جمعه 14 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رفسنجانی: طراحان نقشه‌هاي شوم عصر مشروطه، امروز دوباره به ميدان آمده‌اند، ایسنا

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در يادداشتي به مناسبت فرا رسيدن سالروز واقعه مشروطه؛ نوشت :"طراحان نقشه‌هاي شوم عصر مشروطه، امروز دوباره به ميدان آمده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سليقه‌هاي داخلي و ادبيات به ظاهر ارزشي بعضي‌ها، برنامه روحانيت‌ستيزي خويش را کامل کنند؛ چراکه آنان بهتر از همه مي‌دانند، در طول تاريخ هر جا که يک ظالم داخلي يا خارجي تسمه از گرده جامعه کشيد، روحانيت ملجأ و مأمن مردم بوده است".

در بخشي از اين يادداشت هاشمي رفسنجاني همچنين خاطرنشان كرده است: " دست‌هاي پيدا و پنهان استعمار، شرور پهلوي را که يک قزلباش بي سواد بود، بر اريکه قدرت نشاند و يک تفکر فقهي شيعي را معکوس جلوه داد که دفع فاسد به افسد باشد!! ؛ هر چند مشروطه پايان خويش ديکتاتوري از نوع رضاخاني را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خويش، بذر مردم‌سالاري را در ذهن و زبان اقشار مختلف ايران افشاند."

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،متن کامل اين يادداشت به شرح ذيل است:

«مشروطه» اگرچه در لفظ فقط يک کلمه است، اما در پس و پيش خويش جرياني دارد که يک سوي آن نقطه پايان يک قطعه طولاني مأيوس‌کننده و در سوي ديگر آن نقطه آغاز يک قطعه اميدوارکننده است.

مشروطه با همه فراز و فرودها و همه دستاوردهاي مثبت و منفي، در يک کلام پايان تصميم سازي يک فرد در مورد سرنوشت جامعه و آغاز تصميم گيري نمايندگان مردم در جايي به عنوان مجلس شواري ملي در مورد سرنوشت همان جامعه است.

مشروطه اگرچه در پايان خويش ديکتاتوري از نوع رضاخاني را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خويش، بذر مردم‌سالاري را در ذهن و زبان اقشار مختلف ايران افشاند.

مشروطه اگرچه در دوره کودکي خويش شيخ فضل‌الله نوري را بالاي دار ديد، اما در طرف ديگري ستارخان و باقرخان را با شيخ محمد خياباني و آيت‌الله مدرس پيوند داد، پيوندي که ماحصل آن در سالهاي بعد، درخت تناور انقلاب اسلامي را با شاخه‌هاي ملي و مذهبي در باغ تاريخ ايران کاشت تا سايه بان مردمي باشد که در گراماگرم منافع مشترک استبداد و استعمار بي پناه شده بودند.

مشروطه اگرچه مجلس را به توپ بست، اما با تأسيس مجلس، توصيه مغفول مانده «وامرهم شورا بينهم» قرآن را پس از هزار و سيصد سال به ميدان آورد.

مشروطه اگرچه در انحراف خويش سعي در جاودانگي حکومت مورثي سلطنتي حتي براي کودکي چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتي «مشروعه» را پسوند خويش ديد، اين اميد را- هرچند براي مدتي کوتاه- در دل جامعه استبداد زده زنده کرد که علماي طراز بر متمم قانون اساسي نظارت دارند و نمي‌گذارند قانوني برخلاف مصرحات اسلام براي اجرا در سرزمين اسلامي به تصويب برسد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مشروطه خط سير يک نور در دل آسمان شب زده ايران بود، اگرچه خيلي زود معلوم شد که نورانيت آن از شهاب سنگي بود که پس از افول، تاريکي مضاعف دارد. چرا که کشور را در مخالفت با دخالت بيگانگان و فرمانبري شاه از دستورات ديکته شده و هرج و مرج منافع خودداري مردم، از چاله درآورد و به چاه انداخت.

مشروطه تمرين مردم‌سالاري در ايران از روي کتاب هاي غربي‌ها بود که چون سرمشق‌هايش بدون توجه به تفاوت فرهنگ‌ها بود، روحانيت دين‌مدار را به انزوا کشاند و هزار فاميلي و فرنگ‌رفتگان دنيامدار را به قدرت رساند.

