یکشنبه 9 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: من یزدی و جن؟! اگر جن همراه من باشد، سکته می‌کنم!

محمدرضا خاتمی ارتباط رئیس دولت هشتم با رمال و جن گیر را تکذیب کرد.

محمدرضا خاتمی در گفتگو با روزنامه اعتماد ضمن رد ارتباط محمد خاتمی با رمال در دوران ریات جمهوری خود اظهار داشت: «ارتباط جن‌گیر و رمال با آقای خاتمی و دولت اصلاحات کاملا دروغ است. این فرد اصلا ارتباطی با آقای خاتمی نداشت. من قضیه‌یی را از قول آقای خاتمی تعریف می‌کنم».

برادر رئیس جمهور سابق گفت: «اوایل روی کار آمدن دولت اصلاحات، شخصی را به ملاقات آقای خاتمی آوردند و عنوان کردند آدم خیلی مومن و متدینی است و غیب می‌داند. آن فرد به آقای خاتمی گفت شما رای بالایی آورده‌اید و من می‌خواهم سه جن همراه شما کنم. آقای خاتمی هم می‌خندد و می‌گوید: «جن؟! من یزدی هستم و از جن می‌ترسم، من یزدی و جن؟! اگر جن همراه من باشد، سکته می‌کنم.» آن فرد هم می‌رود و دیگر ارتباطی با آقای خاتمی نداشت».



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


متن کامل مصاحبه مهسا امرآبادی با محمدرضا خاتمی در روزنامه اعتماد را بخوانید:

محمدرضا خاتمي از معدود افرادي است كه هيچگاه قبل از چاپ، مصاحبه را كنترل نمي‌كند و اين نعمتي براي خبرنگاران محسوب مي‌شود هرچند كه نگران حذف سخنانش بود. رمالي و ارتباط جن‌گير معروف با دولت اصلاحات، حضور اصلاح‌طلبان و تاكتيك رقيبان آنها در انتخابات، جريان خاص و ارتباط‌شان با اصلاح‌طلبان و سرنوشت حزب مشاركت از موضوعاتي است كه در قسمت دوم گفت‌وگو با محمدرضا خاتمي نايب‌رييس مجلس ششم مي‌خوانيد.

آيا فکر مي‌کنيد کساني که امروز در قدرت هستند مي‌خواهند شما در انتخابات شرکت کنيد که شرط هم مي‌گذاريد؟ حاکميت هزينه زيادي براي حذف اصلاح‌طلبان داد، حال فکر مي‌کنيد الان براي حضور شما فرش قرمز پهن مي‌کنند؟

من فعلا خيلي شواهد و قرايني نمي‌بينم که حاکميت بخواهد ما در انتخابات شرکت کنيم اما يک زماني بايد هزينه و فايده را سنجيد. اين همه حذف کردند، چه چيزي به دست آوردند؟ آقاي جنتي يک زمان گفتند ما هر وقت پيچ راديو را باز مي‌کرديم، تن‌مان مي‌لرزيد. من ترديد ندارم در اين دو سال صبح‌ها که ايشان بيدار شده، تن ايشان بيشتر از گذشته لرزيده است.

