پنجشنبه 20 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آخرين ملاقات با نسرين ستوده: از ضرب و شتم خواهر تا گريه کودکان و تهديد ستوده به اعتصاب غذا، کمپين بين المللی حقوق بشر

رضا خندان، که در ملاقات اخير خود با همسرش نسرين ستوده، وکيل حقوق بشر و زندانی عقيدتی در زندان اوين، به همراه دو فرزند و خواهر زنش به مدت ۵ ساعت بازداشت شده است با اظهار اينکه در اين بازداشت نه تنها به آنها بی حرمتی شده بلکه خواهر زنش نيز مورد ضرب و شتم يکی از ماموران زن زندان قرار گرفته است به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: «طبق معمول در زمان ملاقات داشتم در دفترچه يادداشتی سفارشات خانمم را می نوشتم که ناگهان يکی از مسولان زندان به نحوه زننده ای دستش را از بين من و دخترم رد کرد تا دفترچه را بگيرد. من مقاومت کردم و دفترچه را تحويل ندادم چون وسيله شخصی من بود و آنها حق بازرسی نداشتند. بازرسی وسيله شخصی افراد مستلزم حکم قضايی است. اگر محدوديتی در بردن وسايل به زندان بود بايد مسولان از قبل اعلام می کردند. حتی کسی جلوی در زندان وجود ندارد تا ما وسايل مان را به او بسپاريم. اصلا محدوديتی برای وسايل خانواده های زندانيان وجود ندارد هر کسی می تواند با وسايل شخصيش به اتاق ملاقات برود. من اين دفترچه را هفته های پيش هم داشتم. واقعا تا آخر ماجرا هم نفهيدم برای چه آن مامور می خواست دفترچه را بگيرد. بعد همان مامور ، ماموری ديگری را فرستاد که من به او هم تحويل ندادم.»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


رضا خندان از واکنش خانم ستوده و ديگر خانواده های زندانيان گفت:« بيشتر از اينکه می خواستند غير قانونی دفترچه را بگيرند من از نحو گرفتن آن اذيت شدم. جلوی بچه ها و خانمم که آنطرف شيشه درمانده بود و نمی توانست کاری کند و بقيه خانواده های زندانيان که حيران مانده بودند او می خواست به زور دفترچه را بگيرد.وقتی مامور با حالت زننده دستش را از ميان من و دخترم دراز کرد برای اولين بار دخترم در طول يکسال ملاقاتی زد زير گريه. همه ما درمانده شده بوديم.»

رضا خندان در مورد دفترچه مذکور گفت: « دفتری با برگه های سفيد است که کارهای که خانمم در ملاقاتی ها می گويد را در آن يادداشت می کنم. چه می دانم، مثلا ديگ و قابلمه می خواهد ، مثلا.. هر چيزی که شامل زندگی عادی شود. همه زندانيان اين کار را می کنند. در ضمن خانم من موکل های زيادی داشته است که حالا کارهايشان را همکاران ديگرش انجام می دهند. اما همکارانش نمی توانند به ملاقاتی همسرم بيايند بنابراين من سوال های آنها را از نسرين می پرسم و يادداشت بر می دارم. من هميشه اين کار را می کنم و نمی دانم چرا اين بار مامور شک کرد. من حتی برگه ای که داشتم روی آن می نوشتم را پاره کردم و تحويل مامور دادم تا سوء تفاهم حل شود اما او کل دفتر چه را می خواست من هم چون تقاضايش غيرقانونی بود زير بار نرفتم. کما اينکه بعد از آن وقتی قاضی دادسرا هم دفترچه را ديد گفت اينکه چيز خاصی ندارد.»

