان از سفر آمریكا آورده اند با این عنوان كه كتاب مهمی است و باید با پیگیری مسئول دفترش باقری هنجانی ترجمه شود! به او گفتم اساس این كتاب 2 سال قبل از دیدار ما (۶ سال پیش) توسط وزارت خارجه ترجمه شده و چند جلسه هم اندیشی با حضور صاحبنظران در خصوص آن برگزار شده است و ما در آن شركت كرده ایم. چگونه می گویید این كتاب جدید است و از وزارت خارجه بی اطلاع هستید؟ خلاصه ی عرض بنده اینست: فردی كه مبنای فقه شیعه دارد اگر در مقوله ای معلومات كامل نداشته باشد به سادگی می گوید من موضوعی را نمی دانم. اما وقتی می بینی آدمی فاقد آن مبنا است احساس می كند كه باید راجع به هر موضوعی نظر بدهد آن هم به شكل جنجالی تا رسانه ای شود. این اشكال به مبانی فكری آقای احمدی نژاد است. البته آقای احمدی نژاد اگر در ابتدا 20 مشاور داشت الان محدود شده به آقای مشایی. به نظر من بعد از رای 24 میلیونی كه ایشان از مردم گرفت ظرفیت لازم برای درك و تحلیل صحیح آن را نداشت و در رفتارشناسی او غرور و عصبیت ایجاد كرد و او هم دسته دسته مشاوران مردمی و دلسوز خود را كنار گذشت.

-سر فصل مباحثی كه در جلسات آخر با مشایی مطرح كردی چه بود؟

از ایشان سوال كردم كه واقعا آقای رحیمی كه مسئول دفتر انتخابات آقای هاشمی در كردستان بوده و با دعواهایی كه با شهید كاظمی فرمانده وقت سپاه كردستان داشته با چه تعریف اصولگرایانه ای امروز با اختیارات ویژه، معاون اول دولت است؟ حضور وی با شعار حمله به هاشمی جور در می آید؟ مشایی در پاسخ به من گفت مگر مذهبی ها و آقای خامنه ای چقدر رای دارند ؟ بیش از 7 میلیون است؟ ما باید از همه طیف ها در كنار خود داشته باشیم. در اینجا برای من مشخص شد كه كار از رفع شبهه گذشته و نوعی بیماری انحراف و گنده گوئی است. گفتم این قتل هایی كه در رامسر به شما نسبت داده می شود چیست؟ پاسخ داد حالا 4 تا سگ محارب هم كشته شدند مگر چه اتفاقی اقتاده است؟ اینجا دیگر دیدم این جفاست كه خلوت و عیان این فرد تا این حد با هم فرق می كند. مگر حاكم شرع بوده كه آنها را كشته است؟ او می گفت : من پرونده ام تا سال 76 در سازمان قضایی باز بود و بسته شده و تو به دنبال چه هستی ؟ گفتم خیلی روشن است بگو من در جریان نبودم و نیروهای من خودسر عمل كردند. حالا آنها قسم می خورند كه خودسر نبوده و دستور داشته اند. این مسائل حول نفر دوم دولت نگران كننده نیست؟

-اما همین فرد كه شما از او نگران هستید مدیر دو شبكه مهم رادیو بوده و سمت های مهمی در سال های قبل داشته است.

این اشكال به آن مدیر وارد است كه چگونه برای حضور رییس رادیوی خود تحقیق نكرده است. این درباره دیگران هم اتفاق افتاده است. من در پژوهش ها، سند هایی دیده ام كه انسان وحشت می كند. مگر احترامی كه آقای رجایی به كشمیری داشت واقعی نبود؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


-به دلیل خاص بودن شرایط، بعضا دیده شده كه برخی مسئولان در پست های مختلف حضور داشته اند اما درباره این مورد خاص اما پژوهشی دارید كه چرا وی به دستگاه های مختلف رفته است؟ مثلا حضور او در سپاه مازندران، به چه دلیل انجام شد؟