آن زمان حداقل مي‌گفتند ما جريان التقاطي هستيم. در روي کار آوردن اصلاح‌طلبان نه تنها آنها نقش نداشتند، بلکه تا آنجا که توانستند مخالفت هم کردند، بنابراين به ملت مي‌گفتند ما مخالف هستيم و خود شما راي داديد. حال مسووليت مستقيم جرياني که الان روي کار آمده و اين ميزان عليه آن سخن مي‌گويند، بر دوش همان افرادي است که با اصلاحات مخالف بودند. نمي‌توان فرافکني کرد. من مطمئنم اگر کمي دقت کنند، مي‌بينند امروز تن‌شان خيلي بيشتر از زمان سابق مي‌لرزد. اين چه دستاوردي است؟ ما شب كه مي‌خوابيم نگراني داريم و نمي‌دانيم روز بعد چه اتفاقي مي‌افتد اما ترديد ندارم خواب آنها هر شب آشفته‌تر از ماست. ما پيش وجدان خودمان سربلند هستيم، ما به مردم دروغ نگفتيم و كلك نزديم. اما ديگران چطور؟ من فقط نمي‌خواهم از ديد سياسي نگاه كنم. من با توجه به حرفه‌ام با محروم‌ترين مردم سر و كار دارم. در مهم‌ترين مركز بيمارستاني كه محروم‌ترين اقشار مراجعه مي‌كنند، كار مي‌كنم. من عينا مي‌بينم مردم به چه روزي افتاده‌اند. 20 سال در اين بيمارستان كار كرده‌ام، در هيچ دوره‌يي چنين وضعيتي نبوده است. نارضايتي در پزشكان، پرستاران، كارگران و كارمندان هيچ‌وقت در اين حد نبوده است. اميد به آينده بسيار كمتر شده، خيلي زمان‌ها كشور مشكل داشته اما اميد وجود داشت. همه اين كارها انجام شد تا به اين چيزها برسيم؟ حال چطور مي‌خواهند ادامه دهند؟ اين وضع مايه افتخار هيچ نظامي نيست. من ترديد ندارم بخش قابل‌توجهي از آقايان حتي افرادي كه مسبب اين وضع بودند الان از اين وضع ناراضي هستند هرچند به روي خودشان نياورند و ممكن است بگويند وضع خيلي خوب است اما درصدد اصلاح هستند. طبيعي است نمي‌گويند ما اشتباه كرديم و حالا دو دستي قدرت را به رقيب تقديم مي‌كنيم. اول سعي مي‌كنند ما را گول بزنند يعني ما را شريك جرم كنند. ممكن است بگويند هرچه بوده گذشته و بياييد شركت كنيد. وعده‌هايي هم ممكن است بدهند كه همان وضعيت را ادامه دهند و دوباره همان رفتارها را تكرار كنند و شرايط بد سياسي را ادامه دهند و تغييري در اساس برنامه‌ها ندهند اما ما را شريك جرم كنند و بگويند ببينيد اصلاح‌طلبان هم هستند. اگر بد بود كه در انتخابات شركت نمي‌كردند.

اصلاح‌طلبان بايد نشانه‌هاي روشني از اراده تغيير را ببينند. اگر اين نشانه‌ها ديده شد آن وقت آنها عفو و بخشش هم خواهند داشت. من با بقيه اصلاح‌طلبان كه صحبت مي‌كنم و حتي با زندانيان و خانواده‌هايشان به اين نتيجه مي‌رسم كه هيچ حكومتي، اپوزيسيوني به اين نجيبي و صفا و صلح و به اين علاقه و دلسوزي نداشته و نخواهد داشت. اپوزيسيوني كه مي‌توانست هركاري انجام دهد اما دنبال ساختن بود دنبال تخريب نبود. دنبال آباد كردن بود. الان هم همين است. ما ياد گرفته‌ايم عالم سياست عالمي نيست كه بتوانيم به همه خواسته‌هايمان برسيم، عالمي نيست كه بتوانيم رقيب را حذف كنيم. اما قواعد بازي را همه بايد رعايت كنند. مي‌توان زير قواعد زد و انتظار داشت آن جور كه شما مي‌خواهيد، بازي كنيم.

بحث ديگري كه اين روزها داغ شده بحث جريان خاص و مسائلي همچون جن‌گيري و رمالي است. به نظر شما اين مباحث از كجا نشات گرفته است. تعدادي از رسانه‌ها هم ادعا داشتند اين فرد جن‌گير در دولت خاتمي هم بوده و با ايشان ارتباط داشته، اساسا چنين مانعي در عالم اجرايي سياست امكان‌پذير است؟

ابتدا بايد مقدمه‌يي بگويم. هر سازمان، جريان و تفكري آفاتي دارد. آفت اصلي تفكر ديني، خرافات است. در همه جوامع ديني خرافات وجود دارد. در اروپا و جوامع غرب هم چنين مسائلي وجود دارد كه از مفاهيم ارزشمند و والا خرافات درآمده است .

