یکشنبه 20 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

افتضاحي به نام «ايران پس از انقلاب»، پدرام فرزاد

رهبر جمهوري اسلامي ايران خواستار اين شد كه به جاي پرداختن به افتخارات ايران قبل از اسلام،‌ افتخارات ايران پس از اسلام به ايرانيان و جهانيان معرفي شود.

از آنجا كه همگي مي‌دانيم تاريخ در هر رژيم و نظامي به صورت سليقه‌اي تغيير كرده و به دلخواهِ نظام موجود نگاشته مي‌شود، بهتر است به سه دهه اخير بپردازيم كه بيشترين اسناد را درمورد آنها دارا هستيم و حداقل حرفمان مستند و مستدل باشد.

***

پس از تغيير رژيم از «پهلوي» به «جمهوري اسلامي» در 22 بهمن سال 1357 براي اولين بار اصطلاح «ولايت فقيه» به گوش‌ها خورد. البته در آن زمان سعي مي‌شد اذهان را با انحراف از مسير اصلي، به سوي «نگاه نظارتي ولي فقيه» سوق دهند نه «احكام حكومتي ولي فقيه».

تا زمان زنده بودن اولين حاكم جمهوري اسلامي دو يا سه حكم به اصطلاح «حكومتي» مانع از اجراي بعضي قوانين شد كه دستور شفاهي ممانعت از بازشماري آرا در دوره سوم مجلس و نيز وتوي نامه معروف به 99 نفر از آن جمله‌اند.

پس از مرگ خميني و روي كار آمدن خامنه‌اي و به دنبال آن تغيير قانون اساسي و حذف سمت نخست وزيري از آن، رداي قداست براي «ولي فقيه» ابتدا اندازه‌گيري، سپس آستر و رويه آن تهيه و در نهايت دوخته و پرو شد و قد و سرآستين و سرشانه‌هايش فيكس شدند و مسئله ولايت فقيه به جايي رسيد كه وجه تاكيدي «مطلقه» نيز به آن افزوده شد و احدي جرئت مخالفت با آن را پيدا نكرد؛ يا به خاطر ترس از تكفير، يا به دليل برچسب «اسلام امريكايي» خوردن.

خلاصه «حجت‌الاسلام» خامنه‌اي كه در 14 خرداد 1368 به عنوان رهبر جمهوري اسلامي برگزيده شد، ناگهان ملقب به «آيت‌الله» نيز گرديد. چطور و به چه دليل؟ هنوز بر كسي معلوم نيست.

از «آقاي خامنه‌اي» تبديل به «آقا» گشت (تا قبل از آن، «آقا» صرفا به امام زمان گفته مي‌شد و بس) و هم‌اكنون نيز چند سالي است كه متصف به صفت «امام خامنه‌اي» شده است. ما كه بخيل نيستيم، بگذاريد بگويند «خدا خامنه‌اي». مهم اين است كه مُشك بايد مفتخر به عطرافشاني خودش باشد نه به‌به كردن عطار و اطرافيانش.

قسمت جالب اينجاست كه خود نيز «خدا بودن» خويش را چندي است باور كرده و هرگونه تقاطع يا حتي موازي‌بودن با خط و ربط خود را به راحتي تمام، كفر و الحاد مي‌نامد و رهرو آن راه را در بهترين شرايط، مسلم به اسلام امريكايي و لاجرم، مهدورالدم. به همين دليل است كه به هيچ عنوان مخالفتي با اطلاق قيد تاكيدي «مطلقه» بودن به ولايت فقيه نكرد، نمي‌كند و نخواهد كرد.

تئوري «انعطاف ولايت مطلقه فقيه» نيز اگر در بهترين دانشكده‌هاي فلسفه و الهيات در دنيا به بحث و بررسي گذاشته شود يا باعث فيوز پراندن مغز متفكران خواهد شد، يا ته مانده ايمان آنان به خدا و پيغمبرانش را نيز از اين صاحبنظران پس خواهد گرفت و يا ديوانه‌شان خواهد كرد؛ به همين راحتي!

