جمعه 31 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خيزش ملت ايران در ۳۰ تير ۱۳۳۱ و امروزِ ما، جبهه ملی ایران

ملت قهرمان ايران اراده خود را در انقلاب مشروطيت برای سرنگونی يك نظام فاسد و ضد ايرانی نشان داد. نظامی كه نخبه كشی می كرد، دست گداييش به سوی غرب دراز بود، انگيزه دفاع از مرزها را نداشت و كشور را به ورشكستی و تجزيه كشاند. ناتوانی و بي خردی نظام استبدادي حاكم باعث شد كه در جنگ اول جهانی اول با وجود بيطرفي، چهل درصد جمعيت كشور تلف شوند. در انقلاب مشروطيت، ملت ايران برای رهایی از فساد و بي فرهنگی حاكم، به ارزشهای كهن خود بازگشت كرد و نيز نشان داد كه مي خواهد جزو ملتهای پيشرو جهان سرنوشت خود را به دست خود بگيرد. ملت در خيزش خود پيروز و نظام وادار به تسليم در برابر خواسته ملت شد. مي رفت كه نظام اداري كشور همپاي كشورهاي پيشرو جهان تبديل به جمهوری شود كه روحانيت محافظه كار از تغيير نظام اداری به جمهوری جلوگيری كرد. كنار آمدن براي حفظ منافع شخصی و صنفی با يك نظام تك صدایی آسانتر از نظامی است كه متكي به رای مردم باشد.

ملت دوباره مجبور به تحمل استبداد و نظام تك صدايي شد. جامعه روشنفكران و فرهيختگان زير فشار وخفقان و زندان قرار گرفتند و به حاشيه رانده شدند. رژيم ديكتاتوري همه كارها، حتي كارهاي خوب، را با زورگويي انجام مي داد، چنانكه نابخردانه بخشهايي از خاك كشور را بر باد داد. در اوج جنگ جهاني دوم كه در آن بيطرف بوديم، ناگهان وجدان ملي استبداد حاكم كه متهم به وابستگي به يك ابرقدرت بود، بيدار شده هوس استقلال كرد و در اثبات آن با بيخردی، خود را با بزرگترين دشمن بشريت زمان همسو نمود. اين همسویی متفقين جنگ را وادار به حمله به ايران كرد. جنگ دوم جهاني هر خسارت و تلفاتی كه براي مردم ما داشت، دست‌كم آن رژيم خودكامه را از ايران برانداخت.

ملت آزاد شده بود. روشنفكران و فرهيختگان كشور دست بكار ساماندهی يك نظام مردم سالار شدند. انتخابات رنگ آزادی به خود گرفت و سياستمداری محبوب مردم برگزيده شد. براي نخستين بار دولتی شكل گرفت كه رای مردم را داشت و خواسته مردم بود. گستردگی سراسری پشتيبانی از آن دولت برگزيده در تاريخ كشور سابقه نداشت. كشور ما وارد مرحله نوينی شده بود. شاه طبق قانون مشروطه وظايفي فقط تشريفاتی داشت، ولي وزارت جنگ را حفظ كرده بود. دولت ملی می دانست كه كنترل نيروهای مسلح در يك نماد تشريفاتی مي تواند برای بازگشت ديكتاتوری وسوسه انگيز باشد. با زور می توان انتخابات را به سویی دگر كشيد و اعتراض مردم را با خشونت خاموش كرد. خودداری از واگذاری مسئوليت دفاعی به دولت، خيزش ملت ايران را در 30 تير 1331، بوجود آورد. خيزش عليه قدرت نظامی در دست يك نفر كه پاسخگو به ملت نباشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


محمد مصدق، مردي كه برای نخستين بار در تاريخ، نظام دموكراتيك راستين را به ما چشاند، قربانی اين قدرت طلبی شد و كناره گرفت تا مردم تصميم بگيرند. او مي خواست اين باور خود را بيازمايد كه ملت ايران ديگر زير بار خودكامگي و تمركز قدرت در دست يك نفر ناپاسخگو نمي رود. با خيزش انقلابگونه مردم در پشتيباني از دولت ملی خود، بار ديگر اراده ملت براي حفظ نظام مردم سالار بدست آمده حاكم شد. هرچند كه قدرتهای بيگانه برای حفظ منافع خود به دخالت پرداختند، روحانيان محافظه كار هم همكاری نمودند و بار ديگر استبداد بر مردم ايران تحميل شد. يك دولت متكی بر رای مردم به سود منافع هيچكدام نبود.

