سه شنبه 22 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 شهریور» راهزنان اينترنتی! محترم مومنی روحی
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سزايشان همين است که با طناب روس ها در چاه ويل سقوط بکنند! محترم مومنی روحی

آيا به خاطر می آوريد که در اوائل شکل گيری انقلاب سياه اسلامی، يک اکيپ سياسی متشکل از چند آخوند و تعدادی ديگر از عوامل جمهوری اسلامی به کشور اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی آن موقع سفر کردند؟ و آيا باز هم به ياد می آوريد، که در يکی از سالهای ۱۹۹۵ يا ۱۰۰۶ ميلادی، دولت وقت روسيه، به دلبل کسر بودجه و فقر در کشورشان، ناچار شد که اموال موزه دولتی خودش را به حراج بگذارد؟!

از همان موقع آنها برای چاپيدن اموال کشور ايران انقلاب زده، که به دست نادان ترين حکومت های تاريخ بشری اداره می شود؛ دندان هايشان را تيز کردند؛ و برای رسيدن به چنين هدفی، با پيش زمينه ای که از سفر آن اکيپ جمهوری اسلامی به دست آورده بودند؛ نقشه کاملی جهت تحقق اميال سودجويانه خودشان طراحی نموده و به مرحله اجرا گذاشتند.

تأسيسات نيمه کاره رآکتور اتمی بوشهر، يکی از تيررسهای پولساز برای روسها بود. نيروگاه بوشهر که ابتدا در دوران حکومت شاهنشاه فقيد محمد رضاشاه پهلوی، و توسط مهندسان و کارشناسان آلمانی پايه گذاری شده بود؛ با بلوای انقلاب و سيطره آخوندها در کشور، به همان حال باقی ماند. چندی بعد ادامه کار نيروگاه بوشهر به ژاپنی ها سپرده شد؛ تا آنکه رژيم آخوندی با آنها نتوانست کنار بيايد و دوباره نيروگاه معطل گروه بعدی ماند!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


گروه بعدی هم کارشناسان اتمی روسی بودند، که به عنوان سومين کشور متخصص، کارشناسان خودشان را به ايران اعزام نمودند. يعنی در حقيقت " کور از خدا چه می خواست؟ دو چشم بينا " !!

همانطوری که می دانيد، ساليان سال روسها کارگزاران حکومت اسلامی را، برای ادامه دادن به کامل نمودن رآکتور اتمی بوشهر سر کار گذاشته بودند؛ و به عناوين گوناگون آنها را می چاپيدند و تلکه می کردند.

رژيم اسلامی هم که با فريادهای " مرگ بر آمريکا " که در هر شرايطی سر می داد، نمی توانست در اين رابطه از آنها کمک بخواهد؛ پس ناچار بود که خودش را به دامان ابر قدرت بعدی بيندازد و به او تکيه بکند!

روسها هم به خوبی اين را دريافته بودند؛ برای همين هم بر دامنه باجگيری هايشان می افزودند. حمايت های ظاهری آنها از حاکمان اسلامی، و ندادن رأی مثب در جلسات شورای امنيت سازمان ملل متحد، هنگام صدور قطعنامه های نمايندگان اين سازمان، جهت دادن اخطار به سران جمهوری اسلامی، در ارتباط با فعاليت های هسته ای آنان، ترفند فريب دهنده ای بود که به روسها فرصت می داد، تا که در طويله جمهوری اسلامی، به سبب آنکه اين حکومت فاشيستی به حمايت آنها نيازمند است؛ " هم از توبره بخورند، و هم از آخور" !

از يک سو، با ناز کردنهای مداوم جهت ادامه دادن به کار راه اندازی نيروگاه بوشهر، از اين مجسمه های بلاهت رشوه های کلان می گرفتند؛ و از سوئی ديگر، در زمينه هائی مانند سهم بندی در دريای مازندران، به گونه ای سر آخوندها را شيره ماليدند؛ که متأسفانه در تاريخ ميهن ما، يک بار ديگر همانندی مثل قرارداد ننگين ترکمانچای را طراحی نمودند. ثمره اش هم اين شد، که از همه سطح بيرونی و درونی بزرگترين درياچه گيتی، فقط يازده درصد به کشور ايران تعلق يافت!!

شايد در ظاهر چنين امری مهم جلوه نکند، اما به عمق بی کران دريای مازندران توجه بفرمائيد که چه ثروت عظيمی در آن نهفته است. اگر به زودی شنيديد که روسها غير از چاههای نفت کنونی که در اين درياچه است؛ در عمق اين آبها به چه معادن بزرگی از نفت دست يافته اند تعجب نکنيد! آنها از قبل اين مهم را کشف کرده بودند؛ اکنون هم با چنين تقسيم بندی ناجوانمردانه ای، رسما به دنيا اعلام می کنند که اين معادن غنی، در بخش هشتاد و نه در صدی سهم خودشان يافت شده اند. آخوندها هم که به خاطر بهره برداری از نيروگاه اتمی بوشهر، که روسها بايد برايشان راه اندازی می کردند؛ چنان زيربليط آنها بودند و هستند، که هيچگونه اعتراضی در باب تملک آن معادن نمی توانند بکنند!