از رژيم گذشته و از زمان شاه هم چنين موضوعاتي وجود داشت و بعد هم كه متدينين و انقلابيون به حكومت رسيدند، كم و بيش اين مسائل وجود داشت. اما هيچ‌وقت جريان غالب اداره كشور بر اين اساس نبوده. جريان غالب هميشه بر اين اساس بوده كه عده‌يي متخصص مي‌نشستند و تصميم‌گيري مي‌كردند و آنچه را كه به ذهن‌شان مي‌رسيد عمل مي‌كردند. من از ابعاد جريان كنوني هيچ خبري ندارم، خيلي زياد در اين‌باره شنيده‌ايم كه مثلا در بالاترين سطوح اداره كل يك بشقاب خالي گذاشته‌اند و غيره. من واقعا از صحت و سقم آن اطلاع ندارم. به نظرم اين اخباري كه رسانه‌هاي خودشان درباره جن‌گيري و رمالي منتشر مي‌كنند، بي‌توجهي به عقل و تدبير در اداره كشور است.

فرض کنيم همه حرف‌هاي سياسي که گفته مي‌شود درست است. چرا جرياني که عقل و تدبير ندارد در کشور حاکم شد؟ چه کساني هنگامي که سازمان مديريت و برنامه‌ريزي با آن سابقه طولاني کارشناسي را منحل کردند، برايشان کف زدند و هورا کشيدند؟ بنابراين من فکر مي‌کنم اين افرادي که عليه جريان خاص سخن مي‌گويند، به همان اندازه جريان خاص بايد جوابگو باشند و مقصر هستند.

اصلاح‌طلبان هيچ‌گاه وارد اين دعواها نشده‌اند. ما غم ملت و مملکت را مي‌خوريم که گرفتار اين وضعيت شده است. چه کساني مجلس را از کارآمدي انداختند؟ چه کساني اين همه تريبون در اختيار افرادي گذاشتند که آمار نادرست مي‌دهند؟ متاسفانه با اين کارها ريشه اعتماد مردم را مي‌سوزانند. اگر کسي برانداز است اينها هستند؛ اينها باعث و باني روي کار آمدن اين جريانات بودند.

من هيچ قضاوتي در اين‌باره ندارم که مسائلي که درباره جريان خاص مي‌گويند درست است يا غلط. اطلاع ندارم. من مثل همه مردم اين اخبار يا شايعات را مي‌شنوم اما اگر درست باشد، مسوول اول خود اين منتقدان امروزي جريان انحرافي هستند، نمي‌توانند از زير بار اين مسووليت فرار کنند.

ارتباط جن‌گير و رمال با آقاي خاتمي و دولت اصلاحات کاملا دروغ است. اين فرد اصلا ارتباطي با آقاي خاتمي نداشت. من قضيه‌يي را از قول آقاي خاتمي تعريف مي‌کنم.

اوايل روي کار آمدن دولت اصلاحات، شخصي را به ملاقات آقاي خاتمي آوردند و عنوان کردند آدم خيلي مومن و متديني است و غيب مي‌داند. آن فرد به آقاي خاتمي گفت شما راي بالايي آورده‌ايد و من مي‌خواهم سه جن همراه شما کنم. آقاي خاتمي هم مي‌خندد و مي‌گويد: «جن؟! من يزدي هستم و از جن مي‌ترسم، من يزدي و جن؟! اگر جن همراه من باشد، سکته مي‌کنم.» آن فرد هم مي‌رود و ديگر ارتباطي با آقاي خاتمي نداشت.

کساني که چنين دروغ‌هايي مي‌گويند، ترفند هميشگي‌شان است. وقتي خراب مي‌کنند، مي‌گويند جريان مقابل ما هم اين مشکلات را داشته است، ما اگر خرافات داشتيم آنها هم داشته‌اند. ترفندهاي تبليغاتي است که هيچ‌کس هم باور نکرده و راه فراري هم براي آقايان نمي‌گذارد.

حال برخي ادعا مي‌کنند جريان موسوم به خاص با برخي از اصلاح‌طلبان در ارتباط هستند و قرار است در انتخابات پيش‌رو با يکديگر ائتلاف کنند. اين اخبار از کجا نشات گرفته است و آيا چنين ادعاهايي درست است؟ ديگر اينکه آيا تاکنون اصلاح‌طلبان با آقاي مشايي و اطرافيان ايشان ارتباطي داشته‌اند؟

از ديد ما آنچه جريان خاص خوانده مي‌شود، اصلا جرياني نيست. عده‌يي بادکنکي را باد کرده‌اند و سوزن به آن زده‌اند تا خالي شود. ما هيچ ارتباطي با آنها نداشته‌ايم. با آنها نه نشست و برخاستي داشته‌ايم نه مي‌دانيم چه کساني هستند و سابقه‌شان چيست و چه کار مي‌کنند؟ ما هم مثل مردم اخبار را مي‌شنويم.