اكنون، بيش از يك سده از خيزش مردمی مشروطيت، شش دهه از خيزش مردمي 30 تير و سه دهه از خيزش مردمي 57 مي گذرد. هر بار نظام های استبدادی با اراده ملت ايران نابود شده اند، ولی ما هنوز در جستجوی آزادی و حاكميت ملی هستيم. چه عاملی در درون جامعه ما وجود دارد كه به حقوق فردی و اجتماعی مردم باور ندارد، به خواست ملت برای استقرار حاكميت ملی بی اعتناست، مردم را فاقد صلاحيت راي دادن و مشاركت در سرنوشت خود می داند و برای حفظ تك صدايی و استبداد، فساد سياسی و اقتصادی و عقب ماندگی و تحقير ملی را در اين سرزمين اهورایی تحمل می كند؟

ما به حاكميت به قدرت نشسته هشدار مي دهيم كه اين بار طيف سنتي پشتيبان استبداد در ايران درهم خواهد شكست و جُز تن در دادن به تغيير بنيادين در ساختار حكومتي در راستاي استقرار دموكراسي، حاكميت ملي و رعايت حقوق بشر، هيچ راه ديگري در پيش نيست و بيش از اين نمي توان ملت بردبار ايران را زير فشار نگه داشت. رويدادهاي چند ماه گذشته در سراسر منطقه ديكتاتورپرور خاورميانه و شمال افريقا نشان مي دهد كه دوران استبداد به سر آمده و پرده آخر نزديك به فروافتادن است.

اعضای شورای مركزي: دكتر لقا اردلان، مهندس عباس اميرانتظام، دكتر داود هرميداس باوند، عيسي خان حاتمی، مهندس اسماعيل حاج قاسمعلی، جمال درودی، دكتر علی رشيدي، مهندس كورش زعيم، پريچهر مبشري، دكتر علي اكبر نقي پور.

اعضاي سازمانهاي تهران: دكتر علي حاج قاسمعلي (سازمان پزشگان)، مهندس اسماعيل احمدي مجد، مهندس محمد اويسی، مهندس هوشنگ خيرانديش، مهندس آرش رحمانی، مهندس اشكان رضوی، مهنس مجيد ضيایی (سازمان مهندسان)، گيتی پورفاضل، (سازمان روزنامه نگاران)، فريبا درودی، مهندس سميرا جمشيدی، دكتر فاطمه رحمانی، فريال شيبانی فر (سازمان زنان)، دكتر حسين مجتهدی، مهندس مهران بختياری، عسل اسماعيل زاده، امير بداغی، شرر كنور تبريزی، سعيد حسن زاده، افشين حسينی،‌ امير شيخ الاسلامی، سعيد شيرزاد، احسان قائم مقامی، بهروز قاسمی، محمد كريمی، علی كلایی، ميثم نظمی، (سازمان دانش آموختگان)

نمايندگان شهرستانها: يونس رستمی (آبدانان)، رضا شاهمحمدی (آبيك)، مهندس مهدی حياتی (اردبيل)، دكتر شاهين سپنتا (اصفهان)، مهرانه جمشيدی (انزلي)، فتح الله نجاتی مازگر (تبريز)، مهندس ميترا آبتين (رشت)، مهدی اسماعيلی (زنجان)، دياكو پروازی (سنندج)، فرامرز شهبازی (سياهكل)، شهلا رضانيا (شيراز)، محمد خردمند (قزوين)، مهندس بابك شايگان (كرمانشاه)، مهندس حسين دلخوش (لاهيجان)، دكتر محسن رهامی (مشهد)، حسين زندی (همدان).

دفتر مردمداری جبهه ملی ایران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016