حساب، حسابِ معموليِ دو دوتا چهارتاست ولاغير. هرجا كه بحث تك‌صدايي به ميان آيد، خود به خود راي جمع ناديده گرفته خواهد شد و اين قضيه در ساده‌ترين صورت خود يعني ديكتاتوري.

ديكتاتور نيز با ديكتاتور فرق مي‌كند. فيدل كاسترو تحت لواي مالكيت مشترك و كمونيسم و محبوبيتي كه به خاطر مبارزه با باتيستا به دست آورده بود يك ديكتاتوري تقريبا مشروع تشكيل داد و با راضي نگه داشتن كارگران و دانشجويان (كه در سياست و براي پيشبرد اهداف سياسي، مهم‌ترين اقشار هر جامعه هستند) كاري كرد كه كوبايي‌ها به ميل خويش، طوق ديكتاتوري وي را به گردن انداختند و هم‌اكنون نيز راضي از وضع موجود، آرزوي شفاي او را دارند، حتي با علم به اين كه اگر خدا هم بخواهد، كهولت سن مانع از بهبود او خواهد شد.

اصلا چرا راه دور برويم؟ همين عراق، بغل گوشمان. تا وقتي صدام بود، نه از اين انفجارها خبري بود و نه مردم اين قدر از حضور نظاميان خارجي ناراضي بودند. اشتباه نكنيد لطفا. هيچ نسبتي با صدام نداشتم و ندارم و خيلي بيشتر از شما از اعدام او رضايت دارم به خاطر از دست دادن بسياري از كساني كه برايم عزيز بودند و در جنگ ايران و عراق آنها را از كف دادم اما واقعيت اين است كه او با رايگان كردن تحصيل در تمامي سطوح و نيز بهداشت و درمان (كه اين آخري معجزه مي‌كند) توانسته بود تا حد ممكن (و نه ايده‌آل) اقشار مختلف مردم را با خود همراه و همدل كند تا جايي كه ديديم پس از اعدامش اهالي تكريت چه كردند و در حال حاضر نيز بسياري از مردم عراق (مخصوصا بغداد، بعقوبه و چند نقطه ديگر كه هر روز شاهد انفجار بمب‌هاي كنار جاده‌اي و انتحاري در آنجا هستيم) آرزومند بازگشت به آن دوران ديكتاتوري (اما توام با آرامشي و رفاه ظاهري و نسبي) هستند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دو نمونه ديكتاتور (يكي نسبتا خوب و ديگري به معناي واقعي كلمه خون‌آشام) را مثال زدم تا راحت‌تر به نتيجه برسيم تنفر مردم از ديكتاتوري كه در ابتداي مطلب به نامش اشاره شد (خامنه‌اي) تا چه حد است كه با دارا بودن ثروتي غيرقابل شمارش ناشي از دارا بودن منابع طبيعي (نفت، گاز، معادن مختلف و نيز كشوري چهار فصل كه مي‌توان با رونق صنعت توريسم، آنجا را تبديل به بهشت توريست‌ها كرد) كاري كرده كه مردمش به دارا بودن ماهي تقريبا 40 الي 45 هزار تومان سوبسيد نقدي راضي باشند و خداخدا كنند كه وضع از ايني كه هست،‌ بدتر نگردد.

درمورد روش‌هاي فرسوده، نخ‌نما و بدون كاربرد كشورداري و به خصوص چرخاندن چرخ اقتصاد مملكت نيز فقط كافي به پاراگراف زير توجه كرد:

سازمان شفافیت بین‌الملل در گزارش سال ۲۰۱۰ خود، جمهوری اسلامی را در رتبه 146 جهان در موضوع فساد اقتصادی و سیاسی قرار داده بود. بر اساس گزارش این سازمان (که معتبرترین سازمان غیردولتی جهان در زمینه بررسی فساد سیاسی - اقتصادی دولت‌هاست) اقتصاد ایران فقط از زیمبابوه، هائیتی، نیجریه، فیلیپین، گوآتمالا و جیبوتی سالم‌تر است.

نيز جمهوری اسلامی ايران در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا فقط بالاتر از سه کشور لیبی، یمن و عراق قرار گرفته است.

