یکشنبه 2 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فراخوان همکاری برای جمع آوری اطلاعات درباره توابان زن در زندانهای دهه ۶۰

پس از یک سال کار مداوم، سازمان “عدالت برای ایران” هم اکنون به مراحل نهایی کار خود در مستند سازی موارد تجاوز و شکنجه جنسی در زندانهای دهه ۶۰ در جمهوری اسلامی نزدیک شده است. تاکنون با تعداد زیادی زندانی زن و مرد مطلع مصاحبه داشته ایم و سعی کرده ایم تا جایی که ممکن است، بر بخشی از تاریکخانه نقض شدید و گسترده حقوق بشر در دهه ۶۰، نور آگاهی و روشنگری بیندازیم. پیمودن این راه پرچالش بدون یاری لحظه به لحظه و مسئولانه تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آن دوره ممکن نبود. با این همه، در روزهای پایانی این راه، چالش دیگری پیش روی این تحقیق قرار گرفته است که عمدتا به موضوع توابان زن مربوط می شود.

در مصاحبه با بسیاری از زنان زندانی برنقش ویژه توابان زن، به خصوص در زندان اوین تاکید می شود. “تواب” به کسی گفته می شده که در طول مراحل بازجویی و عمدتا زیر فشار شکنجه های شدید، و یا حتی پس از آن ، طاقت نیاورده و نه تنها اطلاعاتی را که درباره دیگران داشته در اختیار مقامات امنیتی قرار داده بلکه به همکاری با مسئولان زندان پرداخته است. توابان زن، گروه متنوعی را شامل می شدند؛ از کسانی که تنها به شرکت در نماز جماعت یا سایر مراسم مذهبی که از سوی مسئولان زندان برگزار می شد اکتفا می کردند تا توابانی که اداره بندها را برعهده داشتند و گفتار و رفتار زندانیان را به بازجویان و مقامات زندان گزارش می کردند. در مرحله بالاتر نیز توابانی بودند که در شعبه های بازجویی با بازجویان کار می کردند، برای شناسایی فعالان سیاسی با پاسدارها به خانه ها، خیابانها و میادین می رفتند و حتی در اجرای اعدام ها، از اولین مراحل تا آخرین آن، همکاری داشتند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


توابان زن و به خصوص این گروه آخر، ارتباط اندکی با سایر زندانیان که از آنها به عنوان “سرموضعی” یاد می شد داشتند. این ارتباط هم به دلیل اینکه آنها غالبا روزها و بسیاری از شبها را در بند نبودند و سایر زندانیان هم تمایل و علاقه ای به برقراری ارتباط و تماس با آنها نداشتند؛ محدود بود. بسیاری از زندانیان آنها را کاملا “بایکوت” کرده بودند و برخی نیز به دلیل ترس از اینکه هر ارتباطی منجر به دادن گزارش به بازجویان و احضار و تنبیه آنان شود، از هر نوع هم کلامی و مواجهه ای با توابان پرهیز می کردند.

در چنین شرایطی بدیهی است که زندانیان “سر موضعی” (که بخش غالب مصاحبه شوندگان ما هستند) اطلاعات اندکی ازجزئیات ارتباطات میان توابان زن و بازجویان و مسئولان زندان که در آن زمان همگی مرد بوده اند داشته باشند. همه آنچه زندانیان زن می دانسته اند، ساعتهای طولانی روز و شبی بوده که توابان زن گاها در خارج از بند به سر می برده اند، و حرفهای پراکنده ای که از آنان درباره مشاهداتشان از صحنه اعدام، گشت های شبانه یا حتی رفتن با بازجویان به شهرستان برای گشت و شناسایی شنیده اند.

