پنجشنبه 9 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پشت پرده شعار ساده زيستی افراطيون، شفاف

ساده زيستی از نظر آقايان اين است که جلوی دوربين های عکاسان سر سفره نان و پنير بنشينند و مثلاً موز را از ميوه های جلسات خود حذف کنند . اما وقتی از هواپيمای دولتی برای يک سفر انتخاباتی استفاده شود و يا ۲۰ ميليارد تومان در يک پروژه تبليغاتی مانند منوريل صادقيه دود شود و ...

شفاف : از زمانی که انتقاد از احمدی نژاد رواج پيدا کرده است ، بعضی ها که زمانی خودشان از حاميان افراطی احمدی نژاد طی شش سال گذشته بوده اند به ناگهان دچار يک چرخش عجيب شده اند و تندتر از همه به احمدی نژاد می تازند . البته چرخش از حمايت به سمت انتقاد فی نفسه اشکالی ندارد ، اما آنچه که محل اشکال است تندروی و بی اخلاقی است .

اين جماعت هر چند صراحتاً به زبان نمی آورد ، اما بی تمايل نيست حتی دوران رياست جمهوری احمدی نژاد زودتر از موعد قانونی پايان پذيرد تا در انتخابات زودهنگام رياست جمهوری نامزد جديدشان را به مردم عرضه کنند .



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين گروه که حتی طاقت ندارند دو سال ديگر صبر کنند تا احمدی نژاد طی يک فرآيند آرام و منطقی از قدرت کنار برود ، از هم اکنون شروع کرده اند به فضاسازی های زودهنگام انتخاباتی . از يک سو دوباره احساس تکليف کرده اند که به مردم ايران ملاک و معيار ارائه دهند و از سوی ديگر دست به تخريب هر کسی می زنند که حدس می زنند بالقوه می تواند نامزد رياست جمهوری آينده باشد . ظاهراً فراموش کرده اند که همين جماعت با توجيه لزوم تثبيت مديريت در کشور ، به شدت از انحصاری شدن نامزدی احمدی نژاد در انتخابات دوره دهم حمايت کردند و اکنون حتی نمی خواهند دوره رياست جمهوری احمدی نژاد به پايان برسد .

واقعاً اين همه عجله برای چيست ؟ اين عجله ای که سبب شده مرزهای اخلاقی و قانونی نيز شکسته شود با چه نيتی است ؟ آيا مردم بايد باور کنند که تنها به خاطر انحراف از اصول ، ناگهان جماعتی افراطی احساس تکليف کرده اند که تخريب های زودهنگام و رفتارهای عجيب انتخاباتی را مرتکب شوند ؟

اينها که سال های گذشته همه شعار و تبليغاتشان روی ساده زيستی احمدی نژاد بود اکنون می گويند گفتمان ساده زيستی مهم است و احمدی نژاد اکنون از اين گفتمان جدا شده است و بايد دوباره با همين گفتمان فردی ساده زيست تر از احمدی نژاد را برگزينيم و به اصطلاح خود جلوی اشرافی گری را بگيريم . اصل توجه به ساده زيستی بسيار هم درست و مهم است اما اينها آدرس اشتباه می دهند . از نظر اين افراد چه کسی ساده زيست است ؟ هر کس که کاپشن بپوشد ، موز نخورد ، موقع خوابيدن روی فرش بخوابد ، سفره اش تشکيل شده باشد از نان و پنير ! چه کسی اشرافی است ؟ کسی که کت و شلوار مرتب هر چند ۱۰۰ هزار تومانی بپوشد ، از ميهمانانش با موز پذيرايی کند ، موقع خوابيدن روی تخت يا توی رخت خواب بخوابد و سر سفره اش خورش قيمه باشد !

ساده زيستی از نظر آقايان اين است که جلوی دوربين های عکاسان سر سفره نان و پنير بنشينند و مثلاً موز را از ميوه های جلسات خود حذف کنند . اما وقتی از هواپيمای دولتی برای يک سفر انتخاباتی استفاده شود و يا ۲۰ ميليارد تومان در يک پروژه تبليغاتی مانند منوريل صادقيه دود شود و برود هوا ککشان نمی گزد !به عبارت بهتر اصل ساده زيستی مهم نيست ، اما نمايش ساده زيست بودن بسيار مهم است . صرفه جويی های ده هزار تومانی و بيست هزار تومانی فوق العاده مهم است ، اما اگر جايی يک مديری چند ميليارد را حيف و ميل کرد فدای سرش . چرا که از نظر بعضی ها نه ساده زيست بودن مهم است و نه نان مردم ، تنها يک چيز مهم است و آن رأی گرفتن از مردم است و فعلاً هم اين راه ها خوب جواب می دهد . اما تا کی ؟

می گويند در يکی از شهرهای کشورمان از دوره اول انتخابات مجلس ، مردم هر بار با نامزدی مواجه می شدند که موتور سوار يا دوچرخه سوار بود و می گفت من اگر نماينده شوم پاترول نمی گيرم و يا پول پاترول را خرج فقيران شهرم می کنم ! اما مردم چند دوره مشاهده کردند که اتفاقاً همه اين دوچرخه سوارها همان هفته های اول پاترول را تحويل می گيرند و زندگی شان زير و رو می شود. بعد ديگر هر کس که دوچرخه سوار بود و نامزد انتخابات می شد مردم می گفتند : ما ترجيج می دهيم به يک پاترول سوار رأی دهيم که لااقل هفته های اول نمايندگی را صرف تعليم رانندگی با پاترول نکند و برای مردم حوزه انتخابيه هم وقت بگذارد !