آقاي مشايي از من شکايت کرد و 300 هزار تومان هم جريمه شدم. به خاطر خبري که درباره ايشان در خبرنامه داخلي حزب زده بوديم. تا جايي که من مي‌دانم هيچ کدام از جريانات و شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب کوچک‌ترين تماس و ارتباطي با اين افراد در هيچ دوراني نداشتند. حتي دوره اول رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد که به هرحال هنوز خيلي مسائل اينگونه نبود و ما هم نتيجه آن انتخابات را پذيرفته بوديم، هيچ‌گونه ارتباطي وجود نداشت. نه آنها مي‌خواستند و نه ما مي‌خواستيم. با هيچ کدام از طيف‌ها و لايه‌هاي آنها، هيچ‌گونه ارتباطي وجود نداشته، الان هم مي‌بينيم هر روز يک شانتاژ تبليغاتي مي‌کنند. يک روز مي‌گويند جريان خاص مشکل اقتصادي دارد، روزي مي‌گويند مسائل اخلاقي دارند و روزي ديگر از ارتباط آنها با خارج مي‌گويند. به نظرم هدف آنها يك چيز است. بشدت لايه‌هاي دروني جريان محافظه‌كار از اين حوادث اتفاق افتاده، متشنج شده و آسيب‌ديده. يعني الان ريزش قابل توجهي در لايه‌هاي حامي جريان محافظه‌كار داريم. براي اينكه طرفداران آنها مي‌گويند من تا ديروز براي احمدي‌نژاد و اطرافيان او جانفشاني مي‌كردم، امروز بايد انتقاد كنم. اين تشنج و تشتت كه در جريان اصولگرا وجود دارد، بايد به گونه‌يي جمع شود، بنابراين تاكتيك هميشگي را به كار مي‌گيرند،يعني ساختن يك دشمن فرضي بيروني. اين تاكتيك سال‌هاي سال اجرا شده، بنابراين هر روز هم چيزي مي‌گويند، مثلا اصلاح‌طلبان با جريان خاص در ارتباط هستند؛ براي اينكه طرفداران‌شان را بترسانند و جلوي چون و چراي آنها را بگيرند. همه مي‌دانند كمترين سنخيتي بين جريان اصلاح‌طلبي و اين جريان آقاي مشايي وجود نداشته است. ايراد اصلي ما به طرف مقابل اين است كه چرا افرادي را روي كار مي‌آوريد كه صلاحيت اداره كشور را ندارند.

يعني حتي در اين دوران جريان آقاي مشايي كه به نظر مي‌رسد قصد دارد با همه جريانات و اقشار ارتباط داشته باشد، هيچ ارتباطي با شما نداشت و حتي اظهار تمايل هم براي ارتباط با اصلاح‌طلبان نشان نداد؟

به هيچ‌وجه اينگونه نبود. گاه‌گداري از روزنامه هفت صبح زنگ مي‌زنند براي مصاحبه، حتي هيچ كدام از اصلاح‌طلبان جواب آنها را نمي‌دهند و مصاحبه نمي‌كنند، چون ما اين دعوا را دعواي انحرافي مي‌دانيم. اين دعوا ريشه در جايي ديگر دارد كه مي‌خواهند آن ريشه را مخفي نگه دارند.

برخي راديكال‌هاي خارج از كشور معتقدند حتي در صورت تحقق شرايط آقاي خاتمي، اصلاح‌طلبان به هيچ‌وجه نبايد در انتخابات شركت كنند و از همين الان زمينه‌چيني مي‌كنند. نظر شما درباره اين گروه‌ها و افراد راديكال چيست؟