آنچه امروز برای ما، و برای روشنگری بخشی از تاریخ ما، که زیر خروارها غبار و خاک فرو رفته مهم است دانستن این است که زندانیان زن تواب واقعا در بیرون بند چه می کرده اند؟ تجربه آنها از آن جهت که در رابطه با بازجویانشان، نخست به عنوان یک زندانی سیاسی و دوم به عنوان یک زن، در مرتبه ای فرودست قرار داشته اند، برای تکمیل زوایای مبهم تحقیق پیرامون آزار جنسی در زندانها بسیار مهم است؛ به خصوص اینکه تعدادی از آنها، در همان دوران زندان یا پس از آن، با بازجویان خود ازدواج کرده اند؛ ازدواج هایی که به دلیل همان رابطه نابرابر قدرت و در چارچوب زندان، قطعا شباهتی به ازدواج های عادی از حیث اختیار و رضایت زن ندارد ، هر چند با “رضایت” آنان صورت گرفته باشد. همچنین شهادت زنان تواب، به عنوان کسانی که شاهد آخرین لحظه های اعدام بسیاری کسان، از جمله دختران نوجوان و جوان (باکره) بوده اند، اهمیت بسیار دارد.

با چنین درکی از اهمیت شکستن سکوت این گروه از زندانیان برای روشن شدن ابعاد جنایات به وقوع پیوسته، از تمامی زنانی که در زندان، “تواب” خوانده می شدند، صرف نظر از اینکه بعدها در چه مسیری گام برداشتند و نیز همه کسانی که در خانواده یا در میان آشنایان خود زندانی سیاسی سابقی را می شناسند که در زندان تواب شده بوده و یا اینکه با بازجو یا یکی از مقامات قضایی ازدواج کرده است، می خواهیم سکوت خود را بشکنند و به نورافکنی بر آنچه در سلولهای انفرادی، اتاقهای بازجویی، شعبه های اوین و نیز مراحل منتهی به جوخه های اعدام اتفاق افتاده کمک کنند.

این امر، نه تنها حق تمامی قربانیان نقض حقوق بشر و خانواده های آنان در چارچوب حق “دانستن حقیقت” که از جمله حقوق به رسمیت شناخته شده در اسناد بین المللی است می باشد بلکه مسئولیت همه کسانی است که در اینباره اطلاعاتی دارند. این پروسه بایستی از همین امروز آغاز شود. باشد که آنها نیز با مشارکت در این روشنگری، نه تنها وجدان معذب خود را آرام کنند بلکه از رنجی که خودنیز تجربه کرده اند برای نخستین بار سخن بگویند.

بدیهی است عدالت برای ایران به عنوان یک سازمان غیر دولتی، غیر انتفاعی و مستقل ثبت شده و قانونی، تمامی اطلاعاتی را که از طریق پاسخ دهندگان به این فراخوان به دست می آورد نزد خود محفوظ می دارد و جز با رضایت کتبی شاهدان ، هویت آنها را به هیچ صورت و در هیچ کجا منتشر نخواهد کرد.

برای پاسخ به این فراخوان می توانید به یکی از دو نشانی زیر، ای میل بزنید:

info@justiceforiran.org

به کسانی که از ایران به ما ای میل می زنند توصیه می کنیم برای حفظ امنیت خود به نکات زیر توجه کنند:

رای حفظ امنیت، از فرستندگان می خواهیم ای میلهای ناشناس و یک بار مصرف را برای تماس با ما به کار گیرند. لطفا یک بار دیگر تمامی مشاهدات خود را از زاویه شناسایی ناقضان حقوق بشر مرور کنید وهرچه سریعتر به ما ای میل بزنید. یا این اطلاعات را به دوستان و آشنایان خود در خارج از کشور میل کرده و از آنها بخواهید که آنها را در اختیار سازمان عدالت برای ایران بگذارند.

اطلاعات بیشتر در مورد این تحقیق را می توانید در لینکهای زیر مشاهده فرمایید:

http://justiceforiran.org/english-about-crime-without-punishment-2/

http://justiceforiran.org/sexual-torture-call/


منبع:
http://justiceforiran.org/tavab/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016