اسناد می گوید ایشان به عنوان كسی كه خوب صحبت می كرد مد نظر قرار گرفت و نباید دنبال پاسخ عجیب و غریب بود. در فضایی كه چریك های مائوئیست ، فدایی و منافقین با ادبیات خاص و افرادی كه با انجمن حجتیه در ارتباط بودند، در آنجا فعال شده بودند اگر آدمی آنها را نقد كرد و سخنرانی گذاشت، در آن شهرستان جلوه می كند. دلیل این امر هم حرافی ایشان است نه عمق معانی ایشان. شما یك سری متهم را گرفته ای و دادستان می خواهد با آنها صحبت كند تا شاید تغییر روش دهند. در سال های ابتدای انقلاب هم قرار داشتند و در این موارد، افرادی كه می توانستند به مقابله با جریانات ضد انقلاب كمك دعوت به كار می شدند. به دستگاه های درگیر در این غائله اعلام می شود كه مشایی معلم آموزش و پروش است ، روی چریك های فدایی مطالعه دارد، احیانا آنها را هم می شناسد ، مجاهدین خلق را هم می شناسد و بعضی بستگان او مجاهد خلق بوده اند! خب در این شرایط چه كسی در استخدام مشایی درنگ می كند؟

-اما این از دیدگاه دینی و فقهی بود كه كسی نباید مسئولیتی را كه نمی توان انجام دهد، بپذیرد. اگر به عنوان یك بحث دنیایی به آن نگریست چطور؟

صادقانه و صریح بگویم تعارضات و تناقضاتی كه در سوابق وی است به دلیل تناقضاتی است كه در اندیشه ایشان است. ایشان معلم آموزش و پرورش بوده، به تاج لنگردودی و طیف انجمن حجتیه كاملا نزدیك است. خود مشایی در توضیح به من می گفت روستا به روستا انجمن حجتیه در مازندران را من پایه گذاری كردم.

-اما همین الان بر روی سایت هواداران آقای مشایی، جمله ای از دكتر حسن عباسی قرار دارد كه او را به هیچ فرقه ای منتسب نمی داند و یك تكنوكرات می داند. چرا از این مباحث به این شكل استفاده می شود؟

اولا او دكتر نیست. بعد هم حرف امثال آقای عباسی در رده دوم ارجحیت قرار دارد. وقتی خود آقای مشایی به من گفت تشكیلات انجمن حجتیه را من در مازندران راه انداختم باید دید آقای عباسی با چه سندی آن را نفی می كند؟ در مسائل سندی، وقتی سندی اثباتی برای موضوعی می آوری ، اثبات خودش پیچیده است. حالا اگر یك نفر بخواهد این سند را نفی كند و سلباً بگوید فلانی نبوده، بسیار پیچیده تر می شود. البته فقط مشایی این را نگفته، خیلی از دوستان ایشان می گویند زمانی كه معلم آموزش و پرورش بود در روستاها و ... این افكار را ترویج می داد.

-ایشان بعد از آن مقطع هم در وزارت اطلاعات حاضر است. نشریه كردی زبان سروه را منتشر می كند. به هر حال یك فرد ، دو سال می تواند با حرافی كار را پیش ببرد. اما بعد از آن باید نسبت به آن حساس شوند.

شما موسسه صلاح الدین ایوبی یا نشریه سروه را نقد می كنی. من صریح تر بگویم ما افراد زیادی داشته ایم كه سمت های بالادستی داشته اند اما مسئله دار بوده اند.

-اما این جزو خواص بوده است كه مورد تایید بسیاری از نهادها بوده و با آنها كار می كرده است؟

شما در دوره آقای تاج زاده به مدیر كلی مشایی برخورد می كنی.

-خیر اتفاقا اینها در دوره اصلاحات زدوده شدند. ایشان در دوره بشارتی و معاونت آقای تابش، مدیر كل اجتماعی بوده یعنی دولت دوم هاشمی.

البته وزارت اطلاعات در مقطعی كه مد نظر شما بوده او را در گزینش رد كرد و بعدا با لایه هایی بالاترارتباط گرفت و وارد شد.

-معمولا حجتیه دارای رده های مختلف و وابستگان متفاوت بوده است و در بعضی مسئولین فعلی هم، اعضای حجتیه وجود دارند كه بعد از حكم امام از این تشكیلات اعلام برائت كردند. ایا آقای مشایی هم درباره برائت از حجتیه به شما حرفی زد؟

بله می گفت وقتی امام گفت بین انجمن حجتیه و سپاه، یكی را باید انتخاب كرد من آمدم سپاه. در عین حال ممكن است فردی در ظاهر بگوید من التزام دارم اما باید عملكرد را هم دید.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016