من فكر مي‌كنم ما حق هر كسي را بايد به رسميت بشناسيم. هر حرفي مي‌خواهد بزند و هر تصميمي كه مي‌خواهد بگيرد. ما حق نداريم به او فحش دهيم و بد و بيراه بگوييم. نبايد به جنگ و دعوا بيفتيم. عده‌يي در خارج از كشور هميشه بوده‌اند و حرف خود را زده‌اند، باز هم مي‌زنند. ما نگراني نداريم و وقت هم نداريم كه وارد اين مجادلات شويم. اين جريانات هميشه بوده و حالا هم وجود دارد. بار اول نيست كه انتخابات را تحريم مي‌كنند و شعار تغيير نظام مي‌دهند. اما تجربه ثابت كرده آن چيزي كه در سرنوشت ايران تاثير دارد، حركات دلسوزانه درون كشور است. اصلاح‌طلبان مشي و راه خود را نشان داده‌اند. خيلي هم زيگزاگ نزده‌اند. حالا يك تحولي در داخل كشور اتفاق افتاده، رسانه‌ها اثرگذار شده‌اند، دانش و آگاهي مردم بالاتر رفته و جامعه مدني رشد كرده است، حالا عده‌يي فكر مي‌كنند

از اين فضا راحت‌تر مي‌توانند به مقاصد گذشته برسند اما به ما ربطي ندارد. ما مشي هميشگي خود را داريم و دنبال اصلاح هستيم. در چارچوب قانون و همين نظام كار مي‌كنيم اما معتقديم همه اصل قانون اساسي بايد اجرا شود.

من فكر مي‌كنم جريان تحريم خارج كشور الان و در زمان فعلي ضعيف‌ترين جريان در طول سال‌هاي گذشته است، زيرا تحولات اخير بخش قابل توجهي از ايرانيان را به پتانسيل اصلاحات در درون كشور واقف و آنها را همراه اصلاحات كرده است. ما در سال‌هاي قبل هيچ صداي اصلاح‌طلبي در خارج از كشور نداشتيم، هر صدايي بود، صداي برانداز بود. الان صداي اصلاحات بلند است، رسانه‌ها و اجتماعات خود را دارند و فعاليت مي‌كنند. جريان غالب خارج كشور هم جريان همراهي و هم‌گامي و هماهنگي با اصلاحات در درون كشور است. خط و نقشه راه يكي است.

يعني جريان اصلاحات يك سري از افراد برانداز را هم جذب كرد؟

در حقيقت صداي بخش قابل توجهي از نيروهاي خارج كشور كه ساكت بودند را هم درآورد. حال شايد خيلي توفيري در شعار آقاي خاتمي يعني تبديل معاند به مخالف و مخالف به منتقد نداشته‌ايم اما واقعيت‌هاي درون كشور آنچنان آشكار شده است كه امروز صداي غالب نيروهاي خارج از كشور، اصلاح‌طلبي است. صداي تغيير و تحول است اما صداي براندازي و تحريم نيست.

پرونده حزب مشاركت به كجا رسيده است و آيا در اين مدت براي ادامه فعاليت حزب مشاركت، شرايطي را گذاشته‌اند و از شما خواسته‌اند كه مثلا چنين عمل كنيد تا اجازه فعاليت حزب داشته باشيد؟

حزب مشاركت يك حزب قانوني است و در هيچ جا منحل نشده، تنها حكم رسمي دادگاه كه وجود دارد، ابطال راي كميسيون ماده 10 است كه شعبه 27 مجتمع شهيد بهشتي صادر كرده و گفته كميسيون ماده 10 حق نداشته پروانه را لغو كند. اگر راي دادگاه ديگري وجود دارد، نشان دهند. مي‌گويند دادگاهي راي صادر كرده كه مشاركت منحل است اما كجاست، كدام شعبه؟ چرا ابلاغ نمي‌شود؟ حزب مشاركت قانوني و رسمي است و از همه حقوقي كه يك حزب قانوني و رسمي در داخل كشور دارد بايد برخوردار باشد. حالا در حزب را مي‌بندند، مساله ديگري است. ارتباط با ما وجود دارد اما نه براي رايزني و مذاكره. براي مثال تماس مي‌گيرند و از بيانيه‌هاي منتشره سوال مي‌كنند. ما كه نبايد پاسخگوي حزب منحله باشيم.

هيچ گامي برداشته نشده، اما برخي از سر دلسوزي مي‌گويند شما حزب ديگري درست كنيد ولي تكليف حزب ما بايد روشن شود. در حقيقت اگر بنده و چند نفر ديگر كه در حزب شناخته شده هستيم، برويم و حزب ديگري درست كنيم يعني عملا پذيرفته‌ايم كه مشاركت منحل شده است. ما به حكم دادگاه تن مي‌دهيم اما تنها حكمي كه به ما داده شده، حكم دادگاه براي لغو حكم كميسيون ماده 10 است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016