دست‌هاي پيدا و پنهان استعمار، شرّ اشرار قاجار را از سر اين سرزمين کند و شرور پهلوي را که يک قزلباش بي سواد بود، بر اريکه قدرت نشاند و يک تفکر فقهي شيعي را معکوس جلوه داد که دفع فاسد به افسد باشد!!

صدور فرمان مشروطه در 14 مرداد اگرچه پس از شکست، باعث نااميدي مردم در حرکت‌هاي اجتماعي بود تبديل به انقلابي شد که در 22 بهمن 1357 رقم خورد.

اگرچه دستاورد اوليه مشروطه براي مردم ايران يوغ مشترک استبداد و استعمار بود، اما دندانه‌هاي نا به هنجار همان يوغ، سرزمين باير انديشه‌هاي ايران و ايراني را به شخم واداشت تا زمينه براي کاشت نهال واقعي دمکراسي، مخصوصاً از نوع اسلامي آن، يعني مردم سالاري ديني فراهم شود که نمونه بارز آن را در رأي 98درصدي مردم به جمهوري اسلامي ديده‌ايم.

حوادث تلخ و شيرين مشروطه آموزه‌هاي فراواني براي احتمال تکرار دارد که رگه‌هاي آن را امروزه در برنامه پيچيده روحانيت‌ستيزي و کانون‌گريزي و مردم‌فريبي مي‌بينيم. برنامه‌اي که حتي متصلبين اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود.

مگر غير از اين است که دشمنان ايران از نردبان محبوبيت روحانيت و دانشگاهيان در نزد مردم بالا رفته‌اند و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده‌اند و آنگاه پرچم حاکميت را به دست شاگردان غرب‌زده مکتب خويش داده‌اند؟ و مگر نه اين است که امروزه نيز در انقلاب اسلامي که با پيشتازي روحانيت و رهبري بي‌نظير يک مرجع عام به پيروزي رسيده‌ايم، بي‌مهابا و بدون انصاف ناکارآمدي روحانيت را فرياد مي‌زنند؟

بايد همگان هوشيار باشيم و نگذاريم خواسته يا ناخواسته در راستاي اهداف کساني قدم برداريم که اولاً مکتب اهل بيت(ع) را مانع اصلي خوي استکباري خويش مي‌دانند و ثانياً نمي‌توانند از منابع خدادادي و موقعيت جغرافيايي ايران در جهت مطامع خويش صرف‌نظر کنند.

آنان که همه توطئه‌ها، حتي جنگ 8ساله و اخيراً تحريک افکار عمومي جهان را عليه ايران به کار برده‌اند، با سياست مکارانه «فرّق تسد» به جنگ انقلاب آمده‌اند و با فريب گروهي که شايد در ابتدا حسن‌نيت هم داشته‌اند، تلاش مي‌کنند مردم را از روحانيت جدا کنند و خيرخواهان و حتي در ميان روحانيون نيز چنان اختلافي بيندازند که متأسفانه اين روزها شاهد آنيم.

مگر فراموش کرده‌ايم که براي به دست آوردن اوضاع از دست رفته در زمان ملي کردن صنعت نفت، چگونه بين آيت‌الله کاشاني و دکتر مصدق اختلاف انداخته بودند؟

طراحان آن نقشه‌هاي شوم که شواهد بسياري از خون دل‌خوردن‌هاي آيت‌الله بهبهاني، آيت‌الله مدرس، آيت‌الله طباطبايي، شيخ محمد خياباني و ديگر علما و روحانيون بزرگ را در تاريخ مشروطه داريم، در اين سال‌ها دست به کار شده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سليقه‌اي داخلي و ادبيات به ظاهر ارزشي بعضي‌ها، برنامه روحانيت‌ستيزي خويش را کامل کنند؛ چرا که آنان بهتر از همه مي‌دانند، در طول تاريخ هر جا که يک ظالم داخلي يا خارجي تسمه از گرده جامعه کشيد، روحانيت ملجأ و مأمن مردم بوده است.

والسلام


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016