با يك نگاه اجمالي به اين گزارش مي‌توان دريافت از زمان روي كار آمدن دولت‌ نهم (دولت اول احمدي‌نژاد) تاكنون، يعني از سال 2005 میلادی، ايران طي 5 سال بیش از 50 پله در اين رده‌بندي سقوط كرده و به انتهای لیست فاسدترین کشورهای جهان نزدیک‌تر شده است.

حال، اين گزارش را در كنار منويات جناب رئيس قوه قضائيه (صادق لاريجاني) قرار دهيد كه چنين بر زبان آورده بود: ما در بحث مفاسد اقتصادی کاملا جدی هستیم. منتها نه سیاسی‌کاری می‌کنیم و نه به دنبال کار تبلیغاتی هستیم. یک بار گفتیم پیگیری می‌کنیم و پیگیر هم هستیم.

اختلاس سه هزار ميليارد توماني بين بانكي كه حتي براي آن پرونده نيز تشكيل نشده و صرفاً در حد گردآوري مستندات است را به پرونده قطور، عريض و طويل فساد اقتصادي امثال محمدرضا رحيمي (رئيس سابق ديوان محاسبات و معاون اول فعلي احمدي‌نژاد)، ثروت بادآورده و بدون منشأ قانوني صادق محصولي و ... اضافه كنيد به اين كه بر اساس آمارهای موجود (هرچند هيچ وقت و دقيقا به صورت عمدي، هيچ سازماني به صورت رسمي جهت آمارگيري دقيق در ايران تشكيل نشد و به ثبت نيز نرسيد) میلیون‌ها نفر از مردم ایران با مشکلاتی مانند فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می‌کنند. بگذريم از اين كه شکاف طبقاتی بین دهک‌های اقتصادی بالا و پایین کشور هم از يك جوي كوچك تبديل به دره‌اي عميق و دهشتناك شده است.

***

جناب آقاي خامنه‌اي، با عرض شرمندگي بايد عرض كنم كه «افتتاحيه‌ي ابتداي مقاله» تبديل به «افتضاحيه‌ي انتهاي مقاله» گرديد و روسياهي‌اش در كمال احترام، در سيني طلا با روكش مخمل سرمه‌اي، تقديم به شما.

ورشكستي كامل بسياري از كارخانه‌ها كه تا قبل از روي كار آمدن دولت مورد نظر جنابعالي،‌ سوددهي بالايي داشتند. بر زمين ماندن و بر درخت پلاسيدن ميوه‌ها و محصولات كشاورزاني كه تا قبل از حلول معجزه هزاره سوم هيچ وقت با اين شكل از بدبختي،‌ دست و پنجه نرم نكرده بودند. تورم بيش از 700درصدي معمولي‌ترين حامل انرژي (بنزين) و 500درصدي قوت غالب (نان خالي) آن هم درست پس از انتخاب مليجك جنابعالي به رياست جمهوري. بيچارگي كارگران كارگاه‌هاي كوچك به خاطر واردات بي‌رويه نورچشمي‌ها از اسكله‌هايي كه معلوم نيست كجاي خط بندري ايران هستند و رفتن آنها به عنوان نيروي كار به كشورهاي خارجي و به تعويق افتادن ماه‌ها حقوق كارگران كارخانه‌هاي بزرگ باز هم از معجزات دولت‌هاي نهم و دهم است و ... اگر ادامه دهم ليست بلندبالايي خواهد شد، باور كنيد.

براي تباهي، فراموشي و به لجن كشيدن مردمداري، سياست و اخلاقياتي كه از اسلاف «ايرانيان اصيلِ قبل از اسلام» به ما به ارث رسيد و شما آن را به سياه‌ترين شكل ممكن نشان داديد نيز پرونده‌اي باز شده كه در اسرع وقت، با كمال ميل، خدمتتان تقديم خواهد شد.

اگر فراموش نكرده باشم خواسته بوديد به افتخارات مورد نظرتان بپردازيم، درست گفتم؟ اين هم افتخارات شما.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016