همسر نسرين ستوده از عدم اجازه خروج آنها از زندان و سپس ضرب و شتم خواهر خانم ستوده گفت: « آنها علاوه بر اينکه دفتر چه را می خواستند ، گفتند بايد بازرسی بدنی هم صورت بگيرد که دوباره ما مقاومت کرديم. من گفتم بايد برای اين کار حکم قاضی داشته باشيد. بعد گفتند بايد به دادسرا برويم، گفتيم ما با دادسرا کاری نداريم ما فقط آمده بوديم برای ملاقات اما چند مامور آمدند و به زور ما را بردند، اول می خواستند زن ها را در يک ماشين و مردها را در ماشين ديگر سوار کنند که دوباره ما مقاومت کرديم و نهايتا در يک ماشين همه را سوار کردند. ما ۵ ساعت آنجا بوديم و چند بار من از ماموران خواستم تا تلفنی در اختيار ما بگذارند تا با خانواده تماس بگيريم و علت تاخيرمان را به خانه بگويم که اجازه ندادند. خواهر خانم من با همسرش در خيابان ساعت ها قبل قرار داشت بنابراين مجبور شد با موبايلش تماس بگيرد. »
رضا خندان گفت: « اما ناگهان مامور خانمی آمد و به حالت خيلی بد و زننده ای گوشی را از دست او کشيد. ايشان هم مقاومت کردند و گوشی را ندادند و مامور چند جای صورت و دست های خانم ستوده را زخمی کردند. جای ناخن های ماموربود. خيلی صحنه بدی جلوی بچه ها بود. خواهر خانم من استاد دانشگاه تهران است واقعا برخورد شايسته ای با يک فرهنگی نبود. اصلا فارغ از سمت و جايگاه هر کسی شانی دارد و بايد شان و منزلتش حفظ شود.»

رضا خندان گفت:« نهايتا سرپرست دادسرا با نامه رسمی آمد که بايد ما بازرسی بدنی می شديم.همه ما بازرسی شديم و در نهايت هم هيچی پيدا نکردند.»
رضا خندان در پاسخ به اين سوال که خانم ستوده نسبت به اين رفتار چه واکنشی داشتند، گفت: « وقتی اين اتفاق افتاد نسرين گفت از هفته ديگر به ملاقات نمی آيم و اگر اين بی حرمتی ها ادامه پيدا کند اعتصاب غذا را شروع می کنم. ايشان اين هفته هم نمی خواستند به ملاقاتی بيايند چون متوجه شده بودند بعد از پايان ملاقات کابينی به او اجازه ديدن بچه هايش به شکل حضوری در حد چند دقيقه نمی دهند. قبل از شروع ملاقات هم بندی هايش از پشت شيشه به ما اشاره کردند که خانم ستوده برای ملاقات نمی آيد ولی ظاهرا وقتی شنيده بود که همه خانواده منتظر او نشسته اند، طاقت نياورده بود و آمد. حالا ديگر نمی دانم يکشنبه هفته آينده چه اتفاقی می افتد. تلفنشان هم که قطع است و من بايد تا يکشنبه ديگر منتظر بمانم. »

رضا خندان در پاسخ به اين سوال نيز که سرپرست دادسرا بعد از بازرسی بدنی، وسايل شخصی و دفترچه او چيزی نيافته چه واکنشی داشته است، گفت: « آنها اصرار دارند که بگويند ماموران زندان حق بازرسی و کندو کاو دارند اما ما زندانی نيستيم. شايد حق داشته باشند تا در وسايل زندانيان تجسس کنند اما ما خانواده های زندانی هستيم. مثل اين است که در خيابان راه برويد و يکهو جلويتان را بگيرند و بخواهند وسايلتان را بگردند. حتی اگر من دفترچه غير قانونی هم داشتم آن مامور اجازه نداشت به آن حالت به سراغ من بيايد بايد به روش قانونی عمل می کرد و با حکم قضايی وسايل من را می گشت.»

نسرين ستوده ، حقوقدان و فعال حقوق بشر که به ۱۱ سال حبس ، ۲۰ سال محروميت از وکالت و خروج از کشور از سوی دادگاه بدوی محکوم شده است. او ۱۱ ماه است که در زندان اوين در حالی در بازداشت به سر می برد که هنوز حکم قطعی او اعلام نشده است. خانم ستوده بارها به علت عدم شرايط قانونی در زندان و روند پرونده اش دست به اعتصاب غذا زده است و همسرش نيز در بيرون از زندان به علت مصاحبه هايش با رسانه های خارجی زير فشار است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016