گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
13 شهریور» تمام جریانات یک جناح، بهزاد مهماندوست 10 شهریور» تمام نگرانی های نظام، بهزاد مهماندوست 5 شهریور» سلام نظامی به نفت، بهزاد مهماندوست 4 شهریور» واکنش دفتر شیخ حسین انصاریان به انتشار مصاحبه دروغین در خبرگزاری فارس، کلمه 3 شهریور» ایثار بزرگ و رسالت ما، بهزاد مهماندوست
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شیخ حسین انصاریان و زاهدان ظاهر پرست، بهزاد مهماندوست![]() 1- شیخ حسین انصاریان را باید از جمله وعاظ و روحانیونی دانست که در طی این سالها کمتر در مباحث سیاسی مشارکت داشته است. شیخ که زاده خوانسار است و از بدو سکونت در خیابان خراسان تهران عمده وقت و دقتش مصروف علوم و آموزه های اخلاقی بوده ، اگر چه در آغازین سالهای عمر انقلاب ایران در نقش اقلابیی پر شور در عرصه حاضر بود و آن عادت دیرینه مرید و مرادیت را در قبال مرشد خود –آیت الله خمینی- به جا می آورد ، در سال های پس از رحلت او اما کمتر در گیر و دار وقایع و معادلات سیاسی جاری جامعه تاثیر گزار بوده است. خبر ها و شنیده ها حاکی از موضع منفعل "شیخ" در قبال رخداد های سیاسی بوده است. "شیخ" پر شور آن سال ها ، حال مدت هاست کمتر در محافل دیده می شود. آنچه از شیخ شنیده ایم جز پاره ای مباحث و دروس در باب اخلاق در این سالها نبوده است. در کمتر مجلسی زبان به مباحثه و مداخله در باب سیاست گشوده و در اکثر اوقات از محافلی که در آن ها سیاسیون حاضر بوده اند نیز گریزان بوده. پا منبری های شیخ در تهران را می توان به دو دسته تقسیم کرد: اول هم محله ای های قدیمی شیخ (چه آنان که در محله های حوالی میدان خراسان با او حشر و نشر داشته اند و چه آن ها که در مسجد امیر المومنین محله امیر آباد پای منبر موعظه اخلاقی اش می نشستند ) عمده ترین افرادی هستند که به لحاظ اقلیم جغرافیایی در تهران به "شیخ" ارادت ویژه ای داشته و دارند. این گروه عمدتا میانگین سنی بالایی را نیز دارا هستند. به عبارتی شاید بتوان آنها را مذهبی – مکتبی های سنتی جامعه دانست. دومین دسته اما هم به لحاظ خواستگاه محلی و هم از حیث دیدگاه و سن مذهبی متفاوت ترند. جوانانی که در نیمه بالایی شهر تهران ساکنند و مجذوب لحن متواضع شیخ ، گویش خودمانی و لهجه بیانش گردیده اند ، نه از سر عادت و سابقه دیرینه دسته اول ، بلکه به لحاظ تفاوت محتوای منبر "شیخ" در این سال ها به او گراییده و از طرفداران پر و پاقرص منبر او شده اند. 2- اصل دین گریزی و دین ستیزی در میان جوانان ، همان اصلی که به عقیده نگارنده در طی شش سال گذشته به شکلی هدفمند پیگیری می گردیده است ، موجی از سست اعتقادی و انتقاد به مذهب و باور های دینی را به همراه داشته است. ریشه این نوع نگاه و گرایش را باید در عملکرد علمای دینی و هر آنکه تجلی گر و نماد دین یا بخشی از آن است ، یافت. سکوت روحانیت در قبال مسائل و مشکلات مردم و اخذ مواضع "حکومتی" در قبال مسائل اجتماعی را باید بزرگترین عامل رشد این پدیده دانست. اگر در سال های پیش از انقلاب و در زمان حیات امثال آیت الله بروجردی ، حوزه های علمیه ، طلاب و روحانیون توانسته بودند با استقلال کامل از ساختار سیاسی جامعه ، برای خود جایگاهی دست و پا نمایند که به موجب آن – حتی در بدترین شرایط سیاسی و اقتصادی- مردم حساب حاکمیت را از روحانیت جدا نموده و شرایط "خاص" سیاسی و اقتصادی تاثیری بر باور مردم بر روحانیت و تدین نگذارد ، حالا اما وضع به گونه ایست که اکثریت جامعه ، حاکمیت و روحانیت ( که نماد دین در جامعه محسوب می گردند) را در پیوندی نا گسستنی با یکدیگر دانسته و در قریب به اتفاق وقایع یکی را مسبب دیگری میدانند. ما حصل این موضوع ، شکل گیری بحرانیست که از نگاه منفی به روحانیت در جامعه آغاز و دامنه آن تا ایجاد حس دین ستیزی نیز گسترده می شود و این را باید حقیقتی موجود در جامعه دانست. 3- در چنین شرایطی ، شنیدن خبری از نحوه بر گزاری احیا شب بیست و سوم ماه رمضان از جانب تنها بازمانده نسل روحانیون سیاست گریز جای بسی تامل و اندیشه خواهد داشت. آن زمان که "شیخ" با حالت تضرع و در شرایطی که قرآن را به سر گرفته از مردم طلب بخشش می نماید و اذعان می نماید که انقلابی که وی به دنبالش بوده است ، نه این وضعیتی بوده که حالا هست و به موجب آن از مردم طلب بخشش و مغفرت می نماید ، حاوی معانی و مفاهیم ژرفیست که در نوع خود قابل تامل می باشند. شیخ که در سال های دور خود را پروانه ای بر گرد شمع نظام می دانست ، حالا از وضعیت ونه تنها از وضعیت که از آنچه خود را نیز مسبب رخ دادنش می داند اظهار ندامت نموده و از مردم طلب مغفرت می نماید. در اینکه "شیخ" نیز مانند بسیاری از هم لباسان خود با فاصله گرفتن از آرمانهای مردم و حس کردن ایجاد این فاصله به خوف و ندامت افتاده و درصدد ترمیم ارتباط شخص خودش با مردم است شکی نیست. اما از منظر آن نگاه کلانی که در بالا نیز مورد اشاره قرار گرفت ، شاید "شیخ " مایل بوده است تا با اذعان به اشتباهی که دیگران سهمی بیش از شیخ در وقوعش داشته اند ، حساب خود را از دیگر "زاهدان ظاهر پرست " جدا نماید. بهر حال باید منتظر ماند و دید که آیا این آغاز راهیست که قریب به دو سال پیش توسط دیپلماتهای نظام اغاز گردیده است ؟؟؟ Copyright: gooya.com 2016
|