دلشان را به برداشت از نيروگاه خوش نموده اند؛ خبر ندارند که همين دلخوشی بی جا، چه دردسر بزرگی برايشان فراهم خواهد آورد؟

رآکتور اتمی بوشهر، همانند نيروگاه ژاپن که چند ماه پيش برای ژاپنی ها فاجعه افريد؛ و نيز نيروگاه فرانسه که امروز ( دوشنبه ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱ )برايشان چه مشکل ساز شد، و همينطور نيروگاه منطقه چرنويل خود روسها که چند سال پيش آن فاجعه دردناک را موجب گرديد؛ به قول کارشناسان تأسيسات " دايناسوری " ناميده می " شود. اصطلاحا به تأسيسات نيروگاههائی که سيستم خنک کننده آنها ميله ای هستند دايناسوری گفته می شود. سيستم خنک کننده ميله ای هم کارآئی چندانی ندارد و بسيار خطر آفرين است.

به زبانی ديگر، همان بلاهائی که نيروگاههای چرنويل و ژاپن و فرانسه بر سرشان آمد؛ در گوشه ای منتطرند که تا بر مجموعه رآکتور اتمی بوشهر نيز فرود بيايند. آنوقت با اين رژيم طماع که فقط به فکر منافع خودش می باشد و هيچ انديشه ای برای تأمين آسايش ملت ندارد؛ تجسم بکنيد که چه سرنوشت دردناکی در انتظار هم ميهنان ما، در استان بوشهر و همسايگان آنها می باشد؟!

و در صورت رخداد چنين واقعه ی پر خطری، که اميدوارم هرگز پيش نيايد؛ اين آخوندهای دجال و متحجر، دوباره ناچارخواهند بود که به روسها برای بازسازی اين نيروگاه باجی کلان بپردازتد. يعنی هم مال مردم ايران را به شکم روسهای دغل بريزند، و هم جان ملت را به خاطر جاه طلبی های خودشان به خطر بيندازند.

يکی از خودشان، آخوند قرائتی يک روز در کلاس تلويزيونی اش که به نام " درسی از قرآن " بود می گفت: " اگر کسی بتواند يک سکه يک ريالی از دست يک آخوند بگيرد جايزه دارد. " او در تمثيلی برای بيان واضح تر گفته اش اشاره کرد، اگر آخوندی در دريا در حال غرق شدن باشد، شما اگر بخواهيد او را نجات بدهيد، نبايد بگوئيد دستت را به من بده تا تو را از آب بيرون بياورم. بلکه بايد به او بگوئيد دست مرا بگير و بيا بيرون تا نجات بيابی. چون آخوندها دست بده ندارند و دست هايشان آماده گرفتن هستند!!

حال ببينيد روسها چه موجودات کلکی هستند، که سی سال است آخونها را تيغ می زنند؟! اخيرا هم در خبرگزاريها آمده بود که شرکت " روس نفت " روسها، برای سود بردن از منابع انرژی خليج مکزيک و جنوب ايالت تگزاس آمريکا، با شرکت " آمريکائی " اکسان موبيل " ، يک قرارداد دو جانبه امضا نموده اند. در اين قرارداد که بين ۳۰۰ تا ۵۰۰ ميليارد دلار برای دو طرف هزينه خواهد داشت؛ روسها استخراج منابع رو به اتمام خودشان در دريای سياه را به شرکت " اکسان موبيل " آمريکائی واگذار کرده، و اين شرکت هم به شرکت " روس نفت " روسيه اجازه دسترسی به نفت و گاز مکزيک و تگزاس را داده است.

آيا چنين معادله و معامله ای ابلهانه به نظر نمی رسد؟ البته که شرکت آمريکائی سرش می شود که منابع روسها در دريای سياه در حال ته کشيدن و رو به زوال است! بنابراين چرا به عقد چنين قراردادی اقدام نموده؟ جواب اين چرا بسيار حزن انگيز است!!

زيرا، مدتی است که دولتمردان جمهوری پليد اسلامی ايران ستيز، در ازای دريافت اجناس بنجل چينی ها، بهره برداری از بخش عظيمی از معادن گاز پارس جنوبی را به آنها واگذار کرده است! چينی ها هم در يک معامله پنهانی با روسها، برداشت گاز فازهای يازده تا بيست و پنج پارس جنوبی را، به شرکت روسی " سوآپ " واگذار کرده بوده است. در اين معاملات تو در تو و تداخل کننده در يکديگر، چينی ها که گوئی قيم و کفيل صغيران کودن حکومت اسلامی هستند؛ قسمت های ياد شده از اين چپاول گرانبهای خودشان را، به روسيه بخشيده بودند. ( چرايش مشخص نيست. )

روسها هم در معامله نان وآب دار خودشان با شرکت آمريکائی، در کنار منابع ضايع و رو به اتمام خودشان، بهره برداری از فازهای ۱۱ تا ۲۵ پارس جنوبی را به شرکت " اکسان موبيل " آمريکا بخشيده است ( البته از کيسه خليفه!! )

تا به کجا اين سودجويان بين المللی، و اين جنايتکاران اسلامی پيش خواهند رفت؛ و سرمايه های ملی مردم ايران را، به باد خواهند داد؟ بستگی دارد به کم شدن شر حضور تازی تباران آخوند، از سر و جان ومال ملت ايران.

چنين آرمانی هم زمانی تحقق خواهد يافت، که مردم از بوته خموشی و سکوت بيرون بيايند و نابودی اين جانيان دشمن بشريت را امکان پذير بکنند.

تابستان ۱۳۹۰ هلند
محترم مومنی روحی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016