طبيعی است چنان رفتارهای تبليغاتی و بی پشتوانه و نمايشی چنين پيامدهايی دارد و مردم را از محتوای بالای يک شعار و گفتمان دور می کند . اما عده ای ظاهراً نمی دانند نتايج رفتارهای نمايشی با مفاهيم والايی مانند ساده زيستی و عدالت خواهی می تواند چه عواقب بدی برای کشور داشته باشد و همچنان به اين رفتارشان ادامه می دهند.

از اينرو بهتر است کسانی که تا همين چند هفته پيش هم حامی دولت بودند و اين حمايتشان هم تا جايی که در چارچوب قانون و اخلاق و اعتدال بوده قابل احترام است ، دو سال ديگر هم صبر کنند و اجازه دهند هر کس در هر جايی که قرار دارد کارش را بکند . اگر بنا باشد از هم اکنون بحث انتخابات رياست جمهوری داغ شود و دائم شايعه و شائبه احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام رياست جمهوری مطرح شود همه کارهای کشور در سالی که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان سال جهاد اقتصادی نام گذاری شده است تحت الشعاع مسائل سياسی قرار می گيرد واين در حالی است که همه مسائل کشور سياست نيست .

در شرايطی که دشمن تمام تلاش خود را برای گسترده کردن دايره تحريم ها به کار برده است و در برخی حوزه های اقتصادی از جمله صنعت و کشاورزی نيز با مشکلاتی جدی مواجهيم و تعدادی از همين مردم از جمله کارگران و کشاورزان دچار مشکلات معيشتی هستند ، روا نيست عده ای از سياسيون تمام تلاش خود را برای انتخاباتی کردن فضای کشور بگذارند .

مردمی که در آغاز فصل تابستان با افزايش سرسام آور نرخ های اجاره بها مواجهند و از اين بنگاه به آن بنگاه آواره اند که يک سرپناه برای خودشان و خانواده شان پيدا کنند توقع دارند همه سياسيون برای مدتی هم که شده به مشکلات مردم هم توجه کنند . نمی شود دم از ساده زيستی و خوردن و نان و ماست و نخوردن صبحانه در محل کار زد و روی آن مانور داد اما از مشکلات همين مردم غافل بود .

آيا واقعاً الآن همه مشکلات مردم ما اين است که فلان مدير اين کشور خوش تيپ است ؟ آيا رنگ چشم فلان مدير که خدادی هم هست و کت و شلوار اتو کشيده پوشيدن او همه مشکل اين مملکت است ؟ آيا واقعاً به فرض که مديری که بعد از اذان صبح در محل کارش حاضر می شود در محل کارش صبحانه بخورد ، خيلی اتفاق بدی افتاده است ؟ آيا مشکل مردم ما اينهاست ؟ آيا سياسيون ما اينقدر سطحی شده اند که حرف هايی از اين دست بزنند و رسانه های ما اينقدر سياست زده شده اند که دائم بگويند چرا فلانی به جای پژو ۴۰۵ ، پژو پرشيا سوار می شود ؟ واقعاً مشکل مردم ما اينهاست ؟

البته اين جماعت حق دارند که ندانند مشکلات اصلی مردم چيست . نه در صف نانوايی ايستاده اند، نه در ايستگاه های مترو دچار ازدحام جمعيت شده اند ، نه با بی آر تی جايی رفته اند و حرف های مردم در اين اتوبوس ها را شنيده اند ، نه آلودگی هوا و افزايش سرطان ريه مردم برايشان مهم است ، نه افزايش سن ازدواج و رشد نرخ طلاق برايشان مهم است ، نه بيکاری جوانان برايشان مهم است ، نه ... همه دل نگرانی ظاهری شان اين است که کدام مدير نان و پنير خورده و کدام مدير خورش قيمه يا چلوکباب .

اما اينها نيز ظاهر قضيه است . واقعيت اين است که عده ای نانشان در اين است که فضای کشور ناآرام و متشنج باشد . عده ای نانشان در انتخاباتی بودن فضای سياسی کشور است تا دائم بتوانند به اين شهر و آن شهر سفر کنند و عليه يک عده و به سود عده ای ديگر صحبت کنند . اگر فضای کشور انتخاباتی نباشد چگونه می توانند کارهای خوب مديران ديگر را تبليغاتی و انتخاباتی نمايش دهند ؟ اگر فضای کشور فضای کار و جهاد اقتصادی باشد که نمی توانند به يک مدير به خاطر افتتاح يک پروژه بزرگ عمرانی برچسب رفتار انتخاباتی بزنند ، پس بهتر است که همواره فضا انتخاباتی باشد ، نه فضای کار و تلاش و جهاد اقتصادی . خلاصه اينکه نان عده ای در اين است که خود را شريک بی نانی مردم نشان دهند و البته هيچ گاه هم نگذارند مديران در آرامش به فکر تهيه نان مردم باشند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016